جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۱:۴۷ - ۲۷ دي ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۱۰۱۷۹۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

وکیل پرونده: دوربین‌ها بررسی نشده و فیلمی به ما نشان نداده‌اند

اعتراف عجیب قاتل داریوش مهرجویی: کسی را نکشتم، در زمان قتل در باغ دیگری بودم/ متهمان تفهیم اتهام شدند

داریوش مهرجویی و همسرش,آغاز محاکمه متهمان قتل داریوش مهرجویی و همسرش
متهم ردیف اول پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش در جلسه دادگاه مدعی شد بی‌گناه است و احتمالا سه متهم دیگر مرتکب جنایت شده‌اند.

به گزارش سایت جنایی، رسیدگی به پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش از صبح امروز در شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز آغاز شد و متهم اصلی پرونده ادعا کرد مرتکب قتل نشده است.

در ابتدای این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و یکی از متهمان به نام کریم را به عنوان قاتل اصلی معرفی کرد. در ادامه به دلیل عدم حضور اولیای دم داریوش مهرجویی در جلسه دادگاه، وکیل آنها در جایگاه قرار گرفت و برای هر ۴ متهم درخواست قصاص کرد.

او ایراداتی را به جریان تحقیقات و کیفرخواست صادره وارد کرد و گفت: در عکس‌های صحنه جرم مشخص است در اطراف آقای مهرجویی خون ریخته شه اما لباس او خونی نیست. چطور چنین اتفاقی رخ داده و لباس خونی نشده است. ضمن اینکه آقای مهرجویی لباس رسمی به تن داشت. در حالی که او هرگز در خانه این طور لباس نمی‌پوشید و پوشش او نشان می‌هد منتظر مهمان بوده است.  ضمن اینکه مت درخواست کرده بودیم دوربین‌های مداربسته اطراف را بررسی کنند و فیلم‌ها را به ما بدهند اما این کار را انجام ندادند. همچنین خواسته بودیم تماس‌های آخر داریوش مهرجویی بررسی شود و به ما بگویند آن شب منتظر چه کسانی بوده است زیرا لباس‌های رسمی‌اش نشان می‌دهد حتما منتظر فردی بوده.  ما وقتی به تلفن‌های مهرجویی دسترسی پیدا کردیم، فهمیدیم همه شبکه‌های اجتماعی‌اش پاک شده و وسال این است که چرا این اتفاقی افتاده است.

وکیل اولیای دم ادامه داد: در کیفرخواست فقط برای کریم اتهام مباشرت گرفته شده است. کیفرخواست باید تغییر بکند چون یکی از متهمان به میرویس در بازجویی‌ها گفته ضربات چاقو را به گردن خانم مهرجویی زده و باید حداقل اتهام او معاونت در قتل در نظر شود. علاوه بر این متهمان اعتراف کردند زمان قتل دستکش به دست داشتند و ماموران آگاهی هم به همین دلیل در صحنه جرم اثر انگشت پیدا نکردند اما زمان درگیری یک دستکش پاره و قطره خونی از متهم چیده شده که گفته شده این قطره خون با کریم مطابقت داشته است. گفته شده متهمان دستکش‌ها را سوزاندند و چاقو را دفن کرده بودند که آثار خون روی چاقو وجود داشته است. حال سوال این است که وقتی متهمان دستکش‌ها سوزاندند چرا چاقو را که آلت قتل است از بین نبردند؟ کیفرخواست بر اساس حدس و گمان صادر شده همه چیز بر اساس اظهارات کریم تمرکز کرده است و انگیزه‌ای برای قتل عنوان قوی نیست.

نماینده دادستان در پاسخ به این ایردات گفت: دوربین‌ها بررسی نشده چون متهمان گفته‌اند از در اصلی شهرک وارد باغ نشدند بلکه از دیوار پشتی خودشان را به ویلای آقای مهرجویی رساندند. متهمان فقیر بودند و بضاعت نداشتند و احساس کردند چاقوها گرانقمیت است می‌توانند بعدا آنها را بردارند و استفاده کنند و بههمین دلیل چاقوها را از بین نبردند.ضمن اینکه مامورن پلیس تحقیقات را به طور کامل دنبال کردند ولی ردپای هیچ فرد دیگری در پرونده دیده نشده است.

نماینده دادستان ادامه داد: انگیزه درونی افراد برای قتل ممکن است اصلا کشف شود. چون این متهمان اقرار به قتل داشتند ما وارد موضوعات دیگر نمی‌شویم و کیفرخواست بر اساس حدس و گمان نیست. ضمن اینکه ما ملزم نیستیم بررسی کنیم یک نفر در خانه‌اش می‌خواهد رکابی بپوشد یا کت و شلوار.

در ادامه رییس پزشکی قانونی توضیحاتی را ارائه داد و گفت اول داریوش مهرجویی و سپس همسرش کشته شدند.

او گفت: پرونده اهمیت ویژه‌ای داشت؛ اما ما نمی‌توانیم تشخیص بدهیم چه کسی قاتل اصلی است. ما به این نتیجه رسیدیم که جراحات وارد از چاقو دسته زرد باعث قتل شده اما اینکه چاقو دست چه کسی بوده را ما تشخیص نمی‌دهیم.

در ادامه جلسه دادگاه پدر وحیده محمدی‌فر در جایگاه قرار گرفت و شکاستش را مطرح کرد. سپس وکیل اولیای دم خانم محمدی‌فر برای مرتکبان قتل درخواست قصاص کرد و گفت: از پیگیری‌های انجام شده در این پرونده تشکر می‌کنم. ما نگران شتاب صورت گرفته در پرونده بوده و هستیم و سوال این است که چرا برای متهمان دیگر اتهام مباشرت در قتل تشخیص داده نشده است. ما کنار دادگاه هستیم و مقابل دادگاه نیستیم و می‌خواهیم مطمئن باشیم کسی که مرتکب جرم شده دستگیر و مجازات می‌شود. خانواده خانم محمدی‌فر معتقد هستند مطالبی در پرونده هست که به آنها پرداخته نشده نمی‌خواهیم حرفی بزنیم که موجب خدشه به امنیت کشور شود. ما از دادگاه می‌خواهیم عنوان اتهامی متهمان را تغییر بدهند زیرا ممکن نیست هر دو قتل را کریم مرتکب شده باشد.

در ادامه متهم ردیف اول در جایگاه ایستاد. کریم اتهام قتل را رد کرد و گفت: اصلا قتل را قبول ندارم. در آن شهرک ۴ باغ دستم بود. باغ مهرجویی یکی از آنها بود. من زمان قتل در باغ فردی دیگر بودم و خواستم دوربین‌ها را چک کنند تا این حرفم مشخص شود اما این کار انجام نشد. سر کار بودم و داشتم کارگری می‌کردم که من را گرفتند. من مرتکب قتل نشدم و به زور اعتراف کردم.

در این هنگام قاضی پرسید: وقتی دستگیر شدی چطور جزییات را گفتی؟

مامور پلیس جزییات را به من گفت و تحت فشار بودم.

قاضی گفت: بازپرس هم تو را تحت فشار گذاشت؟

متهم پاسخ داد: نه بازپرس این کار را نکرد. مامور پلیس به من یاد داد چه بگویم.

کریم سپس خطاب به قاضی گفت: تو درس خواندی و قاضی شدی من درس نخواندم و کارگر شدم. من زن و بچه دارم قتل نکردم.

قاضی سپس به متهم گفت: همسایه‌ها دیده‌ات تو آنجا بودی و خانم محمدی فر هم گفته بود از طرف یک نفر تهدید شده است.

متهم گفت: من دو سال در باغ آقای مهرجویی کارگری کردم. خودم شاهدانه می‌کاشتم و برمی‌داشتم. آقای مهرجویی یک روز قبل از قتل زنگ زد و گفت شاهدانه‌ها رسیده و من به آنجا رفتم. روز بعد هم برای ادامه کار رفتم. زنگ در را زدم. از خانه سر و صدا می‌آمد. آقای مهرجویی گفت مهمان دارم. تو برو.

در ادامه قاضی خطاب به متهم گفت: اموال مسروقه کشف شده و تو اعتراف کرده بودی که قرار بود طلاها  و گوشی را بین ۴ نفر تقسیم کنید.

متهم جواب داد: من اصلا سرقتی انجام ندادم.

قاضی سپس به لباس‌های متهم در زمان قتل اشاره کرد و گفت این لباس‌ها در تن او دیده شده است.

متهم گفت: این لباس‌ها را یک خانواده به من داده و روز قتل آقای مهرجویی تنم بود؛ اما مرتکب قتل نشدم .

سپس قاضی پرسید: از کجا می‌دانستی مهرجویی کشته شده است؟

متهم پاسخ داد: مامور پلیس به من یاد داد.

کریم در ادامه گفت: روز مواجهه حضوری از پزشکی قانونی آمدن و از ما خون گرفتند تا با نمونه خون پیدا شده مطابقت بدهند. آن روز داود به من گفت عجب غلطی کردم این کار را کردم. به او گفتم تو آدم کشتی و من را به اینجا کشاندی. اسکندر هم گفت خوب شد من بعد از قتل لباس‌هایم را شستم. اول فکر کردم آنها هم به زور این حرف‌ها گفتند اما حالا به نظرم آنها مرتکب قتل شدند و پای من را وسط کشیدند.

در ادامه قاضی اعلام تنفس کرد.

  • 15
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش