به گزارش خبرآنلاین، بهناز جعفری بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون مهمان برنامه «سینما دو» با اجرا و سردبیری حامد عنقا برای گفتگو درباره فیلم «بیدار شو آرزو» به کارگردانی کیانوش عیاری درباره زلزله بم بود.
حامد عنقا در این برنامه خطاب به جعفری گفت: «این فیلم بعد از ۱۴ سال در حالی اکران شد که این روزها بحث زلزله در کشورمان زیاد است، هر روز در این خصوص صحبت می کنیم و این همزمانی جالب است. چه اتفاقی افتاد کارگردانی که وسط ساخت سریال «روزگار قریب» است، به یکباره می رود این فیلم را می سازد؟»
«بیدار شو آرزو» منجر به زلزله تهران شد!
جعفری پاسخ داد: «ابتدا باور نمی کردم که قرار است فیلم «بیدار شو آرزو» اکران شود، اما به قدری انرژی فیلم زیاد بود که منجر به زلزله تهران شد!»
او افزود: «ساخت این فیلم به وجدان کاری کارگردان باز می گردد و البته مسائل خیلی شخصی هم وجود داشت که تیتر اول فیلم می آید و درباره ساخت این فیلم و حسی است که خودش دارد تا بعدها متهم نشود. در حقیقت ما فیلم را با گارد نمی بینیم و طمأنینه دیگری داریم.»
کاش هر کس مدعی بازیگری است تجربه یک بار کار با کیانوش عیاری را داشته باشد
این بازیگر تاکید کرد: «دوست داشتم خود آقای عیاری اینجا باشند، چون تجربیات کشف نشده ای در کار با ایشان داشتم و با خودم مرور می کردم کاش هرکس مدعی بازیگری است، این تجربه را داشته باشد که یکبار با آقای عیاری کار کند.»
جعفری با تأیید اینکه در بم فیلمنامهای در اختیار نداشتیم، توضیح داد: «با آقای عیاری رفت و آمد خانوادگی داشتیم و می دیدم که در آن مقطع چقدر پریشان احوال بودند. گروه جمع و جوری بودیم که رفتیم آنجا و قبل از آن هیچ تصویری درباره زلزله نداشتم و اصلا نمی دانستم در ذهن آقای عیاری چه چیز شکل می گیرد.»
تبدیل حسمان به انرژی برای خلق فیلم خیلی سخت بود
او ادامه داد: «همه ما با هم به آن لوکیشن رسیدیم، اما تجربه ای که ذهن آزاد عیاری داشت، باعث شد یکبار فیلم را تا پایان برای ما روایت کند. همه ما شوکه بودیم و اینکه بتوانیم حسمان را به انرژی برای خلق فیلم تبدیل کنیم، خیلی سخت بود.»
بازیگر «لانتوری» یادآور شد: «ایده کار همان جا شکل گرفت. آقای عیاری معمولا فیلمنامه ندارند و اتفاقات روز به روز و لحظه به لحظه بود. روز اول پر شدیم با آوار و خاک. آقای عیاری پتویی را از آوار بیرون کشید و گفتند بدو و چرا کفش پا داری؟ به تدریج همرنگ جماعت شدم. قبل از «بیدار شو آرزو» با آقای عیاری کار نکرده بودم.»
انتخاب شدنم توسط عیاری موهبتی برای من بود
جعفری در خصوص اینکه چطور کیانوش عیاری شما را انتخاب کرد که قبلا با او کار نکرده بودید، گفت: «قطعا انتخاب ایشان برای من موهبتی بود و تعریف همه چیز به عنوان بازیگر برایم تغییر کرد. باید مثل مردم آنجا رفتار می کردم و تبدیل به درد می شدم.»
عنقا در ادامه عنوان کرد: «اگر موفق نمی شدید ایده های کیانوش عیاری به ثمر بنشیند، تمام نقشه های او نقش بر آب می شد.»
این بازیگر پاسخ داد: «به نظرم عیاری به قدری ذهنش باز و آزاد بود که قطعا آن را تغییر می داد و به عنوان کسی که قرار بود حضور داشته باشم، حذف و کمرنگ می شدم و آقای مهران رجبی قصه را پیش می برد.»
عنقا یادآوری کرد: «خیلی ها می گویند اگر این فیلم آن سال اکران می شد، برای مسیر بازیگری خانم جعفری ممکن بود اتفاقات دیگری بیفتد.»
قاضی سرسخت خودم هستم
جعفری گفت: «خودم یکی از قاضی های سرسخت خودم هستم. هفته پیش این فیلم اکران شد و سعی کردم با زاویه دیگری فیلم را ببینم و نه به خودم بلکه به خانمی که در فیلم بازی می کرد و در حال راه رفتن بود، خسته نباشید می گویم. اگر فیلم در همان دوران اکران می شد شاید اتفاقات دیگری در زندگی ام می افتاد، اما همچنان از کسانی که سختی ها را تحمل کردند، فاصله نگرفتم.»
این بازیگر درباره اتفاقات خوبی که ممکن بود در زلزله بم بیفتد، بیان کرد: «تمام مردم در جست و جوی روزنه های امید بودند. اولین چادری که روشن شد با یک قلموی بد خط روی آن نوشته بودند، آرایشگاه. دیگر اینکه قرار بود چهار روز باشیم، اما ماجرا طول کشید و با اهالی بم دوست شدیم و هرکدام سلام و علیک می کردند و می گفتند تشریف بیارید داخل. خیلی محیط آنجا پر تنش و اعصاب مردم بهم ریخته بود. در بخش هایی مردم به جرثقیل سنگ می زدند که چرا دیر رسیدی. آقای عیاری انگار مردم را با شنیدن درد دلهایشان آرام و میان همین صحنه ها قصه هایش را پیدا می کرد.»
بهترین بازی ام وقتی است که فرسنگها از خودم فاصله بگیرم
جعفری در رابطه با تفاوت کار با کیانوش عیاری نسبت به دیگر کارگردانان گفت: «همیشه وقتی می پرسیدند بهترین بازی ات چه زمانی است، می گفتم وقتی فرسنگ ها از خودم فاصله بگیرم. قبل از آن با «تخته سیاه» سمیرا مخملباف کار کردم، اما جایزه ام را برای فیلم آقای فرمان آرا گرفتم.»
او تصریح کرد: «کار با آقای عیاری بعد از گذشت این سال ها و تجربه منحصر به فرد و جدا از تمام کتاب ها و کلاس هایی بود که در دانشگاه داشتم. ایشان صحنه را می چید و من تلاش می کردم صدایم را هرچقدر که می توانم خشدارتر کنم و او به یکباره کات می داد.»
اینکه کارگردان به طبیعی بودن کار هنروران توجه کند برایم نادر بود
بازیگر «خشم و هیاهو» یادآور شد: «از خودم می پرسیدم که چکار باید انجام دهم و بعد متوجه می شدم ماجرا مربوط به هنرورهای سر صحنه بود. این اتفاق خیلی برایم نادر بود که ایشان به جای توجه به بازیگر اصلی به طبیعی بودن کار هنروران توجه می کرد. از مردم بم برای بازسازی صحنه ها یا زمانی که پیکر عزیزان خود را روی کاپوت ماشین می اندازند، کمک گرفتیم. فیلم از لحظه اول یعنی پنج بامداد شروع می شود.»
- 18
- 1