دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۱:۵۷ - ۰۷ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۱۶۸۶
سایر حوزه های اجتماعی

روایتی از زندگی پاکبان یزدی دارای مدرک کارشناسی ارشد

آرزو دارم دبیر جغرافیا بشوم

محمد خانی,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه

دستان پینه بسته مرد پاکبان یزدی، حکایت درد و رنجی است که مدت‌هاست در سینه دارد. غصه‌ای به بلندی شب‌های پاییز و دردی که از مردم این شهر تاریخی پنهان مانده است.

 

مرد نارنجی‌پوش که نیمه‌های شب تنها عابر خیابان جهاد و میدان صنعت است و صدای خش‌خش جاروی او سکوت شب‌های سرد را می‌شکند، دل پر رنجی دارد و از اینکه تنها به دليل غریب بودن نتوانسته به آرزویش برسد، ناراحت و دل شکسته‌است. از اینکه دیگران تصور می‌کنند اوبراي نداشتن تحصیلات این شغل را انتخاب کرده ناراحت می‌شود.

 

وقتی با او همکلام می‌شوی باور اینکه پاکبان یزدی دانشجوی نمونه و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری است برایت آسان نيست. اما «محمد خانی»، مرد زحمتکش سیستانی که از دو سال قبل برای پیدا کردن کار به یزد آمده،تنها پاکبانی است که با داشتن مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد برای تامین هزینه‌های زندگی به ناچار رخت پاکبانی به تن کرده است.

 

۳۸ بهار را پشت سرگذاشته است اما چهره و دستان پینه بسته‌اش چیز دیگری را نشان می‌دهد. در یکی از شب‌های سرد آذر دقایقی با او همکلام شدیم تا از سرگذشت و تلخی‌هایی که چشیده است برای‌مان بگوید:

 

۳۸ سال قبل در روستای شیرعلی آباد در شهر سیستان استان گلستان به دنیا آمدم. پدرم کشاورز بود و همیشه به من نصحیت می‌کرد که در زندگی محتاج کسی نشو و برای تامین زندگی همیشه به خودت متکی باش. از همان دوران مدرسه علاقه زیادی به جغرافی داشتم و بهترین نمره را در این درس می‌گرفتم. در کنار کشاورزی و کمک به پدر با جدیت درس می‌خواندم. وقتی دیپلم گرفتم در کنکور شرکت کردم و در رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری زاهدان قبول شدم.

 

دور شدن از خانواده برایم سخت بود اما هدف و آینده‌ای که برای خودم ترسیم کرده بودم، اهميت بيشتري داشت.راهی دیار غربت شدم و با علاقه زیادی درس می‌خواندم. آن روزها به عنوان یک دانشجوی روستایی همه سختی‌ها و مشکلات را تحمل می‌کردم تا بهترین نمرات را کسب کنم. سرانجام بعد از چهار سال با بهترین معدل فارغ التحصیل شدم و دانشگاه نیز به دليل ممتاز شدن من در مقطع کارشناسی، اجازه داد تا بدون کنکور تحصیلات را در مقطع کارشناسی ارشد ادامه بدهم.

 

احساس می‌کردم به آرزویم رسیده‌ام و همیشه در ذهنم خودم را در قامت شهردار یک شهر یا دبیر جغرافیا تصور می کردم. با انگیزه زیاد درس را ادامه دادم و پایان نامه کارشناسی ارشد را با تحقیق درباره اکو توریسم کوه خواجه در سیستان نوشتم. کوه خواجه تنها کوه شهر و مکان مقدسي درسیستان و از موقعیت طبیعی خاصی برخوردار است.

 

با تحقیقاتی که انجام دادم، اگر مشکل آب این منطقه برطرف شود می‌توان آن را به عنوان یک مکان توریستی بکر معرفی کرد و برای اهالی روستاهای اطراف و شهر سیستان می‌تواند درآمدزایی به همراه داشته باشد. پایان‌نامه با نمره عالی پذیرفته شد و من با مدرک کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری فرغ التحصیل شدم.

 

محمد خانی، از مشکلاتی که بعد از فارغ التحصیلی با آن دست به گریبان است و هنوز هم ادامه دارد می‌گوید:« بعد از اینکه تحصیلات به پایان رسید، مشکلات شروع شد.برای پیدا کردن کار به مراکز دولتی و غیردولتی رفتم اما از آنجایی که کسی را نداشتم سفارش مرا کند و به قولی پارتی نداشتم، هیچ‌ کجا نمی‌پذیرفتند. در ادارات مختلف فرم استخدام پر کردم اما تنها وعده‌هایی پوچی بود که به من می‌دادند.

 

به ‌دليل علاقه زیادی که به جغرافی داشتم، پنج سال در مراکز غیردولتی مشغول تدریس جغرافی شدم اما همان ابتدای هر سال از من تعهد می‌گرفتند که از بیمه خبری نیست و دریافتی‌ام ۳۰۰ هزار تومان بود. این حقوق کم را زمانی دریافت می کردم که ازدواج کرده بودم.

 

همسرم اهل زابل بود.با این حقوق بسیار کم زندگی می‌کردیم اما دیگر نمی‌توانستم ادامه بدهم. از همه جا ناامید شده‌بودم و از آنجا که سیستان و بلوچستان از داشتن شهرک صنعتی محروم است، تصمیم گرفتیم به یزد مهاجرت کنیم. خداوند نیز در قرآن فرموده است برای پیدا کردن شرایط بهتر مهاجرت کنید. شنیده بودم که یزد شهرک صنعتی دارد و تصور می‌کردم بتوانم در آنجا کاری پیدا کنم.

 

دو سال قبل همراه همسر و پسر دوساله‌ام امیرعلی، به یزد آمدیم. قصه غربت اینجا نيز ادامه داشت و با وجود داشتن مدرک کارشناسی ارشد نمی‌توانستم در اداره و یا کارخانه‌ای مشغول کار شوم. سختی های زندگی هر روز ادامه داشت و چند ماه نیز با پول یارانه زندگی کردیم. چند باری نیز مجبور شدم از دیگران پول قرض کنم تا کرایه خانه ام را پرداخت کنم.

 

اینجا هم باید کسی از جایگاه بالا من را سفارش می‌کرد تا استخدام شوم اما من کسی را در این شهر نداشتم. سه ماه قبل وقتی باخبر شدم یک شرکت پیمانکاری پاکبان استخدام می‌کند، بلافاصله به اینجا آمدم و از چند روز بعد مشغول به کار شدم. در این سال‌ها نبود سیستم مدیریت درست را با همه وجود درک کردم.

 

در اداره‌ها کسانی که دیپلم یا لیسانس داشتند در کار دفتری مشغول به کار بودند یا در همین شغل پاکبانی کسانی که مدرک سیکل دارند به عنوان سرکارگر مشغول به کار هستند و تنها چیزی که در این میان اهمیت ندارد، مدرک بالای تحصیلی است.

 

احساس می‌کنم ۶ سال بیهوده عمرم را در دانشگاه تلف کرده‌ام و اگر به جای آن کار می‌کردم، شاید وضعیتم بهتر می‌شد. با حقوق یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان استخدام شدم و از اینکه لقمه حلال بر سر سفره می‌برم خوشحالم.ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان اجاره خانه می‌دهم و با بقیه حقوقم زندگی می‌کنیم. همسرم نیز در سطح سه حوزه علمیه مشغول تحصیل است و با همین پول کم زندگی را اداره می‌کند».

 

پاکبان یزدی از سختی‌ها و ناملایمات گفت و ادامه داد:« ساعت دو نیمه شب از خواب بیدار می‌شوم و ساعت سه و نیم نیز کارم شروع می‌شود. محدوده بین میدان جهاد و میدان صنعت را جارو و زباله‌ها را نیز جمع می‌کنم. متاسفانه به گردو غبار و بوی زباله حساسیت دارم اما چاره‌ای نیست.

 

به جز اطرافیان کسی نمی‌داند که من با مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد پاکبان هستم. همیشه آرزو داشتم شهردار بشوم و ایده‌ها و برنامه‌های زیادی نیز برای شهر داشتم. اینکه با فرهنگ‌سازی از مردم بخواهم برای پاک نگه داشتن شهر به اندازه مصرف‌شان خرید کنند تا دوریزی نداشته باشند و با توزیع پاکت‌های کاغذی مردم را به استفاده از این پاکت ها به جای کیسه‌های نایلونی تشویق کنم».

 

وقتی از او می‌پرسم که در این مدت آیا کیف پول و یا شیء باارزشی پیدا کرده است می‌خندد و می‌گوید:« البته بستگی به این دارد که در کدام خیابان یا میدان مشغول جارو کشیدن باشید. در این مدت تنها چیزی که پیدا کردم، یک پاکت سیگار بود و چیز باارزشی پیدا نکردم.

 

از اینکه احساس می‌کنم در جایگاهی قرار ندارم که حق واقعی‌ام باشد ناراحت هستم اما برای تامین زندگی باید با این موضوع کنار بیایم. آرزوی زیادی ندارم و تنها خواسته‌ام این است که در مدارس درس جغرافیا تدریس کنم. اگر آموزش و پرورش مرا بپذیرد، حاضرم با همین حقوق در هر شهر و روستایی که آن‌ها تعیین کنند مشغول تدریس شوم و به دانش آموزان جغرافیا درس بدهم. من عاشق جغرافیا هستم.

 

ای کاش شرایطی ایجاد شود تا به آرزویم برسم. تصمیم دارم در آینده مشغول یادگرفتن زبان انگلیسی شوم تا بتوانم با توریست‌هایی که به یزد سفر می کنند، ارتباط برقرار كنم و از زیبایی های شهر یزد و کشورم برای‌شان‌بگویم».

 

جلیل علی‌پور

 

 

ghanoondaily.ir
  • 16
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش