چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳
۰۹:۲۵ - ۲۶ شهریور ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۶۰۶۷۷۸
زنان، جوانان و خانواده

خواسته های بی شرمانه از دختر ۱۷ ساله!

معتاد شدن دختر جوان در مشهد,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

زندگی من فقط طی چند ماه به فضایی تاریک و وحشتناک تبدیل شد که برای فرار از تنش های خانوادگی، عشقی دروغین را باور کردم و به جست وجوی محبت در فضای مجازی پرداختم تا این که ...

دختر ۱۷ ساله که با تعارف یک نخ سیگار پا به دنیای افیونی ها گذاشته و آینده اش را به سیاهی کشانده بود با شرمساری در برابر مادرش ماجرای ارتباط پنهانی با پسری جوان را فاش کرد و در حالی که از شدت خماری توان ایستادن نداشت به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: بعد از آن که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند من و برادر بزرگ ترم نزد مادرم ماندیم چرا که آن زمان من دختری خردسال بودم و نمی توانستم دوری مادرم را تحمل کنم پدر و مادرم نیز هنگامی که از یکدیگر جدا می شدند هیچ وقت به آینده ما نمی اندیشیدند که چگونه فرزندان طلاق در معرض آسیب های اجتماعی بیشتری قرار می گیرند.

آن روزها من هم مانند بسیاری از فرزندان طلاق از این که پدری بالای سرم نبود خیلی خجالت می کشیدم معنای مهر پدری برای من به دیدارهای چند ساعته آخر هفته آن هم دیدار در کلانتری خلاصه می شد انگار پدرم می خواست با خرید تنقلات و اسباب بازی همه محبت و مهر پدری اش را در همان چند ساعت به من و برادرم نشان بدهد. غافل از این که من دوست داشتم پدرم را برای همیشه به آغوش بکشم و با اخم ها و لبخندهایش زندگی کنم تا دست محبت بر سرم می کشید مهلت دیدارمان پایان می یافت و باید ما را به مادرمان می سپرد. از این که فرزند طلاق نام گرفته بودم خیلی زجر می کشیدم به طوری که حتی از زمزمه ها و رفتارهای ترحم گونه اطرافیانم متنفر بودم وقتی بستگان مادرم دست ترحم به بهانه محبت بر سرم می کشیدند احساس حقارت می کردم.

زمانی که در مهمانی های خانوادگی یا مجالس جشن و عروسی از کودکان همسن و سال خودم کتک می خوردم بیشتر از همیشه احساس تنهایی به من دست می داد و جای خالی پدرم را با تمام وجود لمس می کردم از سوی دیگر نیز مادرم مجبور بود برای تامین هزینه های زندگی در بیرون از منزل کار کند به همین دلیل من و برادرم بیشتر اوقات را کنار مادربزرگم می گذراندیم به طوری که دیگر به نبود مادر در خانه نیز عادت داشتیم.

وقتی به سن نوجوانی رسیدم اختلافات بین من و مادرم آغاز شد چرا که او سعی می کرد رفتارهای هیجانی و گاهی تقلیدی خارج از عرف مرا کنترل کند به همین دلیل مدام سرزنشم می کرد و محدودیت های زیادی را برایم به وجود می آورد همواره باید به سوالاتی مانند کجا رفتم، با چه کسانی معاشرت می کنم؟ چه لباسی بپوشم و... پاسخ می دادم او هنوز مرا کودکی دبستانی تصور می کرد و به جای من تصمیم می گرفت. سخت گیری های مادرم به آن جا رسید که مجبورم کرد رشته ریاضی را برای ادامه تحصیل در دبیرستان انتخاب کنم در حالی که من دوست داشتم در رشته علوم انسانی ادامه تحصیل بدهم تا در آینده شغل وکالت را انتخاب کنم. این گونه بود که همواره با مادرم مشاجره می کردم و محیط خانه را دوست نداشتم. خلاصه در یکی از همین روزها بود که با جست و جو و پرسه زنی در شبکه های اجتماعی با «یاور» آشنا شدم.

خیلی زود به او که جوانی ۱۹ ساله بود دل باختم و دیدارهایمان به پارک ها و کافی شاپ ها کشید یاور همه دلخوشی زندگی ام شده بود به طوری که پس از گفت وگو و درددل با او انگار حالم خوب می شد این ارتباط خیابانی به جایی رسید که وقتی از یاور جدا می شدم به آرامی اشک می ریختم و آرامشم را از دست می دادم. هیچ کس از عاقبت این عشق های خیابانی سخنی برایم نگفته بود و من در تصورات خودم یاور را تنها عامل رسیدن به خوشبختی و فرار از تنش های خانوادگی می دانستم تا این که در یکی از دیدارهای حضوری در یک کافی شاپ یاور سیگار خارجی را تعارفم کرد و مدعی شد کشیدن آن آرامم می کند وقتی دستم را برای گرفتن آن نخ سیگار دراز کردم هیچ وقت به ذهنم نمی رسید که در مدت کوتاهی نام معتاد را یدک می کشم.

مادرم تا عصر سرکار بود و من به راحتی در منزل سیگار می کشیدم تا این که به پیشنهاد یاور به همراه سیگار مصرف ماده مخدری به نام حشیش را آغاز کردم و آرام آرام در دام اعتیاد افتادم به طوری که مجبور بودم برای تهیه مواد مخدر به خواسته های بی شرمانه یاور تن بدهم. بالاخره مادرم در حالی که پنهانی مشغول مصرف مواد بودم متوجه ماجرا شد و مرا به دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آورد و ...

khorasannews.com
  • 19
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش