جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۸:۴۹ - ۰۷ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۱۶۷۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

ماجرای آزاده نامداری و آزمون بزرگ تلویزیون

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,آزاده نامداری

بنا نداشتم به این جنجال خبری مربوط به «مجری تلویزیون» بپردازم. اما حالا که روزنامه‌های اروپایی به آن پرداخته‌اند فکر کنم وقت مناسبی است که بیش از اینکه به مجری و حرف‌ها و کارها و ادعاهایش مشغول شویم و با آبروی این بنده خدا بازی کنیم کمی عقب‌تر بایستیم و کلی‌تر به اوضاع و احوال نگاه کنیم. به جای محاکمه و ملامت مجری، سازمانی را محاکمه و ملامت کنیم که ریاکاری را نهادینه کرده است و اعضای خود را به این زندگی دوگانه وادار کرده است.

 

اشکال اصلی متوجه تلویزیون است که نه‌تنها در هیچ‌یک از ماموریت‌ها و وظایفش موفق نبوده بلکه آنقدر مشغول ظاهرسازی و راضی کردن خواص بوده که تبدیل به کانون ترویج زندگی دوگانه و غیرصادقانه شده است. در واقع این تشت رسوایی مجری یا مجری‌های تلویزیون نیست که از بام افتاده بلکه تشت سازمانی از بام افتاده که حرف منتقدینش را گوش نکرده، به اصول اخلاقی پایبند نبوده و با اصرار بر مسیر غلط، بازی را به رقبای ماهواره‌ای ضد انقلاب – حتی به رقبای فکسنی و بی پول و بی‌امکان خود – باخته است. سال‌هاست که همه دلسوزان و کارشناسان و آدم حسابی‌ها، حتی مردم عادی که تلویزیون با پول آنها اداره می‌شود، دارند داد می‌زنند که این رسم تریبون‌داری نیست و این ره که تو می‌روی به مکه که نمی‌رسد هیچ، به دوزخ ختم می‌شود، اما کو گوش شنوا؟ نه اینکه آقای علی عسگری نشنود.

 

نه قبلی‌های او هم نمی‌شنیدند و جز به چند نفر خاص به احدی پاسخگو نبودند. نیازی نیست برای فهمیدن این ظاهرسازی عکس‌های سوییس را بازبینی کنیم؛ نه. کافی است این تلویزیون را روشن کنید تا ببینید چطور همه چیزش مثل دکور، توخالی و نمایشی است. اسم مجری‌ها بد در رفته وگرنه سطوح دیگر سازمان وضع‌شان خراب‌تر از این حرف‌هاست مثلا فکر کردید پشت سریال‌ها یک عقیده راسخ و سفت و سخت حاضر است؟ فکر کردید برنامه‌های تلویزیونی مستظهر به عقیده و ایمان و کار عالمانه و حساب شده‌اند؟ احتیاجی نیست زیرک و کاربلند و اهل فراست باشید تا بفهمید در این جام‌جم چه می‌گذرد.

 

قشنگ این صفحه مونیتور داد می‌زند که این برنامه را تلویزیون محض گل روی فلان‌جا ساخته و آن یکی برنامه را محض خاطر بهمان جا و برنامه سوم را هم توقیف کرده‌اند مبادا از بسیار جا زنگ‌شان بزنند و توبیخ‌شان کنند. می‌دانید در اصل تلویزیون را چه کسانی اداره می‌کنند؟ آنها که رییس تلویزیون دائما در ذهنش نگران زنگ‌شان است... شک نکنید که بدنه تلویزیون هم مثل من و شما دل‌شان می‌خواهد کار خوب کنند و هرطور هست سازما‌ن‌شان را از این وضعیت رقت‌بار نجات  دهند لااقل آن عده‌ای که کاربلدند و دوره دیده‌اند و درسش را خوانده‌اند و ذوقش را دارند. آرزوی‌شان این است که عین همه جای دنیا برنامه بسازند و حرف حساب بزنند و از سر صدق حرف بزنند و چیزی از خودشان جعل نکنند. منتها دست‌شان بسته است و از هر طرف که می‌روند به دیوار سفت می‌خورند... کم‌کم می‌دانیم کار توی تلویزیون تبدیل به چه مفهومی شده؟

 

هم به زبان و هم به دل خودشان را توجیه می‌کنند که  «المامور معذور» مرده‌شور چه کار به بهشت و جهنم مرده دارد؟ کار حرفه‌ای‌اش را می‌کند، مزدش را می‌گیرد و خلاص. بی‌خود نیست که در این سازمان هر ذوقی از بین می‌رود و هر ایده‌ای به بدترین شکل تباه می‌شود. گاهی ایده‌‌های نابی به ذهن هنرمندان می‌رسد که تا به مسیر تصویب و برآورد و شورای تامین می‌افتند، رسما از بین می‌روند. بروند هم تبدیل به چیزی خنثی و بی‌مزه می‌شوند که حیف وقت؛ حیف پول. خدا کند آقای حضرتی روی ملاحظات خیرخواهانه، جمله‌ام را حذف نکند. بینی و بین‌الله دارم از سر صدق و دردمندی حرف می‌زنم... حرفم تلخ است اما تلخ‌تر از آنچه در سوییس اتفاق ‌افتاد.

 

پس حالا که کام‌تان تلخ است عرض مرا هم بشنوید، مشکل اصلی تلویزیون این است که خود مدیران  هم می‌دانند ریا تا کجا و در چه سطحی نفوذ کرده‌. خودشان هم می‌دانند این دکور عنقریب فرو می‌ریزد. راستی حالا که روزنامه‌های اروپایی هم به این خبر دامن زده‌اند، تلویزیون- بلکه بالاتر از تلویزیون- با یک آزمون بزرگ مواجه است با این قضیه چه کند؟ چطور رفع و رجوعش کند؟ شما را به خدا فقط مشمول مرور زمانش نکنید و تا سال‌های سال پرونده‌اش را باز نگه ندارید؛ خوب یا بد هر طوری هست تمامش کنید وگرنه «ما» استادیم که قضایا را کش بدهیم و در دست زمان بسپریم‌شان ولاینحل و یک لنگه پا نگه‌شان داریم.

 

سید علی میرفتاح

 

 

etemadnewspaper.ir
  • 13
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۲۲
غیر قابل انتشار: ۲۴
جدیدترین
قدیمی ترین
من یک چادری ام وخیلی جاها برای حفظ خودم سختی هایی رو متحمل شدم وقصدسرزنش نامداری وامثال او را ندارم فقط عرض میکنم حجاب فقط چادر نیست که امثال اورا باحجاب بدانیم واینکه ایشان متاهل هستن فقط حیابرای زن نیست غیرت هم برای همسران لازم است
متاسفم براتون برا قسم دروغتان که نشان از وجود تهیتان دارد ما چادی ها از حضرت زهرا الگو گرفته ایم
متاسفانه فرهنگ اسلامي ديگه از بين رفته
مشکل اینه که تو جامعه ما همه ترجیح میدن سرشون مثل کبک تو برف باشه در واقع فرهنگ مشکل داره نه صدا وسیما و غیره چه بسا چادری هایی میبینیم که هیچ جایی کار نمیکنند اما چادرشون بوی ریا میده سوتفاهم نشه خودم چادری ام اما با بعضی از چادری ها و افکارشون مشکل دارم از غرور بیجاشون و.... اما از اینکه جامعه هم داره به سمتی میره که ارزشهای خوب مثل حجاب کوبیده میشه ناراحتم دختر چادری اگه حیا نداشته باشه به درد نمیخوره دختر با حیا اگه حجاب نداشته باشه یه جای کارش میلنگه خلاصه مه و خورشید فلک درکارند تا جامعه ما به سرعت به سمت سقوط ‍بره فکر میکنین انتشار گناه یه بنده خدا کم خطاییه هر چند ریاکار و دورو باشه
با سلام.ببخشید تا اونجایی که ما اطلاع داریم قرار نیست کارکنان صداو سیما سجاده آب بکشن. بلکه تا حدودی رعایت کنن کفایت میکنه. یکی از آشنایان ما جدیدا قسمت اخبار فعالیت میکنه و چادری هم نیست راحت می گرده و البته اهل رعایت هم هست. وس کنید مقصر صدا و سیماست که مجبور شده به ظاهر چادری باشه. خانم نامداری می تونست با همین اجرای خوبش ترقی کنه. نه اینکه افراد دور و روش رو، سر شیره مال کنه .از قدیم گفتن بار کج به منزل نمی رسد. و یک بار جستی ملخک دوبار جستی میخک بارسوم کف دستی ملخک
ببینید صداوسیما هم مثل هر سازمانی، حق داره شرایط و قوانین خودش رو داشته باشه، حق داره با توجه به جهت فکری و اهدافی که داره، آدمای مذهبی یا معتقد رو استخدام کنه، همونطور که خیلی از دخترای با حجاب مخصوصآ توی کشورای اروپایی آمریکایی، به خاطر حجابشون، ممکنه شغلی رو از دست بدن، این خانم یا هرکسی هم که اعتقادی نداره، درست و اخلاقیش اینه که اونجا نره برای کار، صداوسیمای بیچاره که دستگاه نیت سنج نداره!!! در ثانی توی همین صداسیما الآن خیلی مجریایی داریم که اصلا چادری نیستن و سالیان ساله که دارن، بدون حاشیه کارشون رو میکنن، بعضیاشون هم خیلی محبوب ان... اینکه شما یا کس دیگه به علت زاویه ی فکری با صداسیما، دنیال این باشید که با این سوژه ها از آب گل آلود ماهی بگیرید، کار درستی نیست... لطفآ نظرم رو حذف نکنید اگر کمی انصاف دارید
بابا تند نرید شما تو زندگیتون اشتباه نکردید شما مگر نعوذ بالله خدا هستید قضاوت میکنید از خدا بترسید
درمورد صداسیما و اون چیزهایی که در داخل میگذره اطلاعی نداریم ولی این متن شما حرکت این خانوم و امثالهم رو توجیه نمیکنه. فکرمیکنم علت مهم بودن جریان این خانوم در اذهان افراد اینه که وقتی شخصی خودش رو در پوششی که نماد دینه قرار میده اونهم در سطح مجری یک تلوزیون و ایضا با استفاده از قدرت حاصله حتی به خانومهایی که پوششون در سطح ایشون نیست میتازه، همچین بازتابی از عملکردشون هم باید داشته باشن. انسانی که نمیتونه خودشو مقید به یک مساله ی بدونه بسیار بیجا میکنه که دقیقا مبلغ این امر میشه. حداقل سر سوزنی به خودشون این سختی رو هم نمیدن که بگن که من مجری تلوزیون یک کشور هستم و باید حواسم جمعتر باشه. خوب وقتی شما اییینقدر بی پروایی و بی خیالی رو از یک شخص میبینید آیا باز میشه رفتار شخص رو توجیه کرد؟ چند نفر از خانومهای مجری حاضرن برن همون فرنگ برای تفریح و این حرکترو بزنن؟ بیاید قبول کنیم دورویی برای بعضی ها بسیار لذت بخشه. جلوت خودشونو بااعتماد بنفس کامل و تمامو کمال در یک زمینه خوب نشون میدن که دست بالارو داشته باشن و در درون به طرف مقابل میخندند. تمام عالم هم با این مدل دورویی ها کنار بیان، قانون حاکم بر عالم کنار نمیاد
درمورد صداسیما و اون...
آفربن خوشم اومد
مقاله بسیار جالب وپرمعنایی بود ممنون ولی باید بگم منظور از نویسنده ودیگر منتقدان ریشه یابی وجلوگیری از روند رو به رورشد دروغ وریا در جامعه است .....اعدام واخراج چاره کار معذلات جامعه مانیست
خدا سرشاهد همه چادری ها اینطوری هستند
خدا سرشاهد همه چادری...
شما با همین قسم خوردن مزخرف تون که خدا میدونه از کجاها سرچشمه میگیره نشون دادید شخصیتی رذل تر از نامداری دارید فقط مدلش فرق میکنه. در همه جا، همه ادیان، و همه پوشش.هر مدلی آدم وجود داره
خدا سرشاهد همه چادری...
چه راحت قسم دروغ میخوری... اگه یه مانتویی بود هم میگفتی خداسرشاهده همه مانتویی ها اینطورن!!!
خدا سرشاهد همه چادری...
خاک تو سر بی مغزت.به بقیه شون چیکار داری؟:/
اخراجش کنید این موجود ریاکار دورو را
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش