یکشنبه ۰۷ مرداد ۱۴۰۳
۱۹:۳۳ - ۰۲ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۰۲۵۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفتگو با «اشکان خطیبی»،

هنرمند همه چیز بلد

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اشکان خطیبی

اشکان خطیبی در روزهایی در سینما، تلویزیون و تئاتر ما ظاهر شد که عملا کمتر جوانی در این سن‌وسال در آنها حضور داشت و بیشتر بازیگرانی که سن‌وسال‌شان حتی به نقش‌ها نمی‌آمد، نقش می‌گرفتند. اما او و چند نفر دیگر در این روزها آمدند تا میدان را از آنِ خود کنند. اما خطیبی خیلی زودتر از دیگران در حوزه‌های مختلف وارد شد. او به دلیل ریشه‌های تئاتری‌اش و تسلط بالایش بر زبان انگلیسی همین‌طور آشنایی خوبش با موسیقی به‌ویژه نوازندگی و خوانندگی توانست بیش از دیگران و بسیار زودتر نامش را سر زبان‌ها بیندازد. تا آنجا که در اکثر کارهای محمد رحمانیان حضور داشت و نقش‌های کلیدی و جوانانه را عهده‌دار شد.

 

کمی بعدتر آلبوم موسیقی‌اش «ترافیک» منتشر شد و اعلام عمومی کرد که فعالیت موسیقی برایش جدی‌تر از این حرف‌هاست. با حضور در ترانه‌های محلی رحمانیان در نقش کارگردان و محققی که در جست‌وجوی ترانه‌های گمشده است به باور این مسئله هم تأکید کرد. اما خطیبی همچنان چندوجهی‌بودنش را حفظ کرده. او چندسالی است مدیریت سینماهای پردیس چارسو را هم عهده‌دار است و توانسته کارهای بسیار متفاوتی حتی در مقایسه با دیگر پردیس‌های سینمایی در آن انجام دهد. با وجود این، کنار خطیبی که هستید آن هم در روزهایی که زندگی مشترکش را تازه آغاز کرده این ناآرامی روح را حس می‌کنید. اینکه دلش می‌خواهد به همه‌چیز و همه‌جا سرک بکشد و از قابلیت‌هایش در حوزه‌های مختلف استفاده کند.

 

خودش درباره کودکی‌اش که نقش پررنگی در شیوه زندگی کنونی‌اش داشته، می‌گوید: «مادرم قبل از به‌دنیا‌آمدن من کارمند بانک بود و بعدتر مدیر روابط‌عمومی کاخ نیاوران شد. البته مادرم بعدها خانه‌دار شد چون ما سه بچه بودیم که طبیعتا بزرگ‌کردن‌مان کار مشکلی بود. فکر می‌کنم تعریف کار مادرم این بود که مربی ما بود. پدرم جزء آن دسته از آدم‌هاست که معتقدند ز گهواره تا گور دانش بجوی و همین الان هم که حدود ٩-٦٨ سال دارد درس می‌خواند. در چند رشته متفاوت تحصیل کرده. در ایران جزء حسابداران خبره بود و یک شرکت راه و ساختمان داشت.

 

بعدتر تحصیلاتش را خارج از ایران در چند حوزه مختلف دنبال کرد؛ ازجمله روان‌شناسی بالینی و جامعه‌شناسی. من غیر از چهار سال که مجبور بودم، باقی زندگی‌ام را در ایران گذراندم و گاهی حدود شش ماه یا یک سال خارج از ایران به سر می‌بردم. در کالج دوره بازیگری معاصر را گذراندم و همان‌جا هم یک ورک‌شاپ برگزار کردم. چون در ایران دوره کارگردانی تئاتر گذرانده بودم و بدم نمی‌آمد به‌صورت تخصصی دوره بازیگری بگذرانم». با این اوصاف، گفت‌وگوی پیش‌ِروی شما گفت‌وگویی است در یکی از سردترین روزهای زمستان امسال در کافه‌ای گرم در مرکز شهر درباره خطیبی و همه فعالیت‌هایش به‌ویژه موسیقی.

 

اشکان خطیبی ملغمه‌ای از موسیقی، تئاتر، سینما، سریال، رستوران‌داری، کار اجرائی و... است. تعریفی که از خودتان دارید، چیست؟

تعدادی از اینهایی که اشاره کردید اشتباهاتی بوده که هرگز دوباره تکرار نخواهم کرد؛ مثل رستوران‌داری. این از یک شوریدگی در وجودم می‌آید که هیچ‌گاه نتوانستم جلویش را بگیرم. در زندگی تابه‌حال چند بار از خط خودم خارج شده‌ام تا به دوستانم کمک کنم که همیشه هم خطا بوده. این کار باعث شد از مسیرم پرت شوم؛ هم به‌لحاظ مادی و هم معنوی.

 

بیشتر شبیه آدمی هستید که نمی‌توانید «نه» بگویید.

الان دیگر می‌توانم.

 

دوست دارید با کدام یک از این عنوان‌ها از شما یاد شود؟

اصلا مهم نیست چه دوست دارم. در گذر زمان آنچه باعث می‌شود به وسیله آن از من یاد شود خودش را نشان خواهد داد کمااینکه در این ٢٠سالی که به حرفه‌های مختلف هنری وصل شدم خودش را نشان داده است.

 

سلبریتی‌ها و افراد مشهور ایران با بضاعت اندکی که سینما و موسیقی ما دارد در همه فعالیت‌های اجتماعی و هنری شرکت می‌کنند. وقتی آدمی به این سطح می‌رسد که می‌خواهد تجربیاتش را به‌صورت گسترده انجام دهد، ناگهان به چشم می‌آید. شما عامدانه این مسیر را انتخاب کردید یا احساس کردید باید تجربه کنید؟

من همیشه از تکرار بدم می‌آید؛ به‌ویژه درباره خودم. بیشتر از آن، از یک‌جاماندن بدم می‌آید. فکر می‌کنم تنوع و تغییر لازمه زندگی هرکسی است که نفس می‌کشد. در طبیعت هم همه‌چیز در حال تغییر است و چیزی نمی‌تواند ثبات داشته باشد.

 

اما خیلی‌ها این تغییر و تنوع را اکثرا در یک حوزه دنبال می‌کنند.

من تربیت شده‌ام تا حرفه‌های مختلفی را براساس آنچه میلم است انتخاب کنم. از پنج‌سالگی تحت تعلیم موسیقی بودم و از ١٤،١٣سالگی شروع کردم به آموختن حرفه‌های نمایشی. وقتی وارد تئاتر شدم انتخاب اولم نبود چون دوست داشتم سینما بخوانم. فکر می‌کنم بستگی به این دارد که به‌لحاظ بالقوه چه چیزهایی در وجودت هست. بلندپروازانه‌اش این است که در همه حرفه‌هایی که بابتش تربیت شدم، بتوانم به بالاترین درجه برسم اما واقعیت این است که امکان‌پذیر نیست، چون هر کدام تمرکز بسیار بالایی می‌خواهد. نه‌فقط روی خودت، بلکه روی آنچه در آن حرفه اتفاق می‌افتد. ما در دهکده بزرگی زندگی می‌کنیم که در کمتر از ١٠ ثانیه می‌توانیم خبردار شویم در هر نقطه از دنیا چه اتفاقی می‌افتد، به همین میزان هم در معرض تولیدات و اتفاقات مختلف هنری هستیم. به‌همین‌دلیل اگر قرار است به سطح بالایی از آن حرفه برسی باید تمرکز زیادی داشته باشی.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اشکان خطیبی

هیچ‌وقت برای اول‌شدن نجنگیدم چون اصلا مسئله‌ام نیست. برای همین برایم خنده‌دار است که مثلا در جشنواره‌ای با این ابعاد، مردم سر جایزه به همدیگر چنگ و دندان نشان می‌دهند. از طرف دیگر وقتی توانایی‌هایی را به‌صورت بالقوه در خودت احساس می‌کنی، اگر برون‌ریزی نداشته باشی به‌لحاظ روانی اتفاقات خوبی برایت نمی‌افتد. چندین‌بار سعی کردم جلوی خودم را بگیرم اما مثل نهر کوچکی که از کنار یک سنگ راهش را پیدا می‌کند بروز کرد و بیرون آمد. همیشه هم اتفاقات مهم و درست، به‌لحاظ کم‌بودن میزان خطا، وقت‌هایی رخ داده که ناخودآگاه بوده.

 

شما درباره کودکی‌تان صحبت کردید که بسیاری از این تجربیات فعلی به آن دوره برمی‌گردد. الان از پدر و مادرتان راضی هستید که شما را در چنین مسیرهایی قرار دادند؟

بله، به نظرم به‌نسبت شرایط و محدودیت‌های آن روز جامعه، هر آنچه در توان داشتند برایم انجام دادند. به‌ویژه مادرم؛ چون هرچه مربوط به دانسته‌هایم درباره زبان‌هایی غیر از زبان مادری و هنرهایی است که مردم من را با آن می‌شناسند، مربوط به پیگیری مادرم است.

 

الان در ٣٨سالگی با توجه به اینکه مردم شما را به‌عنوان بازیگر و موسیقی‌دان می‌شناسند، در ادامه دوست دارید کدام را دنبال کنید؟

من خودم را موسیقی‌دان نمی‌دانم و فکر می‌کنم اگر خودم را با این عنوان خطاب کنم توهین به موسیقی‌دان‌های بزرگ کشورمان است. ولی قطعا از این به بعد کمتر به بازیگری مقابل دوربین خواهم پرداخت. حدود سه سال است فقط روی صحنه بازی کرده‌ام و جلوی دوربین نرفته‌ام. تصور چیزی غیر از بازیگری روی صحنه برایم سخت است. حتی جنس موسیقی‌ای که کار می‌کنم موسیقی نمایشی است. به دلیل زمینه تئاتری‌ام هر کاری که می‌کنم رنگ نمایش به خودش می‌گیرد.

 

هنوز هم خیلی از رنگ‌های موسیقایی دیگری در درون من هست که بیرون کشیده نشده به دلیل اینکه مخاطب خاص‌تری طلب می‌کند و به زبان فارسی اتفاق نخواهد افتاد.

 

روند همکاری شما با محمد رحمانیان برای خود شما تا کجا می‌تواند ادامه پیدا کند؟

الان مدتی است با ایشان همکاری ندارم بعد از نمایش آدامس‌خوانی. فعلا تصمیمم تمرکز روی طرح‌هایی است که مدت‌هاست در ذهنم ‌گیر کرده و اگر به آنها نرسم ممکن است احساس خطا و اشتباه کنم. راک «د پن» خیلی شوخی‌شوخی شروع شد. رضا دادویی برای یکی از برنامه‌های شب‌شنبه‌ها پیشنهاد داد که اجرا داشته باشم. در ٤٨ ساعت طرح راک د پن در ذهنم شکل گرفت و در کمتر از ١٠ روز اجرا شد. طبیعتا همکاران نوازنده و تصویرگری که کنار من ایستادند در سرعت عمل این گروه و اجرا تأثیر داشتند. وقتی طرحی این‌قدر سریع و از هیچ به وجود می‌آید، اینجاست که این تصور به وجود می‌آید طرح‌هایی که پشت ذهنت‌ گیر افتاده‌اند هم می‌توانند طرح‌های خوبی باشند. بنابراین دلم می‌خواهد از این به بعد تمرکزم روی طرح‌های خودم باشد.

 

طرح‌های‌‌ شما بیشتر در چه زمینه و قالبی است؟

به یک‌سری شب‌های موسیقی فکر می‌کنم که قریب‌الوقوع‌ترین‌شان پروژه راک د پن ٢ است که ایده متفاوت‌تری نسبت به قبلی دارد و در تالار وحدت اجرا خواهد شد.

 

کمی درباره راک د پن توضیح دهید که با چه ایده‌ای اتفاق افتاد.

من از سال ٧٧ کنسرت روی صحنه برده‌ام. آنچه از کارنامه موسیقایی من به ذهن متبادر می‌شود این است که گرایشی به سمت موسیقی راک دارم. وقت‌هایی که کم‌رنگ می‌شود زمانی است که آموخته‌هایم از موسیقی قدیمی‌تر پررنگ می‌شود که از پدرم آموخته‌ام. اما آنچه کودکی و جوانی‌‌ام با آن گذشته، موسیقی راک بوده. این در گروه «آپولون» هم مشهود بود که اولین‌بار سعی کردیم یک گروه راک فارسی داشته باشیم اما به سرانجام نرسید.

 

چون در آن سال‌ها کارکردن در حوزه موسیقی خودش علامت سؤال بود، وای به حال اینکه بخواهی موسیقی خاص‌تری کار کنی. این‌گونه از موسیقی راک که دستاویز طرح و اجرای راک د پن شد دو دلیل داشت؛ اولینش این بود که راحت‌ترین راه ارتباطی با مخاطب موسیقی این است که موسیقی آپ‌بیت کار کنید. چند وقت پیش جمله‌ای از نوازنده گیتار گروه رولینگ استونز شنیدم که به نظرم جالب است.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اشکان خطیبی

تمپوی ١٢٠، تمپویی است که جوان‌ها به آن علاقه دارند که این تمپوی ضربان قلب است. به همین دلیل است موسیقی با این تمپو بین جوان‌ها طرفدار دارد. به‌همین‌خاطر همیشه پس ذهنم این بود که روی موسیقی‌های آپ‌بیت راک کار کنم، چون موسیقی راک مخاطب خاص‌تر می‌طلبد. همیشه دنبال این بودم کارم کپی نباشد.

 

می‌دانستم دوستانی مثل نیما رمضان و آرش سعیدی علاقه عجیبی به این‌گونه موسیقی دارند و پتانسیل زیادی وجود داشت تا بشود از منظر دیگری به این موسیقی نزدیک شد. مشکل اولم حل شد و مشکل دومم گویا فقط مشکل خودم بود. چون با هرکسی درباره‌اش صحبت می‌کردم، می‌گفت اینکه چیزی نیست و کاری ندارد.

 

مسئله‌ام این بود که چه قالبی پیدا کنم تا از حالت کپی‌کردن صرف خارج شود. بعد از کمی فکرکردن و مشورت با سهیل دانش به این نتیجه رسیدم این موسیقی تأثیری روی مخاطب می‌گذارد که بعد از شنیدنش دیگر آدم قبل از آن موسیقی نیست. همان‌جا به مرحله بعد رسیدیم و به این فکر کردیم این کارها روی هنرمند تجسمی که هم‌زمان روی اثرش کار می‌کند و طرح می‌زند چه تأثیری خواهد داشت. از اینجا این ایده به وجود آمد. بقیه‌اش کلنجاررفتن ما در این مورد بود که روی هر تِرک چگونه و با چه ابزاری کار کنیم و... . از جایی که کمی مدرن‌تر کار می‌کردیم تصمیم گرفتیم ابزار هنرهای تجسمی‌مان هم مدرن باشد تا بتوانیم طرح‌هایمان را گسترش دهیم.

 

راک د پن‌٢ چه تفاوتی دارد؟

هیچ‌کدام دوست نداشتیم تکرارکننده باشیم راحت‌ترین راه این بود که ترک‌های دیگری انتخاب کنیم، این بار با یک کانسپت دیگر و من براساس آن تکه‌های نمایشی بنویسم. از جایی به بعد نوید ملکی به گروه ما اضافه شد که براساس طرح‌های من به انگلیسی تکه‌های نمایشی را می‌نوشت که بخشی از آن زنده اجرا می‌شد و بخشی صداپیشگی بود. اما نپذیرفتیم این کار را بکنیم و دوباره کلنجار رفتیم. از آمیختن یک ایده قدیمی از من و یک ایده جدید از سهیل دانش به یک ایده کاملا منفک از هر دو رسیدیم و قرار است براساس آن جلو برویم.

 

چه زمانی قرار است اجرا شود؟

قرار است برای اردیبهشت‌ماه اجرا داشته باشیم و اجرای مجدد برای اواخر تیرماه.

 

برای شهرستان‌ها چطور؟

راک د پن ١ را در شیراز اجرا داشتیم، اما در رشت و بندرعباس هنوز نتوانسته‌ایم اجرا داشته باشیم که به سال آینده موکول می‌شود. اگر اجرای شهرهای دیگر با استقبال روبه‌رو شود قطعا راک د پن٢ را هم اجرا می‌کنیم. چون رنگ‌وبوی همه‌فهم‌تری دارد و استقبال بیشتری می‌شود. بخش زیادی از آن هم به خاطره اکثر مخاطبان پیوند خورده.

 

بعد از آلبوم ترافیک برداشت عموم و شنونده‌های جدی موسیقی این بود که اشکان خطیبی آمده تا در بازار موسیقی ماندگار شود. الان چهار سال گذشته و هیچ آلبوم دیگری منتشر نکرده‌اید؛ حتی آن گروه هم از هم پاشیده.

بازار موسیقی به نظرم آلبوم نیست، چون بازار چیزی است که سرمایه در آن گردش دارد. اگر ترافیک دو در کار باشد قطعا آلبوم فیزیکال نخواهد بود چون الان همه‌چیز تغییر کرده حقیقتا به بازار نشر در ایران اعتقادی ندارم. غیر از یکی، ‌دو هنرمندی که آنها هم از ابزار دیگری مثل تلویزیون یا سینما بهره می‌برند اصولا معادلات بازار نشر موسیقی ایران معادلات غلطی است. به‌نظرم الان کل پروسه تولید آلبوم که بیش از ٥٠ درصدش مرجوع می‌شود خیلی حرفه‌ای نیست. مگر گروه‌هایی که مخاطب خاص دارند و با تیراژ کمتری کار می‌کنند. درباره گروه هم باید بگویم از هم نپاشیده، من فقط اعضای گروه را تغییر داده‌ام. باید برندی وجود داشته باشد که تحت لوای آن استعدادهای جدید کشف شوند و شروع به کار کنند. اما هم درگیری‌های من زیاد است و هم گروهی کارکردن در ایران کار سختی است. آدم‌ها هنوز خودمحوری را بیشتر از گروه‌محوری دوست دارند.

 

یکی از ویژگی‌هایی که شما دارید و باعث شده بین مردم شناخته‌شده‌تر باشید این است که به زبان انگلیسی آواز می‌خوانید. این می‌تواند مثل یک لبه تیغ عمل کند و دو نوع برخورد متفاوت وجود داشته باشد. این برخوردها چه حسی در شما ایجاد می‌کند و چه تأثیری در ادامه راه‌تان دارد؟

اصولا خودم را موظف نمی‌دانم نسبت به طرفداری‌ها و انتقادها عکس‌العمل نشان دهم. چون وقتی وارد بازار کار حرفه‌ای می‌شویم براساس یک‌سری تقاضا خودمان را عرضه می‌کنیم. یا این عرضه براساس تقاضاها پاسخ داده خواهد شد یا نه. این مبحث کاملا سلیقه‌ای است و هیچ دانشی تأثیر ندارد غیر از دانش فردی طرف نسبت به کالایی که به دستش می‌رسد. متأسفم در قرن ٢١ در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که دانستن یک زبان دیگر که امری الزامی است، می‌تواند برخورد منفی داشته باشد. در زندگی‌ام هیچ‌وقت نظر آدم‌ها برایم مهم نبوده غیر از کسانی که اصحاب آن کارند. در سینما فقط چند نفر هستند که نظرشان برایم مهم است و با آنها مشورت می‌کنم.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اشکان خطیبی

در زمینه موسیقی هم فکر می‌کنم دعوت‌شدن از راک د پن به جشنواره موسیقی فجر، استقبال مخاطب و تبدیل‌شدن یک اجرا به هفت اجرا و چیزهایی از این دست، پاسخ آن دسته از دوستان را می‌دهد که من سعی می‌کنم کار باکیفیت ارائه دهم چون به شعور مخاطب و پولی که پرداخت می‌کند احترام می‌گذارم. خداراشکر هیچ‌وقت نه در زمینه موسیقی و نه در زمینه تئاتر کاری نداشتم که با عدم استقبال مواجه شود. مگر کارشناسان آن حوزه که گاهی تنگ‌نظری نشان دادند و با بغض نظر دادند. متأسفانه چنین چیزی باعث می‌شود معیارها و استانداردها از دست برود.

 

محدوده سنی مخاطبی که برای راک د پن تعریف کردید، چیست؟

اصلا محدوده سنی ندارد. وقتی ترافیک را درست کردم گفتم برای مخاطب ١٤ تا ٢٢ سال درست می‌کنم، چون مخاطبی است که در معرض اتفاقات هنری دنیا قرار دارد و می‌تواند آنها را با هم مقایسه کند. اما وقتی راک د پن را کار کردم اصلا به محدودیت سنی مخاطب فکر نکردم. چون کاری است که هم‌زمان از چند مدیوم هنری مختلف برای ایجاد جذابیت استفاده می‌کند؛ اول موسیقی است که بی‌واسطه‌ترین مدیوم هنری است، دوم هنرهای تجسمی است و قوه باصره را درگیر می‌کند، سوم حال‌وهوای نمایشی است که باعث نمی‌شود یک اتفاق خسته‌کننده یا کش‌دار را شاهد باشید. مجموعه اینها باعث جذب گستره بزرگی از مخاطب می‌شود.

 

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 10
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش