دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۸:۴۳ - ۰۵ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۱۱۳۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

علی معلم:

داستان سرقت تابلو‌ها توسط «مال‌خرها»/ عشوه و رشوه نمی‌گذارد مسائل حل شود

علی معلم,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
علی معلم تابلوها را متعلق به فرهنگستان هنر می‌داند و معتقد است که برخی افراد از نام فرهنگستان هنر سوءاستفاده کرده‌اند.

محمدعلی معلم دامغانی رئیس فرهنگستان هنر مردادماه سال ۹۶ طی پیامی سرگشاده به اهالی فرهنگ و هنر و مقامات مسئول چنین عنوان کرد: «بدین وسیله اعلام می‌کند که بیش از ۵۰۰ تابلو از آثار نقاشان ایرانی که با تطمیع تأثیرگذاری در مدیران و بعض از کارمندان به بهانه نمایشگاه و غیره‌، بدون شناسنامه و سند به خزانه فرهنگستان تحمیل شده است، در اختیار این نهاد فرهنگی است.

 

شرکت پارس آریان به سرپرستی آقای امین تفرشی مدعی مالکیت آن است که ادعاست و بایستی اثبات شود. عجالتاً مال، مال الله است و متعلق به مردم و میهن اسلامی است (من آنچه شرط بلاغ است).» پس از این پیام، جنجال بسیاری بر سر این موضوع در جامعه هنری ایران به وجود آمد. سپس معلم در گفت‌وگو با یکی از خبرگزاری‌ها گفت: «آن اوایل که شرکت پارس‌آریان (وابسته به بانک پاسارگاد) راه‌اندازی شده بود؛ ۱۳۰ اثر را در نمایشگاه مؤسسه فرهنگی هنری صبا (وابسته به فرهنگستان هنر) به معرض نمایش گذاشتند؛ اما بعد با پرداخت مبلغ اندکی تلقی اجاره کردند و هر زمان که می‌خواهند تابلویی را می‌آورند یا می‌برند. این آمدن و رفتن وجهی ندارد و به نظر می‌رسد از نام فرهنگستان هنر سوءاستفاده می‌شود. این همکاری در زمان ریاست بنده انجام نشده و به زمان مدیریت آقای ز...(مدیر صبا از ١٣٨١ تا ١٣٨٨) انجام گرفته است. چرا باید این تابلوها را بیاورند فرهنگستان؟ چون نام فرهنگستان اعتبار می‌دهد و قیمت تابلوها هم افزایش پیدا می‌کند. در واقع این پدیده نانی است اما در نمای فرهنگی!»

 

در پی این صحبت‌ها فرهنگستان هنر از طریق مراجع قضایی به پیگیری موضوع پرداخت. از سوی دیگر غلامرضا نامی، مشاور هنری بانک پاسارگاد مدعی شده است که بانک پاسارگاد این تابلوها را از موسسه فرهنگی و هنری صبا (تحت نظر فرهنگستان هنر) خریداری کرده و در همان محل موسسه به عنوان موزه و محل نمایش آثار نگهداری می‌کرده است.

 

پیرامون این موضوع جنجالی با علی معلم به گفت‌وگو نشستیم تا از روند ماجرا و دلایل فرهنگستان برای مالکیت این آثار مطلع شویم که متن این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

 

* آقای معلم از چه زمانی جریان تابلوها در فرهنگستان هنر شکل گرفت؟

بعد از مدتی که بنده در فرهنگستان هنر مستقر شدم، ما به یکباره متوجه شدیم که ۵۰۰ عدد تابلو در فرهنگستان موجود است و بخش عمده‌­ای از آن پیش از ما بوده که یک مقداری هم زمان اضافه شده. بین فرهنگستان و شرکت پارس‌­آرین درگیری­‌هایی پیش آمد که با مسائلِ آنچنانی که اخیراً به وجود آمده ربطی ندارد. این‌ها یک روزی حدود ۱۳۰ تابلو به اینجا آوردند و گفتند که می­‌خواهیم نمایشگاه تشکیل بدهیم.

 

* در چه تاریخی؟

سال ۸۷ که آقای ز... سرپرست اینجا بود و اتفاقاً خانم پ... در فرهنگستان مسئولیت داشتند؛ همان زمان یک تعداد تابلوهایی که از فلسطینی­‌ها خریده بودند، در واقع اینجا بوده که تعدادی از آنها گم می‌­شود و هرگز پیدا نشد. دو نفر از طرف آقای ز... و خانم پ... مامور بودند تابلوها را به محل خاصی ببرند که بردند و هرگز برنگشت؛ آنها جزء کارمندان فرهنگستان هستند و هنوز هم این اتهام را با خودشان یدک می­‌کشند. در حالی که آقای ز... می‌داند کجاست و من دلیلی نمی‌­بینم بگویم چرا او را از اینجا اخراج کردم. این اواخر خانم پ... که رئیس صبا بود و بعدها در قسمت بین‌­الملل ما قرار گرفت به اتفاق آقای ش... که اینجا دبیر ماست؛ به نوعی حتی حراست را هم تحت تاثیر قرار دادند؛ با اینکه من به اینها بارها اعلام کردم و حتی پرخاش کرده بودم که هیچ تابلویی از اینجا خارج نشود و هیچ تابلویی هم وارد نشود؛ اینها این کار کردند و مدارکش هم موجود است که حداقل دو نوبت تابلو خارج شده و تعدادی تابلو برگشته است.

 

آقای ت... هم نمی‌­دانم با چه سِمتی به آقای ا... رئیس صبا دستور می­‌دهد سه تابلو را بفرست و نامه او هم در دست ما است. با این ماجراها ما گفتیم فرض کنیم تابلوها برای اینهاست؛ اما چرا اصرار دارند در فرهنگستان باشد؟ در حالی که شاید یک سال پیش بلکه بیشتر آقای ت... آمد اینجا و یک نوبت هم من رفتم ادارۀ آنها. گفتم اگر واقعاً تابلوها برای شماست تکلیفش را روشن کنید. اما این‌ها نیامدند و کارکنان ما را تحت تاثیر قرار دادند که تابلوها همین‌جا بماند و همین است که می‌­گویم این تابلوها قطعاً توسط این‌ها سرقت شده است یا این‌ها مال­‌خر هستند. چون تابلویی به نام دزدی نمی­‌شود از اموال خارج کرد و در بازار ارائه داد؛ اما اگر بگویند در فرهنگستان هنر بود و ما این را می­‌آوریم بازار، یکی از مواردِ توهین به فرهنگستان است و این‌ها نمی­‌توانند این کار را بکنند.

 

بر فرض که این آقایان می­‌خواستند از هنرمندان حمایت کنند؛ کدام هنرمند؟ این پانصد تابلو حداقل متعلق به پانصد نفر است. از این پانصد نفر صد نفرشان فوت کردند که آنها دیگر نیاز به حمایت ندارند و بعد هم این پانصد تابلو از کجا آمده است؟ از چه کسی خریدید؟ ما اینجا بازار نداریم؛ انتقال سند انجام نمی­‌شود. اگر یک تابلو بود شاید قابل اغماض باشد؛ ولی پانصد تابلو؟! ما دست گذاشتیم روی تابلوهایی که تکلیف­شان مشخص نیست؛ مجهول‌­الهویه و مجهول­‌ا‌‌لمالک است؛ یک نفر از بیرون می‌­گوید برای من است، می­‌گوییم از کجا آوردی؟ مال­‌خری یا دزدیدی؟ تابلو که مزرعه ندارد؛ کارخانه هم ندارد؛ این حرفی که می­‌گویید به ضرر خودتان است. بلافاصله عده‌ای از هنرمندان و گالری­‌دارها شروع کردند به نوشتن مقاله که حق است و برای آنهاست و آنها هم به نوعی خودشان را معرفی کردند.

 

متاسفانه چیزهای بسیاری از ایران قاچاق می­‌شود. زیرخاکی، روی­‌خاکی، از سرستون‌­های تخت‌جمشید گرفته تا کاشی‌­های فلان مسجد و فلان امامزاده و سنگ قبر فلان آدم، در این سال‌ها به وسیلۀگروه‌هایی که بعضی از آنها را ما می‌­شناسیم و به دلایلی این چیزها را در دستشان دیدیم؛ کتاب‌­های خطی، مهرهای ارزشمند، انگشترها و خیلی چیزها. این‌ها گروه­‌های مختلفی هستند که در رشته‌های مختلف کار می­­‌کنند. یکی گروهی از روی ساده­‌دلی یا طمع زیاد ممکن است مال دزدی باشند بگویند متعلق به من است.

 

 ما که نگفتیم او می‌­گوید متعلق به ماست، ما بارها گفتیم که قانونی ثابت کند این آثار متعلق به اوست. اگر قانون تشخیص داد متعلق به او است که برای اوست؛ اما چون میراث ملی بود ما هم به مجلس نامه نوشتیم؛ هم به قوه قضاییه و هم به دولت که چنین موردی وجود دارد. ولی این قطعی است که هیچ‌کدام از نهادها بلافاصله داوری نمی‌کنند که این‌ها متعلق به چه کسی است و تحویلش بدهید. چون مسئله نباید برملا می­­‌شد؛ حالا که برملا شده، هیچ‌کس این ریسک را نمی­‌کند که بگوید من تشخیص می‌دهم این متعلق به فلانی است. پانصد عدد تابلو است که باید یک گروهِ کارشناسی قوی و معتمد باید روی آنها کار کند.

 

چون بسیاری از هنرمندانِ حتی مشهور در خدمت این آقایان بودند که این تابلوها را ذبح شرعی می‌­کردند تا حلال شود؛ یعنی امضاء می‌­کردند که این‌ها بتوانند در بازار بفروشند یا در خارج عرضه کنند. در همین روزها ما فهمیدیم بعضی از این تابلوها که طی این دو سال در اینجا وجود داشته جعلی بودند؛ یعنی تابلوی اصلی ممکن است جای دیگری باشد. یعنی اینها شبیه این تابلو را جمع کردند و با پشت‌هم‌­اندازی‌­های بازاری که بلد هستند، تابلو اصلی را فروختند. چون این‌ها کسانی دارند که این تابلوها را عرضه می‌­کنند و نخستین بار هم خودشان می‌­خرند.

 

* یعنی به نوعی پولشویی رخ می­‌دهد؟

بله پولشویی می‌شود و وقتی تابلو را به فرهنگستان می‌­آورند که از اینجا ببرند؛ تابلوشویی هم می‌شود! مانند قالیشویی. به این منظور که برای عرضه به بازار و فروش، دیگر این تابلو کثیف نیست و از فرهنگستان آمده است. ان‌شاءالله یک مقدار که اوضاع من بهتر شود از این آقا و همراهان این آقا شکایت قانونی می‌­کنم.

 

* البته این افراد مدعی هستند که از فرهنگستان شکایت کرده‌اند.

کار بسیار خوبی کردند. چون دادگستری به این آسانی به حل و فصل چنین مسائلی ورود نمی‌کند.

 

* در مورد این جریان می­‌توانید صحبت کنید که آیا این جریان، جریانِ خاصی است که این کارها را انجام می‌­دهد؟

مسلماً جریان خاصی است. چون ما حداقل پانصد تابلو در اختیار داریم که این پانصد تابلو باید به مرور ایام خریده شده باشد و در یک جایی مانند موزه دولتی نگهداری شود یا از آنجا خارج شود و یا اگر از موزه­‌های شخصی خریداری شده؛ اولاً به این تعداد نمی­‌تواند باشد ثانیاً باید سند داشته باشند که چه کسی خریده؟ از کجا خریده؟ فروشنده کیست؟ اصلاً ماهیت این تابلوها چیست؟ که این‌ها چنین سندی را ندارند. این مسائل و بعضی از اعتراضاتی که در این مدت در موزه رضا عباسی و بعضی از جاهای دیگر اتفاق افتاد و سوال بزرگتر باید بررسی کنند این است که آنچه که در موزه‌­های کشور بوده چه میزانش موجود است و چه میزانش موجود نیست؟ بالاخره این یک مسئله‌­ای است که باید یک نفر پیگیر آن باشد. مخصوصاً الان که دولت با دشمن خارجی طرف است و مشکل دارد و باید به نوعی حسن­‌نیتش را به مردم خودش اثبات کند. این مشکلات باید آشکار شود و به شکل درستی حل و فصل شود. یعنی مجلس باید قانون بگذارد که آثار هنری چیست؟ چگونه باید فروش بروند؟ فروشگاه مجاز کجاست؟ چه کسانی می‌­توانند خرید و فروش کنند؟ قاضی باید بداند چگونه این مسائل را حل و فصل کند تا خبرنگار هم بتواند درست و بدون داوری به انتشار اخبار بپردازد.

 

* بانک پاسارگاد در این میان چه نقشی دارد؟ بانک پاسارگاد مدعی است این تابلوها برای ماست و موسسه‌­ای به نام پارس‌آرین برای ما نگهداری می­‌کند.

بانک نباید چنین ادعایی بکند. بانک فقط خودش را متهم می­‌کند؛ زیرا او موجه‌­تر از دیگران نیست. اگر بانک یا هر کس دیگری ادعا کند که این تابلوها متعلق به من است باید اثبات کند. مسئله، مسئلۀ ملی است. مساله فردی نیست و فرهنگستان هم متعلق به مردم است. ما این تابلوها را با قدرت خودمان نگه نداشتیم؛ بلکه با قدرت فرهنگستان نگه داشتیم. این‌ها هر چقدر هم که قدرت داشته باشند نمی­‌توانند به فرهنگستان حمله کنند و این آثار را از اینجا بیرون ببرند. عوامل‌شان را هم یا اخراج کردیم و یا به قسمت‌های مختلف فرهنگستان تبعید کردیم که آدم‌های اینجا فریب نخورند.

 

* شما این‌ها را ما‌ل‌­الله معرفی کردید و بعد آقای رئیس­‌جمهور یک هیئتی را برای پیگیری این مسئله مشخص کرد. الان کار در چه مرحله‌ای است؟

آقای رئیس­‌جمهور وزیر دادگستری را مامور کرده به تشکیل هیئتی که مسلماً این دستور بسیار بسیار خوبی است؛ اما یک مکانیزم ناشناخته‌­ای دارد که این آدم‌­ها ۷ نفر هستند یا ۷۰ نفر مشخص نیست. چه کسانی هستند؟ صلاحیت آنها چیست؟ این روزها بسیاری از هنرمندان از پارس‌­آریان دفاع کرده‌اند و حتی تعدادی از آنها هنرمندان نامداری هستند که صلاح نیست نام آنها را تکرار کنیم. اما اولاً این هیئت باید وجۀ قانونی داشته باشد، یعنی دادگستری باید تضمین کند؛ چون مسئولیت کار با دادگستری است. دادگستری باید افرادی را معرفی کند که چند کار را انجام دهند. اول این‌که تشخیص بدهند این تابلوها اصل است یا جعلی؟ دوم این‌که آنقدر قدرت داشته باشند که از موزه‌­های دیگری که در وزارت ارشاد یا فرهنگسراها یا در جاهای دیگر است پرسیده شود که آیا فهرستی از گذشته دارند؟ چون فهرست­‌های گذشته حتماً با فهرست‌­هایی که بعدها در تاریخ‌های مختلف ایجاد شده مغایرت پیدا می‌­کند. یعنی این مسئله نیاز به یک پیگیری قضایی خیلی دقیق دارد که یک حسابرسی درست انجام بدهند و این البته سررشته خوبی است که دست بخش عمده‌ای از برادران قاچاقچی را رو می‌کند. کسانی که خودشان داوطلب هستند و می­‌گویند تابلوها متعلق به ماست؛ دولت و حکومت ثابت کند که دامنش از بسیاری اتهامات پاک است. چون از آن طرف خط یک عده پیوسته تهمت می­‌زنند و در رسانه­‌ها علیه دولت و حکومت تبلیغ می‌کنند و یک دشمن خارجی قَدَر داخل کشور است و یک نوع تشتت است و یک چیزی که خیلی بد است عشوه و رشوه است.

 

* دادگستری هنوز وارد جریان نشده است؟

دادگستری هنوز وارد جریان نشده و ما منتظر هستیم. البته چون کار ما فرهنگی است، سند برای ما چیزی است که مردم در بسیاری از آنها با ما متفق­‌القول هستند. بسیاری از آدم‌ها می‌­دانند در ایران قاچاق وجود دارد و قاچاق همیشه برای مواد مخدر نیست. ممکن است جنبۀ بازرگانی هم داشته باشد؛ جنبۀ هنری هم داشته باشد. ما از جهت فرهنگی بدون این‌که کسی را معرفی کنیم؛ چون خودشان، خودشان را معرفی می­‌کنند. ما راجع به انواع قاچاق و حمایتی که در سطوح مختلف از قاچاقچی می­‌شود. همین که من به عنوان عشوه و رشوه از آن صحبت می‌­کنم، اگر رشوه دهید کارتان پیش می‌­رود و در غیر این صورت قاضی یا وکیل عشوه می‌­آید و کار شما را انجام نمی­‌دهد. عشوه و رشوه دارد این مملکت را خراب می­‌کند.

 

 

 

 

 

  • 12
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش