در سی و ششمین دوره از جشنواره فیلم فجر، چهرههای جدیدی معرفی شدند که نشان از ورود نسل جوانی از بازیگران سینمای ایران است. یکی از این چهرهها ندا عقیقی بازیگر فیلمهای «جشن دلتنگی» و «دارکوب» است. این بازیگر پیشتر نقش «نازخاتون» را در سریال «عقیق» بازی کرد و برای ۷ سال با گروههای حرفهای تئاتر روی صحنه حضور دارد. با عقیقی درباره هدف اصلیاش بازیگری و تجربه حضور در فیلمهای جشنواره فیلم فجر گفتوگو کردیم.
با توجه به اینکه بازیگری را از تئاتر شروع کردید، تئاتر را سکویی برای رسیدن به سینما میدانستید؟
تئاتر برای من همیشه شروع کننده یک اتفاق بود. هیچوقت نمیتوانم آن را ندیده بگیرم. اولین و بزرگترین علاقه من روی صحنه تئاتر شکل گرفت. بنابراین نمایش برایم یک ارزش است و با هیچ چیز دیگر عوضش نمیکنم. ضمن اینکه تصویر را در این یک سال شروع کردم اما ۷ سال است که در تئاتر حضور دارم و افتخار می کنم با آدمهای خوبی کار کردم. با وجود اینکه حالا به تصویر علاقهمند شدهام و برای آن برنامهریزی کردم اما تئاتر را کنار نمیگذارم. تئاتر به من کمک میکند تا بازیگری یاد بگیرم.
تئاتر را به صورت آکادمیک شروع کردید؟
رشته من گرافیک است. اول می خواستم بازیگری را انتخاب کنم اما به دلیل بعضی از اتفاقات مجبور شدم که گرافیک بخوانم. از دانشکده هنر معماری شیراز به هنرهای زیبا منتقل شدم. همیشه در دپارتمان نمایش بودم و با بچهها کار میکردم. نطفه بازیگری در من از کودکی شکل گرفت. بازیگری در خانواده ما بسیار مورد اهمیت بود.
پدرم حتی وقتی تئاتر را انتخاب کردم دوست داشتم جلوی دوربین باشم. می گفت می خواهم در سینما ببینمت. به همین دلیل همیشه در گوشهای از ذهنم به بازیگری فکر میکردم و علاقه پدرم من را به این سمت سوق داد. وقتی وارد هنرهای زیبا شدم تصمیم گرفتم به صورت آکادمیک بازیگری را یاد بگیرم و در کلاسهای بازیگری و کارگردانی شرکت کردم. بعد از آن با گروههای مختلفی کار میکردم. تا اینکه با رضا ثروتی و همایون غنیزاده آشنا شدم. سعی کردم بر حسب شانس پیش نروم و انتخاب کنم.
پیشینه تئاتریات برای ورود به تلویزیون و بازی در سریال «عقیق» تاثیر گذار بود؟
به یاد دارم شبنم مقدمی و علیرضا آرا اجرای هنرمندان «فهرست» به کارگردانی رضا ثروتی را دیدند. همان جا آقای آرا که همیشه ممنونشان هستم من را به کارهای مختلف و «عقیق» معرفی کردند. برحسب شانس یا اقبال «عقیق» اولین انتخاب من برای سریال بود. به سعید نعمتالله معرفی شدم و به دفترشان رفتم. در آنجا با بهرنگ توفیقی صحبت کردیم. در جریان سه جلسه فیلمنامه خوانی برای بازی در نقش «نازخاتون» انتخاب شدم.
وجه تمایز بازیگری در تئاتر و تصویر برایتان چطور بود؟
یکی از سختترین قسمتها این بود که همه بازیگران «عقیق» تئاتری بودند و هر کدام در تصویر اسم و رسم داشتند. به نظر من روی صحنه و پشت دوربین هر کدام سختیهای خودش را دارد. در سینما باید فیلمبردار، صدابردار، کارگردان، تدوینگر و بازیگر باشی. در واقع همه چیز را باید بلد باشی. همچنین در تئاتر علاوه بر بازیگری باید اعتماد به نفس بسیار بالایی داشته باشی. اولین باری که جلوی دوربین رفتم به خاطر کستینگ خوب این سریال از جمله شبنم مقدمی، نسیم ادبی، کریم امین، علیرضا آرا، نادر فلاح و هدایت هاشمی بسیار لذت بخش بود. دو سه ماه کنار این گروه بودم. از سعید نعمتالله، بهرنگ توفیقی و دیگران بسیار یاد گرفتم.
