در كنار تبعیضاتی كه به بسیاری از زنان اجازه نميدهد تحصیلاتشان را ادامه دهند، آنها وقتی هم كه وارد محیط كاری میشوند، با تبعیضات شغلی روبهرو هستند؛ مواردی مانند كمتر بودن دستمزد، وجود كلیشههای جنسیتی، دسترسی نداشتن به منابع مالی و زمینهای كشاورزی و بسیاری از موانع دیگر كه باعث میشوند زنان با سختیهای بیشتری برای قدم گذاشتن در عرصه كار همراه باشند.
با این كه بعضی كشورها تلاش كردهاند این موانع را تا حدودی برطرف كنند، این روند چندان رضایتبخش نیست به طوری كه تنها ۶۷ كشور، قوانین ضد تبعیض جنسیتی در مشاغل را به تصویب رساندهاند و در ۱۸ كشور، شوهران میتوانند مانع كار كردن همسرانشان شوند.
در ادامه، حقایقی را درباره كار زنان و موانع آن بخوانید كه برگرفته از بخش زنان سایت سازمان ملل است.
نیروی كار
حتی با روند جهانیسازی و در شرایط اقتصادی دنیای امروز كه به نیروی كار بیشتری نیاز است، زنان باز هم از استخدام به عنوان نیروی كار بازمیمانند. نابرابریهای جنسیتی همچنان باعث میشوند زنان به عنوان پایینترین حلقه زنجیره در نظر گرفته شوند و مشاغلی به آنها اختصاص داده شود كه نه جایی برای ارتقا دارند، نه امكانات رفاهی، نه امنیت شغلی و نه درآمد مناسب.
آمار سال ۲۰۱۵ نشان ميدهد مردان بيش از ۷۶ درصد نيروي كار را تشكيل ميدهند در حالي كه اين عدد براي زنان كمتر از پنجاه درصد است. تمام اینها در حالی است كه زنان نیمی از نیروهای كار در جهان هستند و بر اساس تحقیقات، با تغییر قوانین برای ایجاد شرایط مناسب كار زنان، تا سال ۲۰۲۵، ۲۶ درصد به درآمد جهانی سالانه تولید ناخالص داخلی افزوده میشود.
مشكلات استخدامی
در سراسر جهان، زنان بیشتر از مردان احتمال بیكار بودن و استخدام نشدن در مناطق مختلف را دارند. این در حالی است كه اختلاف جنسیتی در اختصاص مشاغل به زنان و مردان، در بعضی مناطق شكل حادتری به خود میگیرد مانند شمال افریقا و كشورهای عربی، جایی كه میزان بیكاری زنان جوان تقریبا دو برابر مردان جوان است آن هم در حالی كه زنان در سالهای اخیر توانستهاند تحصیلات بیشتری داشته باشند. اینها نشان میدهد كه افزایش تحصیلات به تنهایی نمیتواند موانعی كه بر سر راه اشتغال زنان وجود دارد را از میان بردارد.
تصوير زير نشاندهنده اين است كه ميزان بيكاري در جهان و شكاف جنسيتي بين زنان و مردان در ميزان بيكاري است.
تبعیض شغلی
تبعیضهای شغلی كه درباره زنان وجود دارد شامل موارد زیادی میشود؛ از تفاوت در میزان دستمزدها گرفته تا اختصاص مشاغل كماهمیت و بدون ارتقا به زنان. مساله اینجاست كه این موضوع، حتی در كشورهای پیشرفته هم وجود دارد و مختص كشورهای جهان سوم و در حال توسعه نیست.
این تبعیضهای شغلی كه نه بر اساس توانایی بلكه بر اساس جنسیت شكل گرفته است، باعث شده اصطلاحهایی مانند «سقف شیشهای» و «كف چسبنده» به وجود بیاید كه به موانعی برای رشد و پیشرفت زنان در محیطهای شغلی اشاره دارد.
این تبعیضها باعث شده تعداد زنان در پارلمانهای سیاستگذاری كشورها به شدت پایینتر از مردان و تنها ۲۳ درصد باشد و آنها در ردههای مدیریتی شركتها و ادارات هم تعداد كمی را به خودشان اختصاص داده باشند. بیشترین بخشهایی كه زنان در آنها مشغول كارند عبارتند از بخشهای خدماتی با ۶۱.۵ درصد و پس از آن كشاورزی ۲۵درصد و صنعت ۱۳.۵ درصد.
تفاوت در میزان دستمزدها
به طور كلی در جهان، در ازای هر یك دلاری كه مردان به دست میآورند زنان تنها ۷۷ سِنت به دست میآورند و تحقیقات نشان داده حدود هفتاد سال طول میكشد كه این فاصله در میزان دستمزدها به صفر برسد. برای به صفر رساندن این فاصله، عوامل زیادی موثرند؛ ازجمله سیاستهای حمایتی كه برای مشاغل زنان به كار گرفته میشود.
از آنجا كه زنان در بیشتر كشورها مسئولیتهای مختلف خانوادگی را هم بر عهده دارند، به نظر میرسد لازم است بیش از گذشته درباره اقداماتی مانند ساعات كاری منعطف و تمهیداتی برای نگهداری از كودكان در نزدیكی محل كار والدین سياستگذاري شود.
این حمایتها از زنان شاغل به این دلیل مهم است كه تفاوت در میزان دستمزدها در بین زنان شاغلی كه فرزند دارند بیشتر از زنان شاغل بدون فرزند است مثلا در آسیای جنوبی، تفاوت در میزان دستمزد در بین زنان دارای فرزند ۳۵ درصد و زنان بدون فرزند چهارده درصد است، همچنین در آفریقا زنان دارای فرزند ۳۱ درصد تفاوت در میزان دستمزد با مردان را تجربه میكنند در حالی كه زنان بدون فرزند چهار درصد.
مشاغل بدون دستمزد
زنان حداقل دوبرابر و نیم بار بیشتر از مردان كارهایی را انجام میدهند كه دستمزدی ندارد؛ كارهایی مانند مشاغل خانگی و مراقبتهایی كه از دیگران انجام میدهند. آشپزی و نظافت، جمعآوری هیزم و آب نوشيدني، مراقبت از كودكان، بیماران و سالمندان از مواردی هستند كه زنان آنها را بدون هیچ دستمزدی انجام میدهند. این نداشتن دستمزد كارهای خانگی باعث میشود زنان باز هم فاصله بیشتری با مردان پیدا كنند.
تفاوت در كارهای بدون مزد و با دستمزد در كشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، در بین زنان و مردان، در تصوير زیر مشخص شده است؛ این تصوير نشان میدهد در كشورهای توسعهیافته، زنان در طول روز پنج ساعت كار بدون دستمزد و چهار ساعت كار با مزد انجام میدهند اما این میزان برای مردان شش ساعت كار با دستمزد و یك ساعت و نیم كار بدون مزد است.
همچنین در كشورهای در حال توسعه، زنان چهار و نیم ساعت كار با مزد و سه و نیم ساعت كار بدون دستمزد انجام میدهند در حالی كه این میزان برای مردان نزدیك شش ساعت كار با مزد و دو ساعت كار بدون دستمزد است.
مرخصی والديني
از فرصتهایی كه برای شاغلان در نظر گرفته میشود، مرخصی والدینی است. اما این مرخصی در بیشتر كشورها تنها برای زنان در نظر گرفته میشود و همین مساله باعث میشود آنها مدت زیادی از فضای كار دور بمانند و كارفرماها افرادی را به جای آنها استخدام كنند.
این در حالی است كه بعضی كشورها كه عمدتا كشورهای توسعهیافته هستند، مرخصی بعد از تولد فرزند را به پدران و مادران اختصاص میدهند و نگهداری از فرزند را به هر دوی آنها واگذار میكنند. این موضوع، هم باعث میشود مردان بتوانند اوقاتی را با فرزندانشان سپری كنند و هم به مادران این فرصت را میدهد كه از فضای شغلیشان دور نمانند.
مطالعات انجام شده در زمینه مرخصی زایمان نشان میدهد تنها ۲۸ درصد از زنان شاغل در سراسر جهان از مرخصی زایمان بدون دغدغه بهره میبرند. همچنین تنها ۳۶ كشور در استفاده از مرخصی زایمان، استانداردها را رعایت میكنند مبنی بر این كه زنان حداقل باید چهارده هفته مرخصی زایمان با حقوق داشته باشند.
مشاغل غیررسمی
زنان سهم زیادی از شغلهای غیررسمی را در جهان به خودشان اختصاص دادهاند؛ این مشاغل مخصوصا در بین زنان مهاجر بیشتر دیده میشود.
مشاغل غیررسمی شامل دستفروشها، خردهفروشان، كشاورزان، افراد خویشفرما، كارگران بدون بیمه، كارگران فصلی و ... است. یكی دیگر از شكلهای مشاغل غیررسمی، كارهای خانوادگی است كه اغلب زنان در آن فعالیت دارند و ۶۳ درصد این افراد را شامل میشوند كه بدون دستمزد و بیمه، مشغول فعالیت در كارگاههای خانوادگی یا زمینهای كشاورزی هستند.
نكته مهم در این میان آن است كه این مشاغل عمدتا در فضاهایی غیرایمن انجام میشود و زنان نه تنها دستمزدی دریافت نمیكنند بلكه سلامتشان هم به خطر میافتد بدون این كه بیمه سلامت یا مرخصی بیماری داشته باشند.
كارگران مهاجر
در حالی كه كارگران مهاجر، در اقتصاد كشورهای مهاجرپذیر نقش دارند، اغلب از كمترین امكانات و خدماتی بهره میبرند، این مساله مخصوصا در بین زنان مهاجر بیشتر دیده میشود. این زنان اغلب در كارهای خدماتی مانند خدمترسانی در خانهها به كار گرفته میشوند كه ساعات كار طولانی، كارهای فرساینده و زیاد، بدون بیمه و حمایتهای اجتماعی را متحمل میشوند.
حدود ۵۷ درصد از كارگران خانگی هیچ ساعت كاری مشخصی ندارند و در این میان، تعداد زنانی كه مورد انواع خشونت در كارهای خانگی قرار میگیرند و از حقوق انسانیشان بیبهره میمانند بیشتر از مردان است.
تصوير زیر نشان میدهد كه حدود ۴۴ درصد از كارگران مهاجر و هشتاد درصد از كارگران خانگی را زنان تشكیل میدهند و زنان مهاجر كارگر خانگی ۷۳ درصد هستند.
خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان در محیطهای كاری به قدری فراگیر است كه جنس، نژاد، سن و موقعیت نمیشناسد. زنان چه در مسیر رسیدن به كار و چه در محیط كارشان، مورد انواع خشونت قرار میگیرند؛ از نگاههای آزاردهنده تا انواع كلمات و تماسهای فیزیكی خشونتآمیز. در اروپا ۵۵ درصد از زنان آزار و اذیت جنسی را تجربه كردهاند كه از این میزان ۳۲ درصد این آزار را در محل كار داشتهاند.
خشونت علیه زنان چه در محل كار اتفاق بیفتد و چه در خانه و خیابان، از توانایی فیزیكی و روانی زنان كم میكند و به آنها فرصت كمتری برای پرداختن به امور شغلی با خیال راحت را میدهد همچنین سبب غیبت آنها از محل كار و از دست دادن فرصتهای شغلی میشود.
موانع قانونی
در رسیدن زنان به وضعیت شغلی مناسب، نه تنها مساله فرهنگی و اقتصادی بلكه موانع قانونی هم وجود دارد كه هم شامل فرصتهای شغلی دولتی و هم بنگاههای خصوصی است.
امروزه حداقل یك محدودیت قانونی مبتنی بر جنسیت درباره مشاغل زنان در ۱۵۵ كشور وجود دارد، در ۱۸ كشور قانون این اجازه را به مردان میدهد كه از اشتغال همسرشان جلوگیری كنند و قوانین علیه تبعیض جنسیتی در استخدام تنها در ۶۷ کشور اجرا میشوند.
حمایتهای اجتماعی
در حالی كه حمایتهای اجتماعی نقش زیادی در كیفیت زندگی مخصوصا در دوران سالمندی دارد، زنان از این حمایتها بهره كمتری نسبت به مردان دارند. زنان مسن كمتر از مردان از خدماتی مانند بیمه و مزایای بازنشستگی برخوردارند به طوری كه حدود ۶۵ درصد (حدود ۲۰۰ میلیون نفر) از افرادی را شامل میشوند كه در سن بازنشستگی هستند اما هیچگونه درآمدی ندارند، این میزان برای مردان ۳۵ درصد (حدود ۱۱۵ میلیون نفر) است.
توجه به حمايتهاي اجتماعي از زنان سالمند به اين دليل مهم است كه تبعیضها در طول دوران اشتغال و میزان درآمد كمتر زنان، مانند یك دومینو به دوران میانسالی و بازنشستگی آنها هم میرسد و آنها را در شرایط سختتری نسبت به مردان میانسال قرار میدهد و با احتمال بیشتری در معرض فقر قرار میگیرند.
امكانات مدرن
اتوماسیون اداری، هوش مصنوعی، اینترنت، رباتیك و سایر امكانات دیجیتالی دنیای مدرن، از طرفی فرصت و از طرفی تهدید برای فرصتهای شغلی زنان محسوب میشوند. با وجود شکافهای جنسیتی که در دسترسی و استفاده از فنآوریهای دیجیتال و همچنین آموزش آنها بین دختران و پسران وجود دارد، بهكارگیری این فنآوریها در مشاغل، برای زنان هم میتواند مفید و هم مضر واقع شود.
بهرهگیری از امكانات دنیای مدرن در كار، میتواند به زنان تحصیلكرده فرصتی برای بهرهمندی از مشاغل را اعطا كند و تفاوتها و تبعیضهای موجود در اختصاص مشاغل تنها به مردان را از بین ببرد و همچنین با انعطاف در ساعات كاری و سرعت در انجام كارها، به زنان فرصت بیشتری برای كسب مهارتهای جدید و ارتقا بدهد، اما از طرف دیگر این امكانات میتواند زنانی را كه كمتر به فرصتهای آموزشی دسترسی داشتهاند، از بازار كار دورتر و دورتر كند.
تصوير زیر نشان میدهد جمعیت جهانی استفادهكننده از اینترنت، ۴۷ درصد هستند در حالی كه فاصله جنسیتی در استفادهكنندگان از اینترنت ۱۲ درصد است. همچنین جمعیت افراد در مناطق برخوردار از شبكه مخابراتی موبایل ۹۵ درصد است در حالی كه افرادی كه در كشورهای كمدرآمد و با درآمد متوسطه زندگی میكنند كه به موبایل دسترسی ندارند بیشتر از سه میلیارد نفر هستند كه ۱.۷ ميليارد آنها را زنان تشكیل میدهند.
- 15
- 2