به گزارش جام جم آنلاین، فریبا کوثری؛ بازیگری را از سال ۶۷ و بازی در فیلم سینمایی در مسیر تندباد به کارگردانی مسعود جعفریجوزانی آغاز کرد و در سریالهایی مانند معصومیت از دست رفته، بیگناهان، دلنوازان، مختارنامه، یلدا و فوقسری هم نقشآفرینی کرد. پای صحبت این بازیگر نشستهایم تا از نگاهش به زندگی خانوادگی و اجتماعی بپرسیم.
خانم کوثری! نقش خانواده را در جایگاه امروز خود چگونه ارزیابی میکنید؟
خانواده اولین نهادی است که هر انسانی در آن رشد میکند و ما خیلی از مسائل را درون خانواده میآموزیم، به نظر من خانواده پایگاهی برای افراد است که همیشه پذیرای اعضایش میشود و اگر فردی از سوی خانواده حمایت نشود، مسلما در موفقیتهای اجتماعی دچار مشکل خواهد شد.
باوجود جایگاهی که خانواده در فرهنگ ما ایرانیها دارد، بسیار متاسفم که در سالهای اخیر بنیان خانواده به سمت سستی رفته است و خانوادهها مثل گذشته تکیهگاه نیستند. در دوران نوجوانی ما پدرسالاری بود، اما الان فرزندسالاری است و همه باید در خدمت فرزندان باشند. برای خود من، اولین فردی که در مسیر کار تشویقم کرد و همیشه پشت و پناهم بود، مادرم است و در کنارش خواهرها و برادرهایم و من اعتقاد راسخی به جایگاه خانواده در موفقیت دارم.
در روزگار مدرن، خیلی از خانمها در کنار وظایفی که در خانه به عهده دارند، از جایگاه شغلی هم در اجتماع برخوردارند، به نظر شما چگونه میتوان، هر دو نقش را بهدرستی ایفا کرد بدون اینکه خللی در نقش دیگر ایجاد شود؟
به نظر من نقشهای اجتماعی تنها به مردان اختصاص ندارد و این تفکر که زنان تنها باید وظایف خانهداری را بهعهده بگیرند، اشتباه است. این روزها نگاه سنتی به زنان تغییر کرده است، در روزگاری پختن یک قورمهسبزی یک روز زمان میبرد؛ اما این روزها همه چیز آسانتر شده است و به تبع سبک زندگیها هم دچار تحول شدهاند.
من موافق حضور موفق خانمها در اجتماع هستم اما متاسفانه نقش خانمها در عرصه سیاسی کشورمان کم است در حالی که خانمهای ما نشان دادهاند در عین حال هم میتوانند در خانواده موفق باشند و هم در عرصه اجتماع. خانمها درآن واحد میتوانند چند کار را با هم انجام بدهند برعکس آقایان که تک بعدی هستند. البته شاید همه زنان موفق در سطح اجتماع، در زندگیهای شخصیشان هم به همان اندازه موفق نباشند، اما موفقیت اجتماعی زنان باعث میشود که ما به جنسیتمان ببالیم.
یکی از اتفاقهایی که در سالها اخیر افتاده افزایش سن ازدواج، زندگیهای مجردی و رشد آمار طلاق است، به نظر شما چه عواملی به این اتفاق میانجامند؟
به نظر من انگیزه برای زندگی مشترک کاهش پیدا کرده و افراد نمیدانند از زندگی مشترک چه میخواهند، ازدواج مسئولیتی نیست که فرد، یک روز آن را بهعهده بگیرد و روز دیگر ترکش کند و برخی نمیدانند که ازدواج چه مسئولیت خطیری است.
به نظر من مسائل اقتصادی مهمترین عامل این اتفاقات است، این روزها همه میخواهند زندگی لوکس و راحتی داشته باشند اما در این جهت تلاش نمیکنند. زمانی که فردی موفق میشود، مسلما سالها تلاش کرده است اما برخی میخواهند با کمترین زحمت و زمان به بهترین زندگی برسند و این عملی نیست.
دومین دلیل مشکلات خانوادهها اعتیاد است که در نهایت به نابودی بنیادین خانواده میانجامد. چشم و همچشمی از دیگر مسائلی است که به این مشکلات منتهی میشود. از طرف دیگر خیلی از جوانان قصد ازدواج دارند اما به دلیل بیکاری و مشکلات اقتصادی نمیتوانند از پس مسئولیت ازدواج برآیند.
به نظر شما چگونه میتوان خانوادهها را از این همه خطراتی که از همه سو به آنها هجوم آورده است، مصون نگهداشت؟
متاسفانه در جامعه ما، همه از خانمها انتظار بخشش دارند، اینکه خانمها باید بسازند و تحمل کنند و پشتیبان همسرشان باشند، من مخالف این موارد نیستم اما همه اینها مستلزم این است که مرد هم در جهت زندگی تلاش کند، اما برخیها انتظار دارند از همان ابتدای زندگی همه خواستههایشان محقق بشود که این امکانش نیست. در این میان مسئولان با ایجاد اشتغال برای جوانان میتوانند کمی از مشکلات را کاهش دهند.
خودتان پیش زمینه موفقیتتان را چه میدانید؟
نسل ما نسلی بود که دیگر تکرار نشد. در دوره ما اوج تکنولوژی، ماشین حساب شارپ بود، آن روزها زندگیها محدود بودند و ما وارد فضاهای مجازی و این ارتباطات گسترده نشده بودیم. زمانه تغییر کرده است و سبکهای زندگی هم همینطور. بچههای نسل جدید شرایط زندگی بسیار متفاوتی نسبت به ما دارند.
به نظر من در زندگی برای به دست آوردن هر چیزی باید تلاش کرد، اگر در زندگی تلاش و هدف و برنامه در کنار هم باشد، مطمئنا به خواستهها و آرزوهایمان میرسیم. متاسفانه برخی از جوانان نمیخواهند تلاش کنند و بهسادگی و راحتی به خواستههایشان برسند.
در این میان شکست خوردنها باید انسان را قویتر کند، ما به دنیا آمدهایم که اثری از خودمان در این دنیا باقی بگذاریم و پس از دهه ۳۰ یا ۴۰ زندگیمان زمانی که به عقب نگاه میکنیم، آه و افسوس نخوریم و احساس کنیم تلاشمان را کردهایم. خیلیها تلاش میکنند اما نتیجه نمیگیرند حتما راهشان را اشتباه آمدهاند باید مسیر صحیح را انتخاب کرده و در جهت آن تلاش کنند.
- 15
- 6