پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۴:۱۳ - ۲۵ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۶۸۶۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با غزاله سلطانی، کارگردان پرسه در حوالی من؛

غزاله سلطانی: با مهراوه دلم قرص شد

من قبل از این فیلم خانم مهراوه شریفی نیا را از نزدیک نمی شناختم و شناختم نسبت به او مثل بقیه و از دور بود. وقتی می خواستم برای این فیلم بازیگر انتخاب کنم چند تن دیگر از بازیگران هم برای بازی در این نقش آمدند اما شرایط طوری پیش رفت که ما با هم به توافق نرسیدیم یا نشد که همکاری کنیم. خیلی برایم مهم بود که بازیگری که این نقش را بازی می کند شرایط و فضای ۳۰ سالگی را درک کرده باشد و بتواند با آن همزادپنداری کند.

 

غزاله سلطانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

خانم شریفی نیا که آمد دیدم این اتفاق افتاده و ما کلی حرف مشترک داشتیم که در مورد این فضا و زنانگی و ۳۰ سالگی با هم بزنیم. در کنار آن قدرت بازیگری اش و شناخت درستی که از شخصیت داشت و کنسه های خیلی خوبی که سر کار می داد، همه و همه کمک کرد که نقش سایه شکل بگیرد و واقعا هم فکر می کنم این نقش یکی از بهترین کارهای خانم شریفی نیاست.

 

نقش سایه، یکی از بهترین کارهای خانم شریفی نیا

 

الان که فیلم شما ساخته و بازی مهراوه شریفی نیا برای آن مورد تحسین قرار گرفت، نظر شما درباره این حسن انتخاب چیست و اساسا راجع به این که ایشان را برای بازی در نقش سایه انتخاب کردید، چه احساسی دارید؟

- من قبل از این فیلم خانم مهراوه شریفی نیا را از نزدیک نمی شناختم و شناختم نسبت به او مثل بقیه و از دور بود. وقتی می خواستم برای این فیلم بازیگر انتخاب کنم چند تن دیگر از بازیگران هم برای بازی در این نقش آمدند اما شرایط طوری پیش رفت که ما با هم به توافق نرسیدیم یا نشد که همکاری کنیم. خیلی برایم مهم بود که بازیگری که این نقش را بازی می کند شرایط و فضای ۳۰ سالگی را درک کرده باشد و بتواند با آن همزادپنداری کند.

 

خانم شریفی نیا که آمد دیدم این اتفاق افتاده و ما کلی حرف مشترک داشتیم که در مورد این فضا و زنانگی و ۳۰ سالگی با هم بزنیم. در کنار آن قدرت بازیگری اش و شناخت درستی که از شخصیت داشت و کنسه های خیلی خوبی که سر کار می داد، همه و همه کمک کرد که نقش سایه شکل بگیرد و واقعا هم فکر می کنم این نقش یکی از بهترین کارهای خانم شریفی نیاست.

 

غزاله سلطانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

خودش هم اینجوری فکر می کند. بار اولی که با هم قرار گذاشتید تا وقتی که متوجه شدید او همان کسی است که دنبالش هستید چقدر طول کشید؟

- راستش خیلی طول نکشید. همیشه وقتی که کار اولت را می کنی و خیلی با بازیگران مراوده نداری و برای کار عوامل را دعوت می کنی و بعد کم کم وارد کار می شوی، ۷۰-۶۰ درصد مطمئن هستی و اما ۴۰-۳۰ درصد هم هست که ته دلت نگران است که کار چگونه از کار در می آید. این حالت برای همه عواملی که می آمدند وجود داشت و برای بازیگران، مخصوصا بازیگر نقش اول یک ذره بیشتر. اما خدا را شکر عوامل این کار همه آدم های حرفه ای و باتجربه تر از من بودند. در مورد مهراوه هم تقریبا قبل از این که ما وارد تولید بشویم و داشتیم تمرین می کردیم دلم قرص شد و احساس کردم که چه گزینه خوبی است. به خاطر این که در تمرین هایی که داشتیم دیدم آن سمت و سویی که من دلم می خواست کاراکتر سایه داشته باشد، دارد شکل می گیرد.

 

در شرایط یکسانی بزرگ شدیم

 

در این مورد و همیشه دو حالت وجود دارد. یکی قدرت بازیگری بازیگر و یکی هم شخصیت و خصوصیت فردی او. فکر می کنید در این که خانم شریفی نیا این نقش را اینقدر خوب در آورده کدام یک بیشتر دخیل بوده؟

- فکر می کنم هر دو اینها مکمل هم است تا بازیگر این شخصیت را خلق کند. بازیگری جدا از حس و حال و تجربه زیستی که هر بازیگر می تواند داشته باشد نیست. ضمن آن، تکنیک و توانایی بازیگر هم مطرح است. یعنی هر بازیگری که موقعیتی را بازی می کند دلیلی ندارد که آن شرایط را خودش هم تجربه کرده باشد، اما اگر رگه هایی از زندگی شخصی بازیگر در نقش هم باشد می تواند نقش را باورپذیرتر و بازی در آن را برای خودش ساده تر کند.

 

من و مهراوه به عنوان دو خانم که با هم در آن سن و سال بودیم و چیزهای مشترک زیستی هم داشتیم، به ما برای این گفتگوهای قدیمی درباره نقش سایه کمک کرد. ما قبل از همه پلان ها با هم حرف می زدیم و مهراوه با توجه به قدرت بازی اش و تکنیک درستی که دارد آنها را به سمت یک بازی خیلی بهتر سوق می داد.

 

فیلم شما دارد بحران ۳۰ سالگی را نشان می دهد و این نقش در شرایط زمانی الان این ویژگی را هم دارد که سایه قاعدتا باید دهه شصتی هم باشد که الان ۳۰ ساله است. بنابراین این فیلم برای دهه شصتی ها هم هست که سال های ویژه ای در ایران بود. یعنی ممکن بود که شما این فیلم را ۱۰ سال دیگر بسازید و ۳۰ ساله های آن موقع دهه هفتادی بودند و این شرایط ویژه دهه شصتی ها را نداشتند و این حالت ها را نداشته باشند. قبول دارید؟

- بله. به هر حال شرایطی که بچه هایی که الان ۳۰ ساله و حدود این سال ها سن دارند درک می کنند ویژه است. ما جنگ و شرایط ویژه اجتماعی را درک کردیم و در شرایط یکسانی بزرگ شدیم که خیلی در درک ویژه از آن دخیل است و مطمئنا بچه هایی که در دهه ۷۰ یا حتی دهه ۵۰ بالیدند شرایط شان متفاوت است. آنها بحران های متفاوتی داشته اند، چون شرایط زندگی و زیست شان تفاوت های اساسی دارد.

 

غزاله سلطانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

مهراوه با همه ستاره ها فرق دارد

 

الان با خانم مهراوه شریفی نیا رفیق شده اید. در جایگاه کارگردان و بازیگر نه، در جایگاه دو دوست هم سن و سال شخصیت او را چگونه ارزیابی می کنید؟

- بله، واقعا با هم رفیق شدیم. این که مهراوه اینقدر خاکی و فروتن است و اصلا المان و فضای ذهنی آن سوپراستار بازیگرها را ندارد، خیلی برایم با ارزش است. این مردمی بودنش هست که اینقدر متفاوتش می کند. موقعی هم که سر کار می آمد اصلا این گونه نشان بدهد با بقیه فرق دارد و من از این غذاها نمی خورم و مرا باید اینطوری بیاورید و اینطوری ببرید و ... فضاهایی که برخی ستاره ها ایجاد می کنند را اصلا نداشت. آنقدر خاکی و همراه و همدل بود که حد نداشت. این چیزی بود که همه گروه در موردش دوست داشتند و خیلی به او به خاطر اخلاق و منش بالایی که داشت، احترام می گذاشتند. همین ها باعث شد که جدا از این که با هم همکار بودیم، دو دوست خوب برای هم باشیم. همراهی هایش برای فیلم هم خیلی برای من با ارزش بود. دوستان دیگری که قبلا با هم کار کرده بودیم می گفتند ما اصلا فکر نمی کردیم که بازیگری در این حد برای فیلم تو که یک فیلم اول لوباجت هست اینقدر همراهی کند و انرژی و وقت بگذارد. من واقعا برای همه چیز از او ممنونم.

 

فیلم اول شما هم بود و فکر می کنم این رفتارها و وجود چنین بازیگری خیلی به شما کمک می کرد و استرس ها را از شما دور می کرد. درست است؟

- خیلی زیاد. در موقعیت اکران هم حضور او خیلی موثر بود و هست چون او خیلی خیلی از من شناخته شده تر است و طرفداران زیادی در فضای مجازی و فضای واقعی دارد و اطلاع رسانی اش برای فیلم خیلی به ما کمک کرد.

 

غزاله سلطانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

پرسش و پاسخ با مخاطبان

 

فکر می کنید بانوانی که در سن حدود ۳۰ سالگی هستند و دغدغه های سایه را دارند با دیدن این فیلم چه حسی خواهند داشت؟ احساس خوبی دارند یا راه زندگی شان را پیدا می کنند یا چه چیزی؟ آیا اتفاق مثبتی برای شان می افتد؟ 

- والله من این را نمی دانم. باید از خود مخاطب پرسید. اما با توجه به فیدبک هایی که من گرفتم هر مخاطبی که در این حال و هوا بوده نه با همه اتفاقات فیلم که حداقل با بخش هایی از آن همزادپنداری کرده است. توی اکران های مردمی و برنامه های پرسش و پاسخ با مخاطبان صحبت کرده ام و دیده ام با خیلی چیزهای این فیلم ارتباط برقرار کرده اند. به ویژه خانم ها. آقایان هم بیشتر از این منظر با این فیلم مواجه می شدند که می گفتند ما حالا متوجه شدیم خانم هایی با این موقعیت چگونه فکر می کنند. یعنی شاید فضای فیلم خیلی مردانه نباشد اما آقایان را هم جلب می کرد که زندگی خصوصی و درونی یک زن را درک می کردند. البته من نمی دانم این چقدر می تواند راهگشا باشد و دنبال این نیستم که فیلمم حتی پیام مشخص داشته باشد. من فقط یک علامت سوال یا دغدغه ذهنی را که خودم هم با آن درگیر بودم را سعی کردم که قصه اش بکنم و فیلمش را بسازم.

 

و چون زنی در این شرایط هستید شاید فیلم تان زنانه شده است. این را قبول دارید؟

- بالاخره فیلم به حال و هوا و درونیات یک زن می پردازد و یک دغدغه زنانه دارد اما این که اسمش زنانه هست یا نه را نمی دانم و معتقد با این دسته بندی زنانه یا مردانه هم نیستم.

 

اولین جشنواره ای که شرکت کردید جشنواره ماربیای اسپانیا بود. استقبال در آنجا چگونه بود؟

- خیلی خوب بود. اولا که ایرانی هایی که در آنجا بودند آمدند و فیلم ما را دیدند و خیلی از ما حمایت کردند که از آنها ممنونم. همچنین فیلمسازان انگلیسی و هندی و فیلمسازان دیگر کشورها که آنجا بودند همه می آمدند و در مورد این فیلم با من حرف می زدند و خیلی فیلم را دوست داشتند همچنین بازی خانم شریفی نیا را. همه هم متفقا معتقد بودند ایشان جایزه بهترین بازیگر جشنواره را می گیرد و مهراوه کاندید هم شد اما چون فیلم های دیگری که بازیگران آن رقیبش بودند، هم فیلم ها و هم بازیگران شان بازیگران خیلی مطرح انگلیسی بودند و فیلم ها هم بیک پروداکشن بودند این اتفاق نیفتاد. ما همین که در بین آن فیلم ها با بودجه های زیاد مطرح شدیم خیلی خوب بود.

 

بعد هم که جایزه یونان را برد و شما هم آنجا نبودید.

- نه متاسفانه.

 

پول های تان تمام شد که برگشتید؟

- (خنده) تقریبا. من همه اش فکر می کنم که کاش آن را نمی رفتیم و این را می رفتیم. آدم نمی داند که چه اتفاقی می افتد.

هفته نامه دیده بان

 

 

bartarinha.ir
  • 19
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش