بازیگر ابزار تفکر کارگردان است بزرگنمايي قلم کوچکنمايي قلم بازگشت«یک روز بخصوص» داستان روزنامهنگاری آرمانگرا است که سعی میکند مسائل پشت پرده پزشکی و درمان از قاچاق دارو تا کارهای غیرمجاز را افشا کند. در این راه برادرزن سابق او که از موقعیت شغلی خود برای منفعت فردی اش بهره میبرد مانع او میشود. عوامل بیرونی باعث میشود حامد چک یکی از دلالان را برای نجات جان خواهرش قبول کند اما آن را پاره میکند. از دیدگاه فیلم آغاز درمان این بیماری مزمن (رشوه خواری) اصلاح فردی است. تا زمانی که این فساد از سطوح مختلف بخشی از مردم کف جامعه - امثال حامد و کافه چی- متوقف نگردد، مبارزه با آن به مطالبه عمومی بدل نخواهد شد. فیلم سوژه بسیار خوبی دارد که به نظر میرسد با اکران در زمان نامناسب آنگونه که شایسته بود نتوانست نظر مخاطب را به خود جلب کند. فارس با محسن کیایی علاوه بر توجه به دو اثر «یک روز بخصوص» و «نقطه کور» درباره نحوه انتخاب فیلمنامه، چگونگی ارائه کاراکتر و نزدیک شدن به شخصیت گفتگو کرده که از نظرتان میگذرد:
به نظر می رسد فیلمهای اجتماعی که برای ایفای نقش انتخاب کردید از انتخاب فیلمها با مضمون رئالیزم اجتماعی اجتناب کردید و بیشتر آثارقصه گو را برای بازی انتخاب کردید.من قصه گو بودن فیلمنامه و اینکه فیلم بتواند حرفش را بدون لکنت بگوید و قصه ای را تعریف کند و تماشاگر را بتواند جذب کند برایم اهمیت زیادی دارد. عموماً دوست دارم فیلمنامه ای که انتخاب میکنم قصه گو باشد و دغدغه ای داشته باشد حتی فیلم کمدیای را هم که انتخاب و بازی میکنم دوست ندارم کمدی صرف و خالی و بدون هیچ حرفی باشد. بیشتر علاقه مندم اثر دغدغه مند باشد. در آثاری که انتخاب کردم سعی کردم این نکات را رعایت کنم . البته در فیلم «یک روز بخصوص» نقش کوتاهی دارم .
اما با کوتاهی نقش در «یک روز بخصوص» نقش موثری را بازی میکنید و تاثیرگذاری این نقش به نسبت «نقطه کور» بسیار زیاد است. پیشنهاد مالی که به «حامد» ارائه میدهید در روند تصمیم گیری شخصیت اصلی بسیار نقش دارد.
شاید بتوانیم بگوییم که شخصیت برادرزن حامد خیلی نزدیکتر به عامه مردم است . شاید بسیاری از افراد جامعه مانند کاراکتری که من نقش آن را بازی کردم، در آن شرایط فکر میکنند. کاراکتری که نفع خودش را در نظر می گیرد و به حامد می گوید که همه افراد جامعه به فکر خودشان هستند تو هم به فکر خواهرت باش و زندگی کن. این کاراکتر برای تماشاگر ملموس تر است و شاید براساس منطق مخاطب قابل باورتر باشد .
در «یک روز بخصوص» برخلاف «سدمعبر»، «نقطه کور» و «ایستگاه اتمسفر» طنز متفاوتی در کار دیده میشود و احساس میشود مخصوص این فیلم طراحی شده.
فکر می کنم انتخاب من برای این نقش دلیلش همین طنز خاص و کمرنگ بود. آقای اسعدیان روز اول که با من صحبت کردند به این نکته اشاره کردند که من دوست دارم کاراکتر کمی طنز داشته باشد زیرا فیلم به هرحال در فضای تلخ پیش می رود. دختری عمل جراحی می شود و مردی که گرفتار این ماجرا است و دغدغههای دیگر که اطراف شخصیت داستان هست فضای کار را تلخ میکند. این کاراکتر به لحاظ جنس و خلقیاتش مانند یک شیطان است که او را به سمت رفتار بد هدایت میکند و او را برای رسیدن به منافع خودش تشویق می کند. برخلاف کاراکتر من، خانم ایزدیار شخصیت اصلی داستان را به سمت رفتار خوب هدایت می کند، مثل دو فرشته که روی دوش هر انسانی هست. آقای اسعدیان دوست داشتند این کاراکتر فرد خوش مشرب و شیرین باشد . من که حضورم برای ایفای نقش قطعی شد یکسری پیشنهادات داشتم که ارائه دادم.
پیشنهادات ارائه شده از سوی شما مورد قبول کارگردان قرار می گرفت؟
آقای اسعدیان کارگردان بسیار دموکراتی هستند و حرف ها را گوش میکنند و ایده اگر به نفع کار باشد حتما آن را به کار میگیرند. من خودم را وقتی در اختیار کارگردان قرار میدهم عموماً پیشنهادی ارائه میکنم که به فضای فیلم و کار کارگردان همچنین حرف فیلم نزدیک باشد پیشنهاد پرت نمیدهم.
مثلث جوان بازیگری در فیلم «یک روز بخصوص» در فیلم «خط ویژه» تجربه شده بود و این مثلث بسیار خوب جواب داده بود این افراد پتانسیل بالایی در جذب مخاطب دارند اما چرا در این فیلم متاسفانه نتوانست مخاطب را آنگونه که توقع می رفت جواب دهد.
همانطور که گفتید. ما سه نفر در «خط ویژه» بازی می کردیم اما ما همه ابزار تفکر کارگردان هستیم و جزیی از فیلمنامه ای هستیم که نوشته شده است. البته شرایط اکران عید هم متفاوت است. این فیلم در کنار دو فیلم کمدی اکران شد . در تعطیلات نوروز مردم دوست دارند فضای شاد را تجربه کنند و کمدی ببینند کمتر به سمت آثاری میروند که قرار است آنها را به فکر وادار کند. به لحاظ اکران سینماهای کمتری به فیلمهای اجتماعی اختصاص مییابد. این مهم روی فروش فیلم تاثیرگذار است. سلیقه و نوع نگاهی که آقای اسعدیان در فیلمنامه تزریق کردند ، در طول کار هم از ما اینگونه استفاده کردند. فیلم کمدی یا اکشن نیست یا شرایط خاصی ندارد که بخواهد مخاطب را درگیر و جذب کند. قصه آرام و نرمی قرار بود تعریف شود. قصهای که حرفهای زیادی برای گفتن دارد و دغدغه مند است.
من هم معتقدم فیلم اگر ایام نوروز اکران نمی شد مخاطب بهتری را با خود همراه می کرد. البته این نکته را فراموش نکنیم در ایام نوروز در سال گذشته آثاری داشتیم که نگاه تلخی به یک مسئله اجتماعی داشتند اما مخاطب را با خود همراه کردند . به عنوان یک هنرمند که در حوزههای مختلف فعالیت دارد، بفرمایید این مثلث که خوب توانسته بود جا بگیرد و جواب دهد چه اتفاقی افتاد که این بار پاسخ نداد.اصلا مسئله ضعف یا اشکال در فیلم مطرح نیست که بخواهیم بگوییم فیلمنامه ضعیف بوده یا کار ضعیف بوده. ما وقتی فیلمی کار میکنیم تلاش می کنیم اولین اتفاق این باشد که تماشاگر اثر را ببیند و مورد استقبال قرار بگیرد و هزینههای فیلم بازگردد. گاهی اوقات سیاست انتخاب بازیگر، انتخاب متن، نوع و شیوه کار، چیدمان درست نیست. شاید تماشاگر از محسن کیایی انتظار طنازی بیشتری داشته باشد. انتظار داشته موقعیت طنز بیشتری برایش فراهم کند که باعث خنده شود و موقعیت جذابی برایش خلق شود. آقای اسعدیان بهترین انتخابها را انجام داد. مصطفی زمانی که در سریال «شهرزاد» محبوبیت کسب کرد، پریناز ایزدیار که سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد ، من در میان دیگر دوستانم فیلمهای پرفروش زیادی را در کارنامهام دارم، همه را کنار هم قرارداده است . اما بستر که فیلمنامه است اجازه خودنمایی بیشتر به ما نداد ما در حد و اندازه فیلمنامه بازی کردیم و در حدو اندازه کار قرار گرفتیم به نظر من اینها همه به نوع نگاه کارگردان باز میگردد این که ایشان چگونه به کار نگاه کرده و ایشان چقدر علاقمند بودند از بازیگران استفاده کنند و چگونه از ما در کار بهره ببرند. اگر ترکیب بازیگران را در فیلم جابجا کنید فیلم دیگری خواهد شد. اگر من جای مصطفی زمانی بازی میکردم و او کاراکتر من را بازی می کرد فیلم جور دیگری میشد زیرا من چیزهایی را برای نقش حامد میبردم و بالطبع «زمانی» برای کاراکتر من چیزهایی می آورد که جنس کار تغییر میکرد. این سلیقه، نوع نگاه و فکر آقای اسعدیان بود که باید ایشان نظرشان را بگویند.
در این کار آرامش و با طمانینه خاصی در ایفای نقش و کاراکتر داشتید. البته شیطنت هایی دارد که نسبت به «سد معبر» بیشتراست.
این نوع آرامش که شما درباره کاراکتر می گویید در نقش وجود داشت و آقای اسعدیان از کاراکتر این نوع کار را می خواستند. همانطور که گفتم من معتقدم بازیگرابزار تفکر کارگردان است و مدل کار من اینگونه است که خودم را به کارگردان میسپارم زیرا احساس میکنم بازیگر وقتی خودش را به کارگردان میسپارد بهترین اتفاق است زیرا اگر من تصمیم بگیرم درباره نحوه ارائه نقش تصمیم بگیرم بعد از دو یا سه کار همه نقشها شبیه به هم میشود زیرا همگی از فیلتر من عبور میکند. من فیلتر دیگری مانند کارگردان انتخاب میکنم که کار از زیر نگاه و فیلتر ایشان عبور کند که تفاوتهای نقشهایم بهتر شکل بگیرد و ارائه شود.
زیرا هر کارگردانی یک نوع نگاه با خود نسبت به کاراکتر دارد و در ارائه کاری متفاوت به من کمک شایانی میشود. من بازیگر خیلی وسواسی هستم و بازیگری هستم که اتفاقا کم کار می کنم الان دوسه فیلم من کنار هم اکران میشود زیرا در سالهای مختلف کار شده و به یکباره نزدیک به هم اکران شده. من علاقمند نیستم همیشه و در هرزمانی دراکران باشم یا کاریدر تلویزیون داشته باشم. از این موضوع فراری هستم و دوست دارم آرام کار کنم برای همه نقش هایم استراتژی دارم که چه کاری انجام بدهم اما همه این ها باید از فیلتر کارگردان عبور کند . من هر ایده ای که دارم حتما همسو با کارگردان می شود و حتما در راستای هدف کارگردان که در فیلم برای خود ترسیم کرده، قرار می گیرد. من برای هر فیلمی که بازی میکنم ارزش قائلم، برای همه نقشهایم فکر میکنم و تمام تلاشم را می کنم هر میزان توانایی که دارم در ارائه نقش متفاوت استفاده کنم. در برخی از روزها از فیلم سینمایی اولی که بازی کردم تا امروز را مرور می کنم ببینم چه استراتژی را دنبال کردم و چه اولویتهایی را در نظر گرفتم.
با این شرایط بهتر میتوانید بگویید متفاوتترین نقش شما در این دوره کاری چیست؟
متفاوت ترین نقش عمرم را در «آستیگمات» بازی کردم که در جشنواره به نمایش درمی آید. کار سخت و متفاوتی بود و نقش اصلی فیلم را عهده دار هستم در تمام سکانس ها حضور داشتم و برایم بسیار مهم بود که فیلم چگونه آماده میشود . برای این نقش بسیار تلاش کردم و امیدوارم این تفاوت ها در آمده باشد. من تلاش کردم که کار درآمده باشد.
در کارهایی که امسال قرار است اکران شود علاقمندی شما نسبت به کدام کار بیشتر است؟
برای همه فیلمهایی که امسال اکران میشود همچنین «نقطه کور» که از سال گذشته آماده بود و در حال اکران است تلاش کردم «ایستگاه اتمسفر» نقش تلخی که تا به حال تجربه نکرده بودم و برای من آنهمه حال بد را که بخواهم در یک فیلم تجربه کنم، سخت بود. اما برآیند سه فیلمی که هرسه در جشنواره حضور داشتند را بررسی میکنم براساس سلیقهام فکر می کنم بازیام در«سد معبر» جزئیات بهتر و بیشتری داشته و آنجا موفق تر بودم دلیلش این بود که کاراکتر را خودم کمی خاص کردم و چیزهایی برایش انتخاب کردم که براساس موقعیتش این نقش را متفاوت تر میکند.
در فیلم «یک روز بخصوص» نقش یک روزنامهنگار را برعهده داشتید ، برای ایفای این نقش چقدر به این حوزه نزدیک شدید؟
در نوع ارائه شخصیت هیچ گاه سعی نمیکنم ما به ازای بیرونی شخصیت را پیدا کنم بلکه تلاش میکنم کاراکتر را در خودم پیدا کنم. در مورد کاراکتر «یک روز بخصوص» تلاش کردم به این فکر کنم اگر یک روزی روزنامه نگاری باشم که در موقعیت این کاراکتر قرار بگیرد یک چنین رفتاری از او بروز و ظهور میکند که در «یک روز بخصوص» میبینید.
چه زمانی تولید فیلمنامه «لانه زنبور» ممکن می شود؟
هم اینک مشغول بازی در نمایش «پپرونی برای دیکتاتوری» در سالن پالیز هستم. استقبال بسیار خوبی شده و احتمالاً نمایش آن تا خردادماه ادامه پیدا میکند. فیلمنامه «لانه زنبور» قرار است توسط آقای نیک نژاد کارگردانی شود که احتمالا تابستان جلو دوربین برود و کار موضوع کمدی دارد که نوشتم و خودم هم بازی میکنم.
- 11
- 5