یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۰۹:۵۱ - ۰۶ دي ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۰۰۰۲۳۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

برای زادروز بهرام بیضایی

نبود او خسران بزرگ است

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,بهرام بیضایی

«بیضایی ۷۸ساله شد؛ دور از وطن. دور از وطن‌بودن کسی که حالا خیلی‌ها معتقدند مرد شماره‌یک تئا‌تر ایران است، برای دوستدارانش در چندسال اخیر تبدیل به یک حسرت شده است». خبرگزاری ایلنا به‌مناسبت پنجم دی برای زادروز ۷۸سالگی بهرام بیضایی با محمد رحمانیان، کارگردان و نویسنده تئا‌تر و از شاگردان بهرام بیضایی و پرویز جاهد، نویسنده و منتقد سینما و فیلم‌ساز، گفت‌وگو کرده و همراه با عکس، فیلم و صوت، مروری بر چند دهه فعالیت‌ این هنرمند و پژوهشگر داشته‌ است. 

 

آشنایی با بیضایی، به سود جامعه تئاتر 

محمد رحمانیان، از شاگردان وفادار بهرام بیضایی است که تاکنون در غیابش بار‌ها آثار او را اجرا یا خوانش کرده. او در پاسخ به این سؤال که برگزاری جشنواره‌هایی به نام بیضایی چقدر اثرگذار است، می‌گوید: «معتقدم هرجایی کاری از بیضایی خوانده یا اجرا شود، درکل نه به‌نفع آقای بیضایی که به‌نفع جامعه تئاتری ماست. به‌خصوص نسل جوان هرچه بیشتر با آثار بهرام بیضایی آشنا شوند اتفاق خوبی است و می‌فهمیم که این جامعه دارد رشد پیدا می‌کند و پویا‌تر می‌شود. برخی از دانشجویان جوان ممکن است آثار بهرام بیضایی را نخوانده باشند و یک تلنگری مثل جشنواره بتواند (البته جشنواره کار‌شناسی‌شده با اهداف مشخص) این امکان را برای نسل جوان تئاتری فراهم کند که با پیشینه درخشان خودشان در ادبیات نمایشی مثل بهرام بیضایی، غلامحسین ساعدی، اکبر رادی، اسماعیل خلج، مهین تجدد و دیگران آشنا شود. پس از این نظر اتفاق خوبی است». 

 

رحمانیان ادامه می‌دهد: «اما خود آقای بیضایی به این نیازی ندارد که جشنواره‌ای به نامش برگزار کنیم، یادمان یا بزرگداشتی برایش بگذاریم. چون دارد همچنان می‌نویسد، تحقیق می‌کند، تدریس می‌کند و همه کارهایی را که در ایران جلویش را گرفتند، دارد در خارج از کشور انجام می‌دهد و آن‌قدر نتیجه‌اش خوب بوده که دوستانمان را نگران کرده است. من رپرسیون نمایش «طرب‌نامه» را دیدم و بسیار نمایش خوبی است. نمایشی که کیهان رویش انگشت گذاشته درباره اتفاقی است که در سال ۱۲۷۴ هجری‌قمری می‌گذرد؛ مربوط به چیزی حدود صد سال پیش است. همه را زیر تیغ گرفته است. این نمایش‌نامه در صدوچند سال قبل می‌گذرد و معلوم نیست نویسنده کیهان و نه هیچ‌کس دیگری نه اثر را خوانده و نه از آن اطلاعی داشته باشد». 

 

رحمانیان در انتهای صحبتش با تأکید بر اینکه «وقتی بیضایی در این مملکت زیر سؤال برود، همه تئا‌تر کشور زیر سؤال رفته است»، گفت: «وقتی جلوی کار ساعدی، بیضایی، رادی و دیگران را، هرکدام به‌نوعی، می‌گیرند، پس چه کسی باید در این کشور کار کند؟ چه‌کسی باید به مردم بیاموزد و روشنگری کند؟» 

 

بیضایی برای هنر چه کرده؟ 

بهرام بیضایی چه آن زمانی که ایران بود و چه حالا که در استنفورد آمریکا ساکن شده، ۱۳ نمایش روی صحنه برد و ۱۰ فیلم بلند و چهار فیلم کوتاه ساخت؛ همه اینها علاوه بر چیزی حدود ٧٠ کتاب فارسی چاپ‌شده اوست که گنجینه عظیمی از ادبیات و دانش او به‌شمار می‌روند؛ نمایش‌نامه و فیلم‌نامه و داستان و گفت‌وگو و پژوهش تاریخی و فرهنگی و ...  که تعدادی از آنها به زبان‌های دیگر هم ترجمه شده‌اند. «نمایش در ایران»، «ریشه‌یابی درخت کهن» و «هزارافسان کجاست؟» تنها تعدادی از این آثار پژوهشی به‌شمار می‌روند. 

 

بیضایی از سال ۱۳۴۰ بود که به‌طور جدی نمایش‌نامه‌نویسی را آغاز کرد و پنج سال بعد اولین نمایشش را کارگردانی کرد. «مرگ یزدگرد» بیضایی یکی از تحسین‌شده‌ترین آثار اوست که تئا‌تر را با قالب سینما آمیخته است؛ این نمایش در سال ۱۳۵۸ روی صحنه رفت و او بعد از ١٨ سال محروم‌شدن از صحنه در سال ۱۳۷۶ دو نمایش‌نامه «کارنامه بندار بیدخش»، نوشته خودش و «بانو آئویی» را به طور هم‌زمان در سالن چهارسو و سالن قشقایی، واقع در تئا‌تر شهر روی صحنه برد. در سال‌هایی که بیضایی از صحنه دور ماند، مشغول نوشتن نمایش‌نامه و فیلم‌نامه و پژوهش بود که تعدادی از آنها از سوی انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده‌اند.

 

بیضایی نمایش «شب‌ هزارویکم» را در سال ۱۳۸۲ در سالن چهارسو اجرا کرد و در تابستان سال ۱۳۸۴ «مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» را در سالن اصلی تئا‌تر شهر روی صحنه برد، اما آخرین نمایش او در ایران «افرا؛ یا روز می‌گذرد» بود که در زمستان ۱۳۸۶ در تالار وحدت تهران به صحنه رفت و با موفقیت و استقبال تماشاگران هم روبه‌رو شد. زبان در نمایش‌نامه‌های بیضایی عنصری درخور توجه بوده است؛ به‌طوری‌که در برخوانی‌های «آرش»، «اژدهاک»، «مرگ یزدگرد»، «سهراب‌کشی» و «کارنامه بندار بیدخش» از هیچ کلمه عربی‌ای استفاده نشده است. اهالی تئا‌تر، تعدادی از مهم‌ترین نمایش‌نامه‌های بیضایی را شامل «مرگ یزدگرد»، «فتحنامه کلات» و «سهراب‌کشی» می‌دانند. 

 

اما در سینما هم «باشو غریبه کوچک» بیضایی اثر ماندگار و تحسین‌شده‌ای بود که یک پرتره تصویرشده از مام وطن به‌شمار می‌رفت. «مسافران»، «رگبار» و فیلم‌نامه «روز واقعه» هم تعدادی دیگر از آثار برجسته او در مدیوم تصویر به‌شمار می‌روند. 

 

چرا بیضایی از ایران رفت؟ 

شهریورماه ۹۵، شش سال از مهاجرت بهرام بیضایی به آمریکا گذشت؛ شش‌سالی که با حضور در دانشگاه استنفورد آمریکا به‌عنوان مدرس و اجرای سه نمایش گذشت. بیضایی در زمان حضورش در ایران با محدودیت‌های مختلفی برای کار و تدریس مواجه بود. آخرین فیلم او؛ یعنی «وقتی همه خوابیم» در نقد مناسبات سینما بود و با وجود تلاش برای ساخت دو فیلم دیگر بعد از آن؛ یعنی «اشغال» و «مقصد»، راه به جایی نبرد؛ این دو فیلم با بهانه‌های مختلف مانند پرهزینه‌بودن و برداشت‌های فرامتنی به دریافت مجوز نرسیدند و بیضایی را هرچه بیشتر به ترک ایران سوق دادند. درواقع این آخرین تلاش‌ها برای ساخت فیلم آخرین تیر ترکش بعد از سال‌ها اجازه‌نیافتن برای کار و انواع تهمت‌ها و انگ‌هایی بود که به بیضایی چسبانده می‌شد تا در ‌‌نهایت او را به سوی این تبعید ناخواسته بکشاند. 

 

بهرام بیضایی سال ۱۳۸۹ به دعوت عباس میلانی و برنامه مطالعات ایران‌شناسی به استنفورد رفت و تا امروز در دانشگاه آنجا مشغول به تدریس شده است؛ علاوه‌‌بر‌این، او تاکنون سه نمایش «جانا و بلادور»، «گزارش ارداویراف» و «طرب‌نامه» را روی صحنه برده است. 

 

آیا بیضایی باید به ایران برگردد؟ 

پرویز جاهد، نویسنده و فیلم‌ساز درباره شرایط بهرام بیضایی در داخل ایران می‌گوید: «بهرام بیضایی در این سال‌ها در ایران عملا تدریس نمی‌کرد؛ چراکه نظام آکادمیک ایران و سیستم گزینش با تدریس‌ او در دانشگاه مشکل داشت. این تنها مشکل بیضایی نبود و نیست و استادان زیادی به خاطر نگاه متفاوت با این مشکل مواجه شده و از نظام آموزشی کنار گذاشته شدند. در چنین شرایطی، زمینه طوری فراهم می‌شود که از فضای آموزشی رانده می‌شوی و دیگر برای تدریس، سواد، سابقه آکادمیک و دانش یک استاد ملاک و معیار نیست؛ بلکه معیارهای دیگری در نظر گرفته می‌شود. وقتی به یکی برچسب زده می‌شود، او دیگر تبدیل به آدمی می‌شود که حق استفاده از حقوقش را ندارد. بهرام بیضایی هم با اینکه از هر لحاظ شایسته تدریس در دانشگاه‌ها بود، متأسفانه قربانی چنین فضایی شد».

 

جاهد با بیان اینکه «چنین فضایی به تبعیض و تقسیم آدم‌ها می‌پرداخت» ادامه می‌دهد: «وقتی چه در سطح آکادمیک، چه در فیلم‌سازی و چه در حوزه تئا‌تر جلوی کار تو را بگیرند، در واقع به زبان بی‌زبانی به تو می‌گویند «برو؛ اینجا نمان» و این اتفاق برای بهرام بیضایی افتاد و او رفت». جاهد با تأکید بر اینکه «تئا‌تر و سینمای ایران مدیون بهرام بیضایی است و ایشان شاگردان زیادی تربیت کرد و با نمایش‌نامه‌هایی که نوشت، فیلم‌هایی که ساخت و تئاترهایی که روی صحنه برد و آثار پژوهشی ارزنده‌اش در زمینه نمایش در ایران، خدمت زیادی به فرهنگ ایران کرد» ادامه می‌دهد: «واقعیت این است که در این حوزه‌ها کمتر کسی در حد و اندازه بیضایی داریم. او نویسنده و کارگردانی برجسته با آثاری درخشان و ماندگار در سینما و تئا‌تر ایران است». این منتقد سینما، در انتها خاطرنشان می‌کند: «مهاجرت بهرام بیضایی، برای فرهنگ و هنر و تئا‌تر و آموزش و سینمای ما دریغ و حسرت است. نبود او یک خسران بزرگ است؛ اما سؤال این است که آیا اگر امروز او در ایران بود، از همه قابلیت‌ها و توان آکادمیک، نمایشی و سینمایی او استفاده می‌شد؟ متأسفانه باید بگویم نه! وقتی بیضایی در ایران بود، چند دانشگاه از وجود او استفاده کردند؟ چند جا تدریس می‌کرد؟

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 16
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش