یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳
۱۲:۳۷ - ۱۴ آذر ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۹۰۰۳۹۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

علی نصیریان:

بازی در کاری را می پذیرم که از هر جهت به نتیجه آن مطمئن باشم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,علی نصیریان
علی نصیریان این روزها دوباره به آغوش کم‌کاری بازگشته است.

به گزارش صبا، می‌گوید این روزها فیلمنامه‌های زیادی به خانه‌اش فرستاده می‌شود اما هیچ‌کدام از آن‌ها شوقی برای بازی در او ایجاد نمی‌کند. نصیریان می‌گوید برای بازی کردن در این سن‌و‌سال انگیزه می‌خواهم. او احتمالا دنبال خلق بزرگ‌آقایی دیگر است، از آن نقش‌هایی که بتواند با آن کشتی بگیرد و نشان دهد که گذر سن، نه‌تنها توان یک بازیگر را کم نمی‌کند بلکه به او کمک می‌کند با بهره‌گیری از تجربه، همه را انگشت به‌دهان نگه دارد. علی نصیریان این روزها در آپارتمانش واقع در خیابان دروس پرستار همسرش است و ترجیح می‌دهد از او که این روزها دوران بیماری‌اش را پشت‌سر می‌گذارد نگهداری کند و اگر هم فرصتی در این میان دست دهد کتابی می‌خواند و فیلمی تماشا می‌کند. مصاحبه ما را با او در این روزهای آخرین ماه پاییز بخوانید.

  

گویا بعد از حضور پررنگ‌تان در سریال «شهرزاد» دوباره سیاست کم‌کاری را در عرصه بازیگری پیش گرفته‌اید. 

سیاست خاصی را در پیش نگرفتم (باخنده) من همیشه دنبال کار خوب بودم و به‌نوعی آغوشم برای کار خوب باز است اما در این مدت پیشنهادهایی که به من داده شد، آن شوقی که باید را برای بازی در من ایجاد نکرد، به‌هرحال من در سن‌و‌سالی قرار ندارم که بخواهم دست به آزمون و خطا بزنم. ترجیح می‌دهم بازی در کاری را بپذیرم که از هر جهت به نتیجه آن مطمئن هستم.

 

مانند«شهرزاد»؟ 

به‌هر‌حال آن سریال، به‌دلیل فیلمنامه خوب و تیم حرفه‌ای‌اش، موفقیتش قابل پیش‌بینی بود و من با اطمینان بیشتری جلوی آن دوربین رفتم. اما بعضی از فیلمنامه‌ها هستند که واقعا هیچ شوق و انگیزه‌ای در من ایجاد نمی‌کنند. با خودم می‌گویم این کار جز خستگی هیچ حاصلی برای من ندارد. متاسفانه این روزها پیدا کردن فیلمنامه خوب مانند گنج شده است و هرکسی به آن دسترسی ندارد.

 

ظاهرا این گنج هم با رنج حاصل می‌شود؛ اما در این میان کمتر کسی است که بخواهد سختی تجربه کردن فضاهای جدید را بپذیرد و برای نوشتن یک متن ماه‌ها و حتی سال‌ها وقت بگذارد. 

متاسفانه حرفتان تا حدی درست است. این روزها بیشتر افراد دنبال لقمه‌های آماده هستند یا این‌که دوست دارند روی سوژه‌هایی کار کنند که قبلا امتحانش را پس داده است. کار کردن در چنین شرایطی شاید باعث شود که چرخ اقتصاد لنگ سینما کمی بچرخد اما قطعا منجر به تولید کار خوب نمی‌شود. برای تولید یک متن خوب نویسنده باید از سواد و شناخت خوبی نسبت به جامعه‌اش برخوردار باشد و نیازهای مردمش را بشناسد. وقتی شما در یک دفتر کار لوکس بنشینید و با قشر مرفه معاشرت کنید و قهوه فرانسوی بنوشید بی‌شک نمی‌توانید از قشر فرودست جامعه بنویسد و نیازهای آن‌ها را به‌تصویر بکشید. برای هم‌سو شدن با آن‌ها باید به دل جامعه بروید و هم سفره آن‌ها شوید.

 

ظاهرا در سال ۳۰ هم همین کمبودها و نیازها باعث شد که تصمیم بگیرید خودتان دست به‌قلم شوید و نمایشنامه درخشان «بلبل سرگشته» را به‌رشته تحریر درآوردید. 

قیاس جالبی کردید. در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ هم دقیقا ما به همین نقطه‌ای که امروز به‌نوعی در آن قرار داریم رسیدیم و حس کردیم با کمبود متن مواجه هستیم و ترجمه‌هایی که از آثار بزرگان وجود دارد آن‌طور که باید نمی‌تواند مخاطب را با خودش همراه کند. ما احتیاج به قصه ایرانی داشتیم که از هرسو درگیرکننده باشد؛ همین نیازها من را بر آن داشت روی یک‌سری از افسانه‌ها و داستان‌های قدیمی کار کنم و خب این کار کردن‌های شبانه‌روزی منجر به نگارش نمایشنامه «بلبل سرگشته» شد که پیش‌تر داستان آن را صادق هدایت روایت کرده بود و خوشبختانه این نمایش توانست مخاطبان و به‌دنبال آن منتقدان را با خودش همراه کند.

 

در این سال‌ها هیچ‌گاه به این فکر نیفتادید که دوباره دست به‌قلم شوید؟ 

دغدغه نوشتن همیشه همراه من است اما راستش را بخواهید من عاشق بازیگری هستم. آن روزها هم که می‌نوشتم از سر نیاز بود و می‌خواستم سنگ‌های موجود بر سر بازیگری را بردارم. به‌هر‌حال این روزها شدت این نیاز به میزان گذشته حس نمی‌شود.

  

این روزها بسیاری از نویسندگان ما از مشکلات مربوط به ممیزی و سانسور در سینما گله دارند و این‌که خیلی زود با برچسب سیاه‌نمایی مواجه می‌شوند. 

این برچسب‌‌های مربوط به سیاه‌نمایی مختص امروز نیست و مشکلی است که ما از دیرباز با آن مواجه بودیم. یادم است پیش از انقلاب هم هروقت می‌خواستیم به‌سراغ موضوعات اجتماعی برویم فورا با برچسب سیاه‌نمایی مواجه می‌شدیم اما در آن مقطع سعی می‌کردیم راهی برای دور زدن این حساسیت‌ها پیدا کنیم. یادم است آن دوران کار کردن روی متن بزرگ علوی امکان‌پذیر نبود اما ما با عوض کردن اسم داستان «گیله مرد» و تغییر نام شخصیت‌های داستان، آن اثر را به‌شکل نمایش در تلویزیون ثابت پاسال اجرا کردیم و هیچ‌کس هم از این موضوع مطلع نشد، بعدها وقتی بزرگ علوی را در خارج از کشور دیدم و به او گفتم که ما این اثر را اجرا کردیم حسابی متعجب شد. ما با مشکلاتی برای کار روی داستان‌های ساعدی هم مواجه بودیم و بعضی از فیلم‌ها، سال‌ها در صف اکران می‌ماند. به‌هر‌حال وقتی شما متفاوت بودن را انتخاب می‌کنید باید تاوان آن را هم بدهید و سختی‌هایش را به جان بخرید. دوستانی که امروز نگران این برچسب‌ها هستند باید بدانند هیچ کار خوبی به‌راحتی حاصل نمی‌شود و باید برای به‌دست آوردنش تلاش کنند، شک ندارم اگر تمام تلاش‌شان را به‌کار ببندند نتیجه‌ای که مدنظرشان هست حاصل می‌شود. از طرفی ما در چند سال اخیر متاسفانه ممیزی‌هایمان بیشتر شده، هرچند که این فشار در تلویزیون بیش از سینماست اما به‌هر‌حال این دو از هم تاثیر می‌پذیرند. این اتفاقات گاه باعث می‌شود که ما از کارهای خوب فاصله بگیریم.

 

شما خودتان چقدر پیگیر اخبار سینمای روز ایران هستید؟ 

به آن شکل پیگیر اخبار نیستم اما خبرها به گوشم می‌رسد. طی مدت اخیر به‌دلیل بالا گرفتن بیماری همسرم فرصت نکردم به سینما بروم چرا که بیشتر وقتم را صرف نگهداری از او می‌کنم. اگر هم فرصتی باشد کتابی می‌خوانم. ولی خب گاه این فیلم‌ها را در خانه می‌بینم اما متاسفانه اکثر آن‌ها چنگی به دلم نمی‌زند و از این میان، کارهای معدودی هستند که مورد توجهم قرار می‌گیرد.

 

اخبار مربوط به فیلم «فروشنده» و موفقیت جهانی آن به گوشتان رسید؟ 

بله؛ مگر می‌شود به گوشم نرسیده باشد. فرهادی نمونه‌ای موفق از نسل جوان فیلمساز ماست و ثابت کرده که با خواستن همراه با تفکر می‌توان در سینمای جهان نه‌تنها حرفی برای گفتن داشت بلکه دوشادوش آن‌ها حرکت کرد و گاه حتی از آن‌ها پیشی گرفت. موفقیت شهاب حسینی هم برای من بسیار خوشایند بود چرا که به‌دست آوردن چنین دستاوردی در عرصه بازیگری کار ساده‌ای نیست.

  

به نسل جدید در عرصه بازیگری خوشبین هستید؟ 

البته که هستم. من این حق را برای خودم قائل نمی‌شوم که پایم را روی پایم بیندازم و مدام بگویم که نسل ما چنین بود و چنان کرد و نسل جدید دانش کافی ندارد. نسل جدید ما هم در‌حال تلاش هستند و بسیاری از آن‌ها استعداد زیادی دارند؛ فقط باید بستر مناسبی فراهم باشد تا این استعدادها که چونان انرژی پشت یک سد بزرگ هستند به راه بیفتد و آن وقت حرکت عظیمی را در جهت پویایی هنر ایجاد کند. من به این نسل خوشبینم و مطمئن هستم که آن‌ها می‌توانند کشتی سینما را به ساحل امن برسانند.

 

وقتی به کارنامه هنری‌تان نگاه می‌کنید، نقشی هست که دوست داشته باشید بازی کنید اما تاکنون فرصت ایفای آن را به دست نیاورده باشید؟ 

به‌هر‌حال زندگی همه ما پر از کارهایی است که دوست داشتیم انجام دهیم اما فرصت آن به‌وجود نیامده است. من هم قطعا دوست داشتم نقش‌هایی را بازی کنم که این امکان برای رخ نداده است.

 

مثلا چه نقشی؟ 

دوست داشتم فیلمی در مورد حضرت مولانا ساخته می‌شد و من نقش شمس را ایفا می‌کردم.

 

شما ارادت خاصی به حضرت مولانا و به‌دنبال آن شمس دارید، در مصاحبه‌ای هم که پیش‌تر در یکی از رسانه‌ها داشتید به این موضوع اشاره کردید که در زندگیتان شمس ندیدید که مولانا نشدید. 

در مورد آن بخش که به‌خاطر ندیدن شمس، مولانا نشدم که بی‌شک قصد شوخی داشتم اما برای من شخصیت شمس همواره حیرت‌انگیز و مایه مباهات بوده است. این‌که فردی به‌قدری قدرت داشته که مولانا را با آن حجم از دانش و بینش به‌حرکت درآورد و باعث شوریدگی‌اش شد. به‌هر‌حال شمس به‌نوعی سمبل دیوانه‌سری و دیوانه‌وشی در هر فرد است.

 

ممنون که در این گفت‌وگو شرکت کردید. 

من هم از شما سپاسگزارم و امیدوارم سینمای ما آبستن اتفاقات خوب باشد.

 

 

  • 14
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش