جهان در سال ۲۰۱۷ بیشتر به سمت «رادیکالیسم» پیش رفت تا «مدارا»؛ بهطوری که در عرصههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این رویه در چند جغرافیای کلیدی کره خاکی ما دیده شد و سبب شد تا «مدارا» به حاشیه رود.
در عرصه «رادیکالیسم اقتصادی» به جای اینکه جهانی شدن مورد توجه قرار گیرد، اقتصاد ملی و منافع برخی از کشورها مورد توجه قرار گرفت. در حالی که اقتصاد سیاسی بینالمللی به این نکته توجه دارد که اگر اقتصاد بهدنبال کسب ثروت است، سیاست بهدنبال کسب قدرت است و این دو در شبکه پیچیده و سردرگم با هم در تعامل هستند. این اثر متقابل پیچیده در بستر بینالمللی میان سیاست و اقتصاد بین دولتها و بازار، هسته اقتصاد سیاسی بینالمللی را شکل میدهد.
به این اعتبار، اقتصاد هنگامی موفق است که بر پایه اقتصاد آزاد میان دولتها و در تعامل ثروت و قدرت در بستر بینالمللی شکل گیرد. این تعامل در بستر جهانی شدن امکانپذیر است. اقداماتی که ترامپ نسبت به وضع قواعد مالیاتی و تعرفههایی که برای کالاهای وارداتی به امریکا، پیشبینی کرد، همگی مکانیزیمهای کهنهای است که با جهانی شدن و اقتصاد آزاد جهانی در مغایرت است. بازار مدرن بر مبنای قواعد سیاسی استوار است، اگر نباشد، بازار مافیایی خواهد شد که بر زور و تهدید مبتنی است. رویه رادیکال ترامپ در تعامل با ترانس پاسیفیک، با چین و کره جنوبی، با سعودی و... یادآور شکلگیری بازار مافیایی است که بر زور، تهدید و رشوه مبتنی است.
در سال میلادی که گذشت رادیکالیسم در عرصه سیاست هم دیده شد. کشورها به جای اینکه به سمت «گفتوگو» یا «مذاکره» حرکت کنند به تهدید روی آوردند که نمونه آن را در مخاصمات بین سعودی و ایران میتوان دید (عربستان سعودی در مقابل ایران سعی کرد شیوههای غیرمسالمتجویانهای را انتخاب کند، همین شیوه را این کشور باز در مقابل قطر اتخاذ کرد، در کنار سعودی، اسرائیل هم به همین شیوه عمل کرد؛ ضمن اینکه قطعنامه شورای امنیت، ممنوعیت شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی را نپذیرفت بلکه با یونسکو یعنی با نهادهای چندجانبه بینالمللی هم از در خشونت و افراطگرایی وارد شد). بنابراین، در سال ۲۰۱۷ نوعی رادیکالیسم در سیاست هم به چشم میخورد.
بیشتر بخوانید:
«رادیکالیسم سیاسی» قدرت نرم در روابط بینالملل را برنمیتابد. زیرا سایر کشورها ارزشهایش را تمجید نمیکنند، جذابیت فرهنگی ندارد و برای جذب دیگران به ابزارهای نظامی و اقتصادی متوسل میشود تا رفتار دیگران را تغییر دهد. سعودیها در این مسیر گام برداشتند و این خطای بزرگ آنها بود که به رادیکالیسم سیاسی در ۲۰۱۷ انجامید.
«رادیکالیسم فرهنگی» هم جرقههایی در نقاط جغرافیایی مختلف زد. جریانهای ضد مهاجر، جریانهای ضدحقوق بشری و جریانهای نژادپرستانه که البته با رأی هوشمندانهای که مردم فرانسه، آلمان و هلند در صندوقهای رأی ریختند، خوشبختانه شکست خورد.
از این رو، معتقدم، در مقابله با رادیکالیسم در نظام بینالمللی در سال ۲۰۱۷ ملت اروپا پیروز میدان بود و بازنده ماجرای مبارزه با رادیکالیسم، دولت امریکا، سعودی، اسرائیل و امارات بود. یکی دیگر از کشورهایی که در مقابله با رادیکالیسم پیروز بود جمهوی اسلامی ایران است. خصوصاً وزارت امور خارجه که باوجود تنشهای رادیکالی برخی از کشورها در منطقه خاورمیانه و در نظام بینالملل با متانت و با آرامش به همه آنها پاسخ داد و حقانیت خود را در میان همه کشورها ثابت کرد. ایران در دام اقدامات رادیکالی سعودیها نیفتاد و به گونهای عمل کرد تا عربستان به خاطر همهچیز زیر سؤال باشد.
از سویی دیگر، یکی از حرکتهای رادیکالی که نسبت به ایران صورت گرفت اما ایران رادیکالی پاسخ نداد موضوع برجام بود. ایران میدانست که از جهان سیاست در زمینه هستهای چه میخواهد و همین سبب شکلگیری برجام شد که حقوق و زمینههای دستیابی به انرژی هستهای در حد بهرهگیری صلحآمیز از آن را فراهم آورد. ایران در برابر سیاست تهاجمی امریکا نسبت به برجام به گونهای عمل کرد تا شرکای امریکا نه در کنار امریکا، بلکه در کنار ایران بایستند. این در تاریخ روابط خارجی و سیاست خارجی ما پس از انقلاب امر کم نظیری است. بنابراین پیروز مقابله با رادیکالیسم، جمهوری اسلامی ایران هم در منطقه خاورمیانه و هم در نظام بینالملل بوده است.
معمولاً اندیشه و تئوری زمانی متولد میشود که ما با «مسأله» مواجه میشویم. در سال ۲۰۱۷ رادیکالیسم در چهار حوزه اوج گرفت؛ حوزه اقتصادی، سیاسی، حقوقبشر و تا اندازهای در حوزه مسائل مربوط به باورها و مسائل اجتماعی. پوپولیسمی که در سال ۲۰۱۶ حاکم شد، تعدادی از رهبران را به قدرت رساند که آنان بر پایه ارزیابیهای سطحی، فرآیندی که در اقتصاد (جهانی شدن اقتصاد) وجود داشت را متوقف کردند یا فرایند طبیعی که در مسائل محیطزیست، جامعه بینالمللی به آن رسیده بود، از حرکت نگاه داشتند.
معتقدم، در حرکت جهان به سمت رادیکالیسم، ما با خلأ تئوریکی مواجه نبودیم؛ برای مواجهه با این رادیکالیسم میتوان از دو تئوری بهره گرفت؛ یک تئوری «گفتوگوی تمدنها» که از سوی رئیس جمهوری دوره اصلاحات ارائه شد که متأسفانه بعدها نه جمهوری اسلامی ایران این تئوری را جدی گرفت و نه سایر کشورهای عضو سازمان ملل متحد. این در حالی است که اگر این گفتوگو ادامه پیدا میکرد، آنان که مسیر رادیکال را انتخاب میکنند، در انزوا قرار میگرفتند و تحت تأثیر فشار دولتها و افکار عمومی جهانی مجبور بودند که به تعامل با سایر کشورها تندهند.
تئوری دوم؛ «جهان عاری از خشونت» بود که از سوی حسن روحانی، رئیس جمهوری دوره اعتدال، ارائه و در مجمع عمومی تصویب شد.
متأسفانه این تئوری نیز پیگیری نشد. معتقدم، دولت روحانی باید در بحث جهان عاری از خشونت، جدیتر باشد و در سه سطح «حکومتی»، «فکری و روشنفکری» و «عموم مردم» این تئوری را مورد توجه قرار دهد. بر این باورم که اگر این دو تئوری دنبال میشدند ما با پدیدهای به نام ترامپ روبهرو نمیشدیم. سعودیها در انزوا قرار میگرفتند و در نهایت اسرائیل در معرض فشار افکار عمومی جهان قرار میگرفت.
حال این سؤال مطرح میشود که آیا تئوری سومی هم وجود دارد؟ معتقدم واکسن رادیکالیسم، «مدارا» است. ما باید یک فرهنگ مدارا و رواداری را هم در داخل کشور و هم در سراسر دنیا ترویج و تبلیغ کنیم. با بهرهگیری از تئوری گفتوگوی تمدنها، مبارزه با افراطگرایی و حمایت از مدارا و رواداری میتوان بر رادیکالیسم امروز، فائق آمد.
رادیکالیسم برای پاسخ به خواستههای پوپولیسم شکل پیدا کرد. به همین دلیل، اینکه چقدر رادیکالیسم امروز، موقتی است، یا دائمی، برمیگردد به واکنشی که در دنیا وجود دارد.
اگر جامعه بینالمللی از رسانهها و فضای مجازی و از وجدان جهانی سایبری در راستای گفتوگوی تمدنها، مبارزه با افراطگرایی و گسترش مدارا درست استفاده کند، دیگر چنین جریانهای رادیکالی به قدرت نخواهند رسید.
سال ۲۰۱۷ در تسخیر جهانبینی چه کسانی بود؟
سالی در کشاکش «ناسیونالیسم» و «جهانی شدن»
دکتر محمدرضا دهشیری
دانشیار علومسیاسی دانشکده روابط بینالملل
جهان در سال ٢٠١٧ در کشاکش دو گفتمان اندیشهای «ناسیونالیسم» و «جهانی شدن» قرار داشت. در این سال، نبردهای جذاب برای اثرگذاری ایدههای متعارض شکل گرفت.
تقابل «ترامپیسم» و «ماکرونیسم» بیانگر تعارض دو نوع جهانبینی متفاوت بود که در رقابت با یکدیگر قرار داشتند. دونالد ترامپ با اولویت قرار دادن ملیگرایی، شعار «نخست امریکا» را در دستور کار خود قرار داد. امانوئل مکرون اما بر نوعی از «قراردادهای اجتماعی» تأکید ورزید که منطبق با جهانیشدن هستند. او قول داد که در کنار افزایش رقابت و کارآفرینی به قراردادهایی اهتمام ورزد که از کارگرهایی که شغلهای خود را از دست دادهاند، حمایت خواهد کرد.
به علاوه، همزمان با فشارهای حمایتگرایانه دولت ترامپ علیه توافق تجارت آزاد موسوم به نفتا، انگلستان نیز با کوبیدن بر طبل برگزیت سعی کرد روند جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا را تسریع کند. این در حالی بود که مکزیک، کانادا، اتحادیه اروپا و چین پایبندی خود را به اصول جهانی شدن اقتصاد و آزادسازی تجاری اعلام داشتند.
در حالی که رهبر کره شمالی با تأکید بر اصل رئالیستی خودیاری در روابط بینالملل بر تداوم برنامههای هستهای خود تأکید داشت قدرتهای جهانی و منطقهای بر لزوم پایبندی پیونگ یانگ به هنجارهای بینالمللی و رژیمهای منع گسترش تسلیحات هستهای پافشاری کردند.
مشخص میشود که در سال ٢٠١٧ تمایلات واگرایانه و دولتمدارانه و رئالیستی از یکسو و تمایلات لیبرالیستی و هنجارگرایانه و همگرایانه از سوی دیگر به گونهای در کشاکش بودند که نوعی بینظمی جهانی را رقم زدند.
جهان در سال ٢٠١٧ درگیر «تعارضات گفتمانی» تاحدی بود که امکان همسازی و تقارب این دو طیف افراطی از دیدگاههای متعارض میسر نبود. لذا ژئوپلتیک هرج و مرج موجبات نابسامانی فضای روابط بینالملل و پیشبینیناپذیری کنشهای بازیگران منطقهای و بینالمللی را رقم زد.
- 17
- 2