دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۰:۰۷ - ۰۸ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۰۸۸۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

پیشنهاد کیمیایی برای بازی در «قیصر» را رد کردم

از رَد پیشنهاد کیمیایی تا تردید بازی در «هزاردستان»

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدعلی کشاورز
محمدعلی کشاورز معتقد است علی حاتمی کارگردانی تکرار نشدنی در سینمای ایران است

به  گزارش خبرآنلاین  ؛محمدعلی کشاورز نقش‌های زیادی در سینما و تلویزیون بازی کرده که خودش معتقد است «پدر سالار» و «هزاردستان» از ماندگارترین آنهاست.

 

 محمدعلی کشاورز از پیشکسوتان مطرح و به نام عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون ماست که نیازی به معرفی ندارد،  مخاطبان سینما و تلویزیون هنوز هم بعد سال‌ها این هنرمند را با شخصیت‌هایی که بازی کرده از جمله معروف‌ترین و محبوب‌ترین آنها پدر سالار و شعبون استخوانی می‌شناسند.

 

مرور خاطرات با پیشکسوتان هنر و شنیدن خاطرات آنها از سال‌های فعالیت‌شان همیشه لذتبخش است. چندی پیش فرصتی دست داد تا به دیدار پدرسالار عرصه بازیگری ایران برویم و پای صحبت‌هایش بنشینیم. محمدعلی کشاورز از ابتدای سال ۹۱ و پس از حادثه‌ای که برایش رخ داد، بیشتر در خانه خود در حال استراحت است و کم‌تر در محامع هنری و اجتماعی ظاهر می‌شود.

 

فضای اصفهان من را به سمت هنر کشاند

محمدعلی کشاورز متولد ۲۶ فروردين ۱۳۰۹ در اصفهان است و از سال ۱۳۲۷ با نمايش «هياهوی بسيار برای هيچ» فعاليت بازيگری‌اش را آغاز كرد و در سال ۱۳۴۳ با فيلم «شب قوزی» وارد سينما شد. او درباره تولدش در اصفهان، شهر هنر می‌گوید: «من در اصفهان به دنیا آمدم و مردم هنر دوست و هنرمند اصفهان در روحیه من تاثیر زیادی گذاشتند. مردم اصفهان بیشترشان اهل هنر هستند و برای فرهنگ و تمدن ارزش بسیار زیادی قائل اند.

 

خودشان هم هنرمندند. شاید همین مسئله باعث شد تا من از همان بچگی به عالم هنر علاقه‌مند شوم. از قدیم همیشه گفته‌اند همنشینی با آدم‌های مختلف در روحیه هر کسی اثر می‌گذارد و برای من هم همینطور بود و تحت تاثير فضاي زيبا و هنری اصفهان قرار گرفتم.»

 

دوران کودکی و نوجوانی این بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون کشورمان در اصفهان گذشت، شهری که کشاورز تاثیرش را در روی‌ آوردن به هنر کتمان نمی‌کند و می‌گوید: «اسم مدرسه من ادب بود و واقعا هم از این مدرسه و استادانش درس و ادب آموختیم.

 

همان موقع در مدرسه انجمن تئاتر ادبی و ورزش داشتیم و فعالیت‌های هنری انجام می‌دادیم. حتی شاید جرقه‌های اصلی کارهای هنری ما از همانجا زده شد و ما را به سینما بیشتر علاقه‌مند کرد و در نهایت هم باعث شد پایمان به عرصه بازیگری باز شود. تا جایی‌که حافظه‌ام یاری می‌کند حدود ۱۲ سالم بود كه كم ‌كم سينما آمد.»

 

از همکاری با ابراهیم گلستان تا تقوایی و بیضایی

کشاورز با کارگردان‌های به نام و مطرح زیادی در طول سال‌های فعالیتش همکاری کرده است که در این باره می‌گوید: در «شب قوزي» و «خشت و آينه» با ابراهيم گلستان کار کردم، با دكتر ساعدی هم در تئاتر «گاو» همکاری کردم، بعد «آقاي هالو» را كه قبلا نصيريان نمايشنامه‌اش را كار كرده بود و سناريوي آن را نوشته بود را با هم كار كرديم.

 

پس از این کارها «رگبار» را با بهرام بيضايي كار كردم، بيضايی از نمايشنامه‌نويسان خوب تئاتر بود و از همان موقع با هم آشنا بوديم. «رگبار» اولين فيلم بيضايی بود. «صادق كرده» هم اولين فیلم ناصر تقوايي بود كه در همان سال ساخته شد و من در هر دوی آنها بازی کردم. چند سال بعد هم «دايی جان ناپلئون» را کار کردیم که تجربه ای تکرار نشدنی به کارگردانی ناصر تقوایی بود.»

 

برای بازی در «هزاردستان» تردید داشتم

بازیگر مجموعه «سربداران» یکی از به یادماندنی‌ترین و ماندگارترین نقش‌های سال‌های بازیگری‌اش را در «هزاردستان» تجربه کرده است، نزدیک به ۳۵ سال از نقش‌آفرینی این هنرمند در این اثر می‌گذرد، او درباره حضورش در این ساخته علی حاتمی توضیح می‌دهد: «قبل از «هزار دستان» هم بازی در فیلم‌های «حسن کچل»، «ستارخان» و... به من پیشنهاد شده بود.

 

بازی در «هزار دستان» هم برای خودش خاطره ای بود، وقتی در سریال «سربداران» بازی می‌کردم و علی حاتمی پیشنهاد داد تا در «هزاردستان» بازی کنم، آن موقع تازه به فکر ساخت این مجموعه افتاده بود که با من هم در میان گذاشت و من هم ابتدا مردد بودم. او گفت تو باید نقش شعبون  استخوانی را بازی کنی و من هم قبول کردم. علی حاتمی هنرمندی تکرار نشدنی در هنر این مملکت است که من همیشه به او اطمینان داشتم و می‌دانستم چه کاری قرار است انجام دهیم.»

 

کشاورز در لا به‌لای خاطراتش که گاه در کلام بریده بریده می‌شود از ایفای نقش‌های متعددش در سینما و تلویزیون از نقش شعبون استخوانی «هزاردستان» می‌گوید: «وقتی علی حاتمی پیشنهاد بازی در «هزاردستان» و نقش شعبون را به من داد به او گفتم من باید درباره نقشم تحقیق کنم تا با رفتار و منش آن از نزدیک آشنا شوم. نمونه و الگوی درآوردن این شعبون سریال هم، یک شعبون مربوط به تاریخ معاصر بود که البته هیچ وقت او را ندیده بودم و تنها می‌دانستم با دربار ارتباط داشته است.»

 

پیشنهاد کیمیایی برای بازی در «قیصر» را رد کردم

همه بازیگرها در دوران اوج کاری‌شان مورد توجه کارگردان‌های زیادی قرار می‌گیرند و محمدعلی کشاورز هم از این دسته مستثنی نبوده است، او می‌گوید: «بعد از یکی- دو کاری که با مهرجویی داشتم، بازي در «قيصر» مسعود كيميايي به من پيشنهاد شد. او من را برای نقش فرمان دعوت کرده بود. اما سینمای کیمیایی را دوست نداشتم و نمی خواستم چون چهره معروفی شده بودم در هر کاری بازی کنم.»

 

همه من را با اسدالله‌خان می‌شناسند

با وجود نقش‌های متفاوت و به یادماندنی که کشاورز در سینما و سریال‌های تاریخی تلویزیون بازی کرد، نقش آفرینی او در سریال «پدر سالار» بیش از پیش در اذهان ماندگار شد. او در این سریال نقش یک پدر سنتی در خانواده‌ای پرجمعیت را ایفا می‌کرد که در زمان پخش بسیار مورد توجه قرار گرفت.

 

بازیگر نقش اسدالله‌خان درباره حضورش در «پدر سالار» توضیح می‌دهد: «سریال «پدر سالار» یکی از ماندگارترین مجموعه‌هایی بود که من بازی کردم و تا سال‌ها و حتی الان هم خیلی از کسانی که آن سریال را دیده بودند من را به نام اسدالله خان یا پدرسالار صدا می‌زنند.»

 

تنها دخترم خارج از کشور است

برخلاف تصور عده‌ای که فکر می‌کنند محمدعلی کشاورز هیچ وقت ازدواج نکرده است و فرزندی هم ندارد، او یک دختر دارد، کشاورز درباره زندگی شخصی‌اش توضیح می‌دهد: «الان چند سال است که تنها زندگی می کنم. زندگی مشترک من و همسرم زیاد طول نکشید و حاصل ازدواج ما یک دختر است که در خارج از کشور زندگی می‌کند، البته برادرم هم به من سر می‌زند و دوستان هم هرازگاهی به من سر می‌زنند.»

 

دید و بازدیدها حالم را خوب می‌کند

محمدعلی کشاورز این روزها دیگر نمی‌تواند جلوی دوربین یا روی صحنه برای بازی حاضر شود اما همچنان روحیه مثبت و شاداب‌اش را حفظ کرده و هرازگاهی در محافل سینمایی هم حضور پیدا می‌کند، او درباره این روزهایش می‌گوید: «من از قدیم اهل مطالعه بودم و الان هم یکی از سر گرمی‌های جدی‌ام کتاب خواندن است. البته این روزها که ایام نوروز است و دید و بازدید به دیدار اقوام و دوستان  می‌روم، آنها به من سر می زنند و خلاصه دیدار تازه می کنیم و روحیه‌مان خوب می‌شود.»

 

آخرین آرزوی زندگی‌ام

بازیگر «دایی جان ناپلئون» تجربیات زیادی در عرصه تئاتر نیز داشته و هنوز هم علاقه زیادی به این هنر دارد و تنها آرزویش هم این است که بتواند دوباره بر صحنه تئاتر حاضر شود، او از آرزویش می‌گوید: «دوست دارم اگر سلامتی کاملم را بدست بیاورم یک بار دیگر به خانه خودم یعنی تئاتر برگردم.

 

من هنوز هم تئاتر را عاشقانه دوست دارم و امیدوارم به این هنر بیشتر از اینها بها داده شود و به هنرمندانش بیشتر رسیدگی شود. تئاتر، هنری غنی است که علاوه بر بعد هنری‌اش جنبه فرهنگی هم دارد و به رشد یک کشور کمک زیادی می‌کند.»

 

 

  • 16
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش