خیلی اتفاقی وارد حرفه بازیگری شده است؛ «افسانه ناصری» را می گویم. او به خاطر بستن قرارداد برای بازی پسرش در سریال «گروه نجات» رفته بود که به پیشنهاد یکی از عوامل آن کار نقش مادر را بازی کرد و این گونه شد که پایش به این حرفه باز شد. او قبل از بازیگری داستان مینوشت و شعر میگفت و اکنون به مطالعه علاقه دارد و در اوقات فراغت در کنار یک فنجان قهوه اش کتاب می خواند و فیلم می بیند. فصل دوم سریال «دلدادگان» با بازی اش روی آنتن شبکه ۳ سیما بود و به همین بهانه با ناصری، بازیگر آثاری همچون آسمان همیشه ابری نیست، مردی از جنس بلور، هزاران چشم، مریم مقدس، آواز قو، اثیری، پیشنهاد ۵۰ میلیونی، راه شب، تکیه بر باد، معمای شاه، سر دلبران و آنها همکلام شدیم.
فکر می کنم سال پر کاری را تجربه میکنید؛ از بازی در سر دلبران و شب عید گرفته تا دلدادگان.
من معمولاً کار می کنم. ۴، ۵ سالی بود که همه کم کار بودیم و خدا را شکر مدتی است سازمان تولیداتی دارد اما باز هم کم است و همکاران از بیکاری می نالند. چندی پیش با یک سریال ۲۶ قسمتی تاریخی قرارداد بستم که بعد از تمرین و دورخوانی سریال خوابید. دو بار کارگردان عوض شد. خیلی وقت ها با وجود بستن قرارداد کار می خوابد.
آیا قراردادهای تان را بر اساس نرخ روز و بر مبنای بالا رفتن نرخ تورم و دلار می بندید؟
خیر می گویند کار کم است و نیست. حرفه ما بازیگری است و شغل دیگری نداریم و از این طریق امرار معاش می کنیم و مجبور هستیم کار کنیم. برای بعضی از کارها هم به توافق نمی رسیم و فکر می کنم دارند زور می گویند.
با توجه به سابقه کاری تان وقتی نقشی پیشنهاد داده می شود معیارهای ذهنی تان با توجه به محدودیت نقش برای بازیگران زن چیست؟
فیلم نامه و دیالوگ های خوب عنصر مهمی است و خودش بازیگر را برای نقش راهنمایی می کند، مانند همین نقش مادر در «دلدادگان». درگذشته نقش این گونه مادران را در فیلم های تلویزیونی بازی کرده بودم و دیده نشده بود اما یک سریال که دیده شود بازی بازیگر هم به چشم می آید. برای بازی در «دلدادگان» بازتاب های خیلی خوبی گرفتم در حالی که نقش خیلی عجیب و پیچیده ای نبود؛ مادر سرپرست خانواده ای بود که در موقعیت های بحرانی زیادی قرار می گرفت به همین دلیل در روند داستان موثر بود.
ما به ازای این گونه مادرها در جامعه بسیار است و خودم هم سرپرست خانواده هستم. معتقدم کارگردانی و فیلم نامه خوب سبب می شود مردم سریال را ببینند و بازی من هم دیده شود. به عنوان یک بازیگر می گویم کار عجیبی انجام ندادم و نقش مادری را که در شرایط بحرانی زندگی می کند بازی کردم.
کدام قسمت نقش برای تان جذاب بود؟
علاوه بر حس همذات پنداری، کارگردانی «منوچهر هادی» خیلی موثر بود. او کارگردانی باهوش و دقیق است و از همکاری با او لذت می برم. او به نکاتی اشاره می کند و کدهایی را به من بازیگر می دهد که به شناخت وجوه مختلف نقش کمک می کند.
سختگیری تان سبب شده با کارگردان های خوب کار کنید. آیا در کارنامه تان اثری هست که از بازی در آن پشیمان شده باشید؟
تعدادی از کارهایم را دوست نداشتم که خیلی طبیعی است و برای هر بازیگری پیش می آید. بعد از ۲۴ سال کار در این حرفه برخی مواقع مجبورم به خاطر بحث مالی بازی در کاری را بپذیرم و راضی هم نیستم و همان جا هم می گویم که به خاطر پول بازی می کنم(می خندد).
اگر به ۲۴ سال پیش برگردید باز هم بازیگری را به عنوان شغل اصلی انتخاب می کنید؟
شغل دیگری را انتخاب می کنم. اگر در شغل دیگری ۲۴ سال کار می کردم اکنون حداقل یک منزل داشتم در حالی که منزلی ندارم.
یکی از همکاران تان بازیگری را همچون شهربازی توصیف می کرد و می گفت از دور قشنگ است. به بازیگران جوان علاقه مند که به خیال کسب ثروت و شهرت، قصد ورود به این حرفه را دارند چه توصیه ای دارید؟
باید جوانان در رشته مورد علاقه شان تحصیل کنند چون خواسته قلبی شان است و نمی توان جلوی شان را گرفت.اگر مانع شان شویم می گویند ما می خواستیم بازیگر معروفی شویم و شما نگذاشتید. اگر جوانی دوست دارد و علاقه مند است وارد این حرفه شود بیاید و خودش را محک بزند. اکنون شرایط ورود خیلی راحت نیست. متاسفانه افرادی که پول دارند وارد این حرفه می شوند و نقش می خرند. بزرگی می گوید: بازیگری یاد گرفتنی نیست و مربی هم تنها یک محرک است و آن چه در آدم وجود دارد تهییج می کند. آن جوان باید جوهره داشته باشد سپس راهنمایی ها و کلاس های بازیگری موثر است.
تحمل سختیهای شغل بازیگری برای بازیگران زن دشوارتر است؟
صددرصد این گونه است. در تلویزیون محدودیت هایی وجود دارد. نوع نگاه ها و نوع خنده را نمی توانیم آن گونه که در واقعیت وجود دارد نشان دهیم. نقش ها برای همین بُعد پیدا نمی کنند و خیلی خشک و خطی می شوند.
آیا قبول دارید که بازیگر در کنار فیلم نامه و هدایت درست و تجربیاتش با گریم و طراحی لباس کامل می شود و در ارائه درست نقشش موثر است؟
موافق هستم. وقتی گریم می شوم ناخودآگاه لحن و نوع حرف زدنم با توجه به نقش تغییر می کند و به آن نقش نزدیک می شوم. در سریال «دلدادگان» نقش مادری را که ناراحتی قلبی داشت ایفا کردم بنابراین گریمم به همان سو بود و در بازی ام رخوتی داشتم که نشان می داد این آدم زیاد سلامت و سر پا نیست. گریم و لباس خیلی روی نقش تاثیر دارد.
آن چه که به شما سر صحنه انرژی می دهد چیست؟
نظم و ترتیب خیلی برایم اهمیت دارد. معتقدم بی نظمی خیلی روی کارمان تاثیر می گذارد.
اکنون وقتی جلوی دوربین می روید همچون سال های ورودتان استرس دارید؟
در ابتدای کارم برعکس دیگر همکارانم اصلاً اضطراب نداشتم ولی خیلی سال است که به محض این که جلوی دوربین می روم دچار اضطراب می شوم که آن چه را که طراحی کردم به درستی انجام دهم و این مشکل من است. البته می گویند اندکی اضطراب خوب است و نشان می دهد کار برایت اهمیت دارد. برای من کیفیت کار اهمیت دارد و دقتم را بالا می برم.
علاقهمندیهایتان شامل چه چیزهایی میشود؛ مثلاً چه سبک موسیقی، فیلم یا کتابی را دوست دارید؟
حضور فرزندانم برایم جذاب است. دیدن فیلم و خواندن کتاب جزو لاینفک زندگی ما هنرمندان است. نسل ما اهل کتاب بود. قهوه هم جزو علاقه مندی هایم است.
مریم ضیغمی
- 14
- 4