بازی در «دارکوب» و «جشن دلتنگی» همزمان پیش رفت؟
«دارکوب» اولین تجربه من جلوی دوربین بود و قبل از «عقیق» اتفاق افتاد. البته من ۵ الی ۶ روز در گروه «دارکوب» کار کردم. یعنی از اسفند ۹۵ تا اواخر نوروز ۹۶ صحنههای بازی من ادامه داشت.
همواره مرزبندیهایی برای بازیگران و حضورشان در تئاتر و سینما وجود دارد. از آنجایی که در قدمهای اول تمام مدیومها را تجربه کردید، کدام یک از آنها را در ارجحیت میدانید. در تلویزیون پیشنهاد دیگری نداشتید یا ترجیح دادید بازیگر سریال نباشید؟
به شخصه مدیومها را جدا نمیدانم ولی سریال را اگر انتخاب خوبی باشد، بازی میکنم. معتقدم که سریال ماندگار است و ۹۰ درصد مردم تلویزیون را تماشا میکنند. بنابراین باید در انتخابها دقت کرد وگرنه میمانی و درجا میزنی.
اولین مواجهه شما با نقش شادی در «جشن دلتنگی» چه بود؟
اولین سوالی که از پوریا آذربایجانی پرسیدم این بود که شادی متولد چه سالی است. می خواستم بدانم نماینده چه نسلی است. کارگردان فیلم می گفت که شادی در سن پایین از طریق فضای مجازی با همسرش آشنا شده و خیلی زود بچهدار شده است. ضمن اینکه این شخصیت بین بلوغ و بچگی گیر کرده. در واقع شادی بچهدار شده است در حالی که هنوز خودش بزرگ نشده.
یکی از نقدهایی که وجود دارد این است که شادی همانطور که گفتید حرفهای زیادی برای گفتن دارد و مشخصا جای کار بیشتری در فیلم داشت اما خیلی به آن پرداخته نشد. تنها در یک دیالوگ به ازدواج با یک بلاگر و طلاقش اشاره میشود. ضمن اینکه مشکل اصلی شادی با پدرش که اتفاقا مرد خانواده است، چیست؟
زمانی که فیلمنامه را خواندم به این نکته توجه داشتم و از آقای آذربایجانی سوال کردم. برداشتم این بود که قرار نیست به گذشته شادی پرداخته شود، چرا که حالش برای ما مهم است. روابطش در حال حاضر و زندگی با پدر و مادرش اهمیت دارد. اگر بیشتر به شادی پرداخته می شد، حرفهای بیشتری داشت اما شاید نویسنده و کارگردان به این فکر کردند که پرداخت بیشتر به زوایای زندگی شادی باعث می شود، حس شعارزدگی را منتقل کند. یعنی بگوییم باید بچهها را اینطور تربیت کنیم یا نکنیم.
بیشترین کارکرد این شخصیت تاثیری است که روی پدر و مادرش میگذارد. طرز تفکری که با فضای مجازی پیوند خورده است و روی مادرش اثر میگذارد. حمایتی که از مادرش در مقابل پدرش می کند. چه بسا مشکل اصلی شادی با پدرش همین است. در یک سکانس پدرش با ناراحتی به عکسهای کودکی او نگاه میکند و فکر می کند که چرا در برقراری ارتباط با دخترش ناموفق است. همچنین شادی هم فکر میکند که پدرش در دنیای دیگری است و از نظر تفکر نمیتوانند با او ارتباط برقرار کنند. یعنی درست مثل بسیاری از فرزندان جامعه امروز که فکر میکنند والدینشان درکشان نمیکنند.
شادی در خانواده مرفهی بزرگ شده است و حتی مشکل خاصی در زندگی ندارد، با این تفاسیر اختلاف شادی با پدرش از لجبازی کودکانه نشات میگیرد؟
همانطور که در فیلم می بینیم، ازدواج شادی با رضایت پدرش نبوده است. فکر می کنم این ناراحتی از همانجا در دل پدرش مانده است. حتی خانه شادی را به رسمیت نمی شناسد و با استایل زندگی دخترش مخالف است. از سویی شادی هم نمیخواهد از این روش عقب نشینی کند با توجه به شکستی که در زندگی داشته است.
