دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۵:۳۹ - ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۲۶۷۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

از قهر مهدی پاکدل با تلویزیون تا سوال بی‌جواب کورش تهامی

بازیگر «رگ‌خواب»: این که چرا هیئت داوران با فیلم آن‌گونه برخورد کرد، جای سوال است

حسین پاکدل، مهدی پاکدل و کورش تهامی به سوالات کاربران خبرآنلاین از جمله احتمال حضور دوباره یا حاضر نشدن مهدی پاکدل در تلویزیون و دیده نشدن بازی کورش تهامی در «رگ خواب» پاسخ دادند.

 

عوامل نمایش «کابوس حضرت اشرف» با حضور در کافه خبر در بخشی از نشست به پرسش های کاربران پاسخ دادند. حسین پاکدل، عاطفه رضوی، مهدی پاکدل، کورش تهامی و ایمان افشاریان برای گفت و گو در مورد نمایش «کابوس حضرت اشرف»؛ روایتی از زندگی قوام‌السلطنه مهمان کافه خبر شدند که می توانید مشروح آن را اینجا بخوانید. این هنرمندان در بخش پایانی این گفت‌و‌گو به پرسش هایی پرداخته شد که بعد از اعلام خبر حضور این هنرمندان در خبرآنلاین توسط کاربران مطرح شده بود و آن چه در ادامه می خوانید پاسخ حسین پاکدل، مهدی پاکدل و کورش تهامی به این پرسش هاست.  

 

چرا همیشه شاهان را شبیه دلقک‌ها نشان می‌دهند؟

آقا یا خانم س.ک با اشاره به نمایش «کابوس حضرت اشرف» نوشته بود: «چرا همیشه در تلویزیون، تئاتر و سینما باید شاهان را به صورت دلقک ببینیم؟ این کار خیلی کلیشه‌ای شده و باعث می شود واقعیت از بین برود. یعنی رضا شاه چیزی بوده است که شما نشان دادید؟»

 

حسین پاکدل در پاسخ به این سوال گفت: «اگر بخواهم خلاصه پاسخ دهم باید بگویم واقعیت پادشاهان ما بسیار بسیار بسیار مضحک‌تر از چیزی بوده است که روی صحنه نشان داده‌ایم. اگر می‌خواستیم واقعیت ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمد شاه را نشان دهیم بسیار مضحک‌تر از این می‌شد. در صورتی که چیز بدی هم از آن‌ها نشان نداده‌ایم و هر چه هست در راستای فضای فانتزی کار است و اتفاقا با رضا خان و محمدرضا شاه هم کمتر شوخی کردیم چون نسبت به پادشاهان قبل از خود، در فضای جدی‌تری سیر می‌کردند.»

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,فیلم رگ خواب

نویسنده و کارگردان «کابوس حضرت اشرف» ادامه داد: «به عنوان مثال مظفرالدین شاه در یکی از سفرهایش به فرانسه، مهمان شهردار می‌شود و به بازدید از گیوتینی قدیمی می‌رود که قبلا برای قطع سر اعدامی‌ها استفاده می‌شده است. مظفرالدین شاه از شهردار می‌خواهد یک نفر را بیاورند و گردنش را بزنند تا او نحوه کار گیوتین را ببیند.

 

آن‌ها می‌گویند جدا از این که محکومی نداریم، مدت زیادی است که از این شیوه استفاده نمی‌کنیم. مظفرالدین شاه در جواب می‌گوید خب! یکی از رعایای ما را گردن بزنید و شهردار توضیح می‌دهد که طبق قانون نمی‌شود... این ماجرا به مظفرالدین شاه برمی‌خورد و قهر می‌کند! اکنون به این ماجرا می‌خندیم اما حالِ رعایایی را تصور کنید که مثل بید به خود می‌لرزیدند که مبادا وسیله نشان دادن کارکرد گیوتین شوند!»

 

کارگردان و نویسنده نمایش «حضرت والا» افزود: «در مثالی دیگر که نقل به مضمون می‌کنم، در کتاب خاطرات ناصرالدین شاه آمده است: «شب را در کرمانشاه بیتوته کردیم، جماعت کثیری آمده بودند به تظلم، گویا والی آنجا ظلم را از حد گذرانده، سرخُلق نبودیم دادیم همه را چوب مفصل زدند.» من اگر این را روی صحنه نشان دهم فکر می‌کنید یا دارم اذیت می‌کنم یا شوخی.»

 

او در پایان گفت: «دوستان ما که فکر می‌کنند تصویر دلقک‌واری از شاهان‌مان نشان داده‌ایم تاریخ را بخوانند تا ببینند آن‌ها بسیار بسیار دلقک‌تر از این بوده‌اند. البته این حرف به این معنا نیست که لحظات جدی نداشته‌اند اما در مجموع به جای پادشاه یک سرزمین بافرهنگ، دلقکی بیش نبوده‌اند.»

 

مهدی پاکدل نیز در همین مورد افزود: «سوالی که پرسیده‌اند شاید دلیل دیگری هم داشته باشد و آن این که سال‌ها است در رسانه‌های ما، همین وجه دلقک بودن پادشاهان آن قدر بد نشان داده می‌شود که عکس‌العمل منفی مخاطب را به همراه دارد و الا «کابوس حضرت اشرف» تکلیفش مشخص است و نمی‌خواهد تصویری از پادشاهان بدهد و به دنبال کاریکاتوری از آن‌هاست.»

 

تهامی نیز در تکمیل صحبت حسین پاکدل گفت: «البته من فکر می‌کنم تمرکز این سوال بر رضا شاه بوده است اما فراموش نکنید که در این اثر قرار نیست به خدمات او پرداخته شود.»

 

چرا داوران «رگِ خواب» و بازی کورش تهامی را ندیدند؟

در سوال دوم خانم محبوبه نوشته بود: «یک سوال از آقای کورش تهامی داشتم. بازی شما را در «رگ خواب» خیلی‌ها تحسین کردند اما فیلم و به ویژه بازی شما آن طور که باید دیده نشد. نظرتان در این مورد چیست؟ دوم این که خیلی‌ها و از جمله شما در این دوره از جشنواره فیلم فجر به رای داوران اعتراض داشتید. آیا اصولا این اعتراض‌ها را به جا و مناسب می‌دانید؟ اگر جواب‌تان مثبت است آیا با ادبیات تندی که خیلی‌ها به کار بردند موافقید یا نه؟»

 

تهامی در این مورد گفت: «این که چرا هیئت داوران با «رگ خواب» آن گونه برخورد کرد برای همه جای سوال است. بعد از اعلام نتایج خیلی‌ها از دوستان هنرمند تا دوستان منتقد با من تماس گرفتند و از تاسفشان برای دیده نشدن «رگ خواب» گفتند که برخورد من و پُستی که در صفحه اینستاگرامم گذاشتم به اندازه ناراحتی دوستانم شدید نبود.»

 

او ادامه داد: «این سلیقه هیئت داوران بوده است و من واقعا در مورد چرایی آن چیزی نمی‌دانم. (با خنده) هیئت داوران اگر جراتش را داشته باشند باید جلسه‌ای بگذارند و جواب مردم را بدهند چون دقیقا جمله پایانی پُستی که من هم گذاشته بود این بود که جواب مردم را چه خواهید داد؟!»

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,فیلم رگ خواب

بازیگر نقش سیدضیا طباطبایی در نمایش «کابوس حضرت اشرف» تصریح کرد: «امیدوارم چیزی که می‌گویم حمل بر خودستایی نشود. به خاطر دارم این را اصغر فرهادی در مورد بازی حمید فرخ‌نژاد در «چهارشنبه سوری» گفت، انگار زمانی که بازیگر به درستی در اختیار کار قرار می‌گیرد، فراز و فرودهای بازی‌اش همان طور که باید درمی‌آید، اگر شخصیتی مثبت را بازی کرده همدلی تماشاگر و اگر شخصیتی منفی را بازی کرده نفرت تماشاگر را در حد اعلی از آن خود می‌کند و همه چیز درست است دیگر به چشم داوران نمی‌آید.»

 

کورش تهامی در پایان گفت: «این برای من بسیار عجیب بود که جدا از خود اثر، چرا روال کاری بازیگر را هم نمی‌بینند. هیچ وقت در نظر نمی‌گیرند که علت کم‌کاری بازیگر کم شدن پیشنهادها نیست. همسرم خیلی وقت‌ها به من می‌گوید این قدر کار رد می‌کنی، نگران نمی‌شوی؟! و من می‌گویم وقتی ۱۰ سال پیش اورجینال همین متن را بازی کرده‌ام، الان چطور بروم کپی دست سومش را بازی کنم؟! صبر می‌کنم تا کاری که دوستش دارم پیشنهاد شود. البته این موارد ظاهرا جزو معیارهای هیئت داوران ما نیست و بر مبنای چیزهای دیگری انتخاب می‌کنند.»

 

چه شد که حسین پاکدل بازی در «خوب، بد، جلف» را پذیرفت؟

سوال سوم را آقا یا خانم موسوی از حسین پاکدل پرسیده بود: «چه طور شد که بازی در «خوب، بد، جلف» را پذیرفتید؟ با سابقه‌ای که از شخصیت جدی شما داشتم تصور نمی‌کردم در اثری کمدی بازی کنید. حالا که فیلم را روی پرده می‌بینید نظرتان نسبت به آن چیست؟»

 

حسین پاکدل در جواب گفت: «خیلی خلاصه بگویم، چرا بازی نکنم؟! «خوب، بد، جلف» فیلم خوبی است و پیمان قاسمخانی هم رفیقمان است. ضمن این که من نقش کمدی بازی نکردم چون بلد نیستم، فکر می‌کنم تنها نقش جدی فیلم از اتفاق برای من بود. افتخار هم می‌کنم. (به شوخی) باز هم می‌کنم. فیلم را که در حال حاضر روی پرده است بسیار موفق می‌دانم. خنداندن مردم ابدا کار آسانی نیست. در جامعه‌ای که همه چیز آماده است تا شما گریه کنید، خنداندن کار بسیار سختی است و یک جور ریاضت می‌خواهد.»

 

 خاطره مخاطبان از حسین پاکدل به عنوان یک مجری باسواد، خوش تیپ و خوش صدا

خانم یا آقایِ یک قدیمی نوشته‌ بود: «آقای حسین پاکدل ما خاطرات بسیار خوبی از دورانی که شما مجری شبکه یک تلویزیون بودید داریم. یک مجری باسواد، خوش‌تیپ و با صدایی بسیار خوب برای همه جذاب است. متعجم چرا رسانه‌ها تا به حال جلوی شما ننشسته‌اند و مصاحبه نگرفته‌اند. خودتان قصد ندارید به آن روزها برگردید و کتاب خاطراتی از آن دهه منتشر کنید؟»

 

حسین پاکدل گفت: «هر کسی و هر چیزی دوره‌ای دارد و کارکردش که تمام شد باید برود. شرایط آن زمان طوری بود که چنان برنامه‌هایی به چشم می‌آمد. شک ندارم اگر الان بخواهیم چیزی شبیه آن بسازیم، هیچ کس نمی‌تواند ۱۰ دقیقه‌اش را هم تحمل کند. برنامه‌ها و نحوه ارتباط گرفتن ما با مخاطب برای دوره‌ای خوب بود که هیچ گزینه دیگری نبود. (با خنده) در زورخانه بسته بود و ما آن جا ادای پهلوان‌ها را درمی‌آوردیم. الان چیز دلنواز و دلچسبی نیست و در نتیجه از کاری که ما می‌کردیم با اسم خاطره خوب یاد می‌شود و الا اگر الان برنامه‌های خوبی ساخته می‌شد آن‌ها دیگر تبدیل به خاطره نمی‌شدند.»

 

علاقه حسین پاکدل به تاریخ معاصر از کجا می‌آید؟

سوال بعدی باز هم از حسین پاکدل بود. خانم یا آقای گودرزی نوشته بود: «حسین پاکدل چند سال است که در تئاتر چسبیده به تاریخ معاصر. در این باره توضیح دهد ممنون می‌شوم.»

 

حسین پاکدل توضیح داد: «پیش از این هم گفته‌ام، چه در سایت خودم و چه در جاهای دیگر. ما ملت بی‌تاریخی نیستیم فقط رابطه‌مان را با تاریخ قطع کرده‌ایم. برای همین هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شویم قرار است آتش و چرخ را از نو اختراع کنیم و هر روز همان بلایی سرمان می‌آید که ۱۴۰ سال پیش سرمان می‌آمده است.  متاسفم که نسل جوان ما با گذشته خود هیچ نسبتی ندارد.»

 

او ادامه داد: «تعارف نداریم و باید بدانیم مشکلاتمان قبل از این که از حکومت‌ها، دولت‌ها و مدیران نشات بگیرد به خودمان مربوط است. مشکل این است که با فرهنگ‌مان، با اعتقاداتمان و با آداب روزمان زیست نمی‌کنیم، حرفش را می‌زنیم اما مطلقا به آن عمل نمی‌کنیم. ما تربیت نشده‌ایم و خودمان هم خودمان را تربیت نمی‌کنیم چون ضرورتی نمی‌بینیم. بحث بر سر بدیهیات است، حالا بنشینیم بگوییم دولت‌ها فلان، دولت‌ها بیسار، دولت‌ها را چه کسی انتخاب می‌کند؟ غیر از این است که حاصل انتخاب خودمان است؟!»

 

مهدی پاکدل باز هم به تلویزیون خواهد آمد؟

خانم یا آقای ت.ک با اشاره به بازی مهدی پاکدل در سریال «کیمیا» نوشته بود: «من دو بار سریال «کیمیا» را به خاطر بازی محشر آقای مهدی پاکدل دیدم. می‌خواستم بپرسم به زودی سریال دیگری بازی می‌کنند یا نه؟»

 

مهدی پاکدل پاسخ داد: «نه. قطعا تا زمانی که تلویزیون با رویه فعلی اداره شود به هیچ وجه حتی برای یک مصاحبه کوتاه هم با آن‌ها همکاری نخواهم کرد. باورم این است که در هر شغلی هم امکان کم‌فروشی وجود دارد و هم امکان دزدی. من هیچ وقت در کارهایی که برای تلویزیون انجام داده‌ام کم فروشی نکرده‌ام و  چون همه محبوبیتم را در جامعه از تلویزیون دارم همه توانم را برایش گذاشته‌ام. منتها الان در تلویزیون کسانی حضور دارند که چاره‌ای جز قطع ارتباط با این رسانه برایتان نمی‌گذارند.»

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,فیلم رگ خواب

او گفت: «دو سال است که فیلمبرداری سریال «کیمیا» تمام شده و دو سری هم از تلویزیون پخش شده است اما هنوز دستمزد ما را نداده‌اند. بندی به قرارداد تهیه‌کننده با بازیگر اضافه شده است که طبق آن تا تلویزیون به تهیه‌کننده پول ندهد او نمی‌تواند دستمزد بازیگرها را پرداخت کند. تلویزیون یک بنگاه ورشکسته است که خودشان هم نمی‌دانند چه کارش کنند.»

 

کورش تهامی در این مورد افزود: «همان طور که مهدی اشاره کرد تعاریف عوض شده‌اند. واقعا مفهوم این بندی که به قراردادها اضافه شده جز این که معنای تهیه‌کننده را زیر سوال ببرد چیست؟»

 

مهدی پاکدل ادامه داد: «این‌ها بیشتر مادرخرجند تا تهیه‌کننده. تهیه‌کنندگی شانی دارد و حیف است که بعضی‌ها را با این اسم بخوانیم. تهیه‌کننده یعنی کسی که آن قدر اندیشه‌اش قوی باشد که کارگردانی مناسب متن پیدا و بر همه اجزای کار نظارت کند. تهیه‌کنندگان فعلی برایشان تفاوتی ندارد مهدی پاکدل در کارشان بازی کند یا نخود و لوبیا. این که این پول را از این بگیرید و به آن یکی بدهید از عهده عمه من هم برمی‌آید.»

 

او تاکید کرد: «این فقط یک بخش ماجراست و اتفاقا آن‌ها دوست دارند ما بیشتر در مورد همین بخش یعنی مسائل مالی حرف بزنیم. در کل فضای تلویزیون آن قدر سطحی، مسخره و لوس است که ترجیح می‌دهید اصلا کار نکنید. تلویزیون با آن دم و دستگاه عریض و طویل تبدیل شده است به کپی‌کاری بزرگ که می‌نشیند ببیند بقیه چه کار می‌کنند تا تکرارش کند. چهار نفر آدم حسابی را هم که دور و برشان است به راحتی آب خوردن می‌رنجانند و طرد می‌کنند. پس همان خودشان باشند و خودشان.»

 

حسین پاکدل خطاب به مهدی پاکدل گفت: «مسئله این جاست که تلقی دوستان‌مان از فرهنگ و هنر کاملا با چیزی که من و شما در ذهن داریم متفاوت است. عمل شما ابدا از نظر آقایان فعل پسندیده‌ای نیست. متوجه‌ای؟ برای همین است که این طور برخورد می‌کند و یک بلندگو بیشتر نیستند.»

 

مهدی پاکدل افزود: «در واقع خیلی زشت است منی که همه محبوبیت، شان و جایگاهم را از تلویزیون دارم در مورد آن چنین حرف‌هایی بزنم. واقعا چرا باید چنین شرایطی ایجاد کنند که ما از کارهای قبلی هم که برای تلویزیون انجام داده‌ایم خجالت بکشیم؟»

 

تهامی ادامه داد: «این اتفاق بارها و بارها در طول این سال‌ها رخ داده است که شما احساس کنید دقیقا مانند ابزار نگاه‌تان می‌کنند. ما ابزار نیستیم. مای نوعی قرار است بار برنامه‌سازی برای سرگرم کردن مخاطب را بر دوش بکشیم. تلویزیون نمی‌تواند بگوید بخش تفریحی و سرگرمی را رسانه‌های دیگر انجام می‌دهند و من فقط به مردم هشدار می‌دهم یا نصیحتشان می‌کنم. این طور نمی‌شود پس هنوز به مای نوعی نیاز است.»

 

او تصریح کرد: «وقتی قرار است در اثری هنری حضور داشته باشید به بستری برای شکوفا شدن خلاقیت نیازمندید، به مطالعات اساسی احتیاج دارید و باید مسائلی نو را یاد بگیرید اما وقتی هیچ کدام این‌ها را در نظر نمی‌گیرند و می‌گویند فلانی بازیگر است دیگر! باید بیاید و کارش را بکند! این سوال پیش می‌آید که چرا؟! چرا احساس می‌کنید ما باید تحت هر شرایطی کار کنیم؟!»

 

کورش تهامی افزود: «آیا عوامل کارهای درخشانی که در کشورهای دیگر ساخته می‌شود و منتقدین ما هم در موردش صحبت می‌کنند، می‌توانند یک روز در شرایطی که هنرمندان در مملکت ما دارند دوام بیاورند؟ و با وجود همه دشواری‌ها آثاری تولید کنند که نام کشورشان را بالا ببرد؟ شرط می‌بندم نمی‌توانند.»

 

او تاکید کرد: «این جا از کوچکترین تا بزرگترین درخواست‌تان از خورد و خوراک و رفاه تا چیزهای بزرگتر بی‌جواب می‌ماند. به عنوان مثال ما در این مملکت فقط دو شهرک سینمایی داریم؛ یکی با عنوان دفاع مقدس برای کارهای جنگی و دیگری شهرک غزالی ساخته زنده‌یاد علی حاتمی. من سابقه کار کردن در هر دو را دارم به دفعات هر دو را از نردیک دیده‌ام. نمی‌دانم اخیرا سری به شهرک غزالی زده‌اید یا نه اما مطمئنم با دیدنش گریه‌تان می‌گیرد.»

 

تهامی ادامه داد: «گریه‌تان می‌گیرد به عنوان آدمی که دلش برای فرهنگ و هنر این مملکت می‌سوزد نه به عنوان توریستی که عکسش را می‌گیرد و اسمش را با چاقو روی در و دیوار می‌کَنَد. همین اواخر برای فیلمبرداری «آشوب» ساخته کاظم راست‌گفتار در غزالی بودیم و باید صحنه‌ای را در لاله‌زار می‌گرفتیم، گفتند اگر منطقه لاله‌زار می‌خواهید خودتان باید بسازید!باورتان می‌شود در یکی از شب‌هایی که آفیش بودیم درست وسط کارمان رستوران گرند هتل را برای مراسم عروسی اجاره داده بودند! ما سه چهار ساعت مثل آواره‌ها قدم می‌زدیم، به اتاق گریم می‌رفتیم، برمی‌گشتیم، بلند می‌شدیم، می‌نشستیم و منتظر بودیم عروسی تمام شود شاید بتوانیم بقیه کارمان را بگیریم. می‌خواهم بگویم وقتی چنین استفاده‌ای از آن جا می‌کنید حداقل از عایدی‌اش جایی مثل لاله‌زار را بسازید یا حداقل یک سرویس بهداشتی درست کنید که هنرمندها آن جا تن و بدشان نلرزد.»

 

کورش تهامی در پایان گفت: «انگار چون همه آدم‌ها باید کار کنند موظفیم مثل کارمندها هر روز صبح بیاییم و کارت بکشیم. نه، ما نمی‌توانیم کارت بکشیم. این ذهن‌ها باید آمادگی داشته باشند. من اگر سال گذشته یک سریال کار کرده‌ام و می‌خواهم امسال سریال دیگری کار کنم باید آن قدر حوصله داشته باشم که یک آدم دیگر را برای مردم بسازم و الا اگر بخواهم نگران نیازهای اولیه‌ام باشم دیگر ذهنم چه جایی برای خلاقیت خواهد داشت... »

 

 

  • 16
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش