چشماندازی به ایدهٔ حکومت متخصصان
فن سالاری، مفهومی که ترجمهٔ تحتاللفظی آن «حکومت متخصصان» است، ایدهای دیرینه در اندیشهٔ سیاسی محسوب میشود. مفهومی که در بطن خود، آرمانشهری را ترسیم میکند؛ جامعهای که زمام امور آن به دست افرادی سپرده میشود که نه بر مبنای قدرت و سیاستورزی، بلکه بر اساس دانش و تخصص انتخاب شدهاند. این ایده، بهویژه در دورانهای بحران و آشفتگی اجتماعی، جذابیت ویژهای مییابد؛ زمانی که مردم، خسته از سیاستبازیهای بیهوده و ناکارآمدی حاکمان، دل به سکانداری افرادی میبندند که تنها تخصص و کارآمدیشان، معیار انتخاب باشد.
فن سالاری، یک مفهوم پیچیده و چندوجهی است که دارای مزایا و معایبی است. در حالی که طرفداران آن، مزایایی مانند کارآیی، شفافیت و بیطرفی را برای این ایده مطرح میکنند، منتقدان آن، نگرانیهایی مانند نخبگیگرایی، تعریف تخصص و خطر سوءاستفاده از قدرت را مطرح میکنند.
تجربهٔ کشورهای مختلف نشان میدهد که فن سالاری میتواند در شرایط خاص و با رعایت ملاحظات، به عنوان ابزاری برای توسعهٔ اقتصادی و اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد.
با این حال، ضروری است که این رویکرد با دموکراسی و مشارکت مردمی همراه شود تا از خطرات احتمالی مانند نخبگیگرایی و سوءاستفاده از قدرت جلوگیری شود. فن سالاری، تنها یک رویکرد ممکن برای حکمرانی نیست و در کنار آن، رویکردهای دیگری مانند دموکراسی مستقیم و مشارکتی نیز وجود دارند.
فن سالاری در گذر تاریخ
تفکر فنسالاری، ریشههایی کهن دارد. فلاسفهٔ یونان باستان، اندیشمندانی همچون افلاطون و ارسطو، در آثار خود به اهمیت حاکمانی عادل و خردمند اشاره میکردند که با دانش و فضیلت خود، جامعه را به سوی خیر و کمال رهنمون میسازند. در دوران معاصر نیز، اندیشمندانی همچون «سن-سیمون» و «کنت»، با نقد نظامهای سیاسی مبتنی بر اشرافیت و سلطنت، بر ضرورت تشکیل حکومتی مبتنی بر شایستگیهای علمی و فنی تأکید ورزیدند.
نهضتی تحت عنوان فن سالاری در سال ۱۹۳۲ در آمریکا ایجاد شد و مرکز آن در دانشگاه کلمبیا قرار داشته است. در زمانی که بحران بزرگ اقتصادی آمریکا اقتصاددانان و سیاستمداران را عاجز کرده بود، فکر کردند که مهندسان و فن سالاران می توانند شرایط را کنترل کرده و آن را مهار کنند. این نهضت واکنشی در برابر رکود بزرگ بود و بعد از آن حکومت ارباب فن هوادار چندانی پیدا نکرد و عقیده ای مبنی بر اینکه مغزها و دست های تکنوکرات ها هرچقدر هم که بتوانند چرخ های فناوری جدید را بچرخانند، نمی توانند چرخ های حکومتی را درست به گردش دربیاورند، شکل گرفت. به ویژه که در عصر ما فناوری خود به سبب داشتن عارضههای منفی مورد انتقاد و نکوهش برخی از متفکران اجتماعی قرار گرفتهاست.
تکنوکراسی یا فن سالاری در سال ۱۹۱۹ به وسیله ویلیام هنری اسمیت؛ نویسنده آمریکایی ایجاد شد . با ساخت آن پیشنهاد حکومت فنکاران هم ارائه می شود. طرفداران فن سالاری بعد از جنگ جهانی اول به مطالعه وضعیت اقتصادی ایالات متحده آمریکا پرداختند. یکی از آنها هووراد اسکات بود که کتابی تحت عنوان «مهندسان و سیستم قیمت» نوشت و اصطلاح تکنوکراسی را رایج کرد.
اسکات عقیده داشت که سیستم اقتصاد کنونی که براساس سیستم قیمتها قرار گرفته است، کهنه شده زیرا با سیستم قیمت ها جامعه هرچقدر بیشتر وامدار شوند، قدرت حرید از پیشرفتهای فنی واپس می مانند. این واپس ماندگی نتایج گرانی برای قیمت ها و ثبات اجتماعی دارد.
به همین دلیل آنها باید واحد تازه ای برای سنجش ارزش در کار بیاید که اساس آن برپایه قوانین قابت فیزیک هستند. این واحد به نظر او «انرژی تولید» است. در این صورت حکومت به دست فن شناسان خواهد افتاد. این اصطلاح در دهه ۱۹۶۰ در فرانسه گسترش یافت و فرانسویان آن را ادامه نظریات فیلسوف فرانسوی سن-سیمون میدانستند.
استدلالهای موافق فن سالاری
طرفداران فن سالاری دلایل متعددی به نفع این ایده مطرح میکنند:
کارآمدی:
فن سالاری نویدبخش حکومتی است که کارآیی و اثربخشی را مقدم بر هر امر دیگری میداند. متخصصان، به واسطهٔ دانش و تجربهٔ خود، قادرند مشکلات جامعه را دقیقاً شناسایی کرده و راهحلهای مؤثری برای آنها بیابند.
شفافیت:
تصمیمگیریهای فنسالارانه، بر اساس دادهها و شواهد عینی صورت میگیرد و از این رو، شفافیت و پاسخگویی بیشتری را به همراه دارد. این امر، به کاهش فساد و افزایش اعتماد عمومی منجر میشود.
بیطرفی:
متخصصان، برخلاف سیاستمداران، کمتر درگیر منافع جناحی و حزبی هستند و بر مبنای عقلانیت و مصلحت عمومی عمل میکنند. این بیطرفی، منجر به سیاستگذاریهای عادلانهتر و منصفانهتر میشود.
انتقادات به فن سالاری
با وجود جذابیت ظاهری، فن سالاری نیز منتقدان سرسختی دارد:
نخبگیگرایی:
منتقدان معتقدند که فن سالاری، به نوعی نخبگیگرایی و دور زدن ارادهٔ مردم منجر میشود. آنها استدلال میکنند که سپردن قدرت به متخصصان، میتواند به تضعیف مشارکت دموکراتیک و نادیده گرفتن خواستهای شهروندان بیانجامد.
تعریف تخصص:
پرسش مهمی که در اینجا مطرح میشود، این است که تخصص مورد نظر در فن سالاری چگونه تعریف میشود؟ آیا تنها دانش فنی و علمی ملاک است یا باید تجربهٔ سیاسی و درک مناسبی از شرایط اجتماعی نیز مدنظر باشد؟ تعریف ناقص از تخصص، میتواند منجر به انتخاب افرادی شود که در عین حالِ داشتن دانش تخصصی، فاقد درک عمیقی از نیازهای جامعه و بستر سیاسی هستند.
خطر سوءاستفاده:
برخی منتقدان با اشاره به تاریخ، هشدار میدهند که سپردن قدرت به گروهی خاص، حتی اگر متخصصان باشند، میتواند زمینهساز سوءاستفاده از قدرت و شکلگیری الیگارشیهای فنی شود.
تجربهٔ کشورهای مختلف در فن سالاری
کشورهای مختلفی در دورانهای گوناگون، تجربهای از برقراری سیستمهای فنسالارانه داشتهاند.
سنگاپور:
سنگاپور، یکی از پرآوازهترین نمونههای این دست حکومتها است که توانسته با تکیه بر دانش و تخصص نخبگان، به یکی از کشورهای توسعهیافته جهان تبدیل شود. در سنگاپور، تصمیمگیریهای کلان کشوری، بر اساس توصیههای کارشناسان خبره و متخصصان در حوزههای مختلف صورت میگیرد.
این رویکرد، منجر به افزایش کارآیی و اثربخشی حکمرانی و دستیابی به موفقیتهای چشمگیری در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شده است.
هنگ کنگ:
از دیگر کشورهایی که تأثیرپذیری قابل توجهی از فن سالاری داشتهاند، میتوان به هنگ کنگ، کرهٔ جنوبی و تایوان اشاره کرد. این کشورها نیز در دوران گذار از توسعهٔ اقتصادی به صنعتی شدن، به سمت فن سالاری گرایش پیدا کرده و توانستهاند با اتخاذ سیاستهای مبتنی بر دانش و تخصص، پیشرفتهای چشمگیری را تجربه کنند. به طور کلی، تجربهٔ کشورهای مختلف نشان میدهد که فن سالاری میتواند در شرایط خاص و با رعایت ملاحظاتی، به عنوان ابزاری برای توسعهٔ اقتصادی و اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، ضروری است که این رویکرد با دموکراسی و مشارکت مردمی همراه شود تا از خطرات احتمالی مانند نخبگیگرایی و سوءاستفاده از قدرت جلوگیری شود.
فن سالاری در عصر حاضر
چالشها و فرصتها در عصر حاضر، با پیشرفت روزافزون علم و فناوری، نقش تخصص و دانش در عرصهٔ سیاست و حکمرانی بیش از پیش برجسته شده است. از این رو، فن سالاری به عنوان یک ایدهٔ سیاسی، باز هم به عرصهٔ مباحثات و تحلیلها بازگشته است. از جمله چالشهای پیش روی فن سالاری در عصر حاضر، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
تغییر سریع فناوری:
سرعت بالای تغییر و تحول در حوزههای مختلف علمی و فناوری، باعث میشود که تخصصها به سرعت قدیمی شده و نیاز به بازنگری و بهروزرسانی داشته باشند. این امر، میتواند به ایجاد عدم اطمینان و تناقض در تصمیمگیریهای فنسالارانه منجر شود.
تعامل پیچیدهٔ مسائل اجتماعی:
مسائل اجتماعی، بهویژه در جوامع پیچیدهٔ امروزی، معمولاً چندوجهی و دارای ابعاد مختلف هستند. این امر، باعث میشود که تصمیمگیریهای فنسالارانه، به تنهایی قادر به حل این مسائل پیچیده نباشد.
نیاز به فهم عمیق از شرایط جامعه:
علاوه بر دانش تخصصی، درک عمیق از شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه نیز برای اتخاذ تصمیمات درست و مؤثر ضروری است. این در حالی است که فن سالاری معمولاً بر مبنای دانش فنی و علمی شکل میگیرد و ممکن است نادیدهگرفتن این جنبهها منجر به اتخاذ سیاستهای نامناسب شود.
بازنگری در فن سالاری
با وجود این چالشها، فن سالاری همچنان میتواند به عنوان یک رویکرد مفید و کارآمد در حکمرانی مورد استفاده قرار گیرد. برای این منظور، لازم است که فن سالاری با توجه به ویژگیهای عصر حاضر، بازاندیشی و بازطراحی شود. در این راستا، میتوان اقدامات زیر را در نظر گرفت:
ایجاد ساختارهای نهادی مناسب:
ایجاد ساختارهای نهادی مناسب که امکان مشارکت فعال متخصصان در تصمیمگیریهای سیاسی را فراهم میکند، یکی از الزامات مهم فن سالاری در عصر حاضر است.
فراهم کردن فضایی برای مشارکت مردمی:
در کنار مشارکت متخصصان، ایجاد فضایی برای مشارکت مردمی و نظرخواهی از شهروندان در فرایند تصمیمگیری نیز ضروری است. این امر، میتواند به افزایش مشروعیت تصمیمات و کاهش نارضایتیهای اجتماعی کمک کند.
برنامهریزی برای توسعهٔ مداوم دانش و مهارتها:
با توجه به سرعت بالای تغییر و تحول در حوزههای مختلف، لازم است که سیستمهای آموزشی و نهادهای آموزشی، به طور مداوم در حال توسعه و بازنگری باشند تا پاسخگوی نیازهای فنسالاری باشند.
تقویت فرهنگ گفتگو و نقدپذیری:
تقویت فرهنگ گفتگو و نقدپذیری در میان نخبگان و سیاستمداران، میتواند به کاهش تعصبات و پیشفرضهای رایج در تصمیمگیریهای فنسالارانه کمک کند.
سخن نهایی درباره فن سالاری
سخن پایانی فن سالاری، یک ایدهٔ جذاب و پرمناقشه در حوزهٔ سیاست و حکمرانی است. این ایده، از یک سو، نویدبخش حکومتی کارآ، شفاف و بیطرف است، اما از سوی دیگر، نگرانیهایی را در مورد نخبگیگرایی، تعریف تخصص و خطر سوءاستفاده از قدرت ایجاد میکند. تجربهٔ کشورهای مختلف و چالشهای جدید عصر حاضر، نشان میدهد که فن سالاری تنها در صورتی میتواند به یک ابزار مفید و کارآمد برای حکمرانی تبدیل شود که با دموکراسی و مشارکت مردمی همراه شود و متناسب با شرایط خاص جامعه بازاندیشی و بازطراحی گردد.
گردآوری: بخش سیاسی سرپوش
- 9
- 4