چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳
۱۴:۵۷ - ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۱۰۰۹۸۲
جرم و جنایت

دو بار طـلاق از یک شـوهر

زن سالخورده که ۲۰ سال پیش از شوهرش طلاق گرفته بود، درپی اتفاق جدیدی ناچار شد با مراجعه به دادگاه خانواده، دوباره طلاق بگیرد. 

به گزارش روزنامه ایران، چشم‌های «منیژه» خوب نمی‌دید، با تاکسی به دادگاه خانواده آمده  و با راننده قرار گذاشته بود برای برگرداندنش منتظربماند. پشت اتاق شعبه ۲۴۴ مجتمع قضایی صدر ایستاده بود و دائم این پا وآن پا می‌کرد. چند ماهی بود که پرونده‌اش را پیگیری می‌کرد. 

 

 در شناسنامه زن ۷۰ ساله اسم دو مرد دیده می‌شد که جلوی اسم هر دو نفرشان هم مهر طلاق خورده بود. ازدواج اول منیژه خانم به سال‌ها پیش بازمی گشت. سال‌های دور که با خانواده‌اش در شهری بسیار دور از تهران زندگی می‌کردند. طبق رسم و رسوم خانوادگی‌شان دخترها وقتی به سن ۱۵ سالگی می‌رسیدند عروس می‌شدند. 

 

شوهر اولش مرد مهربانی بود که سرش به کار و زن و دو فرزندشان گرم بود، ۵ سال با خوبی و خوشی زندگی کردند. تا اینکه مرد جوان درجریان پرونده‌ای دستگیر ومحکوم به مرگ شد وکانون زندگی‌شان به یکباره ازهم پاشید. بنابراین پدر منیژه دنبال کارهای طلاق دخترش افتاد تا حق و حقوقی از دخترش ضایع نشود. بعد از طلاق هم به تهران آمدند و زندگی‌شان را ادامه دادند. بچه‌ها به درس و مشق اهمیت زیادی می‌دادند و همین موضوع باعث شد تا طی ۲۰ سال به فکر آینده بچه‌ها باشد و شوهر نکند. در عوض دختر و پسرش ازدواج‌های موفقی داشتند و برایش چند نوه به دنیا آوردند که سرش به آنها گرم باشد. 

 

در سال‌های تنهایی‌اش یکی از آشنایان مردی را به او معرفی کرد که می‌گفت تاجر است و وضع مالی خوبی دارد. با آنکه مرد مورد نظر ۵ سالی از او کوچکتر بود، همه اعضای خانواده به این وصلت رضایت دادند و منیژه خانم برای بار دوم به عقد مردی درآمد که در همان سال‌های نخست زندگی را به کامش تلخ کرد. او نه تاجر بود و نه برای دومین بار تجدید فراش کرده بود. 

 

او مردی خلافکار با چند ازدواج و طلاق بود که تریاک می‌کشید و شغل درست و حسابی نداشت. حتی به بهانه‌های مختلف از منیژه پول می‌گرفت و چند وقت یکبار غیبش می‌زد. در روزهایی هم که در خانه بود با بچه‌ها و نوه‌ها سازش نداشت و به آنها توهین می‌کرد. در سال سوم ازدواجشان دعوا و بحث دیگر همنشین دائمی خانه آنها شده بود. اما منیژه خانم می‌سوخت و می‌ساخت و البته دلش نمی‌خواست با طلاق گرفتن مایه سرافکندگی بچه‌ها و نوه‌هایش شود. 

 

با همه این مشکلات یک روز شوهرش رفت و دیگر برنگشت. دو سه سالی که گذشت راهی دادگاه خانواده شد و بعد از ماه‌ها دوندگی مدارک لازم را تهیه کرد و به طور غیابی طلاق گرفت. 

 

 از روزی که منیژه خانم طلاق گرفته بود تا روزی که به شعبه ۲۴۴ دادگاه خانواده مراجعه کرد، ۲۰ سالی گذشته بود. در این سال‌ها هیچ خبری از شوهرش نداشت، انگار آب شده و رفته بود توزمین. تا اینکه سه سال پیش پدرش درگذشت و ارث خوبی به او رسید که توانست یک آپارتمان بزرگ برای خودش بخرد. اما چند ماه بعد که تصمیم داشت برای دیدن دخترش از کشور خارج شود متوجه شد ممنوع الخروج شده است. وقتی پیگیری کرد باخبر شد شوهر سابقش بعد از ۱۷ سال آفتابی شده و با تنظیم پرونده واخواهی حکم طلاق غیابی را باطل کرده است. 

 

از روزی که منیژه خانم ممنوع الخروج شد، چند بار شوهرش را دید که به زندگی با او علاقه نشان می‌دهد، اما وقتی به این مرد اطلاع داد که همه اموالش را به نام بچه‌ها منتقل کرده دیگر او را ندید. شوهر سابقش حتی شخصاً در دادگاه حاضر نشد و زن نگون بخت ناچار شد با ارائه مدارک و شواهد لازم در خصوص عسر و حرج دوباره حکم طلاق دریافت کند. در تمام روزهایی که پیگیر کار طلاقش بود، غصه می‌خورد و گاهی در خلوت خودش گریه می‌کرد، سرانجام آن همه گریه کردن به بافت‌های چشم و بینایی‌اش آسیب رساند.وقتی که زن سالمند آرام آرام وارد شعبه ۲۴۴ شد، قاضی «بهروز مهاجر» مشغول بررسی پرونده‌اش بود. 

 

او رو به قاضی کرد و گفت:«آقای قاضی، حکم طلاقم برای بار دوم صادر شده، اما شوهرم مکان و محل مشخصی ندارد و به پیغام هایم برای رفتن به دفترخانه اهمیت نمی‌دهد. از شما خواهش می‌کنم راهی پیش پایم بگذارید تا از دست این مرد رها شوم» 

 

قاضی تک تک ورق‌های دادخواست زن را مطالعه کرد و با توجه به مدارک موجود به منشی‌اش دستور داد نامه‌ای برای معرفی او آماده کنند تا برای ثبت طلاق اقدام شود. 

 

منیژه خانم تشکر کرد و خارج شد. نزدیک در خروجی روی نیمکت نشست تا راننده تاکسی برسد. در مدت انتظار، سال‌های گذشته زندگی‌اش را مثل یک فیلم در ذهنش مرور کرد. دلش برای نوه‌هایش تنگ شده بود. هر چند چشمانش خیلی خوب نمی‌دیدند، اما دوست داشت زودتر به دیدن آنها برود. 

 

 

 

 

  • 15
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش