پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۹:۴۹ - ۱۵ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۱۷۳۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

از قطع همکاری با مهران مدیری تا اوضاع طنز در تلویزیون

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ارژنگ امیرفضلی

ارژنگ امیرفضلی نبود پیشنهاد مناسب از سوی کارگردان‌ها را یکی از علت‌های کم‌کاری‌اش در سال‌های اخیر می‌داند و می‌گوید طنز در تلویزیون به شدت تکراری شده است.

 

 ارژنگ امیرفضلی بیشتر به عنوان کمدین شناخته می‌شود، گرچه در سال‌های اخیر حضورش در سینما و تلویزیون کمرنگ‌تر از گذشته شده است اما کارنامه‌ کاری‌اش پر از فیلم و سریال‌هایی است که در ژانر کمدی ساخته شدند.

 

او از تیم بازیگران «ساعت خوش» مهران مدیری بود که قبل از آن در «پرواز ۵۷» هم با مدیری سابقه همکاری داشت اما این همکاری بعد از مدت کوتاهی قطع شد. سریال «محله گل و بلبل» با بازی امیرفضلی در ایام نوروز از شبکه دو پخش شد، کاری که ویژه گروه سنی کودک است و این بازیگر علاوه بر تجربه بازی، در زمینه کارگردانی برای این گروه سنی نیز فعالیت‌هایی داشته است. او اسفندماه سال گذشته نیز به دلیل بیماری گوارشی مدتی در بیمارستان بستری شد و تحت عمل جراحی نیز قرار گرفت، بعد از ترخیص از بیمارستان و سپری شدن دوران نقاهت این روزها حالش بهتر شده است.

 

مخاطبان تلویزیون و سینما شما را به عنوان بازیگر طنز می‌شناسند و انتظار داشتند بعد از دوره‌ای از فعالیت تان در کارهای طنز شما را در این زمینه باز هم ببینند، اما این اتفاق نیفتاد. چرا؟

واقعیت این است که کسی به من زنگی نزد و پیشنهادی برای بازی نداد که مثلا سر فلان کاربیا که من بخواهم قبول کنم یا نه. در این سال‌ها فقط یکسری افراد دورهم جمع بودند و کار می‌کردند و هنوز هم کار می‌کنند.

 

حتی شما با مهران مدیری هم همکاری‌تان را قطع کردید؟ خودتان خواستید مسیر بازیگری‌تان تغییر کند؟

نه اینطور نبوده، قبلا زنگ می‌زدند، می‌رفتیم و دور هم کار می‌کردیم اما بعد از مدتی دیگر اتفاقی نیفتاد و هر کسی به سمت کار خودش رفت. من هم دیدم دیگر نه کسی پیگیر است و نه پیامی نه خبری. فقط می‌دیدم یکسری آدم کار می‌کنند.

 

طنز و کمدی در تلویزیون در سال‌های پیش پرطرفدارتر بود و بیشتر دیده می‌شد اما هر چه جلوتر آمدیم استقبال مخاطبان هم از کارهای طنز کمتر شد. دلیل این اتفاق به نظر شما چیست؟

به این دلیل که روی تکرار مکررات افتادند و مثلا اگر کاری در گذشته کرده بودند که در برهه‌ای جواب داده بود باز هم آن تکرار می‌کردند و فکر می‌کردند برای مردم هنوز هم جذاب است. اصلا نمی‌دانم اسم کمدی‌های که این روزها ساخته می‌شوند را چه بگذارم، اوضاع تلویزیون که در عرصه طنز و کمدی رو به شدن خراب است. کارهایی که ساخته می شوند نه اسمشان کمدی بزن و بکوب است نه کمدی موقعیت هستند. همین سبک هم روی تکرار افتاد و بیننده را خسته کرد. الان چند سالی است که دیگر پای هیچ خلاقیتی در میان نیست و انگار هر چی داشتند ته کشیده و دیگر کشش ندارد مورد جدیدی را وارد کار کنند و سبکی دیگر را به نمایش بگذارند. کارها همان‌ها هستند فقط دکورها عوض می‌شوند.

 

در ایام نوروز در سریال «محله گل و بلبل» که کاری برای گروه سنی کودک بود را بازی کردید، دغدغه شخصی‌تان بود که در کار کودک بازی کنید؟

من پیش از این سریال هم در کارهای کودک هم در سینما و هم در تلویزیون کار کردم. حتی تجربه‌ای که به شکل و شمایل این سریال نزدیک باشد هم در کارنامه‌ام داشتم و اتفاقا کار کودک هم دوست دارم. من حتی در زمینه خردسال هم تجربه داشتم.

 

یکی از مشکلاتی که در زمینه کار کودک وجود دارد جدی گرفته نشدن‌اش از سوی مسئولان و سازندگان است، شاید به همین خاطر است که الان در بین همه شبکه های تلویزیون تنها یکی دو برنامه برای این گروه سنی به چشم می‌خورد. حتی سهم شبکه کودک هم پخش چند انیمیشن است که بیشترشان هم خارجی است. چرا برنامه‌های کودک در حاشیه قرار می‌گیرند؟

اوضاع کار کودک روز به روز بدتر شد، متاسفانه برای ساخت کارهای کودک بودجه مناسبی درنظر گرفته نمی‌شود و به همین دلیل کار خوبی هم ساخته نمی‌شود. همیشه شرایط اینطور بوده و الان که دیگر خیلی بدتر شده. حتی همین سریال «محله گل و بلبل» هم با هزار جور سختی و بدبختی سرپا نگه داشته‌ شده است.همه این بی توجهی‌ها به عقیده من از سرندادن و نبودن بودجه است.

 

فکر نمی‌کنید دغدغه برنامه‌سازان هم تا حدودی نسبت به قبل کمرنگ تر شده است؟

برنامه‌ساز هر چقدر هم دغدغه داشته باشد و دوست داشته باشد در این عرصه کار کند دستش بسته است. وقتی به کاری که می‌خواهد بسازد بودجه‌ای تعلق نمی‌گیرد چطور می‌تواند کار کند؟ درباره بازیگران هم همینطور است، من خودم شخصا از کار کودک لذت می‌برم اما یک کارگردان باید بتواند برای طرحی که در نظر دارد، ابتدا بودجه بگیرد بعد بیاد و از عوامل و بازیگران دعوت کند.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ارژنگ امیرفضلی

سریال «محله گل و بلبل» چه ویژگی داشت که دوست داشتید در ان حضور داشته باشید؟

یکی از ویژگی‌های این سریال حس و حال مجموعه است، آدم‌هایی که در این محله زندگی می‌کنند خیلی دوست داشتنی‌اند و حس زندگی در این سریال جریان دارد. من برخلاف عده‌ای از بازیگران گاردی نسبت به کار کودک ندارم. البته کار کودک را باید بلد باشی، چون اگر بلد نباشی باید بتوانی به جرات بگویی من خیلی بازیگر خوبی هستم، همه هم من را می‌شناسند و در سینما هم نامبروانم ولی می‌دانم که پایم را در کار کودک بذارم نمی‌توانم از پس آن بربیایم و این موضوع هم برای خودم بد است و هم برای کاری که قرار است در آن بازی کنم. کار کودک یکسری ریزه کاری دارد که باید بلد باشی چه کار کنی. اما این سریال خوب بود، کارگردان این مجموعه کارگردان کاربلدی است که با هم تعامل داشته باشیم و اگر من پیشنهاد شیرین و خوبی که در راستای کار و بهتر شدنش بود، می‌دادم را می‌پذیرفت. اساسا بازیگری کاری جمعی است، درست است که من بازیگر در یک فیلم یا سریال در نهایت باید به فکر ایفای نقشی که برایم در نظر گرفته شده است باشم اما کار من در کلیت مجموعه و برعکس شرایط و موقعیت مجموعه روی کار بازیگر تاثیر می‌گذارد. ضمن اینکه من به عنوان بازیگر معمولا در کارهایم بداهه پردازی دارم مگر اینکه کارگردان با آن مخالفت کند. از طرف دیگر داریوش فرضیایی یکی از شاخص‌ترین افرادی است که در تلویزیون در زمینه کار کودک فعالیت می‌کند، وقتی چنین کسی در چنین برنامه‌ای حضور دارد صد در صد به عنوان بازیگر تشوق می‌شوی که تو هم در آن باشی.

 

شما خودتان هم فرزند دارید که مخاطب کارهای کودک باشد؟

بله یک پسر ۵ ساله دارم.

 

سریال‌های شما مخصوصا آنهایی که در ژانر کودک هستند را می‌بیند؟

بله، سری قبلی «محله گل و بلبل» را هم که من در آن بازی می‌کردم با دقت می‌دید و دوست داشت، الان هم می‌بیند و خیلی خوشش می‌آید. فضای کلی سریال و عمو پورنگ را هم خیلی دوست دارد. البته چون خیلی شیطان است یک جا بند نمی‌شود مدام می‌رود و می‌آید اما برنامه را می‌بیند.

 

 

 

 

 

khabaronline.ir
  • 16
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش