به گزارش تسنیم، حدود پنج سال است که نوشتافزار اسلامی ایرانی با همکاری تعدادی از تولیدکنندگان وارد بازار شده است. تولیدکنندگان این حوزه تلاش دارند تا با عرضه محصولاتی با کاراکترهای ایرانی اسلامی و بعضاً با کاغذ ایرانی، علاوه بر کار اقتصادی و اشتغالزایی، به کار فرهنگی نیز بپردازند. با وجود اینکه خانوادهها در سالهای اخیر استقبال خوبی از کارهای تولید شده با این ویژگی نشان دادهاند، اما تولیدکنندگان و فعالان این حوزه هنوز با مشکلات اساسی مواجهند.
پنجمین دوره نمایشگاه نوشتافزار اسلامی ایرانی با عنوان «ایراننوشت»، چند روزی است که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در حال برگزاری است. در این نمایشگاه حدود ۷۰ تولیدکننده حضور دارند و طرحها نیز نسبت به سالهای گذشته با تنوع بیشتری همراه است. این نمایشگاه تا آغاز سال تحصیلی ادامه دارد. به همین مناسبت نشست نقد و بررسی «نوشتافزار اسلامی ایرانی؛ ضعفها و قوتها» با حضور سعید حسینی مدیرعامل مجمع نوشتافزار اسلامی ایرانی، محمدمهدی ایزدخواه کارشناس امور فرهنگی و یوسفوندی از تولیدکنندگان در باشگاه خبرنگاران پویا برگزار شد. در این نشست، ضمن بیان دستاوردهای تولیدکنندگان در پنج سال اخیر، مشکلات عمده آنها اعم از واردات بیرویه محصولات مشابه که در ایران نیز قابلیت تولید دارد، کمبود کاراکتر برای طراحی جدید نوشتافزار و ... از سوی حاضران مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در بخشی از این نشست، به فعالیت دیگر کشورها در حوزه طراحی نوشتافزار و کالاهای فرهنگی مشابه اشاره شد. ایزدخواه در این رابطه میگوید که آمریکا تاکنون بیشترین شخصیتها را برای کودکان و نوجوانان طراحی کرده و بیشترین اقبال را در جهان دارد. این در حالی است که به گفته حسینی؛ تولیدکنندگان نوشتافزار اسلامی ایرانی برای طراحی با شخصیتهای جدید به تهدیگ خوردهاند. مشروح نشست به این قرار است:
*تسنیم: آقای حسینی، چند سالی است که مجمع نوشتافزار اسلامی ایرانی راهاندازی شده است. در این مدت، بر تعداد اعضای این مجمع افزوده و تولیدکنندگان جدیدی شناسایی شده و اقدامات مثبتی با همگرایی تولیدکنندگان حاصل شده است. برای شروع بحث، گزارشی کوتاه از عملکرد مجمع و دستاوردها در طول این چند سال بفرمایید.
حسینی: تعدادی از فعالان فرهنگی در سال ۹۱ به فکر فعالیت در حوزههای کاربردیتر فرهنگی افتادند، به عبارت دیگر فعالیت در حوزه نوشتافزار نیز از همین سال رقم خورد. تعدادی از فعالان فرهنگی که به صورت خودجوش در حوزه فرهنگ کار میکردند، احساس کردند که باید تولیدات فرهنگی مخاطبمحورتر شود. هرکدام از این دوستان در حوزههای مختلف وارد شدند و در زمینههای گوناگون به فعالیت پرداختند. تعدادی از فعالان نیز به این نتیجه رسیدند که باید این کار فرهنگی و تولیدات این دسته از آثار را از پایه و برای مخاطبان با سنین پایینتر شروع کنند. این شد که تعدادی از فعالان فرهنگی به سمت کار در حوزه نوشتافزار اسلامی ایرانی آمدند.
وقتی تعدادی از فعالان دغدغهمند در حوزه فرهنگی تمایل یافتند تا در حوزه نوشتافزار با طرحهای بومی فعالیت کنند تا به آن وجه رسانهای و فرهنگی توجه بیشتری داشته باشند، با ۲۰ــ۱۰ سال غفلت از سوی نهادهای حاکمیتی و فعالان فرهنگی مواجه شدند، حتی بخش خصوصی هم در این زمینه فعال نبوده است؛ البته یکی دو تا تجربه شکستخورده در این زمینه داشتیم. ما وقتی این حرکت را شروع کردیم با یک بازاری مواجه بودیم که ۳۰ درصد کارها را دفاتر ساده تشکیل میداد، و مابقی که طرحدار بودند، صد در صد از شخصیتها و طرحهای غربی استفاده کرده بودند که متولی خاصی نیز نداشت.
نوشتافزار اسلامی ایرانی در سال نخست با دو تولیدکننده ایام و قاصدک کار خود را آغاز کرد. شاید خیلیها و حتی بچههای جبهه فرهنگی انقلاب در همان ابتدای کار هم باور نداشتند که این کار جواب بدهد. وقتی کارهای تولیدشده با طرحهای نوشتافزار اسلامی ایرانی توزیع شد، استقبال خوبی از آن صورت گرفت. عمده خریدها مردمی بود و در سال اول خرید سازمانی نیز نداشتیم. در اولین سال فعالیت، کار رسانهای وسیعی هم شکل نگرفت و کارها کیفیت خیلی بالایی هم نداشتند. در دومین سال فعالیت نیز چند مجموعه که هم از شهرستانها بودند و هم از نهادهای دولتی وارد این کار شدند. این گزارش را خدمت مقام معظم رهبری ارائه دادیم و ایشان بهصورت ویژه به آن توجه کردند. همین موضوع سبب شد که صدا و سیما هم به حمایت از این تولیدات برآید. تولیدات به صورت مستقیم و با حمایت فعالان فرهنگی جبهه فرهنگی انقلاب توزیع شد. توزیع کارها خیلی برنامهریزی شده نبود، اما مردم از کارها استقبال خوبی کردند. حتی خاطرم هست که کارمندان صدا و سیما میگفتند مردم با ۱۶۲ تماس میگرفتند و آدرس مراکز فروش نوشتافزار اسلامی ایرانی را از سازمان میپرسیدند.
در وهله اول، مردم و مسئولان فکر میکردند که این کار، کار تبلیغاتی و مانور است؛ در حالی که ما در همان سال پنج میلیون دفتر تولید کرده بودیم. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم که نمایشگاه نوشتافزار اسلامی ایرانی را در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید برگزار کنیم تا تولیدکنندهها در آنجا آثارشان را عرضه کنند. در این دوره نمایشگاه تنها ۱۰ تولیدکننده حضور داشتند. دفاتر ما کیفیت خیلی خوبی نداشت، اما استقبال خوبی از سوی مردم صورت گرفت؛ به طوری که کمتر کسی دست خالی میرفت. سلیقه عمومی جامعه را توانسته بودیم جلب کنیم. بچههایی که دفتر با طرح شهدا را میزدند، اصلاً فکر نمیکردند که کارهایشان با استقبال عمومی همراه شود، این در حالی است که در همان سال دفتر با طرح فرزند شهید احمدی روشن بیشترین استقبال و فروش را داشت.
این اتفاقات، امید برای رسیدن به روزهای بهتر را نوید میداد. بعد از نمایشگاه، به این نتیجه رسیدیم که تولیدکنندگان این حوزه نیازمند یک قرارگاه برای هماهنگ کردن فعالیتهایشان هستند، از این جهت مجمع تولیدکنندگان نوشتافزار اسلامی ایرانی راهاندازی شد. از ابتدای سال ۹۳، مجمع عمومی با حضور ۱۵ تولیدکننده از تهران و شهرستان برگزار شد. ما طی سالهای گذشته شاهد رشد تیراژ، رشد برند و طرح در حوزه نوشتافزار اسلامی ایرانی بودیم. امسال و سال گذشته ما رشد تیراژی نداریم، اما الان ۱۰ درصد بازار را تامین میکنیم؛ البته این ۱۰ درصد شامل همه حوزهها نیست، بلکه بیشتر متمرکز بر دفتر تحریر است. از جریانی که در سالهای گذشته رقم خورده، اینطور برداشت میشود که کار فرهنگی نوشتافزار اسلامی ایرانی دارد به یک ثبات نزدیک میشود.
از سوی دیگر، در بخش حاکمیت نیز اتفاقات خوبی رخ داد که شاید در دیگر بخشهای فرهنگی چنین اتفاقاتی را شاهد نبودیم. به عنوان مثال، ما در مجلس در کمیسیون اصل ۹۰ از کمیسیون فرهنگی شکایت کردیم، چرا که احساس کردیم کمیسیون فرهنگی ابزار و قدرت لازم را برای برخورد با متخلفان و رفع خلأهای موجود ندارد و به صورت جدی نمیتواند وارد این حوزه شود. در آن زمان(سال ۹۴) نمایندگان پیشنهاد دادند که میشود پرونده را به قوه قضائیه هم ارجاع داد، اما چون ما قصد محکوم کردن کسی را نداشتیم و تنها هدفمان فعال کردن مسئولان امر از این طریق بود، منصرف شده و ادامه ندادیم.
برای اولینبار بود که جلساتی تشکیل میشد تا در این زمینه بحث و بررسی کند. خاطرم هست در آن جلسات نمایندگانی از مراکز و نهادهای مختلف مانند آموزش و پرورش، گمرک، ارشاد و ... حضور داشتند. در این جلسات برخی از خلأها و ضعفها مشخص و بررسی شد. به عنوان نمونه، آموزش و پروش بند بودجهای دارد که طبق آن، نوشتافزار در مناطق محروم توزیع میشود. وقتی پرسوجو کردیم تا ببینیم که این بودجه در چه راهی صرف شده، متوجه شدیم که این پول صرف خرید غذا برای مدارس شبانهروزی و مناطق محروم شده و این بودجه اصلاً پاسخگوی دیگر نیازها از جمله نوشتافزار نیست. میزان واردات نوشتافزار هم بررسی کردیم. در این زمان مشخص شد که آمار دقیقی از میزان واردات نوشتافزار به کشور در دست نیست. در مجموع باید بگویم که تجربیات نویی در این سالها رقم خورد؛ هم از حیث بررسی شرایط موجود و هم از نظر، مطالبه از مسئولان امر.
*تسنیم: وقتی با تولیدکنندگان نوشتافزار صحبت میکنیم، یکی از اصلیترین مشکلاتشان نبود کاراکترهای جدید برای طراحی کارهای نو است. این وضعیت چرا به وجود آمده و در نهایت، بازار را با چنین روندی چطور ارزیابی میکنید؟
ما نهایتاً و به صورت خوشبینانه، ۱۰ درصد بازار ایران را داریم؛ البته آمارها هم در حوزه نوشتافزار، آمارهای دقیقی نیست. هیچ کسی آمار درستی در این زمینه ندارد. این آمار براساس ساعتها کار کارشناسی از سوی مجمع استخراج شده است. به این صورت که، در هر سال تحصیلی در کشور حدود ۱۵۰ میلیون جلد دفتر استفاده میشود. ما اولینبار این رقم را اعلام کردیم. با همکاری آموزش و پرورش محاسبه کردیم که تعداد دفترهایی که از سوی معلمان به دانشآموزان پیشنهاد میشود، چقدر است.
بازار، بازار وسیعی است که ما در حال حاضر ۱۰ درصد این بازار را تثبیت کردهایم. اما همانطور که اشاره شد، یکی از اصلیترین مشکل ما نبود کاراکترهای جدید و کاربردی برای کودکان و نوجوانان است. تولیدکنندگان نوشت افزار با صرف هزینه ۵۰ هزارتومان میتوانند جدیدترین طرحهای باربی را خریداری کنند، اما تولیدکننده نوشتافزار اسلامی ایرانی که نمیتواند از این طرحها استفاده کند، باید هزینه بیشتری را بپردازد. به این معنی که، تولیدکننده یا تهیهکننده انیمیشن یا فیلمهای ایرانی برای طراحی وتولید کارش میلیاردی خرج کرده و حالا انتظار دارد که برای استفاده از کاراکترهای کارش، مثلاً ۲۰۰ میلیون پرداخت شود.
در ایران که مالکیت معنوی معنایی ندارد، طرح شخصیتهای خارجی با کمترین هزینه ممکن به فروش میرسد. تولیدکنندگان بزرگ نوشتافزار در ایران هم برای ترویج یا کاربرد طرحهای شخصیتها، به اندازه دفاتر طراحی این کاراکترها تأثیرگذار نیستند؛ یعنی این دفاتر طراحی هستند که میگویند امسال کدام طرح پرفروش است و کدام نه؛ در واقع تعیین تکلیف بازار را آنها انجام میدهند نه تولیدکننده. مجمع نوشتافزار اسلامی ایرانی در چند سال گذشته تلاش کرد تا نیازهای این حوزه از آموزش گرفته تا طراحی و توزیع را تا حد مقدور برطرف کند.
*تسنیم: از سوی دیگر، شاهد واردات نوشتافزار به کشور هستیم که اشاره کردید آمار دقیقی از این میزان در دست نیست. در این رابطه کمی بیشتر توضیح دهید.
حسینی: واردات نوشتافزار به کشور به صورت تُن است. مثلاً ما هر سال چند تُن، پاککن به کشور وارد میکنیم، از پاککنهای کوچک گرفته تا پاککنهایی با ابعاد بزرگ؛ به همین دلیل آمار دقیقی در دست نیست و شاید، میزان واردات بیش از آن چیزی باشد که به صورت آمار مطرح میشود. برای رسیدن به آمار تقریباً صحیح در زمینه واردات، به سایت گمرک دیگر کشورها هم مراجعه کردیم. مثلاً کشور هندوستان به صورت دقیق همه این کالاها را درج میکند.
*تسنیم: با وجود اینکه از تنوع محصول در حوزه نوشتافزار اسلامی ایرانی صحبت میشود، اما چرا متاسفانه عمده فعالیتها متمرکز بر دفتر تحریر، جامدادی و اقلامی از این دست است؟
حسینی: این مشکل از دو جهت رخ داده است، نخست اینکه خیلی از کارها بار محتوایی ندارد تا ما به سمت تولید این محصولات برویم. دیگر اینکه، خیلی از این کالاها در ایران تولید نمیشود و برای تولید آن با طرح داخل، باید به دیگر کشورها مانند چین سفارش دهیم. درست است که فعالان حوزه نوشتافزار اسلامی ایرانی، با دغدغه فرهنگی وارد میدان شدند، اما اقتصاد مقاومتی هم از دغدغههای آنها محسوب میشوند. گاه ما ترجیح دادهایم که با کیفیت پایین و هزینه بیشتر، کالاها را در ایران تولید کنیم و پای این هم ایستادهایم. میشود این کالاها را به صورت آماده از خارج از کشور وارد کرد، اما ما ترجیح دادیم مواد اولیه آن را از خارج تهیه کرده و طرح را در داخل تولید کنیم؛ البته اتفاقاتی هم در این زمینه دارد رخ میدهد؛ مثلا اینکه داریم تلاش میکنیم تا برخی از مواد اولیه برخی از کالاها مانند کاغذ و کیف در ایران تولید شود. این جریان فرهنگی است که دارد شکل میگیرد. یکی از کارهایی که قرار است از سال آینده در کشور رخ دهد، تولید تراش است که تاکنون سابقه نداشته است.
*تسنیم: ما در سالهای اول با یک موجی از استقبال مخاطبان مواجه بودیم که نوید روزهای بهتر به تولیدکنندگان میداد، اما به نظر میرسد که الان دیگر آن موج وجود ندارد. این موضوع را تا چه اندازه صحیح میدانید؟ آیا این موضوع به تکراری شدن طرحها یا متناسب نبودن آن با روحیات مخاطب کودک و نوجوان بازنمیگردد؟
حسینی: ما برای اولینبار در ایران کاراکترسنجی کردیم تا ببینیم ۱۰ کاراکتر برتر در ایران کدام است. این را تأیید نمیکنم که استقبال از نوشتافزارهای اسلامی ایرانی در یکی دو سال گذشته کم شده، فروش تولیدکنندهها میگوید که میزان فروش کاسته نشده، شاید بشود گفت که ذوقزدگی مخاطبان کمتر شده است. در سال گذشته استقبال از کالاها به حدی بود که مجبور به تمدید نمایشگاه «ایراننوشت» شدیم. مشکلاتی البته در این زمینه داریم. مثلاً به دلیل فشار اقتصادی و نبود کاراکتر مناسب، انگیزه تولیدکنندگان داخلی کمتر شده است. کاراکترهای ما به تهدیگ خورده است. فشار اقتصادی روی همه تولیدکنندگان است؛ چه کسی که با طرح باربی کار میکند و چه کسی که از طرحهای اسلامی ایرانی استفاده میکند. در چند سال اخیر فشار اقتصادی بر خیلی از تولیدکنندهها تحمیل شده؛ به طوری که وضعیت بازار ار نظر رکود و برگشت چکها کمنظیر است.
موضوع مهم دیگر، نبود کاراکترهای لازم برای طراحی نوشتافزار است. به عنوان مثال، آقای حدیدی، مدیر شرکت آزاده با تمام توان وارد شد و بیش از یک میلیون جلد دفتر تولید و چند میلیارد سرمایهگذاری کرد. صاحب کاراکترهای محصولات آزاده متعهد شده بود که سال آینده کاراکترهای جدید طراحی کند، شرکت آزاده هم به همین دلیل وارد کار شد. حتی طرحها را به مسئولان شرکت آزاده هم نشان داده بودند، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. وقتی کار روی آنتن تلویزیون نشان داده و کاراکتر جدید هم معرفی نشود، مخاطب دیگر به آن اقبال نشان نمیدهد. علاوه بر این، برخی از کاراکترها که استفاده میشوند، محبوب مخاطب کودک و نوجوان نیست، اما به اجبار استفاده میکنیم؛ مانند شکرستان و جناب خان. ما با چنگ و دندان کاراکترها را تأمین میکنیم. شکرستان ویژه مخاطب کودک نیست، اما چون کاراکتر نداریم، از هر ظرفیتی که امکان عرضه در این قالب را دارد، استفاده میکنیم. مثلاً وقتی والیبالیستها در مسابقات جهانی رتبه کسب کرده و موفق ظاهر میشوند، از طرح چهره آنها برای طراحی دفاتر استفاده میکنیم. ما مشکلات جدی در این حوزه داریم که یکی از مهمترین آنها کمبود کاراکتر است.
*تسنیم: این در حالی است که به نظر میرسد در غرب این فضا حل شده که یکسری نهادها هستند که در زمینه تولید، طراحی و عرضه کار میکنند. این شخصیتها در قالب نوشتافزار، ساعت، اسباببازی و همه ظرفیتها استفاده میشود. چرا این زنجیره در ایران اینقدر ناقص است؟
ایزدخواه:در دنیا این حوزه و صنعت یک زنجیره است که عمدتاً با یک انیمیشن یا فیلم شروع میشود. کاراکتر که طراحی شد و کودک با آن ارتباط برقرار کرد، حس میکند که زنده است. الان همه ما احساس میکنیم که کلاه قرمزی زنده است، گذشته آن را میدانیم، علائق او را میشناسیم و میتوانیم رفتارهای او را پیشبینی کنیم. اینها همه یعنی این کاراکتر زنده است. برخی از کاراکترها یا اصلاً زنده نمیشوند، یا میمیرند. بعضی از کاراکترها که زنده شدند، وارد عمدتاً بازی میشود. کودک میتواند با آن ارتباط دو طرفه برقرار کند، فقط ارتباط از سمت کاراکتر شکل نمیگیرد، کودک هم میتواند با آن ارتباط برقرار کند. در این مرحله محصولات شکل میگیرد. ۱۶ شاخه محصول، از نوشتافزار و دکوراسیون اتاق کودک گرفته تا لباس، اسباببازی، بازیهای ویدئویی و ... از این کاراکترها ساخته میشود. امروزه این شاخه محصولات در حال گسترشاند؛ به عنوان نمونه وارد فرش و کاغذ دیواری هم شدهاند.
نکته دیگر اینکه، خاستگاه این کاراکترها فقط انیمیشن و فیلم نیست، ممکن است تاریخ باشد. در ایران هم این صدق میکند، مثل رستم و تهمینه و ... . یا حتی المانهای فرهنگی مثل الفبا که روی یک لیوان کار میشود، یا نقوش لباس و ... همگی به عنوان کاراکتر محسوب میشود. از این جهت میگوییم که کاراکترها خاستگاههای فرهنگی مختلفی دارد؛ از تاریخ و فرهنگ و هنر گرفته تا سلبریتیها و ... . این کاراکترها کمکم وارد صنایع دیگر میشود. ما بررسی کردیم تا ببینیم که بچههای دنیا چه کاراکترهایی را دوست دارند و به آن اقبال نشان میدهند؟ متوجه شدیم که بچههای دنیا عمدتاً کاراکترهای آمریکایی دوست دارند و هیچجای دنیا، مانند آمریکا روی کاراکترهایش کار نکرده است. تاکنون در آمریکا ۷۰ قهرمان(hero) تولید و ساخته شده است. در ایران هم ساخته شده، اما این کاراکترها نتوانسته به صورت هنرمندانه و دوستداشتنی برای کودک بازتولید شود.
«باب اسفنجی»، اولین کاراکتر محبوب بچههای تهرانی است، طبق آمار برآورد شده، میزان فروش تنها محصولات این کاراکتر، هشت میلیارد دلار در سال برآورد شده است؛ رقمی معادل یکسوم درآمد نفتی ایران در یکسال.
حدود پنج سال است که نوشتافزار اسلامی ایرانی با همکاری تعدادی از تولیدکنندگان وارد بازار شده است. تولیدکنندگان این حوزه تلاش دارند تا با عرضه محصولاتی با کاراکترهای ایرانی اسلامی و بعضاً با کاغذ ایرانی، علاوه بر کار اقتصادی و اشتغالزایی، به کار فرهنگی نیز بپردازند. با وجود اینکه خانوادهها در سالهای اخیر استقبال خوبی از کارهای تولید شده با این ویژگی نشان دادهاند، اما تولیدکنندگان و فعالان این حوزه هنوز با مشکلات اساسی مواجهند.
پنجمین دوره نمایشگاه نوشتافزار اسلامی ایرانی با عنوان «ایراننوشت»، از چهاردهم تا پایان شهریور ماه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد. در این نمایشگاه حدود ۷۰ تولیدکننده حضور دارند و طرحها نیز نسبت به سالهای گذشته با تنوع بیشتری همراه بود. به همین مناسبت نشست نقد و بررسی «نوشتافزار اسلامی ایرانی؛ ضعفها و قوتها» با حضور سعید حسینی مدیرعامل مجمع نوشتافزار اسلامی ایرانی، محمدمهدی ایزدخواه کارشناس امور فرهنگی و یوسفوندی از تولیدکنندگان در باشگاه خبرنگاران پویا برگزار شد. در این نشست، ضمن بیان دستاوردهای تولیدکنندگان در پنج سال اخیر، مشکلات عمده آنها اعم از واردات بیرویه محصولات مشابه که در ایران نیز قابلیت تولید دارد، کمبود کاراکتر برای طراحی جدید نوشتافزار و ... از سوی حاضران مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در بخشی از این نشست، به فعالیت دیگر کشورها در حوزه طراحی نوشتافزار و کالاهای فرهنگی مشابه اشاره شد. ایزدخواه در این رابطه میگوید که آمریکا تاکنون بیشترین شخصیتها را برای کودکان و نوجوانان طراحی کرده و بیشترین اقبال را در جهان دارد. این در حالی است که به گفته حسینی؛ تولیدکنندگان نوشتافزار اسلامی ایرانی برای طراحی با شخصیتهای جدید به تهدیگ خوردهاند.
همچنین در این نشست، ایزدخواه به دلایل موفقیت دیگر کشورها در زمینه صنایع فرهنگی اشاره کرد. به گفته او، نبود داستان و فیلمنامه مناسب و ضعف در چرخه توزیع از جمله علل ناکارآمدی تولیدکنندگان در حوزه صنایع فرهنگی ایرانی اسلامی است. به گفته تولید کنندگان و فعالان در حوزه صنایع فرهنگی اسلامی ایرانی، تولید با طرحهایی مانند باربی، با ۵۰ هزار تومان برای تولیدکننده تمام میشود، اما این رقم برای فعالان حوزه صنایع فرهنگی اسلامی ایرانی، گاه به ۲۰۰ میلیون تومان هم میرسد. مشروح این گفتوگو به این قرار است:
*تسنیم: در کشورهای غربی زنجیرهای وجود دارد که در حوزههای مختلف صنایع فرهنگی فعالیت میکنند، اما در ایران ما با خلأهای اساسی در این رابطه مواجه هستیم، چرا؟
ایزدخواه: در دنیا این حوزه و صنعت یک زنجیره است که عمدتاً با یک انیمیشن یا فیلم شروع میشود. کاراکتر که طراحی شد و کودک با آن ارتباط برقرار کرد، حس میکند که زنده است. الان همه ما احساس میکنیم که کلاه قرمزی زنده است، گذشته آن را میدانیم، علائق او را میشناسیم و میتوانیم رفتارهای او را پیشبینی کنیم. اینها همه یعنی این کاراکتر زنده است. برخی از کاراکترها یا اصلاً زنده نمیشوند، یا میمیرند. بعضی از کاراکترها که زنده شدند، وارد عمدتاً بازی میشود. کودک میتواند با آن ارتباط دو طرفه برقرار کند، فقط ارتباط از سمت کاراکتر شکل نمیگیرد، کودک هم میتواند با آن ارتباط برقرار کند. در این مرحله محصولات شکل میگیرد. ۱۶ شاخه محصول، از نوشتافزار و دکوراسیون اتاق کودک گرفته تا لباس، اسباببازی، بازیهای ویدئویی و ... از این کاراکترها ساخته میشود. امروزه این شاخه محصولات در حال گسترشاند؛ به عنوان نمونه وارد فرش و کاغذ دیواری هم شدهاند.
نکته دیگر اینکه، خاستگاه این کاراکترها فقط انیمیشن و فیلم نیست، ممکن است تاریخ باشد. در ایران هم این صدق میکند، مثل رستم و تهمینه و ... . یا حتی المانهای فرهنگی مثل الفبا که روی یک لیوان کار میشود، یا نقوش لباس و ... همگی به عنوان کاراکتر محسوب میشود. از این جهت میگوییم که کاراکترها خاستگاههای فرهنگی مختلفی دارد؛ از تاریخ و فرهنگ و هنر گرفته تا سلبریتیها و ... . این کاراکترها کمکم وارد صنایع دیگر میشود. ما بررسی کردیم تا ببینیم که بچههای دنیا چه کاراکترهایی را دوست دارند و به آن اقبال نشان میدهند؟ متوجه شدیم که بچههای دنیا عمدتاً کاراکترهای آمریکایی دوست دارند و هیچجای دنیا، مانند آمریکا روی کاراکترهایش کار نکرده است. تاکنون در آمریکا ۷۰ قهرمان(hero) تولید و ساخته شده است. در ایران هم ساخته شده، اما این کاراکترها نتوانسته به صورت هنرمندانه و دوستداشتنی برای کودک بازتولید شود.
در کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان هشت کاراکتر جذاب برای بچهها آمریکایی هستند. در کشورهای آسیایی، در چین از ۱۰ کاراکتر برتر، پنج کاراکتر به آمریکا تعلق دارد، سه کاراکتر ساخت چین و دو کاراکتر نیز ساخته ژاپن است. جالب است بدانید که در ژاپن، هر ۱۰ کاراکتر محبوب بچهها ساخت این کشور است. آنقدر در حوزه تولید محتوا کار کرده و این محتوا را مطابق سلیقه مخاطب کودک و نوجوان خود شکل دادهاند که مخاطب هدف نیز به این کاراکترها اقبال نشان میدهد. امروزه تولید و کار کردن در این حوزه به صنعتی با عنوان (Merchadising) شکل گرفته است. درآمد حاصل از این صنعت نیز کم نیست، در سال ۲۰۱۵، این صنعت ۲۴۱ میلیارد دلار درآمد داشته است؛ یعنی نیم درصد اقتصاد دنیا. تجارت پرسودی است. به عبارت دیگر، تقریباً هشت برابر درآمد نفتی ایران در یکسال درآمد دارد. یکی از کاراکترهای پرمخاطب در این بخش، «باب اسفنجی» است. تنها محصولات این کاراکتر هشت میلیارد دلار فروش رفته است؛ یعنی یکسوم درآمد نفتی ایران در یک سال. این میزان فروش رسمی است.
کاراکترهای محبوب کودکان تهرانی کدامند؟
تحقیقات کارشناسان بیانگر این است که در ایران نیز ۱۰ کاراکتر محبوب کودکان از بین انیمیشنهای غربی انتخاب شده است. به عنوان نمونه، در تحقیقی که در میان کودکان تهرانی صورت گرفت، «باب اسفنجی» تولید آمریکا بیشترین محبوبیت را در میان کودکان تهرانی داشت. بعد از آن، شرک(۲۰۰۱/ دریمورکس)، مرد عنکبوتی(تاکنون هشت انیمیشن از روی این داستان تولید شده است)، پاندای کونگفو کار(۲۰۰۸)، دیو و دلبر(دیزنی ۲۰۱۷/ ۱۹۹۱)، سیندرلا(والت دیزنی/ ۱۹۵۰) و وال ای(پیکسار/۲۰۰۸) در ردههای بعد از آن قرار گرفته و از بیشترین محبوبیت برخوردارند.
درک میزان سرمایهگذاری برای انیمیشنها برای هر مخاطبی میتواند دشوار باشد. به عنوان نمونه شرکت پیکسار اولین کمپانی بود که تولید انیمیشنهای دیجیتال را شروع کرد. تا مدتها مدیر عامل این شرکت استیوجابز، مدیر عامل شرکت اپل بود؛ به عبارت دیگر نگاه کاملاً به این حوزه نگاه تجاری است. پیکسار الان برای خلق یک انیمیشن به طور متوسط حدود ۲۰۰ میلیون دلار خرج میکند؛ یعنی حدود ۸۰۰ میلیارد تومان. تقریباً بودجه یک سال وزارت امور خارجه. میشود با این رقم حداقل ۳۰۰ انیمیشن ایرانی ساخت. اما آنها این رقم را خرج یک انیمیشن خود میکنند.
*تسنیم: اما از فروش این فیلمها هم درآمدشان را دارند.
ایزدخواه: به طور متوسط سه برابر میزانی که صرف تولید انیمیشن خود کردهاند، در سینماها میفروشند. این جدای از امتیازاتی است که انیمیشنها دارند.
*تسنیم: فقط دید تجاری ندارند، حتماً نگاه فرهنگی و تأثیرگذاری در این حوزه هم دارند.
ایزدخواه: حتماً همینطور است. کاملاً درآمدزا هستند. ممکن است در بعضی از کمپانیها به ویژه شرکتهایی که به نوعی با هالیوود در ارتباط هستند، تأثیراتی از نظر محتوایی داشته باشند، اما علت اصلی رشد این حوزه و پیشرفت آن، سودده بودن اقتصاد آن است. چهار سال طول میکشد تا انیمیشنهای این شرکتها ساخته شود. به عنوان نمونه، در میان تولیدکنندگان انیمیشن «دلیر»(Brave) تعدد آرا نسبت به ادامه داستان به وجود آمد و برای همین، یکسال پروژه متوقف شد. نگاه حرفهای به ساخت فیلم دارند. هزینهای که ما برای تولید انیمیشن صرف میکنیم و افرادی که برای این کار در نظر میگیریم، تفاوت اساسی با کار آنها در این حوزه دارد. ما انیمیشن را ارزان در ایران تولید میکنیم. به عنوان نمونه، انیمیشن «شاهزاده روم» با کمتر از دو میلیارد تومان تولید شد؛ در حالی که در آمریکا همین انیمیشن با رقمی بیشتر مانند ۸۰۰ میلیارد تهیه میشود. البته این برای ما فرصت هم هست.
*تسنیم: چطور یک باب اسفنجی در دنیا سیطره مییابد، اما شاهزاده روم در کودک ایرانی تأثیرگذار نیست؟
ایزدخواه: ما این مسئله را در فیلم سینمایی هم داریم. عمده ضعف ما در این حوزه مربوط به فیلمنامه است. ما از جهت تکنیک در ساخت انیمیشن رتبه قابل قبولی داریم، اما متن و داستان نداریم. از دیگر سو، در شرکتهایی مانند پیکسار برای تولید انیمیشن از خبرهترینها استفاده میکنند. به عنوان نمونه، برای طراحی و تولید «کارخانه هیولا» از یکی از بزرگترین اساتید دانشگاه و دانشمند روانشناسی ترس به عنوان یکی از تئوریسینهای این پروژه بهره برده شد. یا مثلاً برای تولید انیمیشن «درون و بیرون» (Inside Out) که خیلی کار قوی بود، از تعدادی تئوریسین حوزه ذهن کمک گرفته شد؛ چون این کار به دنیای درون ذهن میپردازد. در تولید و طراحی انیمیشنها از آدمهای حرفهای استفاده میکنند. ما در تکنولوژی چیزی کم نداریم، اما نقطه ضعف ما در فیلمنامه است.
البته در کنار نداشتن فیلمنامه و داستان خوب، باید از دیگر مشکلات مانند سیستم توزیع نامناسب هم یاد کرد. مخاطب خیلی عادت نکرده است که بیاید و در سینما انیمیشن ببیند. در ایالت متحده آمریکا بین ۳۰ تا ۴۰ هزار سینما وجود دارد، اما در ایران تنها ۲۱۰ سینما فعالیت میکند. بیننده ایرانی فیلمبین نیست. از طرف دیگر، صدا و سیما انیمیشن را پخش میکند اما حقی به تولیدکننده انیمیشن نمیدهد. سیستمهای توزیع در سینمای خانگی نیز به صورت جدی در این زمینه کار نمیکند.
مشکل دیگر این است که تولیدکننده ما خیلی توان فروش حق امتیاز ندارد تا توان مالیاش در این زمینه افزایش پیدا کند تا به فکر تولید انیمیشن بهتر باشد. چرا؟ چون تولیدکنندگان اقلامی مانند نوشتافزار با کمترین هزینه و بدون پرداخت حق امتیاز میتواند از باب اسفنجی و باربی استفاده کند. هم مشتری بیشتری دارد و هم اینکه هزینهای برای آن پرداخت نشده است. در حالی که تولیدکننده اگر بخواهد کالایی با تصویر کلاه قرمزی تولید کند، باید حق امتیاز بپردازد. اوضاع عجیبی است. حداقل این است که به تولیدکننده بگوییم که اگر میخواهید از کاراکتر خارجی استفاده کنید، حق امتیاز آن را بپرداز، اما چنین چیزی نیست.
*تسنیم: همبرگر بیشترین فروش را در ایران دارد، چون باب اسفنجی همبرگر میخورد. سریالهای خارجی بالای
یوسفوندی: ما به کار ریشهای نیاز داریم که متاسفانه تاکنون به این سمت حرکت نکردهایم. مجمع نوشتافزار اسلامی ایرانی در این سالها برای جا انداختن فرهنگ ایرانی اسلامی شروع به کار کرده است. تمام دغدغه ما این است که چرا پیوستار فرهنگی نداریم؟ مثلاً کاراکتری ساخته میشود، اما نوشتافزار، بازی رایانهای، اسبابباری و ... از این کاراکتر تولید نمیشود؟ این جزو دغدغههای مقام معظم رهبری نیز هست. چرا تاکنون به این مرحله نرسیدهایم؟ چون تاکنون کاراکتر محبوبی نداشتهایم. باز هم این سوال ایجاد میشود که چرا نتوانستهایم تاکنون کاراکتری را با این ویژگی طراحی کنیم؟ باید بگوییم که متاسفانه ما کاراکترها را در فضایی عرضه نمیکنیم که از مخاطب بازخورد بگیریم. ضعف اصلی این است که تکثر کاراکتر نداریم. اگر کاراکترهای طراحیشده با المانهای ایرانی اسلامی متعدد باشد، میشود فروشگاه دیجیتالی ایجاد کنیم و در معرض دید مخاطب قرار داده و نظرسنجی کنیم. ما همیشه از ته قیف پیش میرویم.
داستانهای تاریخی بسیاری داریم؛ چه فلکلور و چه اساطیری، اما زمانی این داستانها مجال معرفی مییابد که بستری برای تاریخ فراهم شود. داشتن محتوای تاریخی و ادبیات اساطیری لزوماً به این معنی نیست که به تنهایی میتواند عامل تولید صنایع فرهنگی هم باشد. آن چیزی که میتواند در زمینه صنایع فرهنگی کمک کند، فراهم آمدن فضایی برای معرفی این داستانها و کاراکترهاست.
گفته شد که آمریکا قویترین کشور در تولید کاراکتر است. در ژاپن، هر ۱۰ کاراکتر محبوب کودکان ژاپنی است، و در فرانسه نیز چیزی شبیه همین آمار وجود دارد. این سه، کشورهای قدرتمند در حوزه تولید انیمیشن و طراحی کاراکتر هستند. زنجیره صنایع فرهنگی در این کشورها به چه صورت است؟ چرا کاراکترهای محبوب در این کشورها بومی است؟ آنها چه کردهاند که ما انجام ندادهایم؟ ما در ایران فیلم میسازیم، چند میلیارد خرج میکنیم و بعد تازه منتظر میمانیم که اگر این انیمیشن ظرفیت دارد، از آن نوشتافزار، اسباببازی و ... تولید و طراحی کنیم. اما در کشورهای قدرتمندی که حرفی در این حوزه دارند، روال به این صورت نیست. آنها ابتدا میآیند ابزارهای ارزانتر را به کار میگیرند و با تکثر در طراحی کاراکترها مخاطب را جذب میکنند. برخلاف ایران که از میان چند کاراکتر، یک کاراکتر را انتخاب میکنند و بعد حول همان کاراکتر کارهای فرهنگی دیگر را شکل میدهند. آنها هر کاراکتر را با خطوط قرمز کمتر و با ارزانترین قیمت، وارد بازار میکنند.
صنعت کمیک در هر سه کشوری که از آنها یاد شد، ابتدا به طراحی و معرفی کاراکترها میپردازد. در ژاپن مانگا(کمیک) آنقدر کاراکتر تولید کرده که تعداد مجلاتی که به صورت هفتگی چاپ میشود و داستان جدیدی دارد، بسیار زیاد است. هزینه تولید کمیک هم پایین است. با کمترین هزینه، کاراکترها را طراحی و عرضه میکنند. بعد از یک فصل، ارزیابی میکنند که داستان و کاراکترهای این داستان مورد استقبال قرار گرفتهاند یا نه. براساس شمارگان آثار کمیک، ارجاع مخاطبان به این داستانها و جملات کلیدی و ... از جمله روشهای ارزیابی در این کشورهاست. این در حالی است که ما در ایران، در زمینه نظرسنجی و ارزیابی آرای مخاطبان کاری انجام نمیدهیم. گفته میشود کشوری که در دو میدانی قوی است، در بقیه رشتههای ورزشی نیز مدالآور است. این قضیه در صنایع فرهنگی نیز صدق میکند. کشورهایی که صنعت تصویرگری و داستان مصور آنها قوی است، در صنایع فرهنگی نیز قوی خواهند بود. تمام کاراکترهایی که محبوب بچههای ما هستند، مارول آنها را سالها پیش در داستانهای کمیک طراحی کرده بود. مخاطب ابتدا جذب این کمیکها شدهاند و بعد به سراغ انیمیشن و ... رفتهاند. ما توانمان مانند آنها نیست، به همین خاطر باید از پایه شروع کنیم.
*تسنیم: مخاطب ایرانی با کمیک ارتباط برقرار میکند؟
بازار میگوید که مخاطب ایرانی استقبال میکند. ما در شرکت آفتاب، کلمه «کمیک» را به «پینما» تغییر دادیم؛ یعنی نماهایی که پی در پی میآید. به نظر میرسد که اگر در زمینه عرضه درست کار کنیم، مخاطب ارتباط برقرار میکند. کتابی که در دو سال گذشته تنها یکبار بازچاپ شده بود، در فاصله زمانی ۱۴ فروردین تا اول مردادماه که به صورت کمیک عرضه شد، هشتبار با هر چاپ پنجهزار نسخه بازنشر شد. ما حدود ۲۰ کتاب در این قالب تولید کردیم که خوشبختانه مورد استقبال قرار گرفت. ما داریم براساس همین کمیکها روی اسباببازیها و بازیهای رایانهای کار میکنیم. ما هر وقت توانستیم از یک کتاب، ۲۰۰ هزار نسخه بفروشیم، بعداً باید به دیگر حلقههای صنایع فرهنگی فکر کنیم.
هیچ کس در حوزه کودک کار نکرده است. ما حداکثر تلاش هدفمند که برای کودکان انجام دادهایم، تولید «دارا» و «سارا» بوده است که در اینجا هم با قیف وارونه وارد عمل شدهایم. به جای اینکه با کارهایی با هزینههای کمتر شروع کنیم، کار را با عروسک شروع کردیم. کشورهای توسعهیافته در حوزه صنایع فرهنگی با الهام گرفتن از اساطیر، قهرمانان داستانهایشان را تولید میکنند. ما نیز باید به همین سمت برویم، باید با تکیه بر قهرمانانی که داشتیم، قهرمانان جدید بسازیم. مثلاً در حال حاضر ما در نظر داریم که با توجه به شخصیت «رستم»، قهرمان جدیدی طراحی کنیم که در دوره حاضر زندگی میکند و با مشکلاتی مانند گرفتار شدن در مترو و ... مواجهه است. این کار زمان میبرد، اما ما هدفتمان پیوستار فرهنگی است.
ایزدخواه، کارشناس امور فرهنگی، معتقد است بررسیهای اخیر نشان میدهد که کاراکترهای آمریکایی بیشترین محبوبیت را میان کودکان دنیا دارند. آمریکا تاکنون ۷۰ قهرمان تولید کرده که در پنج قاره محبوبترین هستند.
به گزارش تسنیم، حدود پنج سال است که نوشتافزار اسلامی ایرانی با همکاری تعدادی از تولیدکنندگان وارد بازار شده است. تولیدکنندگان این حوزه تلاش دارند تا با عرضه محصولاتی با کاراکترهای ایرانی اسلامی و بعضاً با کاغذ ایرانی، علاوه بر کار اقتصادی و اشتغالزایی، به کار فرهنگی نیز بپردازند. با وجود اینکه خانوادهها در سالهای اخیر استقبال خوبی از کارهای تولید شده با این ویژگی نشان دادهاند، اما تولیدکنندگان و فعالان این حوزه هنوز با مشکلات اساسی مواجهند.
پنجمین دوره نمایشگاه نوشتافزار اسلامی ایرانی با عنوان «ایراننوشت»، چند روزی است که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در حال برگزاری است. در این نمایشگاه حدود ۷۰ تولیدکننده حضور دارند و طرحها نیز نسبت به سالهای گذشته با تنوع بیشتری همراه است. این نمایشگاه تا آغاز سال تحصیلی ادامه دارد. به همین مناسبت نشست نقد و بررسی «نوشتافزار اسلامی ایرانی؛ ضعفها و قوتها» با حضور سعید حسینی مدیرعامل مجمع نوشتافزار اسلامی ایرانی، محمدمهدی ایزدخواه کارشناس امور فرهنگی و یوسفوندی از تولیدکنندگان در باشگاه خبرنگاران پویا برگزار شد. در این نشست، ضمن بیان دستاوردهای تولیدکنندگان در پنج سال اخیر، مشکلات عمده آنها اعم از واردات بیرویه محصولات مشابه که در ایران نیز قابلیت تولید دارد، کمبود کاراکتر برای طراحی جدید نوشتافزار و ... از سوی حاضران مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در بخشی از این نشست، به فعالیت دیگر کشورها در حوزه طراحی نوشتافزار و کالاهای فرهنگی مشابه اشاره شد. ایزدخواه در این رابطه میگوید که آمریکا تاکنون بیشترین شخصیتها را برای کودکان و نوجوانان طراحی کرده و بیشترین اقبال را در جهان دارد. این در حالی است که به گفته حسینی؛ تولیدکنندگان نوشتافزار اسلامی ایرانی برای طراحی با شخصیتهای جدید به تهدیگ خوردهاند. مشروح نشست به این قرار است:
*تسنیم: آقای حسینی، چند سالی است که مجمع نوشتافزار اسلامی ایرانی راهاندازی شده است. در این مدت، بر تعداد اعضای این مجمع افزوده و تولیدکنندگان جدیدی شناسایی شده و اقدامات مثبتی با همگرایی تولیدکنندگان حاصل شده است. برای شروع بحث، گزارشی کوتاه از عملکرد مجمع و دستاوردها در طول این چند سال بفرمایید.
حسینی: تعدادی از فعالان فرهنگی در سال ۹۱ به فکر فعالیت در حوزههای کاربردیتر فرهنگی افتادند، به عبارت دیگر فعالیت در حوزه نوشتافزار نیز از همین سال رقم خورد. تعدادی از فعالان فرهنگی که به صورت خودجوش در حوزه فرهنگ کار میکردند، احساس کردند که باید تولیدات فرهنگی مخاطبمحورتر شود. هرکدام از این دوستان در حوزههای مختلف وارد شدند و در زمینههای گوناگون به فعالیت پرداختند. تعدادی از فعالان نیز به این نتیجه رسیدند که باید این کار فرهنگی و تولیدات این دسته از آثار را از پایه و برای مخاطبان با سنین پایینتر شروع کنند. این شد که تعدادی از فعالان فرهنگی به سمت کار در حوزه نوشتافزار اسلامی ایرانی آمدند.
وقتی تعدادی از فعالان دغدغهمند در حوزه فرهنگی تمایل یافتند تا در حوزه نوشتافزار با طرحهای بومی فعالیت کنند تا به آن وجه رسانهای و فرهنگی توجه بیشتری داشته باشند، با ۲۰ــ۱۰ سال غفلت از سوی نهادهای حاکمیتی و فعالان فرهنگی مواجه شدند، حتی بخش خصوصی هم در این زمینه فعال نبوده است؛ البته یکی دو تا تجربه شکستخورده در این زمینه داشتیم. ما وقتی این حرکت را شروع کردیم با یک بازاری مواجه بودیم که ۳۰ درصد کارها را دفاتر ساده تشکیل میداد، و مابقی که طرحدار بودند، صد در صد از شخصیتها و طرحهای غربی استفاده کرده بودند که متولی خاصی نیز نداشت.
نوشتافزار اسلامی ایرانی در سال نخست با دو تولیدکننده ایام و قاصدک کار خود را آغاز کرد. شاید خیلیها و حتی بچههای جبهه فرهنگی انقلاب در همان ابتدای کار هم باور نداشتند که این کار جواب بدهد. وقتی کارهای تولیدشده با طرحهای نوشتافزار اسلامی ایرانی توزیع شد، استقبال خوبی از آن صورت گرفت. عمده خریدها مردمی بود و در سال اول خرید سازمانی نیز نداشتیم. در اولین سال فعالیت، کار رسانهای وسیعی هم شکل نگرفت و کارها کیفیت خیلی بالایی هم نداشتند. در دومین سال فعالیت نیز چند مجموعه که هم از شهرستانها بودند و هم از نهادهای دولتی وارد این کار شدند. این گزارش را خدمت مقام معظم رهبری ارائه دادیم و ایشان بهصورت ویژه به آن توجه کردند. همین موضوع سبب شد که صدا و سیما هم به حمایت از این تولیدات برآید. تولیدات به صورت مستقیم و با حمایت فعالان فرهنگی جبهه فرهنگی انقلاب توزیع شد. توزیع کارها خیلی برنامهریزی شده نبود، اما مردم از کارها استقبال خوبی کردند. حتی خاطرم هست که کارمندان صدا و سیما میگفتند مردم با ۱۶۲ تماس میگرفتند و آدرس مراکز فروش نوشتافزار اسلامی ایرانی را از سازمان میپرسیدند.
در وهله اول، مردم و مسئولان فکر میکردند که این کار، کار تبلیغاتی و مانور است؛ در حالی که ما در همان سال پنج میلیون دفتر تولید کرده بودیم. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم که نمایشگاه نوشتافزار اسلامی ایرانی را در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید برگزار کنیم تا تولیدکنندهها در آنجا آثارشان را عرضه کنند. در این دوره نمایشگاه تنها ۱۰ تولیدکننده حضور داشتند. دفاتر ما کیفیت خیلی خوبی نداشت، اما استقبال خوبی از سوی مردم صورت گرفت؛ به طوری که کمتر کسی دست خالی میرفت. سلیقه عمومی جامعه را توانسته بودیم جلب کنیم. بچههایی که دفتر با طرح شهدا را میزدند، اصلاً فکر نمیکردند که کارهایشان با استقبال عمومی همراه شود، این در حالی است که در همان سال دفتر با طرح فرزند شهید احمدی روشن بیشترین استقبال و فروش را داشت.
این اتفاقات، امید برای رسیدن به روزهای بهتر را نوید میداد. بعد از نمایشگاه، به این نتیجه رسیدیم که تولیدکنندگان این حوزه نیازمند یک قرارگاه برای هماهنگ کردن فعالیتهایشان هستند، از این جهت مجمع تولیدکنندگان نوشتافزار اسلامی ایرانی راهاندازی شد. از ابتدای سال ۹۳، مجمع عمومی با حضور ۱۵ تولیدکننده از تهران و شهرستان برگزار شد. ما طی سالهای گذشته شاهد رشد تیراژ، رشد برند و طرح در حوزه نوشتافزار اسلامی ایرانی بودیم. امسال و سال گذشته ما رشد تیراژی نداریم، اما الان ۱۰ درصد بازار را تامین میکنیم؛ البته این ۱۰ درصد شامل همه حوزهها نیست، بلکه بیشتر متمرکز بر دفتر تحریر است. از جریانی که در سالهای گذشته رقم خورده، اینطور برداشت میشود که کار فرهنگی نوشتافزار اسلامی ایرانی دارد به یک ثبات نزدیک میشود.
از سوی دیگر، در بخش حاکمیت نیز اتفاقات خوبی رخ داد که شاید در دیگر بخشهای فرهنگی چنین اتفاقاتی را شاهد نبودیم. به عنوان مثال، ما در مجلس در کمیسیون اصل ۹۰ از کمیسیون فرهنگی شکایت کردیم، چرا که احساس کردیم کمیسیون فرهنگی ابزار و قدرت لازم را برای برخورد با متخلفان و رفع خلأهای موجود ندارد و به صورت جدی نمیتواند وارد این حوزه شود. در آن زمان(سال ۹۴) نمایندگان پیشنهاد دادند که میشود پرونده را به قوه قضائیه هم ارجاع داد، اما چون ما قصد محکوم کردن کسی را نداشتیم و تنها هدفمان فعال کردن مسئولان امر از این طریق بود، منصرف شده و ادامه ندادیم.
برای اولینبار بود که جلساتی تشکیل میشد تا در این زمینه بحث و بررسی کند. خاطرم هست در آن جلسات نمایندگانی از مراکز و نهادهای مختلف مانند آموزش و پرورش، گمرک، ارشاد و ... حضور داشتند. در این جلسات برخی از خلأها و ضعفها مشخص و بررسی شد. به عنوان نمونه، آموزش و پروش بند بودجهای دارد که طبق آن، نوشتافزار در مناطق محروم توزیع میشود. وقتی پرسوجو کردیم تا ببینیم که این بودجه در چه راهی صرف شده، متوجه شدیم که این پول صرف خرید غذا برای مدارس شبانهروزی و مناطق محروم شده و این بودجه اصلاً پاسخگوی دیگر نیازها از جمله نوشتافزار نیست. میزان واردات نوشتافزار هم بررسی کردیم. در این زمان مشخص شد که آمار دقیقی از میزان واردات نوشتافزار به کشور در دست نیست. در مجموع باید بگویم که تجربیات نویی در این سالها رقم خورد؛ هم از حیث بررسی شرایط موجود و هم از نظر، مطالبه از مسئولان امر.
*تسنیم: وقتی با تولیدکنندگان نوشتافزار صحبت میکنیم، یکی از اصلیترین مشکلاتشان نبود کاراکترهای جدید برای طراحی کارهای نو است. این وضعیت چرا به وجود آمده و در نهایت، بازار را با چنین روندی چطور ارزیابی میکنید؟
ما نهایتاً و به صورت خوشبینانه، ۱۰ درصد بازار ایران را داریم؛ البته آمارها هم در حوزه نوشتافزار، آمارهای دقیقی نیست. هیچ کسی آمار درستی در این زمینه ندارد. این آمار براساس ساعتها کار کارشناسی از سوی مجمع استخراج شده است. به این صورت که، در هر سال تحصیلی در کشور حدود ۱۵۰ میلیون جلد دفتر استفاده میشود. ما اولینبار این رقم را اعلام کردیم. با همکاری آموزش و پرورش محاسبه کردیم که تعداد دفترهایی که از سوی معلمان به دانشآموزان پیشنهاد میشود، چقدر است.
بازار، بازار وسیعی است که ما در حال حاضر ۱۰ درصد این بازار را تثبیت کردهایم. اما همانطور که اشاره شد، یکی از اصلیترین مشکل ما نبود کاراکترهای جدید و کاربردی برای کودکان و نوجوانان است. تولیدکنندگان نوشت افزار با صرف هزینه ۵۰ هزارتومان میتوانند جدیدترین طرحهای باربی را خریداری کنند، اما تولیدکننده نوشتافزار اسلامی ایرانی که نمیتواند از این طرحها استفاده کند، باید هزینه بیشتری را بپردازد. به این معنی که، تولیدکننده یا تهیهکننده انیمیشن یا فیلمهای ایرانی برای طراحی وتولید کارش میلیاردی خرج کرده و حالا انتظار دارد که برای استفاده از کاراکترهای کارش، مثلاً ۲۰۰ میلیون پرداخت شود.
در ایران که مالکیت معنوی معنایی ندارد، طرح شخصیتهای خارجی با کمترین هزینه ممکن به فروش میرسد. تولیدکنندگان بزرگ نوشتافزار در ایران هم برای ترویج یا کاربرد طرحهای شخصیتها، به اندازه دفاتر طراحی این کاراکترها تأثیرگذار نیستند؛ یعنی این دفاتر طراحی هستند که میگویند امسال کدام طرح پرفروش است و کدام نه؛ در واقع تعیین تکلیف بازار را آنها انجام میدهند نه تولیدکننده. مجمع نوشتافزار اسلامی ایرانی در چند سال گذشته تلاش کرد تا نیازهای این حوزه از آموزش گرفته تا طراحی و توزیع را تا حد مقدور برطرف کند.
*تسنیم: از سوی دیگر، شاهد واردات نوشتافزار به کشور هستیم که اشاره کردید آمار دقیقی از این میزان در دست نیست. در این رابطه کمی بیشتر توضیح دهید.
حسینی: واردات نوشتافزار به کشور به صورت تُن است. مثلاً ما هر سال چند تُن، پاککن به کشور وارد میکنیم، از پاککنهای کوچک گرفته تا پاککنهایی با ابعاد بزرگ؛ به همین دلیل آمار دقیقی در دست نیست و شاید، میزان واردات بیش از آن چیزی باشد که به صورت آمار مطرح میشود. برای رسیدن به آمار تقریباً صحیح در زمینه واردات، به سایت گمرک دیگر کشورها هم مراجعه کردیم. مثلاً کشور هندوستان به صورت دقیق همه این کالاها را درج میکند.
*تسنیم: با وجود اینکه از تنوع محصول در حوزه نوشتافزار اسلامی ایرانی صحبت میشود، اما چرا متاسفانه عمده فعالیتها متمرکز بر دفتر تحریر، جامدادی و اقلامی از این دست است؟
حسینی: این مشکل از دو جهت رخ داده است، نخست اینکه خیلی از کارها بار محتوایی ندارد تا ما به سمت تولید این محصولات برویم. دیگر اینکه، خیلی از این کالاها در ایران تولید نمیشود و برای تولید آن با طرح داخل، باید به دیگر کشورها مانند چین سفارش دهیم. درست است که فعالان حوزه نوشتافزار اسلامی ایرانی، با دغدغه فرهنگی وارد میدان شدند، اما اقتصاد مقاومتی هم از دغدغههای آنها محسوب میشوند. گاه ما ترجیح دادهایم که با کیفیت پایین و هزینه بیشتر، کالاها را در ایران تولید کنیم و پای این هم ایستادهایم. میشود این کالاها را به صورت آماده از خارج از کشور وارد کرد، اما ما ترجیح دادیم مواد اولیه آن را از خارج تهیه کرده و طرح را در داخل تولید کنیم؛ البته اتفاقاتی هم در این زمینه دارد رخ میدهد؛ مثلا اینکه داریم تلاش میکنیم تا برخی از مواد اولیه برخی از کالاها مانند کاغذ و کیف در ایران تولید شود. این جریان فرهنگی است که دارد شکل میگیرد. یکی از کارهایی که قرار است از سال آینده در کشور رخ دهد، تولید تراش است که تاکنون سابقه نداشته است.
*تسنیم: ما در سالهای اول با یک موجی از استقبال مخاطبان مواجه بودیم که نوید روزهای بهتر به تولیدکنندگان میداد، اما به نظر میرسد که الان دیگر آن موج وجود ندارد. این موضوع را تا چه اندازه صحیح میدانید؟ آیا این موضوع به تکراری شدن طرحها یا متناسب نبودن آن با روحیات مخاطب کودک و نوجوان بازنمیگردد؟
حسینی: ما برای اولینبار در ایران کاراکترسنجی کردیم تا ببینیم ۱۰ کاراکتر برتر در ایران کدام است. این را تأیید نمیکنم که استقبال از نوشتافزارهای اسلامی ایرانی در یکی دو سال گذشته کم شده، فروش تولیدکنندهها میگوید که میزان فروش کاسته نشده، شاید بشود گفت که ذوقزدگی مخاطبان کمتر شده است. در سال گذشته استقبال از کالاها به حدی بود که مجبور به تمدید نمایشگاه «ایراننوشت» شدیم. مشکلاتی البته در این زمینه داریم. مثلاً به دلیل فشار اقتصادی و نبود کاراکتر مناسب، انگیزه تولیدکنندگان داخلی کمتر شده است. کاراکترهای ما به تهدیگ خورده است. فشار اقتصادی روی همه تولیدکنندگان است؛ چه کسی که با طرح باربی کار میکند و چه کسی که از طرحهای اسلامی ایرانی استفاده میکند. در چند سال اخیر فشار اقتصادی بر خیلی از تولیدکنندهها تحمیل شده؛ به طوری که وضعیت بازار ار نظر رکود و برگشت چکها کمنظیر است.
موضوع مهم دیگر، نبود کاراکترهای لازم برای طراحی نوشتافزار است. به عنوان مثال، آقای حدیدی، مدیر شرکت آزاده با تمام توان وارد شد و بیش از یک میلیون جلد دفتر تولید و چند میلیارد سرمایهگذاری کرد. صاحب کاراکترهای محصولات آزاده متعهد شده بود که سال آینده کاراکترهای جدید طراحی کند، شرکت آزاده هم به همین دلیل وارد کار شد. حتی طرحها را به مسئولان شرکت آزاده هم نشان داده بودند، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. وقتی کار روی آنتن تلویزیون نشان داده و کاراکتر جدید هم معرفی نشود، مخاطب دیگر به آن اقبال نشان نمیدهد. علاوه بر این، برخی از کاراکترها که استفاده میشوند، محبوب مخاطب کودک و نوجوان نیست، اما به اجبار استفاده میکنیم؛ مانند شکرستان و جناب خان. ما با چنگ و دندان کاراکترها را تأمین میکنیم. شکرستان ویژه مخاطب کودک نیست، اما چون کاراکتر نداریم، از هر ظرفیتی که امکان عرضه در این قالب را دارد، استفاده میکنیم. مثلاً وقتی والیبالیستها در مسابقات جهانی رتبه کسب کرده و موفق ظاهر میشوند، از طرح چهره آنها برای طراحی دفاتر استفاده میکنیم. ما مشکلات جدی در این حوزه داریم که یکی از مهمترین آنها کمبود کاراکتر است.
*تسنیم: این در حالی است که به نظر میرسد در غرب این فضا حل شده که یکسری نهادها هستند که در زمینه تولید، طراحی و عرضه کار میکنند. این شخصیتها در قالب نوشتافزار، ساعت، اسباببازی و همه ظرفیتها استفاده میشود. چرا این زنجیره در ایران اینقدر ناقص است؟
ایزدخواه:در دنیا این حوزه و صنعت یک زنجیره است که عمدتاً با یک انیمیشن یا فیلم شروع میشود. کاراکتر که طراحی شد و کودک با آن ارتباط برقرار کرد، حس میکند که زنده است. الان همه ما احساس میکنیم که کلاه قرمزی زنده است، گذشته آن را میدانیم، علائق او را میشناسیم و میتوانیم رفتارهای او را پیشبینی کنیم. اینها همه یعنی این کاراکتر زنده است. برخی از کاراکترها یا اصلاً زنده نمیشوند، یا میمیرند. بعضی از کاراکترها که زنده شدند، وارد عمدتاً بازی میشود. کودک میتواند با آن ارتباط دو طرفه برقرار کند، فقط ارتباط از سمت کاراکتر شکل نمیگیرد، کودک هم میتواند با آن ارتباط برقرار کند. در این مرحله محصولات شکل میگیرد. ۱۶ شاخه محصول، از نوشتافزار و دکوراسیون اتاق کودک گرفته تا لباس، اسباببازی، بازیهای ویدئویی و ... از این کاراکترها ساخته میشود. امروزه این شاخه محصولات در حال گسترشاند؛ به عنوان نمونه وارد فرش و کاغذ دیواری هم شدهاند.
نکته دیگر اینکه، خاستگاه این کاراکترها فقط انیمیشن و فیلم نیست، ممکن است تاریخ باشد. در ایران هم این صدق میکند، مثل رستم و تهمینه و ... . یا حتی المانهای فرهنگی مثل الفبا که روی یک لیوان کار میشود، یا نقوش لباس و ... همگی به عنوان کاراکتر محسوب میشود. از این جهت میگوییم که کاراکترها خاستگاههای فرهنگی مختلفی دارد؛ از تاریخ و فرهنگ و هنر گرفته تا سلبریتیها و ... . این کاراکترها کمکم وارد صنایع دیگر میشود. ما بررسی کردیم تا ببینیم که بچههای دنیا چه کاراکترهایی را دوست دارند و به آن اقبال نشان میدهند؟ متوجه شدیم که بچههای دنیا عمدتاً کاراکترهای آمریکایی دوست دارند و هیچجای دنیا، مانند آمریکا روی کاراکترهایش کار نکرده است. تاکنون در آمریکا ۷۰ قهرمان(hero) تولید و ساخته شده است. در ایران هم ساخته شده، اما این کاراکترها نتوانسته به صورت هنرمندانه و دوستداشتنی برای کودک بازتولید شود.
«باب اسفنجی»، اولین کاراکتر محبوب بچههای تهرانی است، طبق آمار برآورد شده، میزان فروش تنها محصولات این کاراکتر، هشت میلیارد دلار در سال برآورد شده است؛ رقمی معادل یکسوم درآمد نفتی ایران در یکسال.
حدود پنج سال است که نوشتافزار اسلامی ایرانی با همکاری تعدادی از تولیدکنندگان وارد بازار شده است. تولیدکنندگان این حوزه تلاش دارند تا با عرضه محصولاتی با کاراکترهای ایرانی اسلامی و بعضاً با کاغذ ایرانی، علاوه بر کار اقتصادی و اشتغالزایی، به کار فرهنگی نیز بپردازند. با وجود اینکه خانوادهها در سالهای اخیر استقبال خوبی از کارهای تولید شده با این ویژگی نشان دادهاند، اما تولیدکنندگان و فعالان این حوزه هنوز با مشکلات اساسی مواجهند.
پنجمین دوره نمایشگاه نوشتافزار اسلامی ایرانی با عنوان «ایراننوشت»، از چهاردهم تا پایان شهریور ماه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد. در این نمایشگاه حدود ۷۰ تولیدکننده حضور دارند و طرحها نیز نسبت به سالهای گذشته با تنوع بیشتری همراه بود. به همین مناسبت نشست نقد و بررسی «نوشتافزار اسلامی ایرانی؛ ضعفها و قوتها» با حضور سعید حسینی مدیرعامل مجمع نوشتافزار اسلامی ایرانی، محمدمهدی ایزدخواه کارشناس امور فرهنگی و یوسفوندی از تولیدکنندگان در باشگاه خبرنگاران پویا برگزار شد. در این نشست، ضمن بیان دستاوردهای تولیدکنندگان در پنج سال اخیر، مشکلات عمده آنها اعم از واردات بیرویه محصولات مشابه که در ایران نیز قابلیت تولید دارد، کمبود کاراکتر برای طراحی جدید نوشتافزار و ... از سوی حاضران مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در بخشی از این نشست، به فعالیت دیگر کشورها در حوزه طراحی نوشتافزار و کالاهای فرهنگی مشابه اشاره شد. ایزدخواه در این رابطه میگوید که آمریکا تاکنون بیشترین شخصیتها را برای کودکان و نوجوانان طراحی کرده و بیشترین اقبال را در جهان دارد. این در حالی است که به گفته حسینی؛ تولیدکنندگان نوشتافزار اسلامی ایرانی برای طراحی با شخصیتهای جدید به تهدیگ خوردهاند.
همچنین در این نشست، ایزدخواه به دلایل موفقیت دیگر کشورها در زمینه صنایع فرهنگی اشاره کرد. به گفته او، نبود داستان و فیلمنامه مناسب و ضعف در چرخه توزیع از جمله علل ناکارآمدی تولیدکنندگان در حوزه صنایع فرهنگی ایرانی اسلامی است. به گفته تولید کنندگان و فعالان در حوزه صنایع فرهنگی اسلامی ایرانی، تولید با طرحهایی مانند باربی، با ۵۰ هزار تومان برای تولیدکننده تمام میشود، اما این رقم برای فعالان حوزه صنایع فرهنگی اسلامی ایرانی، گاه به ۲۰۰ میلیون تومان هم میرسد. مشروح این گفتوگو به این قرار است:
*تسنیم: در کشورهای غربی زنجیرهای وجود دارد که در حوزههای مختلف صنایع فرهنگی فعالیت میکنند، اما در ایران ما با خلأهای اساسی در این رابطه مواجه هستیم، چرا؟
ایزدخواه: در دنیا این حوزه و صنعت یک زنجیره است که عمدتاً با یک انیمیشن یا فیلم شروع میشود. کاراکتر که طراحی شد و کودک با آن ارتباط برقرار کرد، حس میکند که زنده است. الان همه ما احساس میکنیم که کلاه قرمزی زنده است، گذشته آن را میدانیم، علائق او را میشناسیم و میتوانیم رفتارهای او را پیشبینی کنیم. اینها همه یعنی این کاراکتر زنده است. برخی از کاراکترها یا اصلاً زنده نمیشوند، یا میمیرند. بعضی از کاراکترها که زنده شدند، وارد عمدتاً بازی میشود. کودک میتواند با آن ارتباط دو طرفه برقرار کند، فقط ارتباط از سمت کاراکتر شکل نمیگیرد، کودک هم میتواند با آن ارتباط برقرار کند. در این مرحله محصولات شکل میگیرد. ۱۶ شاخه محصول، از نوشتافزار و دکوراسیون اتاق کودک گرفته تا لباس، اسباببازی، بازیهای ویدئویی و ... از این کاراکترها ساخته میشود. امروزه این شاخه محصولات در حال گسترشاند؛ به عنوان نمونه وارد فرش و کاغذ دیواری هم شدهاند.
نکته دیگر اینکه، خاستگاه این کاراکترها فقط انیمیشن و فیلم نیست، ممکن است تاریخ باشد. در ایران هم این صدق میکند، مثل رستم و تهمینه و ... . یا حتی المانهای فرهنگی مثل الفبا که روی یک لیوان کار میشود، یا نقوش لباس و ... همگی به عنوان کاراکتر محسوب میشود. از این جهت میگوییم که کاراکترها خاستگاههای فرهنگی مختلفی دارد؛ از تاریخ و فرهنگ و هنر گرفته تا سلبریتیها و ... . این کاراکترها کمکم وارد صنایع دیگر میشود. ما بررسی کردیم تا ببینیم که بچههای دنیا چه کاراکترهایی را دوست دارند و به آن اقبال نشان میدهند؟ متوجه شدیم که بچههای دنیا عمدتاً کاراکترهای آمریکایی دوست دارند و هیچجای دنیا، مانند آمریکا روی کاراکترهایش کار نکرده است. تاکنون در آمریکا ۷۰ قهرمان(hero) تولید و ساخته شده است. در ایران هم ساخته شده، اما این کاراکترها نتوانسته به صورت هنرمندانه و دوستداشتنی برای کودک بازتولید شود.
در کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان هشت کاراکتر جذاب برای بچهها آمریکایی هستند. در کشورهای آسیایی، در چین از ۱۰ کاراکتر برتر، پنج کاراکتر به آمریکا تعلق دارد، سه کاراکتر ساخت چین و دو کاراکتر نیز ساخته ژاپن است. جالب است بدانید که در ژاپن، هر ۱۰ کاراکتر محبوب بچهها ساخت این کشور است. آنقدر در حوزه تولید محتوا کار کرده و این محتوا را مطابق سلیقه مخاطب کودک و نوجوان خود شکل دادهاند که مخاطب هدف نیز به این کاراکترها اقبال نشان میدهد. امروزه تولید و کار کردن در این حوزه به صنعتی با عنوان (Merchadising) شکل گرفته است. درآمد حاصل از این صنعت نیز کم نیست، در سال ۲۰۱۵، این صنعت ۲۴۱ میلیارد دلار درآمد داشته است؛ یعنی نیم درصد اقتصاد دنیا. تجارت پرسودی است. به عبارت دیگر، تقریباً هشت برابر درآمد نفتی ایران در یکسال درآمد دارد. یکی از کاراکترهای پرمخاطب در این بخش، «باب اسفنجی» است. تنها محصولات این کاراکتر هشت میلیارد دلار فروش رفته است؛ یعنی یکسوم درآمد نفتی ایران در یک سال. این میزان فروش رسمی است.
کاراکترهای محبوب کودکان تهرانی کدامند؟
تحقیقات کارشناسان بیانگر این است که در ایران نیز ۱۰ کاراکتر محبوب کودکان از بین انیمیشنهای غربی انتخاب شده است. به عنوان نمونه، در تحقیقی که در میان کودکان تهرانی صورت گرفت، «باب اسفنجی» تولید آمریکا بیشترین محبوبیت را در میان کودکان تهرانی داشت. بعد از آن، شرک(۲۰۰۱/ دریمورکس)، مرد عنکبوتی(تاکنون هشت انیمیشن از روی این داستان تولید شده است)، پاندای کونگفو کار(۲۰۰۸)، دیو و دلبر(دیزنی ۲۰۱۷/ ۱۹۹۱)، سیندرلا(والت دیزنی/ ۱۹۵۰) و وال ای(پیکسار/۲۰۰۸) در ردههای بعد از آن قرار گرفته و از بیشترین محبوبیت برخوردارند.
درک میزان سرمایهگذاری برای انیمیشنها برای هر مخاطبی میتواند دشوار باشد. به عنوان نمونه شرکت پیکسار اولین کمپانی بود که تولید انیمیشنهای دیجیتال را شروع کرد. تا مدتها مدیر عامل این شرکت استیوجابز، مدیر عامل شرکت اپل بود؛ به عبارت دیگر نگاه کاملاً به این حوزه نگاه تجاری است. پیکسار الان برای خلق یک انیمیشن به طور متوسط حدود ۲۰۰ میلیون دلار خرج میکند؛ یعنی حدود ۸۰۰ میلیارد تومان. تقریباً بودجه یک سال وزارت امور خارجه. میشود با این رقم حداقل ۳۰۰ انیمیشن ایرانی ساخت. اما آنها این رقم را خرج یک انیمیشن خود میکنند.
*تسنیم: اما از فروش این فیلمها هم درآمدشان را دارند.
ایزدخواه: به طور متوسط سه برابر میزانی که صرف تولید انیمیشن خود کردهاند، در سینماها میفروشند. این جدای از امتیازاتی است که انیمیشنها دارند.
*تسنیم: فقط دید تجاری ندارند، حتماً نگاه فرهنگی و تأثیرگذاری در این حوزه هم دارند.
ایزدخواه: حتماً همینطور است. کاملاً درآمدزا هستند. ممکن است در بعضی از کمپانیها به ویژه شرکتهایی که به نوعی با هالیوود در ارتباط هستند، تأثیراتی از نظر محتوایی داشته باشند، اما علت اصلی رشد این حوزه و پیشرفت آن، سودده بودن اقتصاد آن است. چهار سال طول میکشد تا انیمیشنهای این شرکتها ساخته شود. به عنوان نمونه، در میان تولیدکنندگان انیمیشن «دلیر»(Brave) تعدد آرا نسبت به ادامه داستان به وجود آمد و برای همین، یکسال پروژه متوقف شد. نگاه حرفهای به ساخت فیلم دارند. هزینهای که ما برای تولید انیمیشن صرف میکنیم و افرادی که برای این کار در نظر میگیریم، تفاوت اساسی با کار آنها در این حوزه دارد. ما انیمیشن را ارزان در ایران تولید میکنیم. به عنوان نمونه، انیمیشن «شاهزاده روم» با کمتر از دو میلیارد تومان تولید شد؛ در حالی که در آمریکا همین انیمیشن با رقمی بیشتر مانند ۸۰۰ میلیارد تهیه میشود. البته این برای ما فرصت هم هست.
*تسنیم: چطور یک باب اسفنجی در دنیا سیطره مییابد، اما شاهزاده روم در کودک ایرانی تأثیرگذار نیست؟
ایزدخواه: ما این مسئله را در فیلم سینمایی هم داریم. عمده ضعف ما در این حوزه مربوط به فیلمنامه است. ما از جهت تکنیک در ساخت انیمیشن رتبه قابل قبولی داریم، اما متن و داستان نداریم. از دیگر سو، در شرکتهایی مانند پیکسار برای تولید انیمیشن از خبرهترینها استفاده میکنند. به عنوان نمونه، برای طراحی و تولید «کارخانه هیولا» از یکی از بزرگترین اساتید دانشگاه و دانشمند روانشناسی ترس به عنوان یکی از تئوریسینهای این پروژه بهره برده شد. یا مثلاً برای تولید انیمیشن «درون و بیرون» (Inside Out) که خیلی کار قوی بود، از تعدادی تئوریسین حوزه ذهن کمک گرفته شد؛ چون این کار به دنیای درون ذهن میپردازد. در تولید و طراحی انیمیشنها از آدمهای حرفهای استفاده میکنند. ما در تکنولوژی چیزی کم نداریم، اما نقطه ضعف ما در فیلمنامه است.
البته در کنار نداشتن فیلمنامه و داستان خوب، باید از دیگر مشکلات مانند سیستم توزیع نامناسب هم یاد کرد. مخاطب خیلی عادت نکرده است که بیاید و در سینما انیمیشن ببیند. در ایالت متحده آمریکا بین ۳۰ تا ۴۰ هزار سینما وجود دارد، اما در ایران تنها ۲۱۰ سینما فعالیت میکند. بیننده ایرانی فیلمبین نیست. از طرف دیگر، صدا و سیما انیمیشن را پخش میکند اما حقی به تولیدکننده انیمیشن نمیدهد. سیستمهای توزیع در سینمای خانگی نیز به صورت جدی در این زمینه کار نمیکند.
مشکل دیگر این است که تولیدکننده ما خیلی توان فروش حق امتیاز ندارد تا توان مالیاش در این زمینه افزایش پیدا کند تا به فکر تولید انیمیشن بهتر باشد. چرا؟ چون تولیدکنندگان اقلامی مانند نوشتافزار با کمترین هزینه و بدون پرداخت حق امتیاز میتواند از باب اسفنجی و باربی استفاده کند. هم مشتری بیشتری دارد و هم اینکه هزینهای برای آن پرداخت نشده است. در حالی که تولیدکننده اگر بخواهد کالایی با تصویر کلاه قرمزی تولید کند، باید حق امتیاز بپردازد. اوضاع عجیبی است. حداقل این است که به تولیدکننده بگوییم که اگر میخواهید از کاراکتر خارجی استفاده کنید، حق امتیاز آن را بپرداز، اما چنین چیزی نیست.
*تسنیم: همبرگر بیشترین فروش را در ایران دارد، چون باب اسفنجی همبرگر میخورد. سریالهای خارجی بالای
یوسفوندی: ما به کار ریشهای نیاز داریم که متاسفانه تاکنون به این سمت حرکت نکردهایم. مجمع نوشتافزار اسلامی ایرانی در این سالها برای جا انداختن فرهنگ ایرانی اسلامی شروع به کار کرده است. تمام دغدغه ما این است که چرا پیوستار فرهنگی نداریم؟ مثلاً کاراکتری ساخته میشود، اما نوشتافزار، بازی رایانهای، اسبابباری و ... از این کاراکتر تولید نمیشود؟ این جزو دغدغههای مقام معظم رهبری نیز هست. چرا تاکنون به این مرحله نرسیدهایم؟ چون تاکنون کاراکتر محبوبی نداشتهایم. باز هم این سوال ایجاد میشود که چرا نتوانستهایم تاکنون کاراکتری را با این ویژگی طراحی کنیم؟ باید بگوییم که متاسفانه ما کاراکترها را در فضایی عرضه نمیکنیم که از مخاطب بازخورد بگیریم. ضعف اصلی این است که تکثر کاراکتر نداریم. اگر کاراکترهای طراحیشده با المانهای ایرانی اسلامی متعدد باشد، میشود فروشگاه دیجیتالی ایجاد کنیم و در معرض دید مخاطب قرار داده و نظرسنجی کنیم. ما همیشه از ته قیف پیش میرویم.
داستانهای تاریخی بسیاری داریم؛ چه فلکلور و چه اساطیری، اما زمانی این داستانها مجال معرفی مییابد که بستری برای تاریخ فراهم شود. داشتن محتوای تاریخی و ادبیات اساطیری لزوماً به این معنی نیست که به تنهایی میتواند عامل تولید صنایع فرهنگی هم باشد. آن چیزی که میتواند در زمینه صنایع فرهنگی کمک کند، فراهم آمدن فضایی برای معرفی این داستانها و کاراکترهاست.
گفته شد که آمریکا قویترین کشور در تولید کاراکتر است. در ژاپن، هر ۱۰ کاراکتر محبوب کودکان ژاپنی است، و در فرانسه نیز چیزی شبیه همین آمار وجود دارد. این سه، کشورهای قدرتمند در حوزه تولید انیمیشن و طراحی کاراکتر هستند. زنجیره صنایع فرهنگی در این کشورها به چه صورت است؟ چرا کاراکترهای محبوب در این کشورها بومی است؟ آنها چه کردهاند که ما انجام ندادهایم؟ ما در ایران فیلم میسازیم، چند میلیارد خرج میکنیم و بعد تازه منتظر میمانیم که اگر این انیمیشن ظرفیت دارد، از آن نوشتافزار، اسباببازی و ... تولید و طراحی کنیم. اما در کشورهای قدرتمندی که حرفی در این حوزه دارند، روال به این صورت نیست. آنها ابتدا میآیند ابزارهای ارزانتر را به کار میگیرند و با تکثر در طراحی کاراکترها مخاطب را جذب میکنند. برخلاف ایران که از میان چند کاراکتر، یک کاراکتر را انتخاب میکنند و بعد حول همان کاراکتر کارهای فرهنگی دیگر را شکل میدهند. آنها هر کاراکتر را با خطوط قرمز کمتر و با ارزانترین قیمت، وارد بازار میکنند.
صنعت کمیک در هر سه کشوری که از آنها یاد شد، ابتدا به طراحی و معرفی کاراکترها میپردازد. در ژاپن مانگا(کمیک) آنقدر کاراکتر تولید کرده که تعداد مجلاتی که به صورت هفتگی چاپ میشود و داستان جدیدی دارد، بسیار زیاد است. هزینه تولید کمیک هم پایین است. با کمترین هزینه، کاراکترها را طراحی و عرضه میکنند. بعد از یک فصل، ارزیابی میکنند که داستان و کاراکترهای این داستان مورد استقبال قرار گرفتهاند یا نه. براساس شمارگان آثار کمیک، ارجاع مخاطبان به این داستانها و جملات کلیدی و ... از جمله روشهای ارزیابی در این کشورهاست. این در حالی است که ما در ایران، در زمینه نظرسنجی و ارزیابی آرای مخاطبان کاری انجام نمیدهیم. گفته میشود کشوری که در دو میدانی قوی است، در بقیه رشتههای ورزشی نیز مدالآور است. این قضیه در صنایع فرهنگی نیز صدق میکند. کشورهایی که صنعت تصویرگری و داستان مصور آنها قوی است، در صنایع فرهنگی نیز قوی خواهند بود. تمام کاراکترهایی که محبوب بچههای ما هستند، مارول آنها را سالها پیش در داستانهای کمیک طراحی کرده بود. مخاطب ابتدا جذب این کمیکها شدهاند و بعد به سراغ انیمیشن و ... رفتهاند. ما توانمان مانند آنها نیست، به همین خاطر باید از پایه شروع کنیم.
*تسنیم: مخاطب ایرانی با کمیک ارتباط برقرار میکند؟
بازار میگوید که مخاطب ایرانی استقبال میکند. ما در شرکت آفتاب، کلمه «کمیک» را به «پینما» تغییر دادیم؛ یعنی نماهایی که پی در پی میآید. به نظر میرسد که اگر در زمینه عرضه درست کار کنیم، مخاطب ارتباط برقرار میکند. کتابی که در دو سال گذشته تنها یکبار بازچاپ شده بود، در فاصله زمانی ۱۴ فروردین تا اول مردادماه که به صورت کمیک عرضه شد، هشتبار با هر چاپ پنجهزار نسخه بازنشر شد. ما حدود ۲۰ کتاب در این قالب تولید کردیم که خوشبختانه مورد استقبال قرار گرفت. ما داریم براساس همین کمیکها روی اسباببازیها و بازیهای رایانهای کار میکنیم. ما هر وقت توانستیم از یک کتاب، ۲۰۰ هزار نسخه بفروشیم، بعداً باید به دیگر حلقههای صنایع فرهنگی فکر کنیم.
هیچ کس در حوزه کودک کار نکرده است. ما حداکثر تلاش هدفمند که برای کودکان انجام دادهایم، تولید «دارا» و «سارا» بوده است که در اینجا هم با قیف وارونه وارد عمل شدهایم. به جای اینکه با کارهایی با هزینههای کمتر شروع کنیم، کار را با عروسک شروع کردیم. کشورهای توسعهیافته در حوزه صنایع فرهنگی با الهام گرفتن از اساطیر، قهرمانان داستانهایشان را تولید میکنند. ما نیز باید به همین سمت برویم، باید با تکیه بر قهرمانانی که داشتیم، قهرمانان جدید بسازیم. مثلاً در حال حاضر ما در نظر داریم که با توجه به شخصیت «رستم»، قهرمان جدیدی طراحی کنیم که در دوره حاضر زندگی میکند و با مشکلاتی مانند گرفتار شدن در مترو و ... مواجهه است. این کار زمان میبرد، اما ما هدفتمان پیوستار فرهنگی است.
- 16
- 4