تاریخچه دموکراسی
پیشینه دموکراسی به دولت شهرهای یونان باستان از سده پنجم پیش از میلاد و دوران افلاطون و ارسطو بر می گردد؛ بطوری که آنان در کتابهایشان بطور مفصل به این موضوع پرداخته اند.
شهرهای یونان باستان از سده پنجم پیش از میلاد و زمان افلاطون و ارسطو ارجاع میدهند و همچنين در جمهوری روم پیش از پیداش امپراطوری ابعادی از دموکراسی به چشم می خورد.
در اروپای غربی با شکل پارلمانی بعد از قرون وسطی و با پیداشی دولت در قرن شانزدهم ظهور یافت. در انگلستان این عقیده با برتری پارلمان بر شاه در انقلاب ۱۶۸۸ میلادی به پایان رسید. در ایالت متحده آمریکا، انقلاب ۱۷۷۶ میلادی مبتنی بر اصول قرارداداجتماعی، و هم قانون اساسی آمريکا ( ۱۷۸۷ میلادی) از ديگر زمینه گستران و پیشبرندگان اندیشه دموکراسی بوده اند.
در فرانسه، انقلاب کبیر( ۱۷۸۹ میلادی) با شعارهای دموکراسی( آزادی، برابری) در پیروزی و پیریزی دموکراسی نوین تأثیر بسزایی داشت. عاقبت تا نیمه های قرن نوزدهم، اکثر کشورهای غربی نهادهای دموکراسی را پذیرا شدند( همان، ۱۳۸ و ۱۳۹) با این وصف تا ابتدای قرن بیستم، عدة زيادي از شهروندان از همکاری سیاسی محروم بودند.
آشنایی با مفهوم دموکراسی
دموکراسی که نام ديگر آن مردم سالاری است که در آن فرد یا جمعی خاص حکومت نمی کنند بلکه مردم حکومت می کنند. کلمـه دموکراسی یک کلمـه یونانـی بوده که به مفهـوم« حکومت مردم» میباشد. دموکراسی مجموعه ای از اصول و روش هایی است که از ازادی انسان دفاع می کند؛ دموکراسی نهادینه شدن آزادی است.
دموکراسی موضـوع است که همیشـه در حـال تغییر و تـکامل یافتن است. به عبارت دیگر دموکراسی روشی برای سهیم کردن همه شهروندان در تصمیم گیری های سیاسی بزرگ و ابتدا در یونان باستان پدید آمد و منظور از آن حکومت عامه مردم است، به تعبیری دیگر، حق همگان برای شرکت در تصمیم گیری در خصوص امور عمومی جامعه می باشد.
ارکان دموکراسی
اگر چه تفاوت های جزیی بین حکومت های دموکراتیک مختلف جهان به چشم می خورد، بعضی اصول و شیوه های خاص دولت های دموکراتیک را از سایر اشکال دولت ها متمایز می سازند.
- نظارت همگاني بر تصمیم گیری جمعی؛
- داشتن حق برابر در اِعمال این نظارت.
- رضایت و پذیرش مردمان در تبعیت از حکومت و حاکمان
- اصل حاکمیت ملّی و مشارکت عمومی:به معنی سازمان ها و تصمیمات حکومت، مستند به رأی مردم باشد.
- حاکمیت قانون:این اصل شالوده و نگاهدارنده آزادی ها و حقوق فردی است.
- اصل برابری
- حق شهروندی
- سیستم نمایندگی
انواع مدلهای دموکراسی
۱- دموکراسی لیبرال:مردم سالاری لیبرال یا لیبرال دموکراسی، شکلی از حکومت میباشد که نماد آن معمولاً دموکراسی نمایندگی یا پارلمانی است که به اصطلاح قدرت اکثریت در چارچوب قانون اعمال می شود، البته قانونی که از بیان اراده عامه مردم صورت می پذیرد.
