هنر پیشه حکومتی! این عنوانی است که بعد از انتشار گفته های پروانه معصومی در انتقاد از لیلا حاتمی خیلی سر زبان ها افتاد. اصلا با او تماس گرفته بودیم برای حرف زدن درباره همین واژه. این که آیا او هم سعی می کند نشان دهد یک هنرمند «وابسته» است تا از امتیازاتش برخوردار شود؟ اما او حرف های متفاوتی برای گفتن داشت. می گوید حرف هایش در دیدار با رهبری را تقطیع کرده اند و بعد طوری منتشر کردند که چیزی نمانده بود در خیابان کتکش بزنند. از روزهای کودکی لیلا و بازی های دخترانه او با دخترش در پاریس گفته و تاکید کرده: «کاش لیلا این حرف ها را جای برلین در تهران می زد تا خودم پشت سرش فریاد بزنم زنده باد!»
می خواستم درباره حرف هایی که در واکنش به اعتراض لیلا حاتمی گفته بودید صحبت کنیم.
اولش من یک چیزی به شما بگویم؛ من هیچ اعتراضی به خانم حاتمی نکردم. شما خبرنگارها کاری می کنید که آدم پشیمان می شود که اصلا یک جمله با شما حرف بزند. من در راه شمال به تهران برای فیلم برداری بودم. یک آقایی زنگ زد گفت شما درباره این صحبت های خانم حاتمی چه می گویید؟ گفتم من اصلا روحم هم خبر ندارد. گفت ایشان گفته اند من در کشوری زندگی می کنم که معترضین را می کُشند. دقیقا عین همین جمله که امیدوارم ضبط کرده باشد.
گفتم مگر در کشورهای دیگر به دستان معترضان بوسه می زنند؟ آنها هم می زنند و در آخر هم گفتم کسانی که دوست ندارند در این مملکت باشند خب بروند. اینجا کشور من است و من دوستش دارم و کشورم را ستایش می کنم. کسانی هم که می روند وقتی بر می گردند اولین کاری که می کنند در فرودگاه خاک ایران را می بوسند. این چیزی بود که من گفتم. از پریروز تا به حال همینطور به من تلفن می کنند که این حرف ها چه بود به خانم حاتمی گفتید. خانم لیلا حاتمی مثل بچه من است و من از بچگی ایشان را می شناسم. ایشان بچه بودند در پاریس با بچه من همبازی بودند. این حرف ها چیه؟ چرا همه را به جان هم می اندازید؟
شما همیشه نقش مادرانه داشته اید. عقایدتان قابل احترام است و عقاید خودتان را داشته اید ولی هیچ وقت وارد این نوع دعواها نمی شدید.
من اصلا نمی دانم چه نوشته اند چون کانال های اجتماعی را دنبال نمی کنم ولی هر کس به من می رسد درباره این حرف ها می گوید. دیروز سر میز ناهار یکی از دوستان گفت چه چیزهایی به لیلا حاتمی گفتی و من واقعا محلی نگذاشتم چون حوصله ندارم. من تهران زندگی نمی کنم، خارج از تهران زندگی می کنم که آرامش داشته باشم. یک جمله که من گفتم در کشورهای دیگر بوسه به دستان معترضان می زنند باید این گونه شود؟
اساس شما به این اعتقاد دارید که هنرمند باید اظهارنظر سیاسی یا اجتماعی بکند؟
صد در صد. من امیدوارم شما آدم شریفی باشید و این حرفی که می گویم را بنویسید. هر هنرمندی و هر انسانی در هر مملکتی که زندگی می کند حق دارد اعتراض کند. کما اینکه خود من خیلی اعتراض دارم منتها من این اعتراضم را در مملکت خودم می کنم نه این که بروم خارج در مملکتی که سلاح شیمیایی به صدام فروخته که هموطن های من را به آن روز بیندازد گله کنم. من گله پیش خودی می کنم نه پیش غریبه. حرف من این است.
به نظر می رسید لیلا حاتمی هم درددلی داشته که در یک حالت احساسی آن را گفته. چون آقای مانی حقیقی هم آنجا این حرف را نزد ولی بعد گفت ما هم به این نوع برخوردها اعتراض داریم ولی ترجیح می دهم اینجا حرف نزنم.
همین که آقای حقیقی گفتند درست است مگر می شود ما اعتراض نداشته باشیم؟ مگر ممکن است من اعتراض نداشته باشم؟ من که بازیگر هستم دو تا تار موی سفیدم از روسری بیرون می افتد من را می خواهند و می گویند این خط قرمز تلویزیون است، این چه خط قرمزی است؟ اینها جان من را به لبم می آورند زمانی که دارم بازی می کنم و این پیش پاافتاده ترین اعتراضی است که من دارم. اگر اعتراض درست و حسابی باشد، وقتی همه اعتراض کنند من هم اعتراض می کنم منتها اگر حرف دلم باشد، نه این که از زبان من چیز دیگری بنویسند.
وقتی یک نفر مثل لیلا اعتراض می کند و یک نفر مثل شما هم به آن انتقاد می کند، به یکی برچسب حکومتی می خورد و به دیگری ضدانقلاب. این موضوع را چطور ارزیابی می کنید؟
این بدترین کار است.
شما هنرپیشه حکومتی هستید لیلا ضدانقلاب؟
اصلا این طور نیست. لیلا یک هنرپیشه بسیار ارزشمند است. سالیان سال است کار می کند، هم بازیگر خوبی است و هم این که انسان خوبی است.
در این دوگانه حملاتی که در فضای مجازی به خودتان شده...
من ندیده ام. اینستاگرام ندارم، فقط یک مورد را یکی از دوستان برایم خواند، گفتم اصلا مهم نیست ایرادی ندارد بگذار بگویند. اصلا آدم نمی تواند حرف بزند. من الان آقای حاتمی کیا را خیلی خوب درک می کنم که آن روز در اختتامیه جشنواره آن حرف ها را زد. چقدر برچسب به من زدند. شما باور می کنید که وسط خیابان می خواستند من را کتک بزنند؟
چرا؟ درباره حجاب چیزی گفته بودید؟
نه من خیلی هم آدم حجابی نیستم. نه قبل از انقلاب حجاب داشتم و نه الان خودم را می پیچانم. من معتقدم حجاب آدم باید ذاتی باشد. احساس می کنم آدمی که وقیح است و حجاب درونی ندارد هزار مدل هم خودش را بپوشاند فایده ندارد.
این اعتراضی که در خیابان به شما شده برای چه بوده؟
برای این که من خدمت آقای خامنه ای رفته بودم، صحبتی کردم و صدای آمریکا- قابل توجه دوستانی که فقط به رسانه های خارجی توجه می کنند- بخش هایی از آن را پخش کرده بود و مردم فقط آن را شنیده بودند. از خواهر و دوست و همسایه و... به من اعتراض کردند. بعد هم از طرف دوستان عزیز و نورچشمی های من، من شدم بازیگر حکومتی و دولتی و آنها هم مستقل شدند.
بعد از آن رانتی برایتان قائل شدند یا این که سفارش کارهایتان کم شد؟
اصلا از کنارم رد نمی شدند. پیشنهاد کار بازی دارم ولی چیزی است که به نظر خودم ارزشمند نیست.
شاید در همین دوقطبی که اتفاق افتاده کارگردان های بزرگی که بیشتر با آنها کار می کردید آن طرف قرار گرفته اند و شما این طرف؟
دقیقا. مثل همان حرف هایی که آقای حاتمی کیا زد که من واقعا از او سپاسگزارم. شش، هفت سال از انقلاب گذشته بود من در یک مهمانی بودم، یکی از شاعران بسیار برجسته ما به من گفت تو که با این حکومت همکاری می کنی. گفتم منظورتان چیست؟ من در این مملکت زندگی می کنم. گفت تو داری فیلم بازی می کنی. گفتم اگر فیلم بازی نکنم چطور زندگی کنم و بعد بسیار عصبانی شدم و از اتاقی که نشسته بودیم بیرون آمدم چون احترام آن فرد واجب بود و جای پدر من بود؛ به خانه که برگشتم گفتم اگر این طور باشد که ایشان به من می گوید تو داری همکاری می کنی، خب هر کس در این مملکت کار می کند و نان می خورد همکاری می کند. مگر ما خودمان را نکشتیم که انقلاب شود. من ۲۲ بهمن ۵۸ بعد از انقلاب به ایران برگشتم. انقلاب شده بود، شاه رفته بود، آن چیزی بود که دلمان می خواست. ولی این داستان چیست تا یک نفر یک حرفی می زند شما روزنامه نگارها کاری می کنید که همه را به جان هم بیندازید. من پنج، شش سال هیچ گفت و گویی نکردم الان هم باز پشیمان شدم.
شاید یک گروهی از دوستان سابقتان انتظار دارند شما همچنان همان قدر از نظر آرا و عقاید به آنها نزدیک باشید که شاید هم خیلی دور نباشید.
من نمی فهمم اصلا یعنی چی؟ همان دوستان اگر چنین نظری دارند، مثلا برای یک کاری تبلیغات می کنند و از من می خواهند همکاری کنم، من با آن کار مخالف هستم دلیل نمی شود که با من دشمن شوند.
درباره آقای حاتمی کیا منتقدان می گویند ایشان بیشترین فرصت را برای کارکردن داشته و بیشترین حمایت هم از ایشان شده شاید دیگر حق انتقاد ندارند.
من فکر می کنم همه حق انتقاد دارند؛ منتها انتقاد درست و بجا. آقای حاتمی کیا کجا اعتراض کردند؟ پشت یک تریبونی که یک عده از هموطنان خودش نشسته بودند نه در یک کشور خارجی. من اگر حرفی هم زدم منظورم این است که در خارج از کشور اعتراض نکنیم و اگر حرفی داریم همینجا بگوییم. لیلا هم اگر همینجا می گفت من هم پشتش می ایستادم و می گفتم زنده باد.
فاطمه پاقلعه نژاد
- 10
- 3