سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۲۲:۲۷ - ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۶۸۳۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

امیرعلی دانایی

از علاقه تماشاگر به فیلم «کمدی» سوءاستفاده می شود!

 امیرعلی دانایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

تا قبل از شهریور ۹۱ و پخش سریال «کلاه پهلوی»، خیلی ها او را با برندهای مشهور، روی بیلبوردهای سطح شهر دیده بودند و اما بعد از آغاز نمایش این سریال از شبکه اول سیما، کم کم جنس شهرتی که وی داشت تغییر کرد و امیرعلی دانایی به یکی از بازیگران جوانی مبدل شد که پله پله و با برنامه پا در مسیر پر پیج و خم دنیای تصویر و شهرتی از جنس هنر گذاشت.

 

در حین روند تولید همین سریال بود که ما بین وقفه رخ داده در آن، پای دانایی با فیلم «۳ درجه تب» به سینما باز شد و بعد هم نوبت به پیشنهادات رنگارنگ و مختلفی رسید که در نقش ها و فضاهای گوناگون به او می شد.

 

با وجود همه این ها گویا شروعی که با سریال ضیاء الدین دری در عرصه تصویر داشت، موجب شده بود تا دانایی با دانش، سختگیری و دقت بیشتری به سراغ کارهای بعدیش برود، از همین رو وی بعد از «کلاه پهلوی» در نقش اول فیلم «اشباح» داریوش مهرجویی حاضر شد و پس از آن هم فیلم های «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» و «این سیب هم برای تو» در سال بعد از آن، در کارنامه کاری او ثبت شدند.

 

امیرعلی دانایی در ادامه فعالیت هایش، گویی آن چه که باید را در تلویزیون پیدا نکرد و در سینما هم با همان گزیده کاری که داشت پیش رفت.

 

وی در جشنواره فجر سی و پنجم با فیلم «انزوا»؛ و در جشنواره جهانی فجر با سینمایی «آپاندیس» حاضر شد.

با شروع سال جدید نیز کم و بیش پیشنهادات کاری مختلف داشت اما علاوه بر کیفیت کارها، مسئله دیگری که وی آن را عامل دیگر عدم حضورش در قاب تلویزیون خواند، تداخل کاری و همزمانی برنامه ها با کارهای سینمایی موجود بودند.

 

همچنین وی در این گفت و گو از مسیری صحبت کرد که همچنان در دنیای بازیگری در پیش دارد.

 

ایفای نقش یک مدل ورزشکار نیز از دیگر مواردی بودند که دانایی از تمایلش به بازی آن گفت و علت آن را چندین سال ورزش حرفه ای خواند که تجربه اش کرده بود.

 

علاوه بر این ها این بازیگر در بخش دیگری از حرف هایش به شهرت حبابی که با انتخاب هایش مانع ایجاد آن شده بود اشاره کرد و این شیوه را راهی خواند که خودش آن را انتخاب کرده است.

 

در ادامه گفت و گو با این بازیگر را بخوانید:

 

 اگر موافق باشید اول با وقفه ای شروع کنیم که مدتی است در تلویزیون درگیر آن شده اید کمی از علت این دوری و فاصله ای بگویید که بین شما و تلویزیون ایجاد شده است؟

– شروع کار من در حوزه بازیگری با سریال «کلاه پهلوی» و نقش اصلی که داشتم بود، این آغاز نقطه عطفی در زندگی کاری من است که علاوه بر پیامدهای مثبت آن، معایبی را نیز به همراه داشت. خروجی مثبت کار این است که من در این سریال یاد گرفتم و تجربه های زیادی کسب کردم، اما از سوی دیگر بعد از این سریال محدوده کاری و انتخاب های من نیز سخت تر شد، چرا که اگر شما در این فضا دنبال پویایی و پیشرفت باشی باید در کار بعدی مجموعه ای را انتخاب کنید که یا هم سطح کار قبلیتان باشد و یا از آن بهتر، در مورد من هم اینگونه بود که باید پیشنهاد بعدی یا هم سطح و یا در حدود «کلاه پهلوی» می بود و طبیعتاً اغلب پیشنهاداتی که بعد از آن به من شد این شرایط را نداشتند، در واقع تلویزیون هم مدتهاست که از این فضا فاصله گرفته است. اما همانطور که گفتید در این مدت کارهای خوبی نیز به من پیشنهاد شد، اما به دلیل تداخل زمانی با پروژه های سینمایی که دارم و موارد دیگر قسمت نشد تا در آنها حاضر شوم. به طور کلی در این فضا معیار فیلمنامه چه در تلویزیون و چه در سینما برای من اهمیت بسیاری دارد و این موضوع عامل اصلی است که در انتخاب هر کاری مؤثر است. به همین دلیل در هر مدیومی که اثری با ویژگی های قابل توجه در فیلمنامه و گروه به من پیشنهاد شود و بتوانم از نظر زمانی با آنها هماهنگ شوم، حتماً آن را می پذیرم.

 

 شما به فاصله ای اشاره کردید که تلویزیون مدتی است از کارهایی در حد «کلاه پهلوی» گرفته است، فکر می کنید چرا این اتفاق افتاده است؟

– واقعیت این است که چرایی این اتفاق را باید از مدیران و مسوولانی که هستند بپرسید، اما زمانی که کار سریال «کلاه پهلوی» شروع شده بود، همزمان تولید مجموعه «در چشم باد» به اواخرش رسیده بود و «مدار صفر درجه» در حال پخش بود و باز هم همزمان با آنها سریال «مختارنامه» در حال تولید بود. سالهای قبل تر نیز در مناسبتهایی چون ماه رمضان ما شاهد پخش بهترین سریالهای طنز بودیم و کارگردانان مهم و بزرگی در تلویزیون کار می کردند. حال اینکه ما امروز نه آن کارگردانان را می بینیم، نه برخی بازیگران آن موقع، نه فیلمنامه ها و کارهای اینچنینی را، دلیلی دارد که باید بررسی شود. اینکه چرا چنین اتفاقی رخ داده شاید به سیاستگذاری غلطی که رخ داده مربوط باشد و من امیدوارم تلویزیون دوباره به روزهای قبلش برگردد و باز هم تماشاگر و مخاطبانش را به سمت خودش جلب کند. با این حال کارهایی که این روزها تولید می شود در آن سطح نیستند و دلیل اصلی فعالیت کم من هم در این حوزه جدا از تداخل زمانی که با برخی پیشنهادات قابل توجه داشتم، فضای موجود در اغلب تولیدات تلویزیون است.

 

 به سراغ سینما و مدیومی برویم که مدتی است در آن حضور فعال و قابل توجهی دارید، از جمله کارهایی که در این حوزه در زمان جشنواره نیز مورد توجه واقع شد فیلم «انزوا» بود؛ فیلمی که پیش بینی می شود با اکران آن به دلیل کاراکتری که در آن فضای جدید دارید، سال متفاوتی را در سینما تجربه کنید.

– حقیقت این است که من خیلی به این موضوع قائل نیستم و به دور از هرگونه غرور و تکبری که بخواهم با آن موقعیتم را تعریف کنم، می گویم که خیلی به این صحبت اعتقاد ندارم. چرا که همانطور که گفتم من با سریال «کلاه پهلوی» وارد دنیای تصویر شدم و بعد از آن در نقش اول با آقای مهرجویی همراه شدم، پس از آن هم سیروس الوند و دوستان دیگر، در همه اینها من فضای متفاوتی را تجربه کردم و همان اندازه نقش من در «کلاه پهلوی» متفاوت بود که در «انزوا» و بقیه نیز همین طور. همین بازی من در «انزوا» در قیاس با «۳ درجه تب» و کارهای آقایان مهرجویی، افخمی و… تفاوت داشت، اما هیچ کدام از این کارها شبیه به هم نبودند و همه با هم تفاوت داشتند. حال امیدوارم در مورد «انزوا» نیز آن چیزی که شما می گویید اتفاق بیفتد، ولی احساس من این است که در سینما مناسبات طور دیگری است و تلاش من هم این بوده تا نقش متفاوتی را در کارهایم از جمله «انزوا» ایفا کنم؛ بزرگترین دغدغه من نیز این است که تماشاگر عام و مردم آن نقش را دوست داشته باشند تا اینکه بخواهم به تأثیر آن نقش و بازی در سینما برای خودم تکیه کنم، به همین جهت تلاش می کنم تا اغلب نقش هایی را بازی کنم که مردم آن را دوست داشته باشند. اما به هر حال امیدوارم که اکران این فیلم با اقبال و استقبال مواجه شود.

 

 علاوه بر اینها شما فیلم «آپاندیس» را نیز در نوبت اکران دارید، چه خبر از این کار؟

– با شرایطی که من می بینم، فکر می کنم اتمام و اکران «آپاندیس» هم برای خودش ماجرایی داشته باشد. من متوجه شدم زمانی که شما در فیلمی بازی می کنی و کار تدوین و تولید می شود، تا وقتی که بخواهی آن را نمایش دهی تازه ۲۰ درصد از آن پیش رفته است و ۸۰ درصد ماجرا زمان پخش آن اتفاق می افتد. درباره این ۲ فیلم یعنی «آپاندیس» و «انزوا» نیز فکر می کنم هر ۲ آنها با هم یا با فاصله اندکی از هم از مهر به بعد اکران خواهند شد. اما در مورد «آپاندیس» هم بعد از برگزیده شدن آن در جشنواره بین المللی فجر، این کار مورد توجه قرار گرفت و به تازگی در جشنواره فیلم «مونترال» نیز توانست انتخاب شود و جایزه بگیرد.

 

از همین رو فکر می کنم این کار بتواند در زمان اکرانش مخاطبانش را جذب کند. البته این موضوع بستگی به زمان و نحوه اکران آن نیز دارد، چرا که شیوه اکران هر کاری تأثیر بسزایی در دیده شدن یا کم توجهی به آن دارد. در «آپاندیس» نیز من نقش متفاوتی دارم که به کارهای قبلی ام شباهتی ندارد و در چند اکران خصوصی که با مردم کار را دیدم، آنها فیلم را پسندیدند و مورد استقبال قرار گرفت. اما باز هم می گویم اینکه این فیلم ها چطور اکران می شوند مهم است زیرا گاهی یک فیلم متوسط و حتی بد با فضای اکران مناسب جزو کارهای پرفروش و پرطرفدار می شود.

 

 بله، اتفاقی که برای یکسری از فیلم ها در سال جدید نیز رخ داد.

– بله دقیقاً. واقعاً حیف است که با نگاههای نادرست سلیقه مخاطب را نیز تحت الشعاع قرار دهیم. امروز شما نمی توانید مخاطب را تنها با چهره جلب یک اثر کنید، بلکه باید بازی خاصی اتفاق بیفتد و کار قابل توجه باشد، به همین دلیل حیف است که تنها به خاطر گیشه و نگاهی که وجود دارد، تماشاگر را مجبور و محدود به دیدن یکسری از کارها کنیم و خوراک هایی به او دهیم که نه بعد فرهنگی دارد، نه اجتماعی و نه…، بلکه تنها بعد تفریحی دارد.

 در واقع عدالت کافی برای نمایش کارها اتفاق نمی افتد و کمدی ها همچنان پیشتاز هستند.

 

– بله درست است. کمدی ها نیز به این دلیل پرفروش اند که تبلیغات قوی برای آنها می شود، البته در اینکه مردم کمدی دوست دارند تردیدی نیست اما نباید از این علاقه سوء استفاده شود و هر کار سخیفی را ارائه دهند، (لازم به ذکر است که من اشاره ای به کار خاصی ندارم!) اما مدتهاست که ما گرفتار این روند شده ایم و خیلی از فیلمهایی که فضای متفاوت تری دارند، تحت الشعاع شیوه اکران ها قرار گرفته و آنطور که باید دیده نشده اند.

 

 به ماجرای فیلمنامه و حساسیت که روی آن دارید برگردیم، می خواهم بدانم در هر کاری به طور کلی چه عاملی و ویژگی باید وجود داشته باشد، که شما را مجاب به پذیرش آن کند؟

– این سوال خیلی سختی است، ولی واقعیت این است که از هر نقشی که جای کار و تأمل داشته باشد استقبال می کنم، من تاکنون فضاهای گوناگونی از کمدی گذشته تا درام، تاریخی و فلسفی را تجربه کرده ام و باز هم دلم می خواهد این فضاها را تجربه کنم، اما این اتفاق بستگی به این دارد که فیلمنامه، اثری داستان گو باشد که درست نقل شود و مخاطب از آن واقعاً لذت ببرد، نه اینکه بیاییم تنها با یکسری رقص و آواز خنده را به لب مردم بیاوریم، بعد این چه؟ حالا که او خندید آیا باز هم حاضر است آن کار را دوباره ببیند و اصلاً کار چه پیامی دارد؟ همه اینها مواردی اند که اهمیت دارد، چون فیلمنامه باید به گونه ای باشد که علاوه بر جذب مخاطب برای بازیگر هر یک از نقش های آن جای کار داشته باشد.

 

 شما تجربه ژانرها و نقش های گوناگونی را دارید. شما چقدر دغدغه عدم تکرار در این فضا را دارید؟ و از بین فضاهای مختلف ترجیح خودتان کدام است؟ کمدی، درام و…؟

– بیش از پاسخ به این سوال در پرانتز می خواهم بگویم درست وسط سریال «کلاه پهلوی» بود که من فیلم «۳ درجه تب» را با حضور آقای عطاران بازی کردم و با وجود اینکه مخاطبان عام زیادی داشت، اغلب حاضر نبودم درباره اش صحبت کنم، اما امروز وقتی به فیلم هایی که موفقیت های میلیاردی بدست آورده اند، نگاه می کنم، می خواهم به شما بگویم که اگر «۳ درجه تب» امروز اکران می شد، حداقل ۳۰ میلیارد می فروخت، به این خاطر که آن فیلم چندین درجه از بعضی فیلمهایی که امروز ساخته شده بهتر است. اما در مورد سوال شما باید بگویم که یکی از مواردی که در فیلمنامه آن را می خوانم و برایم حساس است، تفاوت نقش با نقش های قبلی است که تجربه آن را داشتم و تلاشم همیشه بر این بوده تا به جای پذیرش پیشنهادات یک شکلی که در اغلب آنها از من انتظار داشتند تا نقش یک آدم خوش قیافه را بازی کنم، انواع کاراکترها را ایفا کنم. در حوزه کمدی نیز خیلی دوست دارم فضایی متفاوت از «۳ درجه تب» را باز هم تجربه کنم.

 در بین نقش هایی که وجود دارد، کاراکتر خاصی در ذهنتان است که دوست داشته باشید آن را بازی کنید؟

– واقعاً به این شکل و به صورت جزئی به این موضوع فکر نکردم، اما اگر بخواهم اشاره ای به نقشی که بدم نمی آید آن را بازی کنم، داشته باشم می توانم بگویم چون مدتی در حوزه ورزش فعال بودم، می شود تا نقشی که در آن یک عدل ورزشی باشد را بازی کنم، حتی این هم الان به ذهنم رسید، البته قبلاً به آن فکر نکرده باشم اما دغدغه ام نبوده است.

 

 فکر می کنید در مسیری که تا اینجای کار در تلویزیون و سینما طی کرده اید، به قول معروف چقدر حقتان را از این عرصه گرفته اید و تا چه حد به آنچه که در ذهنتان دارید نزدیک شدید؟

– شما چه فکری می کنید؟

 

 به نظرم هنوز هم جا دارد تا بیش از پیش در این مسیر پیش بروید، چون شما گزیده کاری خاصی دارید که این باعث شده تا در کارنامه کاریتان علاوه بر کارهای قابل توجهی که وجود دارد، اشتباهی در انتخاب هایتان نداشته باشید و از سوی دیگر فضاهایی باقی بمانند تا همچنان فرصت تجربه داشته باشید و فکر می کنم خودتان هم از این اتفاق راضی هستید؟

– واقعیت این است که من پلکانی حرکت کردم و در خیلی جاها جلوی شهرت های حبابی را گرفتم. زمانی من کارهای تبلیغاتی می کردم و می توانستم در کارهایی حاضر شوم که خیلی به چشم بیاید اما در آن زمان فضا به جای آنکه هنری باشد بیشتر تبلیغاتی شده بود و من خیلی از این فضا استفاده نکردم. همچنین واقعیت مطلب این است که من نزدیک ۲ سال و نیم و ۳ سال است که وارد وادی سینما شدم، چون زمانی که کار «کلاه پهلوی» را شروع کردم نزدیک به ۵ سال درگیرش بودم و تازه از انتهای «کلاه پهلوی» بود که من وارد این فضا شدم، از آنجا به بعد هم با توجه به مدل گزیده کاری و پیشنهاداتی که بدون هیچ رابطه ای به من می شد، کارهایی را انتخاب کردم. در هر حال با تفکری که من دارم، باید بگویم هنوز هم راه در پیش است و من هم همچنان بر مبنای آنچه که درباره اش فکر کردم و برایش برنامه ریختم، معتقدم که هنوز راه است و تا همین الان توقعم بیشتر بوده، چون توقع همه و حتی شمایی که در مطبوعات هستید بیشتر بوده است، اما خوب هر کسی مسیری را انتخاب می کند.

 

 البته نتیجه این اتفاق می تواند این باشد که وقتی به عقب برمی گردید کاری نیست که از آن پشیمان باشید.

– بله، زمانی که من به عقب برمی گردم تنها خداراشکر می کنم، من ادعایی ندارم اما خوشحالم که با کاری مثل «کلاه پهلوی» شروع کردم و بعد از آن توانستم با کارگردانهای بزرگ و صاحب سبک کار کنم.

 

 جدا از افرادی که با آنها کار کردید، باز هم کارگردانانی هستند که دوست دارید با آنها نیز همکاری داشته باشید؟ و نامشان در ذهنتان است؟

– بله، آقای فرهادی یکی از کسانی است که همه کار با او را دوست دارند و من هم دلم می خواهد این تجربه را داشته باشم، آقای فرمان آرا، حمید نعمت اله، احمدرضا درویش، داود میرباقری و اساتید دیگری که علاقه مندم با آنها دیر یا زود کار کنم.

 

 در حوزه تبلیغات شما مدتها فعالیت داشتید، این روزها چه خبر؟ فکر می کنم کمی محدودتر از قبل در این فضا هستید.

– این اتفاق هم مثل ماجرای «کلاه پهلوی» و تلویزیون است. من روزی برندی را تبلیغ کردم که به لحاظ حجم تبلیغات فکر نمی کنم تاکنون مشابهی داشته باشد. آن زمان هر چه بیلبورد بزرگ بود در اختیار آن قرار گرفت، نمی گویم امروز چنین برندهایی نیستند، اما برندهایی که کار می کنم برایم اهمیت پیدا کرد و از بین برخی پیشنهادات ترجیح دادم تا آنها را نپذیرم اما قطعاً مجدداً به سراغ آن خواهم رفت.

 

 

 

 

 

  • 9
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش