راز ماندگاری سریالهای تلویزیونی چیست؟ چطور «شبهای برره» همهگیر میشود و بلافاصله راهش را به فرهنگ کوچه و بازار باز میکند اما تب دستهدسته کارهای حتی پرطرفدار خیلی زود فروکش میکند و چیزی از آن بهجا نمی»اند؟ چرا مجموعههایی چون «پس از باران» که اتفاقا از استانداردهای روز جدا افتاده همچنان و در بازپخشهای چندبارهاش پر طرفدار است؟ معیار ماندگاری سریالهای تلویزیونی چیست؟ داریوش اسدزاده یکی از باتجربهترینهای تاریخ سینما و تلویزیون در گفتوگو سعی میکند جوابگوی بخشی از سوالها باشد...
داریوش اسدزاده در هفت و پنج سال حضور و فعالیت هنری، در بیش از شصت سریال و چندین تلهفیلم و هشتاد و اندی فیلم سینمایی بازی کرد و نامش در بسیاری از ساختههای ماندگار سینما و تلویزیون ثبت شده است. «سمندون»، «خانه سبز»، «آژانس دوستی» چند نمونه از سریالهای ماندگاری است که اسدزاده در آنهای ایفای نقش کرده است.
سازندگان سریالهای تاریخی کمترین شناختی از تاریخ ندارند
داریوش اسدزاده درمورد سریالهای جدیدی که ساخته و روانه آنتن صدا و سیما میشوند، میگوید: «از آنجایی که کمتر از خانه خارج میشوم، اوقات فراغتم را پای تلویزیون میگذرانم و تقریبا تمام کارهای تازه و برنامههای تلویزیون را میبینم. واقعیت این است که سریالهای جدیدی که ساخته میشوند، اعتبار چندانی ندارند. برای مثال سریالهای تاریخی که تمرکزشان روی برههای خاص از تاریخ یا واقعه مشخصی است، بزرگترین ضعف را در همین بخش دارند.
سازندگان کمترین شناختی از تاریخ ندارند و حتی زحمت مطالعه را به خودشان ندادهاند. این موضوع درمورد تمام عوامل سریال صدق میکند و هیچکدام از کاری که انجام میدهند آگاهی ندارند. مجموعه عواملی چون پرسوناژها، گریم و طراحی طوری است که اصلا نمیتوان سریال را تحمل کرد و قابل دیدن نیستند و نشان از بیاطلاعی سازندگان و عوامل از تاریخ، بیوگرافی شخصیتها و زندگی در آن دوران بهخصوص دارد. بسیاری از اوقات از دیدن این سریالهای ضعیف عصبانی میشوم و سریال را ناتمام رها میکنم. دسته دیگری از فیلمها هم با عنوان کمدی ساخته میشوند که متاسفانه آنقدر بدبخت شدهاند که هیچ چیز برای ارائه ندارند. ما فیلمسازان بزرگی داریم که جوایز جهانی را میگیرند و سینماگران شناخته شدهای هستند؛ نباید با ساخته شدن فیلمهای مبتذل و ضعیف مورد تمسخر قرار بگیریم.»
زمان و دوران ساخته شدن سریالها در آنها جاری هستند
اسدزاده که بیش از هفت دهه در حوزه بازیگری چه در نمایش و چه در تلویزیون و سینما تجربه دارد، بااشاره به مشخصه اصلی سریالهایی که پیشتر و در دهههای گذشته ساخته میشدند، میگوید: «محصولات سینما و تلویزیونی بستگی به زمانشان دارند. زمان و دوران ساخته شدن سریالها در آنها جاری هستند. برای مثال سریالهای دهه چهل مشخصات خودشان را دارند و روح جاری در کار مربوط آن روزگار است. آدمهای درون داستان و طرز فکر آنان همانی است که در دوران وجود داشته است. از طرفی هرچقدر بشر پیشرفت میکند و جلوتر میرود، در آثارش نمود دارد. افکار و ابعاد مختلف زندگی با پیشروی زمانه، پیشرفت میکند و خودش را نشان میدهد.
فیلمهای
«دختر لر» محصول ۱۳۱۳ شمسی یا «آبی و راویِ» اوانس اوهانیانس محصول ۱۳۰۹ که در زمان خودشان به شدت پیشرو بودند، غیر قابل تماشا هستند و در زمان خودشان حرفهای زیادی برای گفتن داشتند.
آدمهای خلاق و تاثیرگذار کوچ کردهاند
این بازیگر کهنهکار درمورد تاثیر بازیگران و نسل هنرمندان روی کیفیت آثار در هر دوره میگوید: «در هر دورهای بچههای با استعدادی در حوزه نمایش و البته سینما ظهور میکنند؛ از دانشگاهها و یا از صحنهها وارد عرصه حرفهای میشوند اما تنها این موضوع و اتفاق برای خلق آثار ماندگار کافی نیست و نمیتواند بهتنهایی موجب تغییر رویه شود و نهایتا به معدود فیلمهای درخشان در طول شال میشود که اتفاقا سینمای جهان را به تحسین وا میدارند. این اتفاق حاصل ذوق فردی است و در جریان کلی تاثیری ندارد. موضوع این است که عده زیادی از بچههای با استعداد که اتفاقا تحصیلکرده هستند و اطلاعات بسیار خوبی هم دارند، سرمایهای برای ساختن ایدهها و خلق آثار درخشان ندارند.
اتفاق دیگر این است که متاسفانه بسیاری از آدمهای خلاق و تاثیرگذار کوچ کردهاند و دیگر در ایران نیستند. چه بسا حضور آنان موجب تکانی اساسی به وضع رخوتآلود موجود میشد. راستش من هم به مدت ۱۰ سال در آمریکا و کنار فرزندام زندگی کردم اما دوباره تصمیم گرفتم که برگردم. دلیلش هم این بود که ما در ایران و با فرهنگ و فضای این جامعه بزرگ شدهایم و کمی برای تغییر دادن خودمان با شرایط روز کشورهای غربی دیر شده است. فرزندان من و همسن و سالهایشان میتوانند خودشان را به روز کنند و اتفاقا از این تغییر استقبال میکنند اما افرادی چون با اخلاق و آداب مملکت خودشان خو گرفتهاند.»
یکیدو نفر نمونه خروار نیست
او معتقد است، با گذشت زمان نتوانستهایم پیشرفت کنیم و متاسفانه درجا زدهایم: «هر چه زمان جلوتر رفت و پیش آمدیم، جای پیشرفت و بهروز شدن، افت کردیم و درجا زدیم. واقعیت این است که یکیدو نفر نمونه خروار نیست و اهالی هنر اوضاع و احوال خوبی ندارند.»
مدیران فرهنگی کمی مطالعه کنند
اسدزاده که بخش بزرگی از تقصیر و تاثیر در کیفیت آثار را برعهده مدیران فرهنگی میداند، میگوید: «به نظرم افرادی که در جایگاه مدیریتی صدا و سیما یا ارشاد و دیگر ارگانها مینشینند باید خودشان را وادار به مطالعه کنند و متنهای نمایشی بخوانند وگرنه دادن پول و رد و بدل کردن مبلغهای زیاد برای گرفتن کار و رضایت دادن به ساخته شدن فیلم و سریال و موارد بسیار دیگر در این زمینه که کار سختی نیست. باید مطالعه کرد و نمایشنامه خواند تا متوجه ماجرا شوند.»
ادبیات نمایشی یعنی همهچیز
او معتقد است که ادبیات نمایشی، معیار ماندگاری آثار است و تنها ادبیات است که میتواند در قالب آثاری در حوزه نمایش و سینما وارد فرهنگ عامه شود: «سینما، تئاتر و تلویزیون در زیر مجموعه ادبیات نمایشی است. ادبیات نمایشی ینی همهچیز؛ یعنی جامعه، فکر و زندگی مردم. فیلمهایی که از ادبیات نمایشی قدرتمندی بهره میبرند، قابلیت ماندگاری دارند و میتوانند راهشان را میان مردم باز کنند. این صحبت از تجربه ۷۵ ساله من در این حوزه میآید.»
تئاتر تهران در ۱۳۱۹ برای روشنفکران و نخبگان دایر شد
داریوش اسدزاده که همچنان تمام اتفاقهای مهم زندگیاش و عرصه هنر کشور را به خوبی به یاد دارد و خاطرات را با جرئیات به خاطر میآورد و دلیل آن را مطالعه مدام میداند، به فعالیت این روزهایش اشاره میکند و میگوید: «زندگیم را با مطالعه و نوشتن میگذرانم و به تازگی کتاب «تهران و خاطراتم» را برگرفته از تاریخ نمایش و خاطرات این هشت دهه فعالیت هنری را به ارشاد دادهام و منتظر صدور مجوز آن هستم. در این کتاب وارد سیاست شدهام و از اولین تئاتری که در این ممکلت پایهگذاری شد را به نوشتهام. اتفاقی که در سال ۱۳۱۹ افتاد و من هم یکی از افرادی بودم که در این اتفاق نقش داشتم. تئاتر تهران به منظور محلی برای اجرای ثابت نمایشهایی برای روشنفکران و نخبگاه جامعه آن روزها تاسیس شد.»
سعید طاهری
- 14
- 5