دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۴:۴۷ - ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۶۲۶۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

مهدی پاکدل از چالش‌های روی صحنه «رومولیت» می‌گوید

مهدی پاکدل,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
مهدی پاکدل، بازیگری که تئاتر برایش همپای سینما جدی ا‌ست و کار خود را هم با تئاتر تجربی آغاز کرده، این شب‌ها با ایفای نقش رومئو در نمایش «رومولیت» به کارگردانی مصطفی کوشکی و هستی حسینی در تئاتر مستقل تهران، مجددا با نمایشی تجربی روی صحنه می‌رود. او در کنار بازیگرانی همچون بهناز جعفری، شهروز دل‌افکار و... «رومئو و ژولیت»ی را بر صحنه خلق می‌کند که اقتباس کوشکی و حسینی است و صحنه آن با گردونه‌ای عظیم‌الجثه و مخاطره‌انگیز سروکار دارد. با مهدی پاکدل درباره «رومولیت» گفت‌وگو کردیم.  

نمایش «رومولیت» واجد چه ویژگی‌هایی بود که پذیرفتید در آن بازی کنید؟ 

به این خاطر که کار تئاتری‌ام با «سیاها»ی حامد محمدطاهری که نمایشی تجربی بود شروع شد، همیشه فرم و حرکت در اجرا برایم جالب بوده. سال‌ها بود که از فضای این شکل از تئاتر دور بودم و چون کارهای قبلی آقای کوشکی را دیده بودم و با سبک تجربه‌گرایانه کارشان آشنایی داشتم، از سبک و شیوه اجرائی‌شان و نگاهی که به تئاتر دارند خیلی خوشم می‌آمد. اینکه از فرم به محتوا می‌رسند برایم خیلی جالب بود. بنابراین وقتی که به من پیشنهاد دادند، با خوشحالی پذیرفتم. دوست داشتم رومئو را با ایشان تجربه کنم، با اینکه شاید ۳۸ سالگی برای این تجربه کمی دیر باشد! (با خنده) 

 

 حضور در یکی از معروف‌ترین نمایش‌نامه‌های شکسپیر و ایفای یکی از معروف‌ترین کاراکترهایش برای شما چه ویژگی‌ای داشت؟ 

چند نقش در نمایش‌نامه‌های شکسپیر هست که همیشه دوست داشتم بازی‌شان کنم، رومئو یکی از آنها بود. 

 

  این کاراکتر چه ویژگی‌ای برای شما داشت؟  

وقتی اصل متن شکسپیر را می‌خواندم (و نه اقتباس آقای کوشکی) برای من این نقش همیشه یک معنا داشت، آن‌هم ثابت‌قدم‌ماندن در عشق تا پای مرگ بود؛ پایمردی در عشق، تا جایی که فقط مرگ بتواند تو را از معشوق جدا کند. در متن شکسپیر، مثل داستان عشاق معروف ما؛ خسرو و شیرین، شیرین و فرهاد، لیلی و مجنون و... همه اینها سرنوشت یکسانی داشتند؛ با مرگشان عشق را جاودانه کردند و با نیستی خودشان عشق را در تاریخ برای بشر زنده نگه داشتند. این جنبه از کاراکتر رومئو همیشه برایم جالب و مورد توجه بود. آقای کوشکی هم در اقتباسشان این بُعد را پررنگ کرده بودند و این رومئو باب طبع من بود. 

 

 چه کاراکترهای دیگری از نمایش‌نامه‌های شکسپیر هست که دوست دارید بازی کنید؟ 

یکی هست که دوست دارم وقتی پیر شدم، حتما بازی کنم، البته اگر پیر شدم؛ شاه‌لیر. یکی دیگر که خیلی دوست دارم بازی کنم، یاگوی نمایش‌نامه اتللو است. هملت را دوست ندارم بازی کنم! چون خیلی سخت است. جنونی دارد که نمی‌دانم از نظر روانی چه اتفاقی برای کسی که آن نقش را بازی می‌کند می‌افتد! ولی خوب که فکر می‌کنم می‌بینم دوست دارم هملت را هم بازی کنم. دوستش دارم، ولی از آن می‌ترسم. 

 درباره تجربی‌بودن این نمایش صحبت کردید که ترغیبتان به حضور در آن کرده است. شما در این نمایش روی سازه‌ای غول‌پیکر و گردان بازی می‌کنید که بین زمین و هواست. حضور روی این گردونه شما را نترساند؟ حتی در لحظاتی ممکن است تماشاگر دل‌نگران شما باشد که مبادا از گردونه بیفتید. 

 

در تئاتر، هر کار جذابی که مخاطب آن را دوست بدارد، نیازمند کمی جادوست. ما باید مخاطب را جادو کنیم و صحنه‌ای که مصطفی کوشکی طراحی کرده بود و آن سازه عظیم، این ویژگی را داشت. ما آن‌قدر با این گردونه تمرین کردیم که دیگر خیالمان راحت است که اتفاقی نمی‌افتد و بر آن مسلط شده‌ایم. خیلی برایم جالب بود که گردونه‌ای که آقای کوشکی طراحی کردند، در همه لحظات این نمایش کار می‌کند و مورد استفاده قرار می‌گیرد و جذاب هم هست. من چالش روی صحنه را دوست دارم و از آن استقبال می‌کنم. بازیگری برای من فقط گفتن یک‌سری دیالوگ روی صحنه نیست؛ اتفاقی که بعضا در تئاترها می‌افتد. تئاترهایی می‌بینیم خالی از تصویر، خالی از مفهوم و فقط بازیگرانی روبه‌رویمان می‌ایستند و حرف می‌زنند! این نوع اجراها برای من هیچ جذابیتی ندارند و هیچ‌یک از تئاترهایی هم که بازی کرده‌ام این‌طوری نبوده‌اند. همیشه به دنبال یک جادو در نمایش بوده‌ام، چون این جادو تنها ویژگی‌ای است که تئاتر را از سینما و باقی هنرها جدا می‌کند. شما در تئاتر می‌توانی در عین بی‌چیزی، بدون هیچ‌چیزی، تنها با حضور جسمی بازیگر و یک فضاسازی درست، جادو بسازی! بنابراین حضور در نمایش رومولیت و بازی با گردونه برای من چالش جالبی بود. دلم می‌خواست حتما آن را تجربه کنم. 

 

 یکی از نکات درخور توجه این اجرا و اقتباس مصطفی کوشکی التقاط کمدی و تراژدی است. مخاطب حین تماشای یکی از مرگ‌بارترین تراژدی‌های تاریخ نمایش، جاهایی قهقهه می‌زند. خود شما چقدر موافق این رویکرد به متن «رومئووژولیت» بودید؟ 

تراژدی را به‌طور صرف دوست ندارم. کمااینکه در متن اصلی شکسپیر هم جاهایی ما بامزگی می‌بینیم. خود شکسپیر هم تا حدی این التقاط را رعایت کرده است؛ مثلا در فضاهایی که مرکوتیو می‌سازد در نمایش، ما لحظات کمیک و بامزه و شوخ می‌بینیم. من این التقاط را می‌پسندم و به نظرم درست کار کرده، چون مخاطب با علم به اینکه تراژدی می‌بیند، می‌خواهد لحظات شیرین و خوشایندی هم داشته باشد. این‌جوری اتفاقا ضربه تراژدی هولناک‌تر هم هست. 

 

در نهایت نسبت این اجرا را با وضعیت روز جامعه چه می‌دانید؟ 

مسئله‌ای که در جامعه هویداست: ما کمبود عشق داریم. رمز جاودانگی آثار شکسپیر همین است که روی خصائصی از بشر دست گذاشته که ازلی-‌ابدی‌اند. نیاز بشر به عشق همیشگی است و به نظرم در جامعه امروز ایران به‌شدت این کمبود عشق مشاهده می‌شود. دوست‌داشتن در جامعه ما خیلی کم‌رنگ شده و تماشاگر ممکن است با دیدن این نمایش نهیب بخورد و کمبود عشق را در زندگی و رفتار روزمره‌اش  احساس کند. 

 

عسل عباسیان

 

  • 9
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش