![حریم زنان،خانواده و جوانان،خبرهای اجتماعی،اخبار اجتماعی اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان,حریم زنان](https://media.sarpoosh.com/images/9604/96-04-c15-824.jpg)
نويد مقدم، پزشک و فعال اجتماعي: ابتدا ميخواستم از شرمندگيام بگويم؛ از شرمندگيام بهعنوان فعالي سياسي - اجتماعي بهخاطر صدها باري که سکوت کردم، صدها باري که کسي به خودش اجازه داد تا به حريم آزادي و منزلت زنان و دختران هموطنم توهين کند و من بهعنوان يک مرد سکوت کردم تا حرمتشکني دختران فعال سياسي و ستادي به برخي تريبونها هم برسد.
آيا واقعا سکوت ما آنان را تا اين حد وقيح کرده بود يا موفقيتهاي پيدرپي زنان و دختران اين سرزمين؟ اساسا آيا شرمندگي من در هزارانباري که مظلوميت زنان و دختران سياسي را در خانه، دانشگاه، حزب و حتي فروشگاههاي محله ديده بودم (باوجوداينکه شايد به ظاهر، زنان سياسي را مظلومخواندن عجيب باشد اما از مظلومترين زنان اين کشورند حتي شايد مظلومتر از يک زن خانهدار روستايي) از جنس همان قيممآبي نبود که متجاوزان به آزادي و منزلت زنان سرزمينم بهدنبال آن هستند؟ چه کسي اين مسئوليت را به من سپرده بود که خود را مسئول حفاظت از حقوق اين قهرمانان هرروزه بدانم؟ اما هرچه هست، اينبار سکوت جايز نشد و نشد هتاکي را محکومنکردن.
مظلوميت دختران اين سرزمين را هزارانبار به چشم ديدهام؛ زماني که در کنکور، حد براي حضور دختران در دانشگاه گذاشتند، آنباري که از اردو برميگشتيم، همه خسته بوديم ولي دختران همکلاسي به ساعت نگاه ميکردند و نگران اجازه ردشدن از درب خوابگاه بودند. آنباري که آن بهاصطلاح استاد از اين ميگفت که جاي دختران در اينجا نيست و ما سکوت کرديم، آنباري که راهشان ندادند، آنباري که سؤالپيچشان کردند و آنباري که... .
و اما مظلوميت زنان و دختران سياسي، مثنوي چهلمن است. آنچه ظاهرا از زنان سياسي ديده ميشود، داشتن پست و مقام دولتي و غيردولتي و نمايندگي مجلس و شورا و... و حداقل فعاليت در احزاب است اما آنچه از اينان ديده نميشود، بها و هزينه فعاليتشان است. اينکه يک مرد براي داشتن پست همواره جلوي اهل خانه سربلند و همه بسيج هستند که منويات آقاي مدير يا معاون را برآورده کنند تا به ارتقای عمودي خود ادامه دهد اما يک زن مدير، مداوم در تلاش و تلاطم است تا اهل خانه کوچکترين نارضايتياي نداشته باشند تا نشود پيراهن عثمان براي ممانعت از سرکاررفتن زن و اين حقي است که قانون به مردان داده که در صورت فلان و فلان ميتوانند از اشتغال همسر خود جلوگيري کنند.
زماني که آقاي مدير، مفتخرانه برگه و بليت مأموريتبهدست به خانه ميآيد و عازم سفر ميشود، خانم مدير بايد مدتهاي مديد، زمينهچيني کند تا بتواند مأموريت برود. زماني که آقايان هنگامه انتخابات سخنرانيهاي پرشور ميکنند، خانم کانديدا مجبور است با رعايت تمام موازين شرعي و عرفي و خانوادگي سخن بگويد و اگر آماج تهمت رقبا قرار گيرد، اول از همه خانواده و دوستان، وي را قضاوت ميکنند.
زماني که آقايان در اجتماعات با افتخار عکس سلفي ميگيرند، يک زن سياسي هشت ساعت شکنجه ميشود به جرم يک عکس سلفي با يک آقاي وزير! لذا بهايي که زنان بهويژه زنان سياسي براي فعاليت اجتماعي خود ميپردازند، بسيار سنگين است؛ گاه به قيمت نداشتن زندگي خانوادگي و گاه به قيمت ازدستدادن حتي موهبت مادري، گاه به قيمت طرد از خانواده و گاه از اجتماع. گاه به بهاي گذراندن سالهاي جواني در زندان و گاه آماج تهمتهاي اخلاقي قرارگرفتن. اما آيا سکوت من آنان را جريتر کرده بود؟ نه، به نظر نميرسيد اصلا سکوت من دراينميان اهميتي داشته يا اصلا سکوت من شنيده شده باشد.
آنچه آنان را عصبانيتر کرده بود، پيروزيهاي زنان سرزمينم، اين قهرمانان هر روز زندگي بود در همان صدها باري که من سکوت کرده بودم. زنان اين سرزمين روزبهروز و سنگربهسنگر آنان را عقب رانده بودند و من دور و بيتأثير در اين هنگامه، شرمنده از سکوت خود بودم، درحاليکه آنها نه منتظر ورود من مانده بودند و نه شرمندگي و بيعملي من اثري بر آنها داشت.
- 21
- 4