۲- دموکراسی سوسیالیستی:دموکراسی سوسیالیستی ترکیبی از نظام سیاسی و اجتماعی با نظام اقتصادی و اجتماعی است( یعنی، ترکیبب دموکراسی و سوسیالیسم). این نوع دموکراسی بر خلاف دموکراسی لیبرال، نگران تأثیر نامطلوب نابرابری های اقتصادی، بر روی برابری سیاسی است، و به همین جهت بر دخالت جدّی دولت در امور اقتصادی تأکید دارد، و بیش از آنکه بر ازادی تأکید کند، طرف دار برابری است، و به توزیع عادلانه ثروت توجه دارد.
۳- دموکراسی کثرت گرا( پلورالیستی):این مدل از دموکراسی یکی از گرایشهای نوین سنّت لیبرالی است و هدف آن توزیع قدرت و نفی قدرت متمرکز است.
۴- دموکراسی مستقیم:در این نوع دموکراسی، عموم مردم ـ که عنوان شهروند بر آن ها اطلاق می شود ـ بطور مستقیم در وضع قوانین و تعیین حاکمان شرکت می کنند.
۵- دموکراسی نمایندگی یا پارلمانی:در این نوع دموکراسی، تصمیمات سیاسی کشور توسط شهروندان صورت می پذیرد، اما نه بطور مستقیم بلکه از طریق نمایندگانی اجرا میشود که به وسیله آنان برگزیده شده اند.
۶- دموکراسی مشارکتی:این مدل دموکراسی در واقع ترکیبی از دموکراسی مستقیم و نمایندگی است.
۷- دموکراسی چند حزبی:این مدل از دموکراسی همان است که اکنون در اکثر کشورهای غربی وجود دارد.
اما مدل های دموکراسی مثل:دموکراسی مشروطه ای، دموکراسی مطلقه، دموکراسی عامه گرا و... در نظام های سیاسی جهان مطرح هستند.
اهداف دموكراسی
۱. امنیت:خاستگاه اصلی حكومت در فلسفه سیاسی لیبرالیسم، تأمین امنیت و حمایت از حقوق شهروندان است.
۲. رضایت:دموكراسی ـ لیبرال، آرمانی فراتر از تأمین رضایت مردم ندارد؛ برای این که در این اندیشه، تاسیس حكومت در مبنای، ریشه ای زمینی، مردمی و قراردادی دارد.
۳. كارآمدی:توانایی حكومت در اجرای وظایف، در دنیای كنونی اهمیت زيادي دارد. آگاهی و مشاركت مردم و افزایش توقعات آن ها از حكومت، نظام های سیاسی را در معرضِ دید و قضاوت مردم قرار داده و بر مسوولیت های آنان بیش از پیش افزوده است.
تفاوت دموکراسی و جمهوری
در دموکراسی حکومت اکثریت به نحوی است که خودشان قانون هستند و لذا نظام سیاسی دموکراسی قانون مطلقه نیست بلکه رأی اکثریت به صورت مطلقه می باشد. دراین نوع حکومت ها اقلیت های سیاسی و افردی که رأی اکثریت را کسب نمی کنند ضرر می بینند و زیر پا له می شوند.
قانون برای همه مساوی نیست و اصولا” قانون یکسانی وجود ندارد. مثالی معروف است که درحکومت های دموکراسی اگر شما زمینی داشته باشید ونخواهید آنرا بفروشید ممکن است خریدار برود و دوازده نفر بیاید وبگوید ما رأی می گیریم برای فروش زمین شما دراقلیت می افتید و مجبور می شوید علیرغم میل تان زمین خود را بفروشید.
درحالیکه درجمهوری همان طور که اکثریت کنترل میشوند اقلیت هم کنترل میشوند و قانون برای همه یکسان است همه از حق مساوی برخوردار هستند. افردی که اکثریت را به دست می آورند خودرا برحق و طرف مقابل را باطل نمی دانند. چه بسا در ایالت متحده آمریکا که یک حزب حاکم می شود باید حقوق اقلیت را رعایت کنند. دراروپا که اصلاً یک حزب به تنهایی حکومت تشکیل نمی دهند بلکه غالبا ائتلافی هستند.
گردآوری: بخش سیاست سرپوش
- 12
- 3