«جشن دلتنگی» تاثیر شبکههای اجتماعی و مشخصا اینستاگرام در زندگی مردم را نشان میدهد ضمن اینکه تنهایی آدمها و سردی روابط بین زن و شوهرها در بیشتر فیلمهای امسال به انواع مختلف تصویر شد. از آنجایی که هنرمند از جامعهاش تاثیر میگیرد، این تنهایی را در دنیای امروز چطور میبینید؟
واژه عقده همیشه به معنی منفی استنباط شده است ولی به نظرم آدمهای امروز که خودمان هم جزوشان هستیم، دچار عقده شدهاند. یعنی دوست داریم از آدمها اطرافمان تحسین بشنویم. دوست داریم همه به حالمان غبطه بخورند، بنابراین همیشه ظاهرسازی میکنیم و آنچه هستیم را نشان نمیدهیم. انگار عروسکی از خودمان را در فضای مجازی درست کردهایم تا آدمها از ما تعریف کنند. این از کمبود اعتماد به نفس میآید. نسل ما روی نسلهای دیگر هم تاثیر گذاشته است. به سمتی میرویم که همگی دچار کمبود اعتماد به نفس هستیم.
در جایی گفته بودید در اینستاگرام فعالیت زیادی ندارید و به اصرار دوستان و همکاران صفحه شخصیتان را باز کردید تا بیشتر به عنوان بازیگر معرفی شوید. به نظر خودتان شرایط و محیط اطراف در آینده نزدیک، حضور ندا عقیقی را شبکههای اجتماعی تحت تاثیر قرار میدهد؟
راستش اصلا نمی دانم. چرا که اینستاگرام به فضایی تبدیل شده است که کارگردانها و تهیه کننده از آنجا بازیگر انتخاب میکنند. شاید یکی از دلایلی که بازیگران در صفحههای شخصی شان از زوایای مختلف صورتشان عکس میگذارند و پستهای زیادی از بازیهای شان میگذارند، همین است. این جنبه مثبت حضور بازیگران در اینستاگرام است. جنبه منفی هم این است که من فکر میکنم که شاید به نوعی خودنمایی است. به عنوان مثال اعتراف میکنم که دوست دارم عکس بگذارم و مردم تعریف کنند.
با این حال همیشه از خدا میخواهم اگر در راه رسیدن به هدفم بازیگری موفق و مطرح شوم، کاری نکنم که سلبریتی مجازی باشم. هدیه تهرانی به نوعی در این مورد الگوی من است. او کمتر مصاحبه میکند و در فضای مجازی حضور دارد. در حالی که ستاره سینمای ما بوده و هنوز هم هست. افراد بسیار دیگری که در فضای مجازی حضور دارند اما درگیر آن نیستند. کتمان نمی کنم که فضای مجازی بخشی از کار ما را پوشش میدهد و باید باشد. بنابراین تلاش میکنم تعادل را حفظ کنم.
از حضور در فیلم «دارکوب» و نقشی که بازی میکنید، بگویید.
ویشکا آسایش من را به علی صلاحی و بهروز شعیبی معرفی کرد. این افتخار را داشتم که جلوی دوربین آقای برازنده به کارگردانی بهروز شعیبی بازی کنم. این اولین پروژه حرفهای بود که با بازیگران خوب و کاربلدی مانند مهناز افشار، سارا بهرامی و امین حیایی همبازی شدم. حضورم در «دارکوب» هر چند کوچک اما برایم بسیار با ارزش است. در این فیلم نقش ندا خواهر مهناز افشار را بازی می کنم.
گمانه زنیها میگوید که سارا بهرامی جز گزینههای اصلی دریافت سیمرغ بلورین است، نظر شما به عنوان بازیگری که در این فیلم حضور داشتید، چیست؟
بسیار موافقم. سارا برای بازی در این نقش خیلی زحمت کشید و خون دل خورد. حقش است که کاندید شود و سیمرغ را بگیرد. امیدوارم این اتفاق برایش بیفتد.
در حال حاضر در کدام پروژهها کار میکنید؟
افتخار داشتم که در فیلم رامبد جوان به نام «قانون مورفی»نقش کوچکی ایفا کنم. همچنین برای بازی در یک تئاتر در حال تمرین هستیم .
فاطمه رنجاندیش
- 17
- 2