«يکي از مراجعهکنندگان، آخرينباري که به دفتر مشاوره من آمد با صراحت تمام گفت که ديگر نيازي به من ندارد و پولش را براي صحبتکردن با من هدر نميدهد. او معتقد بود که دوستانش راهکارهاي بهتري به او ارائه ميدهند و در ازاي هيچ پولي او را راهنمايي ميکنند.» اينها را شنون بتل، مشاور و روانشناس آمريکايي به خبرنگار سايت Inc ميگويد.
نتيجه آخرين آمارها نشان ميدهد که نرخ مراجعه مردم اروپايي و آمريکايي به مراکز مشاوره و روانشناسي، اين روزها کمتر از قبل شده است و حالا با آمدن وسايل ارتباطي جديد و همچنين رونقگرفتن بازار کافهنشيني جوانها، دوستان، جايگزين بهتري براي ارائه خدمات مشاوره به يکديگر شدهاند. آنطور که سايت خبري هافينگتُنپست مينويسد، اگر منظور از مشاوره فقط پرداختن پولي در ازاي اجازه صحبت باشد، بدون شک اين روند منجر به اتلاف پول ميشود اما گفتوگو، فقط سطحي از مراحل درمان و مشاوره است. مکالمات مراجعهکنندگان با يک درمانگر درواقع لايههايي از زندگي و شخصيت او را نمايان ميکنند که مشاور ميتواند با استناد به آنها، مراحل بعدي را شروع کند.
بتل ميگويد: «متأسفانه فيلمها و نمايشهاي تلويزيوني بسيار زيادي تابهحال پخش شده که در آن روند مشاوره و رواندرماني را در گفتوگوهاي دو نفر خلاصه کرده است. همين باعث شده بسياري از آدمها فکر کنند چرا بايد براي حرفهايي که ميتوانند با دوستانشان رد و بدل کنند، پول پرداخت کنند. به اعتقاد آنها اين نوع درمان کاملا بيمعني است.
اين درحالي است که در طول روند مشاوره، مراجعهکننده يا بيمار بدون اينکه خودش متوجه باشد در خلال همان حرفها و مکالماتي که رد و بدل ميشود، نحوه مديريت بهتر احساسات، کنترل باورهاي منفي و چالشبرانگيز، تقويت ديدگاههاي جديد، بهبود روابط خوب و جلوگيري از داخلشدن در روابط سمي، شناسايي رفتارهاي مثبت، منفي و تصميمگيري درست درباره آنها و بسياري تکنيکهاي فکري و رفتاري درست را ياد ميگيرد. مسئله مهم اين است که يک مشاور يا درمانگر خوب سعي ميکند در طول روند درمان، بهصورت کاملا غيرمستقيم اين موارد را به بيمار خود قدم به قدم آموزش داده و با او تمرين کند.
اين چيزي است که هرگز در معاشرت با دوستان اتفاق نميافتد. در واقع، درمانگران تلاش ميکنند افکار مراجعهکنندگان خود را به سمتي هدايت کنند که راههاي جديدي براي بهبود زندگي خود ياد بگيرند. آنها هرگز نميخواهند مانند دوستان يک فرد در مورد موضوعات مختلف با او توافق کنند.»
مايکل فيلور، مدير انجمن روانشناسي آمريکا ميگويد: «درحالحاضر، چيزي بيش از ۳۰ ميليون نفر از جمعيت آمريکا نياز به مراجعه به مشاور و مراکز رواندرماني دارند. درحاليکه نرخ مراجعهکنندگان به اين مراکز بسيار کمتر از قبل شده است. جوانان امروزي نهتنها خودشان تلاش و علاقهاي براي مراجعه به مشاور ندارند بلکه ديگران را هم تشويق ميکنند که به جاي هدردادن پول و وقت خود، از دوستان صميمي و نزديکشان کمک بگيرند.
مطالعه گستردهاي که در بيش از نيمي از ايالتهاي آمريکايي و چند کشور اروپايي انجام شده، نشان ميدهد که جوانان با اين ايده که دوستانشان اطلاعات بهتري از وضعيتشان دارند و نکات ريزي را ميدانند که قابل بيان براي مشاوران نيست، ميتوانند راهنماييهاي بهتري به يکديگر بدهند. اين درحالي است که بسياري از موارد جرمها، جنايتها، فرار از خانه، افسردگي، چالشهاي عاطفي در روابط، اخراج از محل کار، درگيري با همکاران و مديران و مسائل مالي، ناشي از همين راهنماييهاي به ظاهر دوستانه است.
مسئله مهم اين است که حتي با باور اينکه هيچ دوستي تصميم به ارائه راهنمايي غلط به دوست خود ندارد اما روانکاوي شخصيت هر فرد و به تناسب آن تشويق او به تصحيح رفتار و افکار اشتباه، موضوع مهمتري است که بدون شک، دوستان نميتوانند از پس آن بربيايند.»
بتل ميگويد: «يکي از بزرگترين موانعي است که باعث ميشود افراد به مشاور مراجعه نکنند و به جاي آن به صحبت با دوستان نزديک خود ترغيب شوند، ترس از تغيير است. آنها با علم به اينکه ممکن است مشاور يا رواندرمان با بسياري از شيوههاي برخورديشان مخالفت کند و آنها را در مسير تغيير رفتار هدايت کند، ترجيح ميدهند در بستر فعليشان بمانند و در مسير ديگري حرکت نکنند. اين چيزي است که در صحبتهاي دوستانه، بسيار کمتر اتفاق ميافتد زيرا دوستان در نهايت حتي اگر انتقادهاي کوچکي هم به رفتار همديگر داشته باشند، در نهايت تلاش ميکنند، شيوه برخوردشان طوري باشد که خاطر دوستشان آزرده نشود و رابطهشان پايدار بماند.»
بعضي از دوستان گوشهاي شنواي بسيار خوبي هستند و بسياري از اوقات ميتوانند با شنيدن درددلهاي افراد، آنها تا حد زيادي آرامتان کنند. اين اما همه داستان نيست. تنها يک درمانگر، مهارت آموزش راهکارهاي درست کمک به بهبود سلامت رواني و رفتاري را دارد. او تنها کسي است که ميتواند فردي را از صدمهزدن به روابط شخصياش باز دارد.
يادتان باشد رابطه درماني با دوستي تفاوت بسيار زيادي دارد.
صدف فاطمي
- 15
- 6