دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۴:۲۲ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۶۲۹۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با بازیگر نقش «عبدالمالك» در فیلم شبی كه ماه كامل شد

آرمین رحیمیان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بیشتر ایرانی‌ها چگونگی دستگیری عبدالمالك ریگی رابه‌یاد دارند. مردی خشن كه كشتن آدم‌های بیگناه كسب و كارش بود. نیروهای اطلاعات ایران او را در هواپیمایی كه از فراز آسمان ایران در حال عبور بود، شناسایی كرده، هواپیما را به زمین نشاندند و او را دستگیر كردند؛ اتفاقی كه به بمب خبری آن روزها تبدیل شد و به سرعت همه رسانه‌ها پر شد از نوع دستگیری مردی كه باعث شهید شدن بسیاری از هموطنانمان شده بود.

 

عبدالمالك ریگی و برادرش؛ عبدالحمید و همدستانش مدت‌های زیادی باعث رعب و وحشت مردم شده بودند، به‌خصوص در منطقه سیستان و بلوچستان. اما با دستگیری و اعدام عبدالحمید و عبدالمالك، گروه آنها از هم پاشید و طایفه بزرگ ریگی‌ها تقریبا روی آرامش را دیدند؛ آرامشی كه به‌واسطه این دو برادر از طایفه ریگی گرفته شده بود. حالا بعد از گذشت چند سال نرگس آبیار فیلم «شبی كه ماه كامل شد» را براساس زندگی این دو برادر و خشونت‌هایشان ساخته كه در جشنواره فیلم فجر هم درخشید.

 

اما بعد از گذشت چند روز از موفقیت این فیلم، گروه تروریستی جیش‌العدل، در منطقه سیستان و بلوچستان اتوبوس پاسداران را منفجر كرد و تعداد زیادی از جوانان ایرانی را شهید و مجروح كرد. این حمله تروریستی نشان می‌دهد كه خشونت‌طلب‌ها از بین نمی‌روند؛ فقط از افرادی به افراد دیگر تغییر شكل می‌دهند. با آرمین رحیمیان، بازیگر نقش عبدالمالك ریگی در فیلم شبی كه ماه كامل، شده هم‌صحبت شدیم تا از چگونگی بازی در این نقش دشوار برایمان بگوید. این بازیگر با محكوم كردن حمله تروریستی اخیر می‌گوید: اشتباه است اگر تصور كنیم كه فیلم شبی كه ماه كامل شد یكی از دلایل این اتفاق است. این فیلم یك اثر ارزشمند و قوی است كه در محكومیت تروریسم ساخته شده است.

 

 نقش عبدالمالك یكی از نقش‌های سخت سینما است؛ نقش مردی كه حتی نامش آدم را می‌ترساند، چگونه این نقش را بازی كردید؟

خانم آبیار به عنوان كارگردان فیلم تحلیل كاملا مشخصی از شخصیت‌ها داشت به همین دلیل با بازیگران فیلم ارتباط موثری برای بازی‌های خوب داشت. دقیقا می‌دانست كه شخصیت‌ها و نقش‌ها مثلا چه نوع نگاهی باید داشته باشند، لحن‌شان چگونه باشد و كلا زبان بدنشان هنگام بازی چطور باشد. خانم آبیار با همه تسلطی كه به فیلمنامه داشت و می‌دانست كه چه می‌خواهد، اما برای بازیگران فیلمش این احترام را قائل بود كه به آنها فرصت دهد كه خودشان در اجرای نقش سهم داشته باشند و هرگز از ما نمی‌خواست مثل یك ربات آنچه او می‌خواست را مقابل دوربین اجرا كنیم.

 

ایشان به ما می‌گفت در پلان‌ها دقیقا چه حسی می‌خواهد. مثلا در سكانس كشته شدن شهاب، خانم آبیار به من می‌گفت كه می‌خواهم در این پلان مثلا مرموز باشی، در این پلان قسی‌القلب و... باشی. این نوع همکاری به ما این امكان را می‌داد كه از خلاقیتمان برای خوب بازی كردن استفاده كرده و بر نقش تاثیر مثبتی بگذاریم. این تبادل و رابطه موثر بین بازیگر و كارگردان حال همه ما را خوب می‌كرد و باعث می‌شد همه با دل و جان تلاش كنیم فیلم خوبی از كار دربیاید كه خدا را شكر چنین هم شد. 

 

 و این نشان‌دهنده اعتماد بین كارگردان و بازیگران است؟

دقیقا!‌ و این كه ما خودمان را مسؤول خوب شدن نقش و فیلم می‌دانستیم. همین باعث شد مدام به این فكر كنم كه نقشم را خوب بازی كنم، چون اگر عبدالمالك درست از كار درنمی‌آمد زحمت همه را به هدر می‌داد. نقش عبدالمالك در فیلم بلند نیست، اما در طول فیلم اسمش هست و اوست كه اتفاقات اصلی را رقم می‌زند. همین باعث شده بود كه مدام به فیلم فكر كنم. ۶۰  دقیقه از فیلم حرف از مالك است، اما او دیده نمی‌شود و زمانی كه دیده می‌شود یك فرد در ظاهر كاملا عادی است، بدون هیچ عظمتی یا ویژگی خاصی كه این همه باعث ترس و وحشت شده باشد، چیزی كه او را ترسناك كرده بود، ظاهرش نبود بلكه تفكرش بود كه باعث می‌شد دستورات وحشتناك و ترسناكی بدهد. 

 

 در مصاحبه‌ای گفته‌اید كه تصمیم نداشتید از عبدالمالك هیولا بسازید. . . 

هیولا نه به این معنا كه او آدم قسی‌القلبی نبوده یا كارهای ترسناكی نمی‌كرده، بلكه به معنای ظاهری كه داشته. وقتی مطمئن شدم بازیگر این نقش هستم، بدون این كه ماجرا را به دوستانم بگویم از آنها پرسیدم كه چه تصوری از عبدالمالك دارید؟ همه از خصوصیات ترسناك او گفتند زمانی كه پرسیدم از چهره او چیزی به یاد دارید، كسی چیزی در خاطرش نبود و زمانی كه عكس او را نشانشان دادم همه با تعجب گفتند: این بوده كه این همه جنایت انجام داده؟! اصلا به ظاهر او نمی‌آمد كه سردسته گروه تروریستی باشد. ظاهر او هیولا نبود، تفكرش بود كه شبیه هیولاها بود و باعث كشت و كشتار می‌شد.

 

به همین دلیل نباید بازی غلو شده‌ای ارائه می‌دادم و به‌جای این‌كه شبیه مالك شوم به كاریكاتور او تبدیل شوم. وقتی فیلم‌هایش را دیدم و درباره‌اش تحقیق كردم، متوجه شدم ظاهرش به‌شدت معمولی بوده طوری كه مثلا اگر به فروشگاه سركوچه برود شاید آخرین نفری باشد كه فروشنده کار او را راه بیندازد، اما تفكر و ایدئولوژی‌اش وحشتناك بوده و ذهن و روانش پر بوده از خشونتی كه منجر به كشتن به بدترین شكل ممكن می‌شده. خشونتی كه همیشه هم با او نبوده و فقط گاهی بروز پیدا می‌كرده و همین گاه به گاه خون راه می‌انداخته آن هم چه خونی!

 

 برای بازی این نقش ترس نداشتید كه بعد از نمایش فیلم برایتان اتفاقی رخ بدهد؟

هرگز! طایفه ریگی‌ها طایفه بسیار بزرگی است كه آدم‌های بسیار خوبی هم هستند. آنها از این اتفاق سرافكنده هستند. آدم‌های بسیار شریفی كه زندگی آرام و آبرومندی داشتند و عبدالحمید و عبدالمالك و دار و دسته آنها را بی‌آبرو كردند. مردم سیستان و بلوچستان، مردمی بسیار شریف هستند كه از مردم ایران می‌خواهند بین آنها و برادران و گروه تروریستی ریگی تفاوت بگذارند.

 

من مردم سیستان و بلوچستان را بسیار دوست دارم و به آنها احترام می‌گذارم به‌گونه‌ای كه روزی كه داشتم از چابهار و زاهدان برمی‌گشتم بغض داشتم. آن‌قدر این خاك و مردمش به ما محبت كردند كه همه ما را نمك گیر مهربانی خود كردند. با گروه سازنده شبی كه ماه كامل شد خیلی خوب رفتار می‌كردند و به بهانه‌های مختلف دوست داشتند ما را مهمان خود كنند.

 

jamejamdaily.ir
  • 15
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش