در حالیکه تا چند وقت پیش صحبت کردن از ولنتاین مورد نکوهش قرار می گرفت لیکن با پذیرفته شدن این موضوع که محبت کردن به دیگران وصله ناجور نیست می توان امید به فضای باز داشت.مدت مدیدی بود حرف حساب نشنیده بودیم . دیگه داشت فراموشمان می شد که می شود.اینجا «حرف حساب» هم شنید.اما بالاخره یک نفر اینچنین سخن گفت.روز گذشته سخنگوی ناجا در مورد «ولنتاین» اظهارداشت که «نمی توان با مسائل اجتماعی برخورد غیراجتماعی داشت».یعنی وقتی می بینی این روزها از در و دیوار شهر قلب،شکلات و خرس قرمز رنگ آویزان است نمی شود و نباید با چماق و سلاح گرم به سراغش رفت.آری ؛
ولنتاین یک نماد غربی است اما چه کرده ایم
که جوانان این مرز و بوم برای ابراز محبت به یکدیگر منتظر چنین روزی هستند ؟به نظر می رسد همینکه برخی چیزها سرجای خودش نیست یکی از عوامل مهم این بیگانه پرستی است.یعنی ندانستیم برای اینکه جامعه را دلبسته همین خاک و گوهر کنیم چکار باید بکنیم.آنجا که باید برخورد جدی می کردیم تساهل و تسامح به خرج دادیم و آنجا که باید برخورد فرهنگیمی داشتیم تیزی نشان دادیم.
سخنان دیروز سخنگوی ناجا ای کاش چند سال پیشتر بیان می شد.برخی مواقع به جای آنکه ولنتاین را کنترل کنیم با اظهارات تند و خارج از قاعده اجتماعی و روانی، عطش جامعه را افزایش دادیم.غیرمستقیم پالس دادیم تا جوانان بیشتر حریص چنین روزی شوند. بیشتر نماد هایآن را خریداری کنند.بیشتر در مورد آن صحبت کنند.بیشتر آن را گرامی بدارند.این درحالی بود که چه در بعد ملی و چه در بعد مذهبی خلائی نداشتیم.لیکن آنقدر نگفتیم و کاهلی کردیم تا جامعه تصور کرد واقعا خلائی وجود دارد .فکر می کردیم محبت کردن به یکدیگر پدیده مذمومی است!حالا جوانان این خلاء را با وصله ناجوری پر کرده اند.ولنتاین وصله ما نیست باید فکری کرد.البته کسانی باید در مورد آن راه حل پیدا کنند که اهل فن هستند . خطابه و موعظه تنهاراه کار نیست.اگر کارساز بود اکنون در بستر جامعه هیچ زشتی نبود چون تلویزیون از بام تا شام در حال نصیحت ملت است!
- 13
- 4