بی شک یکی از مرسوم ترین عنوان هایی که از دل رسانه قدرتمندی چون تلویزیون بر می آید «چهره شدن» شیرین است. حالا تصور کنید نام و نام خانوادگی تان هم طوری باشد که به این مهم دوچندان بیفزاید.
رسانه ملی خاستگاه چهره های زیادی بوده که هر کدام با اتکا به ویژگی های فردی و همت شخصی از این تریبون سراسری به نحو احسن استفاده کرده اند تا در اذهان عمومی ماندگار شوند. مثلا بازیگران یک مجموعه پس از اینکه حاصل تلاش شان پخش شد، گاهی یک شبه و گاهی با به جان خریدن مصائب چندساله چهره می شوند و غالبا تا آخرین لحظه عمر هنری شان در همان قالب باقی می مانند، یعنی مردم آن ها را با یک تصویر کلی به یاد می آورند.
اما هستند چهره هایی که هنرمندانه قالب ها را می شکنند و هر از چندی تصویری نو در ذهن مخاطبانشان به جا می گذارند. برای تلویزیون دهه هفتاد همان نقش «فرید جنگلبرد» کافی بود تا رامبد جوان را هنوز هم با ویژگی پسری پرشر و شور به خاطر بیاوریم.
رامبد، جوان بود و باانگیزه. اگرچه بعد از «خانه سبز» با «سرزمین سبز»، «فروشگاه»، «نوعی دیگر» و «کت جادویی» نقش خود را در ذهن طرف دارانش پررنگ تر کرد، دستی به قلم برد تا با نگارش «در همین حوالی» و «تولید دیگر» نویسندگی را هم تجربه کند. دیگر زمان شکستن قالب فرا رسیده بود و باید در سریال تاریخی- مذهبی «ولایت عشق» مهدی فخیم زاده لباس امین؛ خلیفه عباسی را بر تن می کرد تا وجه دیگری از توانایی هایش را به نمایش بگذارد.
هرچند آن طور که باید و شاید در این فرصت خط شکن نبود، با کارگردانی سریال مناسبتی «گم گشته» برای ماه مبارک رمضان سال ۸۰ این اتفاق به بهترین نحو ممکن رخ داد. همین که برای همه جا بیفتد این سریال جدی را رامبد جوان خودمان ساخته است، اتفاق خوبی بود که نشان دهد او صرفا یک کمدین نیست.
پس از آن مجموعه های «باغ بلور» و «جاده باریک» را کارگردانی کرد که هیچ وقت پخش نشد و در اواخر این دهه سریال نوروزی «نشانی» و «توطئه های فامیلی» را با همان حال و هوایی که از او سراغ داریم جلوی دوربین برد و تنها «مسافران» تولید سال ۸۸ این قدرت را داشت مخاطبان بسیاری را به خود جلب کند.
دهه تجربه های تازه
در دورنمایی کلی می توان گفت دهه هشتاد برای این چهره دوره کسب تجربه و آزمون و خطا بود. فرصتی که او بتواند علاوه بر بازیگری، نویسندگی و کارگردانی تلویزیون با برنامه «خانه ای با طرح نو» مجری گری را هم در کارنامه حرفه ای خود ثبت کند. حتی خودش می گوید فکر برنامه پرمخاطب «خندوانه» هم، که دهه نود به بار نشست، از دهه هشتاد شکل گرفته بود.
در کنار همه این فعالیت ها که از سال ۷۰ شروع شد و هیچ تضمینی برای درآمد مستمر او نبودند، خلاقیتش را به نوعی دیگر با هنر ترکیب کرد تا به دور از فضای چهره سازی عنوان تیزر ساز موفق را نیز از آن خود کند. هر چند سال هاست دیگر فرصت و شاید نیازی برای ادامه این تجربه ندارد، اگر دوباره تبلیغ تلویزیونی محصولاتی مانند مزمز، تک ماکارون، ایران خودرو، هوندا و... را ببینید یادتان می آید که هر کدام شان تا مدت زمانی در گوشه ای از خاطر شما خوش نشین بودند.
فرصت در انداختن طرح های نو
دهه نود دیگر وقت آن رسیده بود تا این چهره تلویزیونی برای بهتر دیده شدنش طرح نو دراندازد. بازی اش در مجموعه تلویزیونی «ساختمان پزشکان» در همان ۳ قسمت هم شیرین بود، اما نه به اندازه ای که مزه اش تا سال ها در یاد مخاطبان بماند. «شام ایرانی» و «کوچه مروارید» از محصولات شبکه نمایش خانگی هم در مقیاس مخاطب داخل کشور آن قدر بیننده نداشت که رامبد با حضورش حرف خاصی برای گفتن داشته باشد.
اجرا و کارگردانی برنامه تلویزیونی «گپ» در شبکه نوپای آی فیلم هم در ادامه تجربیاتش رقم خورد، اما دلیل محکمی برای ماندگار شدنش نبود. تا اینکه ۲۱ خرداد، سال ۱۳۹۳ از راه رسید و شبکه نسیم از برنامه ای با عنوان «خندوانه» با کارگردانی و اجرای رامبد جوان رونمایی کرد. برنامه ای که به مرور توانست با طی یک مسیر برعکس، اعتبار یک شبکه تلویزیونی را تثبیت کند، بدون آنکه برای بهتر دیده شدنش نیازی به پخش از شبکه سراسری داشته باشد.
این برنامه همان طور که از اسمش بر می آید به دنیا می خندد و می خنداند تا هر درد بی درمانی را دوا کند. برنامه ای که برخی را بر آن داشت تا نام کارگردان را در دلشان معنی کنند: نگهبان آرامش جوان یا به قول برخی فرشته شادمانی. حالا او به گونه ای قالب شکسته است که به این زودی ها کسی رقیبش نخواهدشد.
با مطالعه، تحقیق، اجرا و عمل درباره خنده و شاید کاری کرد که هیچ وقت برای کسی مهم نباشد او تحصیلاتش چیست، مثل همه چهره های ماندگاری که برای جامعه خود و جهان پیرامون شان اثری بیش از مدرک و مقاله بر جای گذاشتند، رقیب ندارد چون شیوه اجرایش به قدری برای دیگر برنامه سازان جدید بود که احساس کردند دل شان می خواهد این گونه را تجربه و تکرار کنند و فعلا به فکر بلندشدن روی دست او نیستند.
البته او دوست دارد خبرهایی از او درج شود که با حرفه اش مرتبط باشد، هر چند که مثل هر آدم شناخته شده دیگری می داند مردم علاقه مندند از زندگی خصوصی اش بیشتر بدانند، اما او چندان تمایلی به این کار ندارد و معتقد است زیاد نباید رسانه های جمعی را به مسائل خصوصی افراد مشغول کرد.
جوان روی صحنه تئاتر
رامبد جوان در این عصر ارتباطات و رسانه های مجازی غوغای خنده کرده، اما افراط نمی کند. خودش می خندد بی آنکه خیلی دهانش را باز کند. می داند که هر چیز حد و حدودی دارد و اگر فاجعه جانکاهی در کشورش رخ می دهد، برنامه اش می تواند محل مناسبی برای گفتن برخی حرف ها باشد. می داند وقتی مهمانان برنامه اش بیمارانی با شرایط خاص هستند، به شاد کردن دلشان می ارزد که دل ملتی با دیدنشان به درد بیاید.
راه طنازی را بلد است و می داند خنده وقتی دل نشین است که تو را به فکر فرو ببرد. در ۴۵ سالگی هنوز جوان است و جویای تجربه ولی به جایی رسیده است که می تواند برای جوان تر از خود نقش حامی را ایفا کند. جوان همچنان که در تلویزیون مشغول است تئاتر و سینما را از یاد نبرده و حتی در امر مستندسازی هم دستی بر آتش تجربه دارد و معتقد است موفقیت می تواند در شاخه های متفاوتی رنگ واقعیت به خود بگیرد.
او در سالی که گذشته تهیه کننده نمایش «مثل شلوار جین آبی» شد که نویسندگی اش را احسا گودرزی همکار جوان در برنامه «خندوانه» به عهده داشت. همکاری تئاتری این دو نفر با نمایش «اسلحه ناموس منه» در تئاتر مستقل تهران ادامه پیدا کرد. او همچنین به عنوان مشاور در نمایش «کله پوک ها» با کارگردانی هومن رهنمون و حضور تعداد کثیری بازیگر جوان با تهیه کنندگی امیرحسین شفیعی نیز فعالیت داشت.
«کالیگولا»، «دیوار چهارم» و «درخت بلوط» حضور صحنه ای او را تثبیت می کند و تا جایی به توانایی خود ایمان دارد که می داند در کارگاه های تخصصی تئاتر می تواند تجربیات ارزشمندی را به جوانان منتقل کند.
تجربه های سینمایی
رامبد در تمام این سال ها در سینما هم بیکار نبود. از همان دهه هفتاد به بازی در فیلم های «پشت دیوار شب»، «کمکم کن»، «مومیایی ۳»، «سیندرلا»، «صورتی» و «مکس» مشغلو شد تا در سال ۸۳ بتواند با اتکا به انرژی و کودک درون خود اولین فیلم بلند سینمایی را با عنوان «اسپاگتی در هشت دقیقه» کارگردانی کند و برنده جایزه بهترین کارگردانی از بیستمین جشنواره بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان شود.
«نسل جادویی»، «سوغات فرنگ»، «زن بدلی»، «جعبه موسیقی» و «شبی در تهران» دیگر بازی های سینمایی او شدند، تا زمانی که دوباره به سرش بزند کارگردان شود و «پسر آدم، دختر حوا» را بسازد و موقعیتی فانتزی از کشمکش رابطه های جوانان را به تصویر بکشد. پس از آن بازی در فیلم های «دیو و دلبر»، «دختر شاه پریون»، و «آزمایشگاه» هیچ تاثیر قابل قبولی از توانایی های او به جا نگذاشتند، تا اینکه باز هم در مسیر تابوشکنی جلوی دوربین «گناهکاران» با کارگردانی فرامرز قریبیان رفت تا سیمرغ بهترین بازیگر مکمل نقش مرد سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر را از آن خود کند.
با «نیکان و بچه غول» بار دیگر به سینمای کودک ادای دین کرد و بازیگر «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» هم شد، اما «آزادی مشروط» بود که بار دیگر نشان داد جوان نسبت به نوجوانان آسیب پذیر دغدغه مند است.
«نگار» و تجربه های تازه
او در جشنواره فیلم فجر گذشته «نگار» را به عنوان آخرین تجربه کارگردانی خود روی پرده برد تا نامزد بخش بهترین کارگرداین باشد، اما دست خالی به خانه بازگردد و بدانیم «خندوانه» رامبد جوان این روزها رکورد تلاش های پیشین او را شکسته است و در صدر قرار دارد، تا آنجا که یک بار بهترین برنامه و بار دیگر بهترین مجری در پانزدهمین و شانزدهمین جشن حافظ معرفی شود و وب سایت خبری انگلیسی گاردین از این برنامه بنویسد.
احتمالا برایتان جالب باشد بدانید که این چهره محبوب پرانرژی به جز روی صحنه و پشت دوربین گاهی بین مردم می رود و در رویدادهایی مثل «جشن بزرگ اصفهان شاد» رابطه نزدیک تری با هوادارانش برقرار می کند. او برای سر حال نگه داشتن هم وطنانش اهداف جدی در سر دارد و می خواهد گام های بلند و استواری در این زمینه بردارد.
صداق این ادعا برگزاری اولین کنفرانس ملی اوقات فراغت بود که اردیبهشت گذشته برگزار شد. توجه رامبد جوان به ارزش های ملی و سنتی در کارهای اخیرش و خصوصا در خندوانه، نکته ارزشمند دیگری است که کار او را متمایز می کند. اهمیت دادن به استفاده از واژه های فارسی، توجه به حمایت از کالای ایرانی، توجه به حضور متناسب شخصیت های فرهنگی، علمی و ملی در کنار چهره های هنری و سینمایی در برنامه و تقدیرهای به موقع از ایثارگران و خانواده شهدا از دیگر امتیازات او در خندوانه است.
رامبد جوان هیچ وقت با دارا بودن کمربند مشکلی تکواندو در زمینه ورزش به دنبال کسب افتخار نبود، اما بین ورزشی ها آن قدر محبوب هست که عادل فردوسی پور میزبانش در برنامه «نود» شود و با شیطنت هایش حسابی سر و صدا راه بیندازد. رسم مهمان نوازی ما ایرانی هاست که می دانیم هر رفتی، آمدی هم دارد و این گونه شد که رامبد جوان هم از او در «خندوانه» به نحو احسن پذیرایی کرد تا دو برنامه محبوب و پرمخاطب تلویزیونی با یک بده بستان ایرانی پا به پای هم برای مردم جذاب باشند.
رامبد جوان تبریزی متولد اول دی ماه سال ۱۳۵۰ حالا حالاها با مخاطبانش کار دارد. ذهن او برا یکودک ،نوجوان، جوان، میان سال و سالمند طبقه بندی شده که برای هرکدام شان حرف های جدی و شوخی ناگفته زیادی دارد. باید منتظر تجربه ها و شیطنت های تازه او در آینده باشیم.
محیا رضایی-ماهنامه سروش
- 17
- 5