چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳
۲۳:۲۱ - ۰۷ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۱۷۱۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

نگین معتضدی، بازیگر فیلم «ساعت ۵ عصر»:

مدیری در «ساعت ۵ عصر» سخت گیـرتر بود

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,نگین معتضدی

نگین معتضدی یکی از بازیگرانی است که بیشتر با سریال های طنز مهران مدیری همچون «ویلای من» و «شوخی کردم» شناخته شد. هر چند او را در سریال های «خلسه»، «تکیه بر باد» و «شهرک جیم» و مجموعه های نمایش خانگی همچون «ابله» نیز دیده ایم، با این حال او خود را بیشتر بازیگر ملودرام می داند تا بازیگر فیلم های طنز. معتضدی در اولین ساخته سینمایی مدیری «ساعت ۵ عصر» نقش پرستاری را بازی می کند که در اوج شلوغی و بلبشو، وجهی ظاهراً رویایی از یک کاراکتر را به مخاطب القا می کند. به بهانه حضورش در این فیلم با او گفت و گویی داشتیم که از نظرتان می گذرد.

 

 چطور شد که به «ساعت ۵ عصر» دعوت شدید و از تجربه همکاری تان با آقای مدیری بگویید.

– من پیش از این تجربه دو کار «ویلای من» و «شوخی کردم» را با آقای مدیری داشتم. زمانی هم که برای حضور در «ساعت ۵ عصر» با من تماس گرفتند، بسیار خوشحال شدم و پذیرفتم در این کار حضور داشته باشم.

 

 کمی در مورد نقش تان بگویید. گویا نقش تان در فیلم وجه رئال نداشت و کمی رویایی به نظر می رسید و به نوعی با کلیت واقع گرایانه فیلم در تضاد است. این نقش و ماهیت آن را چطور ارزیابی می کنید و زمان بازی چه ذهنیتی از آن و کارکردش در کلیت روایت داشتید؟

– به نظرم این تضادی که اتفاقاً با اتفاقات رئال در فیلم صورت گرفت- و بیشتر آن هم تلخ بود و نگاه انتقادی به این حوادث داشت- جذاب بود. حضور آدمی که در بلبشو و شلوغی، آرام بخش است و حالت رویاگونه دارد، دلیلی بود که من این نقش را پذیرفتم. چون به نظرم اتفاق بسیار خوبی بود که در شلوغی، این نقش همچون یک فرشته دیده می شد. آقای مدیری هم در تعریف این نقش به من گفتند این کاراکتر فرشته گونه است و در بازی آن رئال بودن، کمتر دیده می شود و حضورش در فیلم حالت رویاوار دارد. قرار بود که این اتفاق در کار بیفتد و این نقش اینگونه باشد. من این نقش را خیلی دوست داشتم.

 

 شما پیش از این در آثار کمدی آقای مدیری حضور داشتید، ولی این فیلم بیش از آنکه شبیه کمدی های آشنا و مرسوم باشد، ابعاد طنز خود را از موقعیت ها وام می گیرد و به نوعی طنز تلخ است- با این جنس از کمدی چطور ارتباط برقرار کردید و تفاوت آن را در مقایسه با کمدی هایی که تا به حال کار کرده اید، در چه مواردی می دانید؟

– در اینکه این فیلم یک طنز متفاوت است، هیچ شکی نیست و باید آن را کمدی بدانیم. چون ما همه این عادت را از آقای مدیری به خاطر داریم که ساختارشکن هستند؛ چه زمانی که «ساعت خوش» و سریالهای طنز را به تلویزیون آوردند و چه زمانی که «قهوه تلخ» را در شبکه نمایش خانگی داشتند، این ساختارشکنی را از او دیده ایم. همیشه طنزی را آورده اند که متفاوت است. به نظرم طنزی که «ساعت ۵ عصر» دارد، طنز بسیار متفاوتی است و می توان گفت بسیاری از ما عادت به دیدن آن نداریم. طنزی که شبیه نوک پیکان به سمت قسمت های بدِ اخلاقی همه ماست و با نگاه طنز روایت می شود.

 

این برای من خیلی دوست داشتنی بود. حتی این فیلم را بیشتر از کارهای قبلی آقای مدیری دوست داشتم. سبک بیان در این فیلم بسیار متفاوت از فیلم هایی است که تاکنون در ایران دیده بودم و به نظرم یکی از نقاط قوت این کار است. زمانی که با آقای مدیری شروع به کار کردم، اولین تجربه طنز من بود. پیش از آن سریال «تکیه بر باد» و «خلسه» را کار کرده بودم که هر دو ملودرام بودند، ولی کار طنز برایم بسیار ترسناک بود، چرا که خنداندن مردم کار بسیار دشواری است. اما زمانی که از سوی آقای مدیری دعوت به همکاری شدم، به این فکر کردم که چه چیز بهتر از آنکه با بزرگترین مرد طنز ایران تجربه طنز داشته باشم. این را هم می دانستم که آنقدر ایشان بلد هستند که تمام نابلدی های مرا بپوشانند. برای همین اعتماد کردم و اولین کار طنزم را با ایشان تجربه کردم.

 

 مهران مدیری تاکنون در هدایت بازیگرانش در مدیوم تلویزیون کار کرده بود. به نظر شما او این بار در نخستین تجربه سینمایی اش چه تغییراتی را در کارگردانی اعمال کرده بود؟

– فکر می کنم در سریال هایی که با آقای مدیری کار کرده بودم به خاطر اشلی که مدیوم تلویزیون داشت، آقای مدیری دست بازیگران را بیشتر باز می گذاشتند، ولی در «ساعت ۵ عصر» چون آقای مدیری به شدت می دانستند که چه می خواستند و گویا تمام پلان ها در ذهنش نقش بسته بود. برای همین کاملاً آن چیزی که در ذهنشان بود را از من خواستند تا اجرا کنم. حتی مدل نگاه کردن، لبخند زدن و دیالوگ گفتن و همه بازی من طبق خواسته آقای مدیری بود. حتی سکانس اول فیلم که از آقای انصاری می پرسم چه شده و… کمی برای من سخت بود. آقای مدیری می خواستند در آن سکانس با کمترین میمیک صورت دیالوگ گفته شود. این موضوع کمی برای من سخت بود و چند بار ایشان کات دادند و گفتند حتی ابرویت را هم تکان نده. یعنی در این حد می دانستند که چه می خواهند و اینقدر بازی مرا زیر نظر داشتند. ایشان سر این کار به شدت سختگیرتر از کارهای دیگرشان بودند.

 

 خودتان فیلم را در سینما با مردم دیدید؟

– بله و به شدت لذت بردم. البته من هنوز فیلم را با مردم ندیدم و فیلم را در اکران خصوصی در کنار هنرمندان و خبرنگاران دیدم، فقط نظر شخصی خود را می توانم بگویم. به نظرم این فیلم یک کار فوق العاده بود. یک کار سینمایی با نگاه طنز، طنزی که پشت هر حرکتش نگاه و مفهوم و معنایی وجود دارد. گویا پشت هر حرکت دوربین آقای مدیری بیانی وجود دارد و این بسیار قشنگ است. حضور آقای محمود کلاری هم که افتخار بزرگی برای همه ما بود که در پروژه بودیم و حتی نمی توان گفت که جایی از فیلم کوچکترین خدشه ای داشته باشد. همچنین حضور آقای انصاری که از هم بازی بودن در کنارشان لذت بردم و بازی متفاوت آقای مدیری و… به نظرم همه چیز عالی بود.

 

 روند فروش فیلم را چطور پیش بینی می کنید؟

– فکر می کنم که فروش بسیار موفقیت آمیزی داشته باشد. اولین اتفاق، محبوبیت خود آقای مدیری بین مردم ایران است و فکر نمی کنم کسی باشد که بگوید من فیلم آقای مدیری را نمی بینم. حضور ایشان به عنوان تهیه کننده و کارگردان کار تضمینی برای فروش کار است. حال اینکه بعداً روی صندلی سینما می نشینی و چه کاری از آقای مدیری خواهید دید وجه دوم کار است، به نظرم چون حرف برای گفتن و جا برای دفاع دارد، فیلمی است که فروش بسیار خوبی خواهد داشت.

 

 برنامه تان برای آینده چیست؟ آیا بازی در فیلم های طنز را ادامه خواهید داد؟

– البته من بازیگر طنز نیستم. حتی اگر کارهای طنزی را هم که من داشته ام («ویلای من» و «شوخی کردم») را دیده باشید، می بینید که من همیشه شخصیت جدی را بازی کرده ام که در موقعیت های طنز قرار گرفته است. شاید سریال «شهرک جیم» معدود کاری باشد که من تقریباً طنز بازی کرده ام، چون به نظر خودم اصلاً بلد نیستم. من بیشتر بازیگر کارهای ملودرام هستم. اما وقتی کار طنزی باشد که نام آقای مدیری روی آن باشد کسی نمی تواند به او «نه» بگوید. چنین کارهایی را دوست دارم بازی کنم. اما اینکه بخواهد روال کار من باشد، خیر.

 

 

 

 

 

 

  • 19
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش