در اکثر مواقع هنرمندان برای حمایت از کاندیدای مورد نظر خود و گرم کردن فضای انتخابات، از یک کاندیدای خاص پیروی و سعی می کنند از شهرت خود برای جلب حمایت اکثریت مردم از عقیده و نظری که دارند، سود ببرند. هرچند که ممکن است در واقعیت ،حمایت یا حمایت نکردن مردم از یک کاندیدا چندان به نظر یک هنرمند یا سلبریتی بستگی نداشته باشد، اما به هرحال طبیعی است عده ای از مردم به دلیل علاقه ای که به او و بازی هایش دارند، برای حمایت از یک کاندیدای خاص ترغیب شوند. به همین دلیل همیشه می بینیم که در ابتدای کارزار انتخابات کاندیداها تلاش می کنند تا از حمایت حداکثری هنرمندان و سایر چهره های شناخته شده، بهره ببرند.
بر همین اساس عکس های بخش زیادی از هنرمندان در حمایت از کاندیدای مورد نظرشان در شبکه های اجتماعی منتشر شد که هر کدام یک چیز از رئیس جمهور منتخب مردم می خواستند. خواسته اکثر هنرمندان بهبود وضعیت اقتصادی، معیشتی و فرهنگی مردم و البته هنرمندان با سابقه و پیشکسوتی بود که به دلیل مسائل مختلف و شاید دست های پشت پرده مجالی برای کار به دست نمی آورند. البته معضلات بسیاری دامنگیر فرهنگ و هنر کشور شده که این خواسته ها تنها بخش کوچکی از آن بود، اما با گذشت زمان و نرسیدن به خواسته هایشان یکی بعد از دیگری اظهار پشیمانی کردند و از طرفداران خود که توانسته بودند نظرشان را تغییر دهند، عذرخواهی کردند. بر همین اساس سوال ما از کارشناسان و هنرمندان این بود که تا چه اندازه اظهارنظرها و موج افکنی هایی که هنرمندان در جامعه در خصوص مسائل اجتماعی- سیاسی به وجود می آورند، اهمیت و کارکرد دارد و اصولا این اظهارنظرها تا چقدر کارشناسی شده و اصولی است. عده ای از کارشناسان معتقدند پشت این اظهارنظرها دانش و بینش خاصی وجود ندارد و به این دلیل که جامعه ایران احساساتی عمل می کنند، به سرعت برانگیخته شده و تصمیم می گیرند. همچنین برخی دیگر از کارشناسان بر این عقیده اند که این اظهارنظرها مثل یک تب زودگذر است که پایه و اساس مشخص و درستی ندارد. در ادامه مشروح نظرات سینماگران و کارشناسان را در این رابطه از نظر می گذرانید:
قطب الدین صادقی:تفکری پشت اظهارنظرها نیست
قطب الدین صادقی در پاسخ به این پرسش که چقدر اظهارنظرها و موج افکنی هایی که هنرمندان در جامعه در رابطه با مسائل اجتماعی و سیاسی به وجود می آورند، اهمیت و کارکرد دارد، به بانی فیلم گفت: توده های مردم به تنهایی راه زندگی خود را پیدا نمی کنند و همواره نیازمند الگو، راهنما، اسطوره و مدلی بودند. در خصوص مسائل اجتماعی نیز همین وضعیت صدق می کند و الگوهای آنها ورزشکاران یا سیاستمداران و هنرمندان هستند و به ندرت افراد سرمایه دار هستند. البته سرمایه داران هم هستند و اخیرا گویا حس سوداگری ملی مردم بیدار شده و انگار هرکس زرنگ تر باشد و هرکاری برای سرمایه دار شدن انجام دهد را موفق تر می دانند! معمولا مردم به دلیل فضائل غیر مادی، هنرمندان و ورزشکاران و گاهی سیاستمداران نخبه را الگو قرار می دهند و تکریم می کنند. بنابراین، هر گونه کلامی از سوی این دسته از افراد شنیده شود، حجت است و مردم دوست دارند و فکر می کنند آن تصمیم صاحب ارزش است و سعی می کنند از آن پیروی کنند.
این کارگردان در خصوص اینکه فکر می کنید تا چه اندازه این اظهار نظرها که ممکن است روی نظر بسیاری از افراد تأثیرگذار باشد، کارشناسی شده است، عنوان کرد: قطعا اظهارنظر هنرمندان روی مردم تأثیر می گذارد، اما به نظرم بسیاری از این چهره ها، ورزشکاران و سیاستمداران تنها چهره هستند و قدرت تفکر، تحلیل و روشنگری ندارند و الگوهای مناسب و درستی به نظر نمی رسند. مدل های اجتماعی گذرا هستند و ممکن است دیروز یک والیبالیست باشد، اما امروز یک فوتبالیست و هیچ تفاوتی ندارد.البته ممکن است صحبت های مثبتی که دارند، به اندازه همان صحبت های منفی بی ارزش باشد؛ یعنی کارشناسی شده، اصولی و مبتنی بر یک تعمق نیست، بلکه بیشتر حسی است. صادقی ادامه داد: به طور کلی ایرانیان در تصمیمگیریهایشان ملتی کمتر عقلانی و بیشتر احساسی اند. ممکن است عقیده امروزمان با عقیده فردای ما متفاوت باشد و هیچ منطقی پشت آن نیست. متأسفانه در جامعه ما عده ای هستند که این الگوها را انتخاب کنند و تأثیر منفی می گیرند.صادقی در خصوص اینکه چقدر این واکنش های هنرمندان «سیاسی» و تا چه اندازه «فرهنگی و اجتماعی» است، به بانی فیلم گفت: فرهنگی که نیست و ممکن است بر اساس منافع شان باشد؛ یعنی این ها متفکر و تحلیلگر مسائل اجتماعی نیستند که به عنوان وجدان بیدار جامعه به دستاوردهای خاصی برسند و بیشتر حسیاست.
این کارگردان خاطرنشان کرد: اکثر این نارضایتی ها به این دلیل است که شرایط و گرانی ها به گونه ای خلاف وعده های داده شده پیش می رود. تنها موضوع خوب دولت یازدهم این است که تمام تصمیمات پشت پرده برای مردم شفاف شده است؛حال آنکه قبلا از بسیاری تصمیمات اطلاعی نداشتیم. به عنوان مثال، اگر بودجه فرهنگی کشور ۱۰۰ میلیون باشد، ۱۶ میلیون آن مربوط به وزارت ارشاد است و ۸۴ درصد آن مربوط به نهادهای موازی است که هیچ جا پاسخگو نیستند و الآن شفاف سازی می شود و مردم علت مطلوب نبودن اوضاع را درک می کنند.
ابوالفضل جلیلی:تمام این اظهارنظرها مثل تب زودگذرند
ابوالفضل جلیلی در پاسخ به این پرسش که چقدر اظهارنظرها و موج افکنی هایی که هنرمندان در جامعه در رابطه با مسائل اجتماعی و سیاسی به وجود می آورند، اهمیت و کارکرد دارد، به بانی فیلم گفت: بهتر است این سوال را از مردم علاقه مند به سینما بپرسید، چون زمانی که نوجوان بودم و هوادار بازیگران و کارگردانان مختلف، خیلی می توانست روی من تأثیر بگذارد. البته در آن زمان در مملکت نظمی وجود داشت که نیازی به این جار و جنجال ها و هوچی گری ها نبود. الان که خودم فیلمساز شدم، دیدگاهم فرق می کند و اگر بازیگری مسأله ای را تأیید یا تکذیب کند، برایم مهم نیست، اما برای مردم عادی خیلی اهمیت دارد.
جلیلی ادامه داد: در کشور ما پشت مسائل مختلف پژوهش وجود ندارد و همین کافی است که یک نفر بگوید، فلانی خوب است و همه به سرعت بروند به او رأی بدهند. معتقدم همه این مسائل در نهایت یک بازی بیشتر نیست و فقط می خواهند رأی جمع کنند و برایشان اهمیت ندارد که چه کسی رأی بیاورد و چه کسی رأی نیاورد.
جلیلی در خصوص اظهارنظر هنرمندان و سلبریتی ها در مورد مسائل مختلف و پشیمان شدن از به نتیجه نرسیدن از اهدافشان بیان کرد: به این دلیل است که تا وقتی به هسته مرکزی موضوعی نزدیک نشویم، فکر می کنیم هنرمندی که از موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی طرفداری می کند، آگاهی زیادی از آنچه می گذرد دارد و در این ماجرا دخیل است و مردم هم او را باور می کنند. به عنوان مثال، ممکن است این تصور را داشته باشم که به عنوان خبرنگار باید هرچه را که می گویم چاپ کنید و اگر نکنید، به جای اینکه با منشأ اصلی وارد بحث و گفت و گو شوم، با خبرنگار بدرفتاری می کنم؛ اما وقتی وارد این قضیه می شویم، متوجه می شویم که وظیفه یک خبرنگار در یک روزنامه ممکن است این باشد که تنها خبری را بگیرد و منتشر کند و تا قدرت تصمیم گیری چندانی ندارد.
جلیلی خاطرنشان کرد: رئیس دولت اصلاحات آمد و گفت نیامدم برای شما کاری انجام دهم، بلکه آمدم زمینه ای را فراهم کنم که خودتان برای خود بتوانید کاری انجام دهید. ما باید این موضوع را در نظر بگیریم و تغییر دولت ها هیچ تفاوتی در احوال ما ایجاد نمی کند.
این کارگردان در خصوص اینکه تا چه اندازه واکنش منفی هنرمندان ناشی از دغدغه فرهنگی و چقدر ناشی از دغدغه سیاسی- اجتماعی است، بیان کرد: هیچ تأثیری ندارد و تمام این ها مثل تب زودگذر است و از آغاز مردم فرهنگی و اندیشمند بار نیامدند؛ یعنی همین سلبریتی ها نیز می خواهند خود را با این اظهارنظرها مطرح کنند؛ چون اجازه ندادند جوانان در این سال ها از راه درست خود را نشان دهند، همه دست به هرکاری می زنند که خود را نشان دهند و به همین دلیل است که علاقه مندان بازیگری در کشور زیادند و بیشتر ریشه اجتماعی- روانشناسی دارد.
هادی حجازی فر:انتقاد می کنم، اما پشیمان نیستم!
هادی حجازی فر در پاسخ به این پرسش که چقدر اظهارنظرها و موج افکنی هایی که هنرمندان در جامعه در رابطه با مسائل اجتماعی و سیاسی به وجود می آورند، اهمیت و کارکرد دارد، به بانی فیلم گفت: چندان نمی توانیم اظهار نظری در این خصوص داشته باشیم، چون معمولا حدس و گمان خود را می گوییم.
تلاشم بر این بوده تا از چیزی مطمئن نشوم، اعلام نکنم. تمایل دارم در خصوص خودم صحبت کنم و معمولا سریع اظهار نظر می کنم و ممکن است بعدها متوجه شوم اشتباه کردم، اما معمولا در لحظه واکنش نشان می دهم.در انتخابات ریاست جمهوری از آقای روحانی حمایت کردم و نیمی از فالورهای من با نظرم مخالف بودند، چون اکثر فیلم هایی که کار کردم با گرایش سیاسی خاصی داشت. در آن زمان بحث های شدیدی داشتیم و هنوز که خبری می آید، نظر می دهند که چه شد. تلاش کردم تک تک با کسانی که اهل منطق و گفت و گو هستند، صحبت کنم و می توانم بگویم تنها سه رأی جلب کردم. خودم را از هیچ دولتی طلبکار نمی دانم،اما به عنوان منتقد همیشه انتقاد می کنم و از رأیی که دادم پشیمان نیستم. فکر می کنم در اینجا بحث سرنوشت کشور در میان است و به این راحتی به عنوان هادی حجازی فر به من اعتماد نمی کنند. این هنرمند خاطرنشان کرد: همیشه مواضع سیاسی ما از پیشینه و خانواده سرچشمه می گیرد و این طور نیست که آدم ها به راحتی بتوانند اعتماد کنند. وی در پاسخ به اینکه فکر می کنید تا چه اندازه واکنش های منفی هنرمندان ناشی از دغدغه فرهنگی یا سیاسی- اجتماعی است، گفت: به نظرم سوابق و عملکرد آدم ها در گذشته است که می تواند کمک کند- باز هم بر اساس حدسیات- تصمیم بگیریم. فرض کنید عادل فردوسی پور به خاطر عملکردی که در این سال ها داشته، به عنوان یک فرد تأثیرگذار در حوزه اجتماعی شناخته می شود، اما درصد و میزان آن را نمی دانم. ساده انگارانه است اگر بخواهیم بر این اساس برنامه ریزی کنیم و کار اشتباهی است.
- 11
- 1