جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۴۵ - ۲۲ آبان ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۸۰۰۶۸۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

رامین ناصر نصیر، یک دیلماجِ تمام عیار!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,رامین ناصر نصیری
دانستن چهار زبان زنده دنیا کار هر کسی نیست و البته کار هر کسی هم نیست که این دانسته ها را به کار بگیرد و تبدیل به یک مترجم بشود. مترجمی شرط دارد.

مجله همشهری- دانستن چهار زبان زنده دنیا کار هر کسی نیست و البته کار هر کسی هم نیست که این دانسته ها را به کار بگیرد و تبدیل به یک مترجم بشود. مترجمی شرط دارد.

 

کسی که از کتاب اول به بعد بتواند درآمد داشته باشد و از این راه خودش را به بازار ترجمه کتاب معرفی کند، باید مراحلی را پشت سر بگذارد که رامین امین نصیر آنها را به خوبی می داند. مترجمی برای خودش فوت و فن های خاصی دارد که در این گزارش می توانید آنها را از زبان ناصر نصیر بخوانید. بازیگری که کار ترجمه را به صورت حرفه ای دنبال می کند و تجربه های خوبی هم در این زمینه دارد.

  

دنبال علاقه ام رفتم 

سال ۷۷ کتاب «پابرهنه در پارک» با ترجمه رامین ناصر نصیر منتشر شد. البته این کتاب اوایل دهه ۷۰ ترجمه شد ولی فرآیند چاپش با تاخیر زیادی روبرو شد. از همان سال به بعد رامین ناصر نصیر دنباله علاقه اش را گرفت تا در کنار بازیگری کار دیگری هم داشته باشد؛ کاری که این روزها ما به عنوان مترجمی از آن یاد می کنیم: «سال ۷۷ اولین کتابم منتشر شد. این کتاب یک نمایشنامه بود که خودم خیلی به آن علاقه داشتم. پس از ترجمه اش چندین بار روی صحنه رفت و هنوز هم بعد از این همه سال، نمایشنامه خوان ها سراغش را می گیرند. برای همین انگیزه پیدا کردم تا کتاب های بیشتری را ترجمه کنم. کتاب هایی که اغلب به زبان انگلیسی یا اسپانیایی نوشته شده بودند. این کار برای من در دهه ۸۰ بیشتر جواب داد و توانستم با این حرفه ارتباط خوبی برقرار کنم.»

 

ترجمه را از کجا شروع کنیم؟ 

رامین ناصر نصیر دقیقا یادش نمی آید زبان انگلیسی را در کدام مرحله از زندگی اش یاد گرفته. انگار از کودکی فهمیده چطور باید با این زبان صحبت کند اما به جز انگلیسی، زبان های فرانسوی، ایتالیایی و اسپانیایی را هم خوب می داند: «زبان انگلیسی را وقتی کوچک بودم یاد گرفتم و رفته رفته بزرگ تر که شدم، گرایشم به یادگیری زبان های مختلف بیشتر شد. من از آن دسته آدم هایی نبودم که تنبلی کنم؛ برای همین دنبال علاقه ام رفتم.

 

اول از همه در موسسه زبان معتبری ثبت نام کردم اما چون ساعت های کاری ام به ساعت این کلاس ها نمی خورد، مجبور شدم این کلاس ها را فشرده تر کنم. از یک جایی به بعد، برای پیشرفت شروع به خواندن کتاب های اسپانیایی و انگلیسی کردم. این شد که به زبان اسپانیایی هم تسلط پیدا کردم و بعد از آن دست به ترجمه کتاب های مختلف زدم.»

 

دانستن زبان اولین قدم برای ورود به کار ترجمه است اما چگونگی دانستن و یاد گرفتن زبان بسیار اهمیت دارد. هر مدل یادگیری زبان مناسب ترجمه کردن نیست. «یاد گرفتن زبان اولین و مهم ترین بخش کار ترجمه است اما چگونگی یادگیری بسیار اهمیت دارد. کسی که زبان را از پایه بلد نیست می تواند به موسسه ها و کلاس های معتبر در سطح شهر مراجعه کند اما بعد از گذراندن این دوره ها، مدتی طول می کشد تا بتواند مهارت درست ترجمه کردن پیدا کند.

 

برای ترجمه از هر زبانی، باید کتاب های زیادی مطالعه کرد و فیلم های زیادی را به همان زبان دید چرا که ترجمه کردن هر زبانی می طلبد تا شما به زبان متعارف در کوچه و بازار مسلط باشید نه زبان کتابی. به علاوه وقتی می خواهید یک کتاب را ترجمه کنید باید اصطلاحات، ضرب المثل ها و به طور خلاصه فرهنگ مردمش را خوب بشناسید. اگر بتوانید طی مدتی که برای هر شخص می تواند متفاوت باشد به یک زبان کاملا مسلط شوید، آن وقت اجازه دارید ترجمه کنید؛ در غیر این صورت توصیه می کنم با ترجمه کردن کاری نداشته باشید.»

  

تسلط به زبان، از نان شب واجب تر 

ترجمه کردن کتاب های مختلف کار حساسی است و اگر از اول خوب عمل نکنید، اعتبارتان را کلا زیر سوال می برید: «ترجمه کردن همانقدر شیرین است، می تواند اعتبار شما را هم خدشه دار کند. حالا که بحث آموزش شد باید بگویم اگر بدون تسلط کافی دست به ترجمه بزنید، رسما خراب کرده اید. تسلط به زبان کشور مبدأ برای ترجمه از نان شب وجب تر است و البته همان قدر هم باید به زبان کشور خودتان یا کشور مقصد مسلط باشید و قبل از ترجمه آن را هم خوب بشناسید.

 

کتابی که شما ترجمه می کنید باید به فارسی روان ترجمه شده باشد طوری که اگر هر کسی با هر سطح سوادی آن را خواند، متوجه شود چه می گویید. در این شغل باید در انتقال معنا مانند یک نویسنده حرفه ای عمل کنید. به علاوه در شغل مترجمی نباید ریسک کنید و بدون داشتن اطلاعات کافی، کتابی را بردارید و ترجمه کنید. همین یک حرکت در اول کار می تواند شکست شما مرا در بازار ترجمه کتاب تضمین کند.»

 

در جستجوی کتاب مناسب 

به جز آموزش خوب و درست برای ترجمه کردن کتاب، ملاک های دیگری را هم باید در نظر گرفت. البته این ملاک ها زیاد نیستند اما در این کار موفقیت را برای شما به دنبال خواهد آورد: «کسی که می خواهد کار ترجمه را شروع کند باید انگیزه و هدف داشته باشد. گاهی اوقات، آدم هایی شبیه من پیدا می شوند که سود حاصل از فروش این کتاب ها برای شان اولویت ندارد. این آدم ها هر کتابی را که دوست داشته باشند می توانند ترجمه کنند و خیلی هم نباید توقع داشته باشند کتاب شان به فروش برسد. کسانی که می خواهند ترجمه را به صورت جدی دنبال کنند بعد از یاد گرفتن زیر و بم های زبان باید به جستجو بپردازند. جستجوی کتاب مناسب برای بازار.

 

این یعنی این که شما باید کتابی را ترجمه کنید که مردم دوست دارند و برایش پول می دهند. مثلا کتابی که در سال های اخیر چند جایزه مختلف گرفته یا کتابی که فروش خوبی را در سایر کشورها تجربه کرده باشد اما من به شخصه کتابی را ترجمه می کنم که خودم از خواندنش لذت برده ام. اغلب دوست دارم این احساس لذت را به دیگران هم منتقل کنم. من همیشه سعی می کنم کتاب هایی با نام های عجیب و غریب را ترجمه کنم؛ کتاب هایی که از اسمش نمی توان محتویات درونش را حدس زد.»

 

کار خوب، معروف شدنی است 

بعد از این که تمام اصولی که رامین ناصر نصیر برای مان گفت را رعایت کردید، نوبت به ترجمه کتاب می رسد اما بعد از تمام شدن ترجمه، کار شما تمام نمی شود. تازه باید به فروش کتاب فکر کنید. در این راه یک ناشر خوب هم می تواند کمک زیادی به شما کند: «برای فروش کتابی که ترجمه کرده اید تبلیغ لازم نیست. تجربه ام می گوید کار خوب در همان مرحله الو خودش را نشان می دهد. اگر کیفیت ترجمه شما بالا باشد در مدت زمان کوتاهی می توانید توجه کتابخوان ها را جلب کنید. باید بدانید هر مترجمی در کارش سلیقه به خصوصی دارد و این سلیقه را در تک تک جملات کتاب منعکس می کند. اگر سلیقه مخصوصی به خرج می دهید خیلی خوب و بی نقص باشد، نباید نگران فروش کتاب های ترجمه شده باشید.»

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,رامین ناصر نصیری

اصرار در ترجمه، جواب می دهد 

بعد از این همه توضیحات وسوسه می شوم از رامین ناصر نصیر بپرسم بازیگر بودنش چقدر به فروش ترجمه هایش کمک کرده؛ آخر می دانید ممکن است خیلی ها با خودشان بگویند یک بازیگر کتاب هایش را می تواند خیلی خوب بفروشد اما تکلیف آدم های تازه کار و شناخته نشده چه می شود: «زمانی که اسم من به عنوان یک بازیگر روی جلد کتابی می خورد، کنجکاوی اندکی را در علاقه مندان تاب ایجاد می کند اما اگر کارم بی کیفیت باشد، این کنجکاوی به دردم نمی خورد. نهایتا کتابم خوانده نشده می ماند روی دست کتابفروش ها. برای یک مترجم، مشهور بودن در زمینه بازیگری چندان اهمیتی ندارد. این که شما بتوانید به عنوان یک مترجم خبره و خوب وارد بازار کار شوید، مهم است.

 

با تمام این حرف ها زمانی که دست به ترجمه می زنید باید بدانید بازار فروش کتاب در ایران آنقدرها طرفدار ندارد اما این باعث نمی شود که شما انگیزه و هدف تان را ندیده بگیرید. شما باید بازار را در دست بگیرید و متحول کنید. این کار در اثر استمرار، شما را به موفقیت می رساند.»

 

برای رسیدن به موفقیت در کار ترجمه باید از خواستن های یهویی جلوگیری کنید و در این کار جدی باید. اگر کسی بخواهد برای مدت زمان کوتاهی مترجم باشد، باید بهایش را هم بپردازد. این بها برای کسانی که می خواهند از صفر شروع کنند یک شکست یا ضرر محسوب می شود: «من به عنوان کسی که این کار را تجربه کرده ام می گویم اگر فکر می کنید ترجمه برای شما یک هوس زودگذر است از آن فاصله بگیرید اما اگر قاطعانه دست روی آن گذاشتید و می خواهید شغل تان شود، این کار را نه تنها شروع کنید بلکه برای رسیدن به خواسته تان اصرار کنید. در این راه، سلیقه های مختلف را امتحان کنید تا ببینید کدام شان روی مخاطبان شما جواب می دهد. سعی کنید حرفه ای باشید و حتی از شکست خوردن هم نترسید. ترس خودش یک شکست است برای کسانی که تنها به موفقیت فکر می کنند.»

 

رامین ناصر نصیر درباره درآمد مترجمی برای مان می گوید 

از کتاب اول به بعد پول دربیاورید 

موفقیت در ترجمه بستگی به شرایط بازار و نوع نگارش شما دارد. اگر در این کار، نویسنده خوبی باشید می توانید پول خوبی را هم به دست بیاورید اما همواره توجه داشته باشید که پول حاصل از کار ترجمه آنقدر زیاد نیست که شما را پولدار کند یا به یک وضعیت مالی عجیب و غریب برساند.

  

روی این کار می توانید به عنوان یک منبع درآمد معمولی حساب کنید. منبع درآمدی که برای گذران زندگی شما کافی است: «یک مترجم از کار اولش به بعد می تواند انتظار پول داشته باشد اما این انتظار باید متعادل با نیاز بازار به کاری که ترجمه شده، باشد. به علاوه مترجم ها باید به تیراژ کتاب شان هم توجه داشته باشند. معمولا تیراژ زیر هزار نسخه کتاب به زحمتش نمی ارزد اما از هزارتا به بعد می شود روی درآمد آن حساب کرد.

 

حالا اگر بخواهیم با هم درآمد هر مترجم از هزار نسخه را حساب کنیم باید قیمت روی جلد هر کتاب را در نظر بگیریم. اگر هر کتاب به طور مثال به قیمت پنج هزار تومان فروخته شود، ۵۰۰ تومان به ازای هر کتاب نصیب مترجم می شود. بنابراین درآمد شما تبه قیمت کتاب ها بستگی دارد. قیمت هر چه باشد شما تنها صاحب ۱۰ درصد آن خواهید بود.»

 

 

 

  • 9
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش