شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳
۱۵:۰۴ - ۲۴ آذر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۹۰۶۴۲۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

مهدیه‌ نساج بازیگرسریال«مینو»:

آقای فرخنده خودشان مسوول انتخاب بازیگر بودند/ خودم ‌را در سال ۵۸ تجربه‌کردم

مهدیه‌نساج,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مجموعه تلویزیونی «مینو» به کارگردانی آقای امیرمهدی پوروزیری و تهیه‌کنندگی آقای مهدی همایونفر از شبکه یک سیما درحال پخش است و توانسته رضایت مخاطبان را به دست آورد.  این مجموعه داستان زندگی سه قهرمان به نام مینو، عماد و رضاست که درگیر حوادث پیش از انقلاب می‌شوند و تا شروع جنگ تحمیلی درگیری‌هایی دارند. «مینو» روایتی از عشق، خیانت و انتقام است که ناگهان با شروع جنگ شکل دیگری پیدا می‌کند و جای همه چیز و همه کس عوض می‌شود.

 

این سریال در ۲۷ قسمت۵۰ دقیقه‌ای از شنبه تا چهارشنبه، هر شب ساعت ۲۲:۱۵ و جمعه‌ها خلاصه‌ای از قسمت‌های پخش شده روی آنتن می‌رود. خانم «مهدیه نساج» بازیگر نقش اول زن این سریال را بازی می‌کند. نساج که خودش سینما خوانده، توانسته به خوبی از عهده نقش مینو در این سریال بربیاید. برای آشنایی بیشتر با این بازیگر آینده‌دار و بحث درباره این مجموعه تلویزیونی، گفت‌وگویی با مهدیه نساج انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

از ورودتان به بازیگری و مسیری که تا به امروز پشت سرگذاشته‌اید بفرمایید.

سال۷۸ در دانشگاه سوره کارگردانی سینما خواندم. بعد از فارغ‌التحصیلی مدتی کلاً سینما را کنار گذاشتم و تنها فیلم کوتاهی که ساختم، فیلمی بود که برای پروژه پایان‌نامه‌ام بود. چند سال بعد به صورت اتفاقی به دفتر یکی از هم‌دوره‌ای‌های دوران دانشگاهم رفته بودم. برای بازی در یک سریال حوزه کودک به نام «چهل تکه» به من پیشنهاد دادند. درواقع این اولین تجربه بازیگری‌ام بود و جالب است بدانید تا قبل از آن حتی به بازیگری فکر هم نمی‌کردم. بعد ازآن حس کردم اگر بخواهم بازیگری را ادامه دهم باید به طور آکادمیک آن را بیاموزم؛ اصلاً دوست نداشتم به طور آماتور و بدون آموزش این کار را ادامه دهم. 

 

به آموزشگاه خاصی رفتید؟

بله! به آموزشگاه استاد سمندریان رفتم. خدا رحمت‌شان‌کند ایشان همیشه از بین تعداد کثیری متقاضی، چند نفر را گزینش می‌کردند. خدارا شکر من هم پذیرفته شدم و درواقع جزو آخرین دوره‌هایی بودم که استاد، شخصاً از متقاضیان تست می‌گرفتند. سپس به مؤسسه دیگری رفتم و در خدمت آقای پیام دهکردی بودم. 

 

همزمان با آموزش در نمایش‌های مختلف تئاتر اجرا می‌رفتم و در جشنواره‌های مختلف حضور داشتم. همزمان با اجرا سعی می‌کردم در دوره‌های مختلف شرکت کنم تا به روز باشم. آخرین اجرای تئاترم سال۹۳ در سالن استاد انتظامی بود. کاری به اسم «شب بخیرمادر» بود که متن بسیار سختی هم داشت.

 

چه شد که از تئاتر فاصله گرفتید؟

پس از این مسائل حس کردم تئاتر برای من پروسه طولانی و کم‌بازدهی است. البته در هرکاری کمی شانس هم دخیل است اما گویا من در تئاتر بخت بلندی نداشتم! 

 

سال۹۳ تصمیم گرفتم دیگر تئاتر کار نکنم مگر اینکه زمان مشخصی برای تمرین و اجرا داشته باشد؛ گاهی پیش می‌آمد چندین ماه برای یک کار تمرین می‌کردیم اما با یک تک‌اجرا همه چیز تمام می‌شد. بعد از آن چندین کار را به همین خاطر رد کردم. همین شد که دیگر فقط فیلم کوتاه کار کردم و ارشد روانشناسی بالینی خواندم.

 

پس شروع کارهای تصویری‌تان با فیلم کوتاه بود؟

بله، همینطور است. بعد از حدود هجده فیلم کوتاه، بازی در سریال «آسپرین» به من پیشنهاد شد. سپس بلافاصله بازی در سریال «زیرپای مادر» به من پیشنهاد شد.  قبلاً سینمایی «گلدن تایم» را بازی کرده بودم و فیلم «لابی» هم دومین سینمایی‌ام بود. سال گذشته مجموعه تلویزیونی «مینو» را برای شبکه یک بازی کردم. بعد از آن سینمایی «بوتاکس» را پذیرفتم و در ماه‌های اخیر سریال «خانواده دکتر ماهان» را بازی کردم.

 

از ورودتان به پروژه «مینو» بفرمایید. ازابتدا برای همین نقش انتخاب شده بودید؟

روزی که برای بازی در مینو با من تماس گرفتند مشغول دوره‌ای در حوزه روانشناسی بالینی بودم. وقتی تماس گرفتند، در ابتدا کمی بی‌میل بودم و خیلی کار را جدی نگرفتم. بالاخره به دفتر تولید رفتم و با حضور نویسندگان، کارگردان و مسوول انتخاب بازیگر بحث را آغاز کردیم. درباره نقش بحث زیادی کردیم و پس از سه جلسه به دورخوانی رسیدیم. نهایتاً تصمیم گرفته شد که من نقش مینو را بازی کنم. از همان ابتدا قرار بود من نقش مینو را بازی کنم.

 

متن بسیار جذابی بود و مشخص بود کار شتاب بالایی دارد. اتفاقات زیادی در سریال رقم می‌خورد؛ به هرحال اغلب سریال‌های تلویزیون اینطور هستند که ریتم کندی دارند و اتفاقات کمی دارند. برخی از سریال‌ها طوری هستند که می‌شود صرفاً با شنیدن صدای آن‌ها داستان را فهمید! همین که مینو مبتنی براتفاق بود و سوژه جذابش برایم نکات قابل توجهی بود.

 

چه تعریف و تصوری از شخصیت مینو دارید؟

مینو برای من نمونه یک زن قوی است که در دوران گذار سنت به مدرنیته قرار گرفته است. این قصه برای چهل سال پیش است اما همچنان شبیه مینو در جامعه زیاد داریم. مینو جزو اولین زنانی است که از نسل خودش بیرون زده بود و نمی‌خواست با کلیشه‌های نسل خودش ادامه بدهد؛ تحصیلات دارد، مستقل است، شغل دارد. این کاراکتر برایم خیلی جذاب بود.

 

به خودتان هم شباهت‌هایی دارد؟!

راستش با این همه تعریفی که از مینو بیان کردم این سؤال را بهتر است، اطرافیانم پاسخ دهند! اما می‌توانم بگویم که مینو از خودم دور نیست. همین نزدیکی برایم ویژگی‌های زیادی داشت. احساس می‌کردم با بازی دراین سریال خودم را در سال۵۸ پیدا بکنم.

 

هم‌بازی با عباس غزالی چطور بود؟

آقایان غزالی و فرخنده به طور مستقیم با من بازی داشتند. آقای فرخنده خودشان مسوول انتخاب بازیگر بودند و مدیون ایشان هستم. به نظرم برای هر بازیگری، هم‌بازی بودن با عباس غزالی یک نقطه عطف است. پارتنر بسیار خوب و باهوشی هستند. به هرحال کار سختی‌های خودش را داشت و نقش پارتنر در این لحظات بسیار مهم است. عباس غزالی تا این لحظه بهترین هم‌بازی من بوده است.

 

تعامل‌تان با کارگردان راضی‌کننده بود؟

آقای پوروزیری نقش برادر بزرگتر من را دارند! یکی از نکات مثبت مینو برای من، آشنایی با آقای پوروزیری و همسرشان بود؛ آدم‌های بسیار جذابی هستند! امیرمهدی پوروزیری تعامل بسیار خوبی با بازیگران دارند و انرژی زیادی به کار تزریق می‌کنند. البته این به این معنا نیست که در طول کار هیچ بحث یا اختلافی نبوده است؛ به هرحال در هر پروژه‌ای ممکن است برای درآوردن نقش بحث‌هایی هم صورت بگیرد.

 

آیا لحظه‌ای در طول تولید مینو بود که خسته یا دودل شده باشید؟

هیچ وقت از انتخاب مینو پشیمان نشدم، اما سختی زیادی برایم داشت. (باخنده)بعد از حضور در این نقش حس کردم تا به حال هر کاراکتری را که در تلویزیون دیده‌ام دیگر می‌توانم بازی کنم! به دلیل شرایط جنگی فیلم کار آسانی نداشتیم. البته همین سختی‌ها قطعاً منشا اتفاقات مثبتی در آینده بازیگری‌ام خواهد شد. جذاب‌ترین بخش بازیگری این است که می‌توانی بدون این که دچار مشکل چند شخصیتی باشی، شخصیت‌های مختلفی را تجربه کنی!

 

 

sobhe-no.ir
  • 9
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش