چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳
۱۸:۲۰ - ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۴۲۲۴
شهری و روستایی

گذری بر جامعه ایران در روزگار باثبات صفوی

اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,شهر و روستا,روزگار باثبات صفوی

 شهر و اقتصاد ایران در عصر صفوی مسایل مذهبی و ضرورت‌های شهرنشینی زنان عصر صفویه را پرده‌نشین کرد مفهوم شهر، وابستگی و افتخار به آن از زمان صفویه شکل گرفتشرق‌شناسان اروپایی و آمریکایی به تاریخ ایران توجهی ویژه دارند و در این میان پژوهش‌هایی بسیار سودمند انجام داده‌اند. دستاوردهای پژوهش‌های آنان چنان ارزشمند است که گاه ایرانیان نتوانسته‌اند درباره جامعه خود چنین کنند. گرچه هم شرق‌شناسان هم محققان ایرانی از کمبود منابع رنج می‌برند اما در این میان اسناد کمپانی‌ها و دیپلمات‌های اروپایی از ارزشی بسیار برخودار است به ویژه آن که به پژوهش‌های تاریخ اجتماعی یاری می‌رساند. رودی مته، یکی از پژوهشگران و شرق‌شناسان سرشناس هلندی در زمینه تاریخ ایران در عصر صفوی به شمار می‌آید که چندین دهه است در این گستره پژوهش می‌کند. مته در هلند زاده شده و در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه اوترخت در سال ١٩٧٥ مدرک کارشناسی و در ١٩٨٠ مدرک کارشناسی ارشد گرفته است. او به موجب یک قرارداد فرهنگی که در سال ١٩٧٦ میان هلند و ایران منعقد شد، یک سال را در ایران گذراند. مته پس از سه سال تحقیق و مطالعه در مصر در سال‌های ١٩٨١ تا ١٩٨٣ به ایالات متحده رفت و در آنجا در سال ١٩٩١ در رشته مطالعات اسلامی از دانشگاه کالیفرنیا در لس‌آنجلس  دکترا گرفت. وی از سال ١٩٩٣ به عنوان عضو هیات علمی به دانشگاه دلاویر پیوسته و تا‌کنون در جایگاه استاد ممتاز صاحب کرسی مونروئه در تاریخ خاورمیانه، در آنجا تدریس می‌کند. این پژوهشگر و ایران‌شناس هلندی تاکنون کتاب‌هایی چون «تاریخ پولی ایران از صفویه تا قاجار» به همراه ویلم فلور و پاتریک کلاوسون و «سقوط اصفهان و زوال صفویه» نگاشته است. همچنین کتاب «خوشگذرانی ایرانی‌ها» از این پژوهشگر، با ترجمه نیما صالحی علامه نیز در آستانه انتشار در ایران است. حضور رودی مته در ایران، زمینه‌ای فراهم آورد تا درباره جامعه ایرانی در عصر صفویه با وی گفت‌وگو کنیم.

 

نگاشته‌هایی که درباره دوره صفویه وجود دارد، عمدتا به تاریخ سیاسی ایران در آن روزگار به ویژه تشکیل دولت با مذهب رسمی شیعه می‌پردازند و کمتر شرایط اجتماعی و زندگی روزمره مردم مورد توجه بوده است. تاریخ‌نگاری نو اما رویکردی به سوی جامعه و توده مردم دارد. شما در دسته پژوهشگران و تاریخ‌نگارانی جای می‌گیرید که به تاریخ زندگی اجتماعی در جامعه‌ها بیش‌تر علاقه‌مندید. نگارش تاریخ اجتماعی عصر صفویه با چه مانع‌هایی در ایران روبه‌رو بوده است.

پاسخ این پرسش، اندکی دشوار می‌نماید زیرا ما با مسایلی بسیار در زمینه تحقیق درباره جامعه صفویه در تاریخ ایران روبه‌روییم. کمبود منابع، مساله اصلی به شمار می‌آید؛ گرچه منابعی بسیار درباره این دوره به دست ما رسیده است اما منابع فارسی‌زبان بیش‌تر به مسایل سیاسی و مذهبی پرداخته‌اند و شاه، دربار و طبقه‌های نخبگان، بیش‌تر محور اصلی این دسته از منابع به شمار می‌آیند و رعیت در این منابع به عنوان انسان حضور ندارد و نویسندگان چنان منابعی، به این قشر جامعه اندک توجه کرده‌اند. تا آنجا که حتی اساسا از جزییات زندگی روزمره مردم نمی‌توان آگاهی‌هایی به دست آورد؛ اگر هم نکته‌هایی به دست آید، اشاره به پدیده‌هایی همچون کشاورزی است که لابه‌لای آن، زندگی یک کشاورز مورد توجه قرار گرفته است.

 

البته بی‌توجهی به توده مردم در پژوهش‌های تاریخی یک مساله فرهنگی در ایران به شمار می‌آید؛ اگر به پژوهش‌ها و تاریخ‌نگاری‌های اروپایی در همان روزگار بنگرید، درمی‌یابید آن‌ها به مردم توجه کرده‌اند. اروپاییانی که به ایران سفر کرده بودند نیز همان رویکرد را داشتند؛ از همین‌رو آگاهی‌های ما از زندگی مردم در دوره صفویه بر پایه منابع خارجی به ویژه سفرنامه‌های جهانگردان است. شماری بسیار از جهانگردان اروپایی در روزگار صفوی به ایران آمدند که از میان یادداشت‌ها و سفرنوشته‌های آن‌ها به آگاهی‌هایی مناسب درباره زندگی رعیت، آداب و رسوم، مرگ، ازدواج و پیوندهای میان مرد و زن می‌توان دست یافت. بدین‌ترتیب دست‌یابی به نکته‌هایی از زندگی توده مردم تنها به اینگونه منابع منحصر است، به همین دلیل پژوهش‌های تاریخ اجتماعی در این دوره در بن‌بستی می‌افتد که محقق نمی‌داند چگونه  از آن می‌تواند بیرون آید. از آن‌رو که برای بهره‌گیری یک‌سویه از سفرنامه‌ها باید محتاط بود زیرا پاره‌ای نوشته‌های جهانگردان سطحی می‌نماید و با شناخت کافی و مناسب از مسایل ایران نگاشته نشده‌اند.

 

با برآمدن دولت صفویه، ثباتی نسبت به دوره‌های پرآشوب پیش‌تر در ایران پدید می‌آید. این ثبات تا چه اندازه بر زندگی مردم تاثیر می‌گذارد؟

ثبات پدیدآمده و امنیت برپاشده در آن روزگار بر زندگی مردم بسیار اثر گذارد آن بود. این امنیت و ثبات به ویژه در رویکرد شاه عباس یکم به چشم می‌آید. پدیده‌هایی چون راه‌زنی تا پیش از روزگار وی فراوان بود و یکی از مسایل راه‌های ایران و بازرگان به شمار می‌آمد. شاید گزافه نباشد اگر بگوییم امنیت به معنای وضعیت شایسته تا پیش از دوره شاه عباس وجود نداشته است. پاره‌ای منابع درباره امنیت دوران وی البته اغراق نیز کرده‌اند. همچنین روایت‌هایی درباره کوشش‌های وی در زمینه ایجاد تاسیسات رفاهی مانند روایت ساخت ٩٩٩ کاروان‌سراها آمده است که اغراق‌آمیز به نظر می‌آید. این پادشاه نیرومند اما در مجموع با توجه ویژه به مسایل ثبات و امنیت درونی کشور به ویژه در زمینه ساخت و گسترش راه‌ها و کاروان‌سراها و امنیت آن‌ها برای رونق تجارت، شرایطی مناسب در قلمرو خود پدید آورد و مردم نیز از آن امنیت، هم در بازرگانی هم سفر بهره بردند.

 

در این‌باره نیز البته اختلاف‌هایی میان منابع و نظرهای پژوهشگران وجود دارد. پاره‌ای سفرنامه‌نویسان ضریب این امنیت را تا اندازه‌ای دانسته‌اند و برخلاف منابع ایرانی، آن را کامل برنمی‌شمارند؛ حتی برخی برآن‌اند اوضاع امنیت راه‌ها پس از شاه عباس بدتر شده بود. پاره‌ای منابع نیز تاکید کرده‌اند که شاهان پیش از وی، در لشکرکشی‌ها آذوقه و نیازهای لشکرکشی را از شهرها و روستاهای سر راه به دست می‌آوردند و این تامین آذوقه لشکر با گونه‌ای  باغارت و چپاول ساکنان آن شهرها و روستاها همراه بود اما روایت کرده‌اند که شاه عباس در اردوکشی‌های خود چنین نمی‌کرده است. این شیوه البته در سرزمین‌هایی جز ایران نیز رواج داشته و تنها به ایران منحصر نبوده است؛ در اروپا نیز چنین مسایلی وجود داشت اما نسبت به ایران بهتر بود.

 

سطح زندگی مردم ایران در آن زمانه، پایین و عمر مردم کوتاه بود؛ بیماری و فقر جزو همیشگی زندگی طبقه پایین به شمار می‌آمد، آن‌ها به همین دلیل به کشت تریاک اشتغال داشتند. در چنان وضعیتی، مرفه‌ترین و آبادترین شهرها و روستاها در مناطقی به چشم می‌آمدند که در حاشیه جای داشتند و از مسیرهای اصلی دور بودند. شاهان و امیران هنگام گذر از کنار شهرها و روستاهای مسیر، واقعا مردمان آنجاها را غارت می‌کردند؛ همچون پرنده‌هایی که هنگام کوچ از یک جا، مسیر را پاک کرده، همه چیز را می‌خورند!

 

وضعیت زنان در دوره صفویه از مسایل جذاب در پژوهش‌های تاریخی درباره این دوره به شمار می‌آید. شرایط زندگی آنان در جامعه ایران، از آغاز تا پایان دوره صفویه، آیا  یکسان بوده است؟

وضع زنان به نظر می‌رسد در آغاز روزگار صفوی بهتر بود چون هنوز در کاخ‌ها منزوی نشده بودند. شاهان صفوی همچون ترکان آسیای مرکزی، زنان را در لشکرکشی با خود همراه می‌بردند. آن‌ها در یک فضای باز جای داشتند و هنگام جشن، زنان نیز در مراسم حضور می‌یافتند. گواه‌های فراوان تاریخی در این‌باره وجود دارد که نشان می‌دهد زنان دربار در پرده نبوده، آشکارا در مراسم حضور می‌یافتند، هنوز از فضای باز منع نشده و در بیش‌تر زمان‌ها در کنار شاهان دیده می‌شدند. این نگرش و کنش، ریشه ایلیاتی داشت. شاهان اما هنگامی که با گذر زمان شهرنشین شده، به گونه‌ای منسجم به اداره کشور پرداختند، مشخصا پس از شاه عباس، وضع زنان برای حضور در مجلس‌ها و مکان‌ها محدود و به حرم‌سرا محدود شد. آنان اینچنین به پرده نشستند. این وضعیت البته در میان زنان دربار و طبقه اعیان ببیش‌تر به چشم می‌آمد اما در میان زنان طبقه پایین فرق می‌کرد؛ آنان از وضع خوب معیشتی برخوردار نبوده، گاه حتی پوشاک مناسب هم نداشتند و به سختی از عهده برآوردن غذای روزانه خود برمی‌آمدند به همین دلیل در جامعه حضوری بیش‌تر داشتند. شمار زنان ولگرد یا دوره‌گرد در این روزگار فراوان بوده و اختلاف بسیار میان سطح زندگی مردم معمولی و دربار و طبقه اشراف وجود داشته است.

 

اشاره کردید زنان پس از دوره شاه عباس به محدودیت‌هایی دچار شدند. این محدودیت‌ها به دلایل مسایل مذهبی و فکری بود یا ضرورت‌هایی دیگر همچون زندگی شهرنشینی؟

تقریبا هم به دلیل مسایل مذهبی هم ضرورت‌های شهرنشینی بوده است؛ این دو را چندان نمی‌توان از هم جدا کرد زیرا پدیده‌هایی به هم وابسته‌اند. شهرنشینی در نگرش اسلامی، دگرگونی‌هایی در پیوندهای اجتماعی پدید آورده، رابطه‌های مرد و زن را با محدودیت‌هایی روبه‌رو می‌کند، بدین‌ترتیب ضرورت رعایت اصل محرم و نامحرم در روابط پررنگ‌تر می‌شود. در چنان گستره‌ای شیوه نگرش یک مرد بیگانه و بیرون از خانواده به زنان بسیار مهم است می‌نگرد زیرا او آزادانه به زنان یک حرم نمی‌تواند بنگرد و زنان نیز دیگر حتی نمی‌توانند بر پشت‌بام بایستند. بسیار ناگوار می‌شد اگر یک مرد بیگانه، زنی را از پشت‌بام در حال انجام کارهای روزمره می‌نگریست.

 

از شهر در دوران صفوی و قواعد ویژه زندگی در شهر سخن راندید. آیا شهر در آن دوره با شهرهای دوره‌های پیش از آن متفاوت بوده است؟ دگرگونی‌هایی چون حضور ارمنی‌ها در ایران به ویژه اصفهان، همچنین رسمیت‌بخشیدن به مذهب شیعه، دگرگونی‌هایی در ساختار و بناهای شهری پدید می‌آورد؟

پاسخ به این پرسش دشوار می‌نمایاند زیرا منابعی چندان در این‌باره نداریم و از جزییات آن ناآگاه‌ایم. برای نقش‌بندی جزییات شهر در دوره صفوی، به سختی می‌توان دریافت شهر در آن روزگار چه ویژگی‌هایی داشته است. به هرروی اما دریافت‌هایی اندک از درون منابع درباره ویژگی‌های شهر در روزگار صفوی داریم. اصفهان به نظر می‌آید نخستین پایتخت واقعی ایرانی پس از دوره باستان بوده باشد. رد پای دگرگونی‌های شهر را با توجه به تغییر دین در ایران می‌توان نگریست. حتی می‌توان گفت پیش از شکل‌گیری اصفهان به عنوان پایتخت، شاهان ایران صحرانشین بودند یعنی شاه موظف بود بر اسب نشسته، همواره در حال دفاع و نگهداری از مرزهای کشور باشد زیرا گونه‌ای توازن درباره نیروی شاهان وجود داشت و آنان باید با ظاهرسازی و داشتن آرایش جنگی، همواره نیروی ظاهری خویش را می‌نمایاندند. پادشاهی در آن زمان نیرومند به شمار می‌آمد که بیش‌تر لشکر می‌کشید و سرزمین‌هایی بیش‌تر می‌گشود؛ پادشاهی که در حرم به سر می‌برد، در نگاه مردم چندان نیرومند برشمرده نمی‌شد. به همین دلیل در پایان دوره صفوی که شاه بیش‌تر زمان را در کاخ محبوس شده بود، احترام‌اش را در میان مردم از دست می‌داد. شاه در نگاه جامعه در زمانه یادشده، همواره باید در لشکرکشی به سر می‌برد و با پیروزی در نبردها بر گستره قلمرو و دست‌یابی به غنیمت‌ها می‌افزود. شاه هم‌زمان که خشن می‌بود اما باید دست‌ودل‌باز به نظر می‌آمد. شاه آرمانی از نگاه مردم، همانی بود که با سخاوت باید رفتار می‌کرد اما نیرومندانه مخالفان را به دار می‌آویخت. این شیوه، نمایش اقتدار، عبرت مخالفان و گونه‌ای مانور قدرت به شمار می‌آمد. گونه‌ای توازن میان هراس و احترام در نگاه مردم و اطرافیان به شاه باید وجود می‌داشت. این ویژگی البته پس از دوره شاه عباس از میان رفت زیرا شاهان ضعیف و حرم‌سراها بزرگ شدند و اقتدار شاه کاهش یافت. پادشاهانی که بر تخت می‌نشستند، تجربه کافی نداشتند، به همین دلیل حکم‌رانانی ضعیف و بی‌لیاقت بر مسند شاه عباس تکیه زدند؛ آنان از آیین کشورداری چیزی نیاموخته بودند. درباره حضور هنرمندان و بازرگانان ارمنی در ایران به ویژه در اصفهان نمی‌توان، به گونه قطعی نمی‌توان گفت در شهرسازی صفویان تاثیر گذاشتند؛ آنان در یک منطقه، در جلفای اصفهان می‌زیستند که آن‌سوی زاینده‌رود و جدا از خود شهر بود؛ ارمنی‌ها بدین‌ترتیب نمی‌توانستند تاثیری چندان در این زمینه داشته باشند. آن‌ها اما در زمینه مسکوکات دارای نفوذ بودند زیرا در آن گستره مهارت داشتند.

 

به پایتخت صفویه بازگردیم. گفتید صفویه در واقع نخستین پایتخت ایران را پس از آمدن اسلام به ایران بنا کرد. این نگرش شما از آن برمی‌آید که پادشاهان صفوی خاستگاهی شهری داشتند؟ آیا این خاستگاه در بنا نهادن اصفهان به عنوان پایتخت کاملا ملموس صفویه تاثیر داشته است؟

شهرهایی که از آن دوره پای گرفتند، مفهوم واقعی شهر را دربرداشتند. ویژگی‌های شهر به معنای نوین در شهرهای دوره صفوی پدید آمد؛ مردم با افتخار می‌گفتند مثلا یزدی یا کرمانی‌اند. البته ریشه‌های چنین وضعیتی، تا اندازه‌ای به گذشته بازمی‌گردد اما در این زمان مستحکم‌تر شده است. می‌توان اینگونه مدعی شد که مفهوم شهر، وابستگی و افتخار به آن از زمان صفویه شکل گرفت.

 

وضعیت امنیت و کشورداری پس از شاه عباس یکم ضعیف شد؟

وضعیت پیش از شاه عباس نامناسب بود و پس از وی به خرابی روی نهاد زیرا با همه شکوفایی که در دوره وی پدیدار شد به ویژه شکل‌گیری نهادهای نوین که بر ثبات کشور افزود، اما آن کارها از نظر زیربنایی ضعیف بود؛ ایران منابع چندان اقتصادی نداشت، منابع مالی محدود و هنوز نفت نیز کشف نشده بود. ممکن است گفته شود ایران منابع ارزشمند طبیعی داشت اما واقعیت آن است که استخراج منابع طبیعی در آن روزگار بسیار دشوار بود و حکومت ایران نیز امکانات و ابزارهایی برای بهره‌برداری از آن منابع ارزشمند و سرشار نداشت. ایرانیان آنگونه که منابع تاریخی نمایانده‌اند، می‌دانستند منابع معدنی همچون مس و نقره دارند اما هم‌زمان آگاه بودند که وسایلی ندارند تا بتوانند آن‌ها را استخراج کنند. ایران در زمان صفویه البته از نظر محصولات کشاورزی تقریبا خودکفا بود اما صادرات آن محدود و بیش‌تر به ابریشم منحصر بود. ایران در واقع جز ابریشم چیزی دیگر نداشت. از همین‌رو بود که هلندی‌ها به ایران آمدند و از تجارت ابریشم بهره بسیار بردند زیرا ابریشم ایران در آن زمان آوازه‌ای بلند داشت. آن‌ها با شاه ایران قرارداد بستند و براساس آن تعدادی معین از بسته‌های ابریشم صادر و از هندوستان ادویه، قند و شکر بسیار به ایران وارد کردند. به جز این، هلندی‌ها در تجارت با ایران عصر صفوی، بیش‌تر وارد‌کننده بودند تا این که محصولاتی از ایران صادر کنند؛ گرچه منابع تاریخی روایت می‌کنند آن‌ها در پی صادرات کالاهای بیش‌تر از ایران بودند. ایرانیان اما کالایی مناسب صادرات نداشتند که به هندوستان یا اروپا بفرستند. هلندی‌ها اما بسیار مشتاق بودند از ایران محصولاتی مانند گلاب خریده و صادر کنند.

 

در اروپای آن زمان می‌بینیم ارزش افزوده صرف تجارت می‌شود اما چرا در ایران چنین چیزی رخ نمی‌دهد؟

این مساله به نگرشی ویژه بازمی‌گردد که در اروپا وجود داشته و در ایران نبوده است. اروپاییان برای دگرگونی و رسیدن به شکوفایی، مسیرهایی را در پیش گرفتند که ایران به آن مسیرها وارد نشد و بعدها نیز نتوانست بدان‌ها راه یابد. اروپا در آن روزگار، در گستره اقتصاد، مسیری دگرگونه نسبت به دیگر سرزمین‌های جهان پیش گرفت.

وضعیت مالیات در این دوره چگونه است؟ حکومت بر اساس چه معیارهایی از اقشار گوناگون مالیات می‌گرفت؟

حکومت بر اساس معیارهایی گوناگون از مردم به ویژه بازرگانان مالیات می‌گرفت. ویلم فلور، پژوهشگر و ایران‌شناس سرشناس هلندی کتابی درباره مالیات در ایران نوشته که در آن به بالا بودن مالیات دریافتی از مردم اشاره کرده است. مردم در روزگار گذشته به دولت وابسته نبودند و می‌خواستند هرچه کم‌تر با دولت در تماس باشند زیرا دولت در ذهن مردم آن روز دو معنا داشت؛ نخست مالیات زیاد و دیگر، استبداد، سربازی و کشتار. کشاورزان از همین‌رو بود که برای ندادن مالیات زیاد، خرمن خود را از چشم ماموران مالیات‌بگیر پنهان می‌کردند. آن‌ها حتی ناگزیر می‌شدند فراوانی محصول و پروت برآمده از آن را نیز از نگاه حکومتیان دور بدارند. بازرگانان ارمنی و یهودی نیز همواره از ماموران مالیاتی می‌هراسیدند. بازرگانان مسیحی اما رسما در حمایت شاه بودند اما این پشتیبانی تا زمانی پیوستگی داشت که شاه نیرومند بود. سطح مالیات در دوره شاه عباس نسبتا خوب بود و انصاف تا اندازه‌ای رعایت می‌شد اما پس از او ایرانیان به ویژه بازرگانان غیر مسلمان آزار فراوان دیدند.

 

این که شاه عباس گاه در میدان نقش جهان حاضر می‌شد و در معاملات ابریشم دخالت می‌کرد، چه بازتابی داشت؟

شاه عباس یکم تنها حکم‌رانی بود که این رویکرد را در پیش گرفت و چنین کنش و رویکردی پس از وی دیگر دیده نشد. معروف است که شاه عباس به گونه ناشناخته در شهر می‌رفت و می‌آمد تا از وضعیت کشور به گونه‌ای مستقیم آگاه شود زیرا احساس می‌کرد پیرامونیان‌اش دروغ و تملق می‌گویند، پس برای دریافت واقعیت به گونه‌ای ناشناس میان مردم می‌رفت. این رفتار شاه، نمونه واقعی کنش پادشاهی است که به وضعیت مردم خود رسیدگی می‌کرده و تنها به نظر مقامات بسنده نمی‌کرده است.

 

شما به عنوان یک پژوهشگر و ایران‌شناس  هلندی، از سفرنامه‌های جهانگردان برای پژوهش‌هایتان درباره ایران روزگار صفوی بهره جسته‌اید. نگرش ماموران و سیاحان هلندی با دیگر سیاحان و دیپلمات‌ها در نگاه به جامعه ایرانی چه تفاوتی داشته است؟

هلندی‌ها از منظر تجارت به ایران می‌نگریستند و بیش‌تر به مسایل مادی توجه داشتند. آنان در این میان درباره ایرانیان داوری‌هایی کرده‌اند که گاه پیش‌داوری به شمار می‌آمده است. پاره‌ای خوی‌ها و عادت‌های ایرانیان نیز در این روایت‌ها بازتاب یافته است. مثلا یکی از ماموران هلندی می‌نویسد ایرانیان مانند گربه‌اند، هرچه بیش‌تر فشارآوری، بیش‌تر کشیده می‌شوند. اینگونه داوری‌ها وجود دارد گرچه ماموران هلندی نیز گاه در بازی‌های ایرانی‌ها وارد می‌شوند. ماموران دولتی در این زمان همه در پی پول‌اند؛ منابع و سندهای تاریخی به روشنی این مساله را اشاره کرده‌اند. این رفتار، ویژه ماموران نیست و حتی در شاه و پیرامونیان‌اش نیز دیده می‌شود. آنان به گونه‌ای در اختلاس دست دارند یا رشوه‌گیرند. ماموران هلندی نیز در این میانه برای انجام کارشان، ناچار بودند به برخی ماموران چند سکه پپردازند یا به صدراعظم هدیه یا رشوه‌ای درخور دهند تا امتیازی بگیرند. چنان انگاره‌ای بدین‌ترتیب جا افتاده بود که در معامله با ایرانیان باید خرج کرد؛ همچنین هدیه یا سوغات، مساله‌ای مهم برشمرده می‌شده است و غیر ایرانیان می‌دانستند بدون هدیه نمی‌توانند به دربار نزدیک شوند. آنان در برابر اما ایرانیان را تمجید می‌کنند که مردمانی مهربان و بسیار مهمان‌نوازند، از هوش بسیار برخوردارند و با بصیرت به دنیا می‌نگرند. هر مامور که در روزگار یادشده به ایران آمده، گزارشی درباره شناخت روحیه ایرانی‌ها برای جانشین خود نوشته است. آنان در گزارش‌هایشان به پاره‌ای ویژگی‌های بد ایرانیان اشاره و به فرد بعدی توصیه کرده‌اند چگونه باید با ایرانیان رفتار کرد.

 

اگر به اصفهان عصر صفوی بازگردیم، با چه تصویری از پایتخت در زمینه آموزش روبه‌رو می‌شویم؟ مردم تا چه اندازه از سواد برخوردارند؟

گرچه آماری دقیق و مشخص نداریم اما دریافت‌مان از منابع نشان می‌دهد حدود ٩٦ درصد مردم بی‌سواد بوده‌اند. این وضعیت در اروپا اندکی اما نه چندان زیاد بهتر بود. مساله آموزش در رونق و پیشرفت جامعه‌ها بسیار اهمیت داشت در حالی که بیش‌تر مردم ایران تا یکصد سال پیش نیز بی‌سواد بودند. وضعیت البته در روستاها بدتر بود که به نبود ارتباط‌های گسترده با شهرها بازمی‌گشت. مردمام روستاها ارتباطاتی محدود داشتند. نبود پیوندها با دنیای بیرون از مرزها نیز از دلیل‌های مهم گسترش بی‌سوادی به شمار می‌آمد. فراوانی بی‌سوادی در دوره صفویه البته به این معنا نیست که مدرسه‌ها و نهادهای آموزشی وجود نداشتد زیرا مدرسه‌هایی برپا بود اما تنها برای سوادآموزی فرزندان نخبگان، روحانیت و ثروتمندان اختصاص می‌یافت و توده مردم از آموزش محروم بودند. آموزش‌های مدرسه‌ها نیز بیش‌تر در زمینه‌های دینی و مذهبی بود.

 

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 17
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش