دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۸:۴۲ - ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۲۱۲۹۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

حرف‌های جنجالی همسر آزاده نامداری در مراسم چهلم

مراسم چهلمین روز از درگذشت آزاده نامداری,همسر آزاده نامداری
همسر آزاده نامداری در مراسم چهلمین روز از درگذشت مجری سابق تلویزیون، با بیان اظهاراتی صریح، از «رنج و غم‌های بی‌شماری» گفت که نامداری در سال‌های پایانی عمر تحمل کرد. او در بخشی از صحبت‌هایش با اشاره به حوادثی که برای مجری سابق تلویزیون رخ داد، خطاب به مسببان آن گفت، «کاش آن نامردمان نقاب‌دار مجازی، به اندازه‌ی روح‌الله زم شرافت داشتند که در شب‌های قبل از اعدامش از تو حلالیت طلبید.»

به گزارش ایسنا، سجاد عبادی، همسر آزاده نامداری سخنانش را با اشاره به آیه ۱۵ از سوره مبارکه نور، آغاز کرد و با اشاره به ترجمه فارسی آن، گفت: «به‌خاطر بیاورید زمانی را که این شایعه را از زبان یکدیگر می‌گرفتید و با دهن خود سخنی می‌گفتید که به آن یقین نداشتید و آن‌را کوچک می‌پنداشتید؛ در حالی که نزد خدا بزرگ است.»

او ۱۹۱۴ روز زندگی زناشویی با آزاده نامداری را عاشقانه توصیف و تاکید کرد که شبی نبوده است که پیش از خواب از خدا نخواسته باشد از غصه‌های او کم کند و بر دوش او بیافزاید.

سجاد عبادی در ادامه صحبت‌هایش، گوشه‌ای از رنج و غم‌های بی‌شمار آزاده نامداری در این سال‌ها را بیان کرد و مخاطب حرف‌هایش را خود نامداری قرار داد.

همسر مجری فقید تلویزیون با یادآوری نحوه‌ی ورود آزاده نامداری به صداوسیما در نوزده سالگی بدون اینکه کسی سفارش او را کند، در لابه‌لای صحبت‌هایش یادآور شد که نامداری ۱۰ سال از بهترین سال‌های عمرش را با تمام توان در رسانه ملی گذراند و در این رسانه رشد کرد و بزرگ شد.

عبادی در جمله‌هایی که خطاب به آزاده نامداری بیان می‌شد، تصریح کرد: «با چنان مکر و حیله‌ای تو را به قربانگاه فرستادند که نتیجه‌ی آن تمام طعنه‌هایی شد که در این سال‌ها تحمل کردی. بگویم از آن مصاحبه کذایی با شبه‌روزنامه‌ای که تیترش هنوز علیه تو دست به دست می‌شود. آن دستوری بود که معاون وقتِ سیما به تو داده بود تا برو با آن رسانه‌ها صحبت کن تا شاید ممنوعیت حضور تو رفع شود؛ رفع شد؟!

بگویم در زمان ازدواجمان و حتی بعدتر، با بچه‌ای در شکم تا چه روزهایی درگیر دادگاه آن از خدا بی‌خبر بودی. بگویم از آن یکی مجری بدلی که برای نبودنت ختم قرآن نذر کرده بود. چه‌ها با تو کرد؟

بگویم از آن کارهایی که در مخیله‌ی کسی نمی‌گنجد اما با دروغ و نیرنگ در حق تو انجام دادند ... بگویم از آن مدیران ترسو که تک‌تکشان شاهد این همه بلایا بودند و در خلوت به ما حرف می‌زدند عکسش را عمل می‌کردند.

کاش تا فرصت زندگی‌شان به سر نیامده از حقایق بگویند که آن دنیا دیگر جای محافظه‌کاری نیست.»

عبادی در ادامه‌ی صحبت‌هایی که خطاب به آزاده نامداری بیان می‌شد، با بیان اینکه همین آزارها تپش قلب مهربان او را به شماره انداخت، اضافه کرد: من مثل تو نیستم و دیگر نمی‌توانم سکوت کنم؛ چراکه نسبت به تو و خانواده‌ام دینی دارم. بعد از آن روزهای تاریک و تلخ، همچون کبوتری زخمی به من بی‌انگیزه و خسته از روزگار پناه آوردی و انگار دنیا را به هر دوی ما داده بودند، هنوز سرخوش از این لطف خدا بودیم که با جماعتی هماهنگ روبه‌رو شدیم که دروغ می‌گفتند و تهمت می‌زدند.

او با اشاره به تعطیلی برنامه «آبان» با موضوع زنان که توسط نامداری ساخته شد، یادآوری کرد که در ارتباط با این برنامه پس از مدتی آزاده نامداری را فرا خوانده و عنوان کرده بودند که مهمان‌ها و موضوع برنامه باید توسط خود آنها انتخاب شود.

عبادی همچنین به اولین مجموعه داستان آزاده نامداری با عنوان «خانومی که شما باشی» اشاره کرد که شاعر گمنامی جلو توزیع کتاب را گرفت.

همسر آزاده نامداری در صحبت‌هایی که در چهلمین روز از درگذشت مجری سابق تلویزیون مطرح می کرد، تصریح کرد: خدا را شکر که کانال‌های زرد بیشتر کلید خوردند، مجلات بیشتر فروختند، شومن‌های آن‌طرف آبی و این ور آبی، کارتونیست‌ها بیشتر دیده شدند و ابزار خنده حتی در کنسرت‌ها هم فراهم شد و خدا را شکر که با اِبراز انواع فحش و ناسزا به ما، بخشی از بغض فروخفته‌ی جامعه فروکش کرد. می‌دانی! درد ما این بود که هم‌وطن پناهنده‌ی سیاسی که به دنبال انتقام از این نظام بود، به حریم ما تعرض کرد. غصه ما را منتقدان اجتماعی یک‌شبه زیاد کردند که قصد تدریس اخلاقیات در این جامعه را دارند؛ والا پوشش تو در آن سال‌هایی که در هیچ سازمان و ارگانی نبودی و حتی در سال‌های بعد از آن واقعه، تغییری نکرد. ده‌ها پیشنهاد فیلم و سریال را برای سبک پوششت رد کردی و هیچ‌وقت هم ادعای الگو شدن نداشتی. با همه‌ی آن نامهربانی‌ها و با وجود پیشنهادهای شبکه‌های فارسی‌زبان به اصرار خودت بازگشتی. می‌گفتی من از چه فرار کنم؟! می‌خواهم همین‌جا باشم و برای مردمم کار کنم. ضبط گذرنامه‌ها، ماه‌ها ممنوع‌الخروجی، ماه‌ها احضار و بازجویی و استنطاق، هر روز یک لودگی و تمسخر، هر روز یک تهمت و تیتر و ... تو چقدر صبور و محکم بودی در آن یک سال سخت. کاش آن نامردمان نقاب‌دار مجازی، به اندازه‌ی روح‌الله زم شرافت داشتند که در شب‌های قبل از اعدامش از تو حلالیت طلبید. اما منفعت‌طلبی آنچنان بر بخشی از این جامعه چنبره زده که اخلاق و انسانیت آخرین چیزی است که به ذهن متبادر می‌شود.

همسر نامداری در ادامه به تحصیلات این مجری در حوزه روانشناسی اشاره کرد و تعطیلی برنامه‌ای تخصصی که با همین موضوع پخش می‌شد. عبادی یادآور شد که حتی برای ارائه‌ی ایده‌ای درباره گزارش فوتبال بانوان هم او را تحمل نکردند و بعد از دو برنامه او را احضار کردند که در صورت تکرار حکم تعلیق می‌گیرد.

او حمایت از همکار و رفیق را روشی معمول در مسلک آزاده نامداری برشمرد و حمایت از ورزشکاران دختر و استقلالی‌های متعصب که همیشه تمجیدشان می‌کرد. تا یاد کردن از برنامه «نود» در همه‌ی دوشنبه‌های زندگی‌ات.

در این سه سال روزنه‌ای نبود که جستجو نکرده باشیم تا استعدادت به هدر نرود. ده‌ها مسوول، مدیر، کارگردان و تهیه‌کننده شاهد هستند و برخی امروز همین‌جا هستند، اما همه شد وعده‌های پوچ، امیدهای واهی و رنج‌های پیاپی. کار را به جایی رسانده بودند که دوستان نزدیکت که امروز هم نیامدند را به واسطه‌ی ارتباط و حمایت از تو ممنوع و تحریم می‌کردند. و ماند حسرت ساخت و پخش برنامه‌ای که با پشتکار همیشگی‌ات در حوزه‌ی روانشناسی آغاز کرده بودی؛ همان ایده‌ای که برای انجام پیش تولیدش همراه ما به سفر کوتاه شمال نیامدی.»

سجاد عبادی در بخش پایانی صحبت‌هایش بار دیگر با تاکید بر زندگی عاشقانه با آزاده نامداری، در بخشی از حرف‌هایش خاطرنشان کرد: خدا را با دلی اندوهگین شاکرم که آنچنان عزت داد تا پچپچه‌های نامردمانی که حتی در زمان مرگت از دست از شایعه برنمی دارند، ناکام بماند.

محمدرضا شفیعی، تهیه‌کننده و سیدجواد یحیوی از مجریان سابق تلویزیون از دیگر افرادی بودند که در این مراسم سخنرانی کردند. اجرای مراسم بزرگداشت چهلمین روز درگذشت آزاده نامداری با اجرای محمد سلوکی همراه بود.

افتتاحیه‌ این مراسم، کلیپی بود که اختصاصا برای گندم، دختر آزاده نامداری، تهیه شده بود که به موجب آن، دوستان وی شامل رضا رشیدپور، الهام پاوه‌نژاد، بهاران بنی‌احمدی و … خطاب به گندم جملاتی گفتند تا در آینده او بتواند مادر جوان از دست رفته‌ خود را بهتر بشناسد.

  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش