پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۱۵ - ۱۹ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۵۰۹۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌ وگو با فرهاد اصلانی، بازیگر نقش ابنِ زیاد در سریال مختارنامه

فرهاد اصلانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
او هم پس از دو دهه بازیگری و درخشش در سینما و تلویزیون به قافله بازیگرانی پیوست که سطح بازی نقش های اشقیا را بالاتر بردند و از بدمن های تک بعدی فیلم ها و سریال های تاریخی، شخصیت هایی ملموس ساختند.

 او هم پس از دو دهه بازیگری و درخشش در سینما و تلویزیون به قافله بازیگرانی پیوست که سطح بازی نقش های اشقیا را بالاتر بردند و از بدمن های تک بعدی فیلم ها و سریال های تاریخی، شخصیت هایی ملموس ساختند. اصلانی نقشی را بازی کرد که پیش تر بازیگران دیگری ایفایش کرده بودند اما او با دمیدن فوت کوزه گری و همراهی کارگردانی مسلط به تاریخ و تصویر، کاری با نقش کرد که احتمالا برای همیشه با شنیدن نام ابن زیاد، تصویر اصلانی در ذهن مان زنده شود. شمایل مردی سیاس که هوشمندی و شقاوت توأمان از نگاهش می بارد، اهل محاسبه و دوراندیشی است و از حذف مخالفان و به راه انداختن حمام خون برای رسیدن به اهدافش ابایی ندارد.

 

 

اصلانی به ابن زیاد بعد داد و با حرکات و نگاه ها و مکث ها و طغیان هایش، او را مثل پازلی دقیق و دشوار ساخت و پیش روی ما گذاشت. او پس از پخش سریال مختارنامه، همچنان بدون ادعا به کارش ادامه داد، سیمرغ بلورین گرفت و جایگاهش را بیش از گذشته در تاریخ سینما و تلویزیون تثبیت کرد اما هنوز وقتی صحبت از ابن زیاد می شود، از لا به لای صحبت هایش می توان به رضایتش از شرایط بازی در این نقش پی برد.

 

 

 

اصلانی حالا از همراهان قدیمی داوود میرباقری هم هست؛ بازیگری که در تلویزیون از امام علی (ع) با میرباقری همراه بوده و حتی در کوچ این کارگردان به شبکه نمایش خانگی هم تنهایش نگذاشته است. طبیعی بود که صحبت از ابن زیاد و مختارنامه برسد به صحبت از خود میرباقری و برنامه های آینده اش؛ برنامه هایی که چه بسا این بازیگر باتجربه و این همراه قدیمی بخشی از آن ها باشد. ما که دوست داریم از ترکیب اصلانی و میرباقری، خروجی های بیشتری ببینیم.

 

 

به همکاری هایتان با داوود میرباقری زیاد اشاره شده، ولی قصه از کجا شروع شد؟ اصلا چطور برای نقش یزید در سریال امام علی (ع) انتخاب شدید؟ فکر کنم تا پیش از آن کار تصویر نکرده بودید.

 

 

بله. من داشتم تئاتر کار می کردم که به آقای میرباقری معرفی شدم. الان هم وقتی به آن روزها فکر می کنم فقط یادم هست سر صحنه امام علی (ع) استرس زیادی داشتم. نخستین بار بود که به عنوان بازیگر جلوی دوربین می رفتم. خاطره پررنگ در ذهنم لذت دیدن بازی مهدی فتحی و بهزاد فراهانی است. یادم می آید همان موقع از ته دل آرزو کردم یک روز من هم در این سطح با میرباقری کار کنم. این آرزو با مختارنامه محقق شد.

 

 

این که برای اوین بار جلوی دوربین یک سریال تاریخی رفته و همبازی مهدی فتحی و بهزاد فراهانی شده بودید، چه تاثیری بر کارتان گذاشت؟ مثلا حس نکردید باید درباره نقش و آن مقطع تاریخی زیاد مطالعه کنید؟

 

در امام علی (ع) یزید جزء شخصیت های محوری نیست. قرار است بدانیم معاویه پسری دارد که این مدلی تربیت شده و دنیایش این شکلی است، که شاعر مسلک است و سگ بازی می کند و... وقتی گریم شدم احساس کردم کار خاصی ندارم و یزید را پیدا کردهام. البته یزید در همان حاشیه سریال برای خودش داستانی داشت که سانسور شد. قصه پررنگی نبود ولی لحظات خوبی داشت، مثلا عاشق می شد و ماجراهایی پیش می آورد. ولی در نهایت سهمش از داستان همان بود.

 

فرهاد اصلانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

اگر بخواهم به نکته ای از سریال امام علی (ع) اشاره کنم که یادم مانده، جمله ای بود که سر صحنه این سریال از مهدی فتحی شنیدم که یک بار گفت: «اگر می خواهی دروغ بگویی، باید اول خودت آن را باور کرده باشی. فقط در این صورت دیگران دروغت را باور می کنند.» از نظر فتحی بازیگری گفتن دروغ بود. 

 

 

پس در امام علی (ع) بیشتر نظاره گر شیوه کار میرباقری و بازیگران کارکشته آن مجموعه بودید؟

 

بله ولی جنس تجربه هایم تفاوت داشت، مثلا همانطور که برای اولین بار با میرباقری جلوی دوربین رفتم، برای اولین بار هم با او وارد اتاق دوبله شدم. چون آن سریال صدابرداری سر صحنه نداشت. آن هم تجربه جالبی بود. چون علاوه بر خودم به جای سه نفر حرف زدم.

 

فرهاد اصلانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

جدی؟ به جای کدام بازیگرها؟

یکی دو تا از سرداران سپاه بودند که الان دقیق خاطرم نیست چون واقعا زمان زیادی گذشته. ولی یادم هست که به جای اکبر عبدی حرف زدم. که ناراحت هم شد ولی بعد وقتی شنید که این کار به من سپرده شده و من فقط مجری اش بودم، دلخوری اش برطرف شد.

 

 

چه جالب. فکر کنم اولین بار است این را می شنویم.

 

کلا رابطه کاری من با میرباقری عجیب است، مثلا من نمایش معرکه در معرکه ایشان را خیلی دوست داشتم و آرزویم این بود که یک روز در این جنس نمایش با میرباقری کار کنم. وقتی عشق آباد را اجرا می کردند، با بازیگری دچار مشکل شدند و به من پیشنهاد بازی در آن نقش شد. دو بار به تماشای این نمایش رفتم. این را دقیق یادم هست که پنجشنبه و جمعه به دیدن نمایش نشستم. شنبه با خود آقای میرباقری و بدون پارتنر تمرین کردم و از یکشنبه در جمع بازیگران نمایشی بودم که آرزوی حضور در آن را داشتم.

 

 

انگار آرزوهایتان برای کار با میرباقری همیشه برآورده شده است اما پررنگ ترین همکاری، مختارنامه است و یکی از ماندگارترین نقش های کارنامه شما ابن زیاد. از ابتدا برای این نقش دعوت شدید؟

نه. دو سه نقش دیگر به من پیشنهاد شد که یکی شان عمر سعد بود. من ۱۷ قسمت آماده را خواندم. از دستیار کارگردان خواستم سیناپس قسمت های باقی مانده را برایم بفرستد. آن ها را هم خواندم و گفتم ابن زیاد را دوست دارم. برخورد میرباقری با این خواسته من برایم بسیار انگیزه بخش بود. چون با اما و اگر پذیرفت و شرط کرد که روی این شخصیت متمرکز باشم و کار دیگری را قبول نکنم. بعد از این توافق مو و ریشم را بلند کردم و کار روی شخصیت ابن زیاد را آغاز کردم.

 

 

این که بازیگران دیگری این نقش را بازی کرده بودند، برای تان نگران کننده نبود؟

اجراهای داریوش فرهنگ، رضا سعیدی و عزت الله مقبلی را از این نقش دیده بودم. می دانستم که حاصل کارم با آن ها مقایسه خواهدشد ولی انصافا سناریو بی نظیر بود. من هم تلاش کردم با درک کاملی از این شخصیت جلوی دوربین بروم. چون واقعا همه عوامل از بهترین ها بودند و باید با شناخت کار را شروع می کردم. به همین دلیل رفتم سراغ منابع تاریخی که خواندن برخی از آن ها مثل تاریخ بیهقی و طبری و... راحت هم نبود. چندین مختارنامه داریم. خودتان در انتهای تیتراژ این سریال منابع را می دیدید. من هم کوشیدم آن قدری بخوانم و جلو بروم که از نظر فکری در فضای آن دوران قرار بگیرم. حالا می فهمیدم چه می گویم. فکر می کنم یکی از علت های دیده شدن ابن زیاد همین بود که من طوطی وار چیزی را نمی گفتم.

 

ایمانی پشت بازی ام بود که شاید به دلنشین شدنش کمک می کرد. ضمن این که واقعا خودم را از کار جدا نمی دیدم. اگر دو روز کار داشتم و پنج روز بازی نداشتم، حتما در آن پنج روز دو سه بار سر صحنه می رفتم. حتما بازی دیگران را می دیدم. خودم را یک ساز می دیدم در یک سمفونی و نمی خواستم چیزی بیرون بزند و به اصطلاح فالش شود اما واقعا مهم ترین کمک، حضور خود میرباقری بود. بگذارید این طوری بگویم که میرباقری در مختارنامه بهترین خودش بود.

 

 

لطفا این را کمی توضیح بدهید.

 

میرباقری تجربه های زیادی از سر گذرانده بود. گاهی یک شب می رفت و دو سه صفحه دیالوگ واقعا درجه یک می نوشت و فردا می آورد. یک جور ارتباطش با کار و حس و حال خودش شهودی بود؛ بسیار مسلط و درجه یک. من در آخرین ماه های فیلمبردار آثار تکیدگی و خستگی جسمی را در ظاهرش می دیدم ولی واقعا از نظر دلبستگی به کار و حساسیتش هر پلان، هیچ تفاوتی با روزهای آغاز کار نکرده بود. آن همه حساسیت بالاخره نتیجه داد. الان هفت سال از پخش مختارنامه گذشته و هنوز از آن صحبت می کنند. من بازخورد این سریال را در عراق و لبنان هم دیده ام. در عراق حتی در اعتراض های مدنی و راهپیمایی ها از تصاویر مختار استفاده می کنند.

 

جدا؟

 

بله. بازخورد مختارنامه در کشورهای منطقه خیلی خوب بوده است. خود من چند روز پیش از محرم امسال به عنوان بازیگر این مجموعه مهمان شبکه الغدیر بودم و با تعدادی از دوستان به عراق رفتیم. در خود ایران هم بازخوردها بیشتر از این جنس بود که کاش درباره تاریخ و داستان های ملی مان هم کارهایی در این سطح بسازیم. کسی به روایت و شخصیت پردازی و... ایراد نمی گرفت.

 

 

میرباقری در مصاحبه ای از شما به عنوان یکی از معدود بازیگرانی نام برده بود که وادار شده به نفع بازی تان از دکوپاژش صرف نظر کند. با توجه به جدیت میرباقری و سنگینی کار تاریخی، این اتفاق چطور رخ می داد؟

البته ایشان لطف دارند. میزانسن و چیدمان مختارنامه بسیار سنگین بود. یعنی وقتی در پایان هر روز، برنامه کاری داده می شد مثل اینکه فردا چه سکانس و پلان ضبط و کدام قسمت صحنه نورپردازی شود، تغییر دادن شان کار آسانی نبود. چند بار پیش آمد که من مطابق میزانسنی که میرباقری می داد، تمرین می کردم و در انتها از او میخواستم یک بار هم خودم چیزی را که از این صحنه در ذهنم شکل گرفته، بازی کنم.

 

چند بار خوشش آمد و آن دکوپاژ و چیدمان را عوض کرد ولی این اتفاق زیاد رخ نداد. چون همان طور که گفتم کار سنگین بود. گاه پیش می آمد بخشی از صحنه را می گرفتیم و ادامه اش به شش ماه بعد موکول می شد. یا مثلا صحنه ورود ابن زیاد به دارالاماره کوفه و صحبت هایش با زنده یاد داوود رشیدی در غیاب رشیدی ضبط شد چون ایشان آن زمان نتوانست بیاید. صحنه های رشیدی را جداگانه گرفتند.

 

یک بار سر تدوین همین سکانس از مهدی حسینی وند پرسیدم این صحنه در تدوین اذیتت نمی کند؟ گفت نه. گفتم بین این پلان ها شش ماه فاصله است!

 

 

قسمت های اول سریال مختارنامه واقعا متعلق به ابن زیاد است. چون مختار هنوز منفعل است و صرفا ظلم را تحمل می کند. درواقع دارد از انگیزه برای طغیان سرشار می شود و بیشتر نظاره گر است. به همین دلیل فکر می کنم اگر ابن زیاد خوب در نمی آمد، ممکن بود مختارنامه بخشی از مخاطبانش را در قسمت های ابتدایی از دست بدهد.

 

اصلا ابن زیاد برای خود میرباقری هم مهم بود. مثلا مصاحبه ای از او داشتم که می گفت صحنه ورود ابن زیاد را در معصومیت از دست رفته دوست ندارد چون به دلیل کمبود امکانات نتوانسته چیزی را که در ذهن دارد بگیرد.

 

 

فکر کنم با سکانس معروف سخنرانی ابن زیاد در مسجد کوفه خیالش را از ابن زیاد راحت کردید.

 

شاید. آن سکانس به خاطر سرعت ضبطش معروف شد. برای فیلمبرداری اش، پنج روز تخمین زده بودند و ما یک صبح تا ظهر آن را گرفتیم. برنامه ریز پروژه نگران بود که برای روز بعد چه باید بکند (می خندد). ولی میرباقری در ابراز نظرش خیلی خست به خرج می داد. معمولا بعد از ضبط هر سکانس خسته نباشیدی می گفت و سراغ صحنه بعد می رفت. من تا زمان مونتاژ هیچ درکی نداشتم که چه کرده ام. جرئت پرسیدنش را هم نداشتم. ولی بعدها به این نتیجه رسیدم که چقدر استراتژی میرباقری خوب بوده است. چهار سال کار بود و نوسانات حسی و ابراز رضایت های مداوم می توانست واقعا روی کار تاثیر منفی بگذارد.

 

 

یکی از تبعات بودن طولانی مدت با نقش، ماندن در نقش است. اتفاقی که برای بازیگران سریال های تاریخی کم نیفتاده. برای شما این وضعیت پیش نیامد که در بازی های بعدی حس کنید هنوز ابن زیاد با شما هست؟

 

حواسم بود که پشت این نقش پنهان نشوم. نخواستم نقش من را گرفتار کند. بله، این آسیب در کمین بازیگران چنین پروژه هایی هست ولی من از همان ابتدا خواسته ام این بود که بتوانم در چنین پروژه عظیمی بازی کنم و از آن بیرون بیایم. همان قدر که برای یک بازیگر حضور در نقش مهم است، بیرون آمدن از آن هم اهمیت دارد.

 

فرهاد اصلانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

بعد از ابن زیاد چه نقشی را بازی کردید؟

سر سریال آشپزباشی رفتم. هنوز دو سه سکانس از بازی ام در مختارنامه مانده بود. آقای هنرمند شروع  کرد به صحبت از داستان و نقش و... من آدمی هستم که زود احساساتی می شوم، گفتم آقا ادامه ندهید! با تعجب پرسید چرا؟ گفتم بگذارید این چند سکانس باقیمانده مختارنامه را بازی کنم و بعد بیایم سر این سریال. راستش دیدم نقش جذابی است و جای کار دارد ولی انگار هنوز ابن زیاد تمام نشده بود. از نظر زمان بندی هم می دانستم که به آشپزباشی خواهم رسید. پس رفتم کار را در مختارنامه تمام کنم تا بعد به آشپزباشی فکر کنم.

 

 

نقش تان در آشپزباشی هم به حدی متفاوت بود که واقعا ثابت می کند نمی خواستید در توهم ابن زیاد بمانید اما پس از آن دیگر شما را در تلویزیون ندیدیم.

 

بله. خودتان کارهای تلویزیونی را می بینید دیگر. نه نشانی از انگیزه دارند و نه بلندپروازی. فقط سند تلاش مدیران برای حفظ میزهای شان هستند. نگاه کاسبکارانه ای بر تلویزیون حاکم شده که آزاردهنده است. به نظرم متولیان تلویزیون به جای این که به مردم تهمت بزنند که چرا ماهواره می بینند، بنشینند وضعیت و روند کاری خودشان را آسیب شناسی کنند؛ گرچه من نشانه ای از نارضایتی مدیران از این وضع نمی بینم. یعنی انگار در این سازمان عریض و طویل کسی هم چندان از این شرایط ناراضی نیست.

 

 

یعنی فکر می کنید کارهایی مثل مختارنامه دیگر در تلویزیون ساخته نخواهندشد؟

 

این را نمی دانم. فقط می توانم بگویم ما قدر آدم هایمان را نمی دانیم. یعنی آدمی با تلاش بسیار، به نقطه ای می رسد. خب باید شرایط را فراهم کنیم که بتواند گام بعدی اش را بردارد. میرباقری بعد از مختارنامه دوست داشت سلمان فارسی را بسازد. همان موقع تلویزیون می توانست شرایط را مهیا کند. ولی فاصله ای طولانی ایجاد شده است. من این فاصله را نمی فهمم.

 

تلویزیون و تئاتر به نوعی خاستگاه شما هستند. حالا که شرایط تلویزیون این شکلی است، چرا به تئاتر نمی روید؟ فکر کنم آخرین نمایشی که بازی کردید، سمفونی درد (حسین پاکدل) بود که نیمه دهه ۸۰ روی صحنه رفت.

 

 

بله، ۱۳ سالی هست که از تئاتر دورم. شاید بگویید منفی باف شده ام ولی الان تعداد زیادی سالن داریم و هر شب نمایش های بسیاری روی صحنه می رود. در نگاه اول باید خوشحال بشویم. ولی این رویکرد جدید تئاتر را نمی فهمم. این که برویم دو بازیگر را که فالوئر زیاد دارند، به کار دعوت کنیم و هر شب دو اجرا برویم و برای فروش به هر شرایطی تن بدهیم، هیچ ربطی ندارد به آن تئاتری که من یاد گرفته ام. ممکن است نمایشی را کارگردانی کنم اما بعید می دانم دست کم در آینده ای نزدیک به عنوان بازیگر روی صحنه بروم.

 

 

در سینما که با وسواس کار قبول می کنید. با این نگاه به تئاتر و تلویزیون، ناگزیر کم کار خواهیدشد.

 

فرهاد اصلانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

این را برای نخستین بار است می گویم؛ تصمیم گرفته ام تغییر رویه بدهم. چون فیلمنامه ها ضعیف و کلا ساز و کار مدیریت و تولید در سینمایمان بیمار شده است. فکر می کنم در چنین شرایطی با فاصله کارکردن بهتر است از این که هر کاری را قبول کنم و پولش را بگیرم و بگویم کیفیتش ربطی به من ندارد. فیلم که یا برای فروش به هر قیمت ساخته می شوند یا هدف گذاری شان فستیوال های خارجی است.

 

 

خیلی خوب است فیلمی برای مخاطب ساخته شود و در ادامه روند طبیعی اش جوایز جهانی هم بگیرد. ولی این که از ابتدا با این هدف فیلم بسازیم، یکی از عارضه های سینمای ماست. من این وسط فیلم های اجتماعی را انتخاب کرده ام و همه تلاشم را برای خوب درآمدن نقش و فیلم به کار بسته ام. ادعا نمی کنم هرچه بازی کرده ام خوب بوده است. ممکن است شما با امید سر کاری بروی و بعد نتیجه نهایی راضی ات نکند و به اصطلاح فیلم درنیاید، این هم بخشی از ذات این حرفه است.

 

گلایه های فرهادی اصلانی از وضعیت شبکه نمایش خانگی

 

دنیای کاسب کارها

 

اصلانی می گوید با داوود میرباقری چند «اولین» را تجربه کرده است. مثل «اولین» حضورش مقابل دوربین تلویزیون که با نقش یزید و در سریال امام علی (ع) رقم خورد. یا «اولین» تجربه دوبله که باز برای دوبله همین شخصیت پشت میکروفون نشست. ظاهرا «اولین ها»ی اصلانی و میرباقری ادامه دارد، چون او در دهه نود با داوود میرباقری به شبکه نمایش خانگی رفت و برای «اولین» بار بازی در سریالی برای این عرصه را در کنار داوود میرباقری تجربه کرد.

 

اصلانی در شاهگوش باید از توان طنز خود بهره می گرفت، همان قابلیتی که پیش تر در آشپزباشی از خود نشان داده بود اما برخلاف تعدادی از بازیگران شناخته شده که در شبکه نمایش خانگی ماندگار شدند، اصلانی خیلی زود این عرصه را ترک کرد. او از نتیجه شاهگوش ناراضی است یا شرایط کار در شبکه نمایش خانگی را دوست ندارد؟

 

از همکاری با میرباقری در شاهگوش بسیار راضی ام اما باید قبول کنیم که یکی از فاکتورهای شبکه نمایش خانگی، فروش است. میرباقری تلاشش را کرد که باج ندهد و نگذارد ضرورت فروش، لطمه ای به روند قصه و طراحی شخصیت ها بزند ولی طبیعتا یک جاهایی باید قوانین این عرصه جدید را می پذیرفت.

 

در پیشنهادهای بعدی من دیدم هدف گذاری بیشتر روی همین فروش است و به جای نقش و قصه، حرف از دستمزدهای بالاست. پول نمی توانست برای من تنها ملاک باشد. هیچ گاه نخواستم فقط بابت دستمزد بالا، نقشی را قبول کنم. وقتی دیدم وضعیت شبکه نمایش خانگی به این سمت می رود، ترجیح دادم از آن فاصله بگیرم و سینما را دنبال کنم و متاسفم الان می بینم در سینما هم نگاه حسابگرانه و کاسبکارانه حاکم شده است

 

 

فرهاد اصلانی مدت هاست از تلویزیون فاصله گرفته است

 

شرط اصلانی برای بازگشت

 

پس از مختارنامه، داوود میرباقری از تمایل و آمادگی اش برای ساخت سریال سلمان فارسی می گفت. با توجه به موفقیت سریال های او، کمی عجیب بود که تلویزیون از پیشنهاد میرباقری استقبال نمی کرد. برخی در توضیح چرایی این وضعیت به تغییرات مدیریتی اشاره می کردند و عده ای مشکل بودجه را پیش می کشیدند. به هر حال میرباقری به شبکه نمایش خانگی رفت. اصلانی هم پیشنهادهای تلویزیون را نپذیرفت و در چند مصاحبه از روند کاری و سیاست های صدا و سیما به شدت انتقاد کرد.

 

میرباقری سال گذشته برای ساخت سریال «ماه تی تی» در شبکه نمایش خانگی دورخیزی داشت که به نتیجه نرسید. از آن زمان زمزمه هایی مبنی بر بسته شدن پرونده ماه تی تی و جدی شدن احتمال ساخت سلمان فارسی در تلویزیون شنیده می شود.

 

وقتی مصاحبه با اصلانی به سلمان فارسی رسید، از او پرسیدیم اگر میرباقری پیشنهاد بازی در این سریال را به او بدهد، حاضر است به تلویزیون بازگردد یا نه؟ اصلانی ضمن پاسخ، حرف هایی زد که مشخص شد زمزمه های ساخت سلمان فارسی جدی است: «پیش از محرم به عنوان بازیگر سریال مختارنامه به عراق دعوت شدم.

 

با میرباقری تماس گرفتم که از او اجازه بگیرم. استقبال کرد و گفت حتما برو. در صحبت با او دیدم بسیار باانگیزه به سلمان فارسی می اندیشد و ظاهرا صحبت ها از حد فیلمنامه فراتر رفته و ممکن است سال آینده وارد مراحل مقدماتی تولید شوند. این سریال برای میرباقری بسیار مهم است و امیدوارم شرایط طوری فراهم شود و بتواند آن راب سازد. در پاسخ به پرسش شما هم باید بگویم که نمی دانم انتخاب های میرباقری چه کسانی هستند اما اگر از من دعوت کند، با کمال میل خواهم پذیرفت. هنوز هم به تلویزیون انتقاد دارم ولی میرباقری برای من خارج از این بحث هاست.»

 

 

پوریا ذوالفقاری

 

 

 

 

 

bartarinha.ir
  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش