جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۴۷ - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۳۱۸۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

سیدبشیر حسینی: هم مهناز افشار باید سواد رسانه‌ای یاد بگیرد، هم رائفی‌پور و مومن‌نسب

بشیر حسینی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
ماجرا از بازنشر یک توییت از یک اکانت فیک آغاز شد. توییتی که هرچند خیلی زود پاک شد ما اسکرین‌شات آن در فضای مجازی منتشر شد و همزمانی آن با یک قتل حالا برای یک هنرپیشه معروف دردسرساز شده است.

به گزارش خبرآنلاین، جنجال بر سر توئیتی از مهناز افشار که در آن به یک توییت از یک اکانت تقلبی واکنش نشان داده بود، سوای از طرح بحث های مختلف درباره تشکیل پرونده قضایی درباره این هنرپیشه سرشناس، مسئله سواد رسانه‌ای را سر زبان‌ها انداخته است. سیدبشیر حسینی داور برنامه «عصر جدید» به عنوان مدیر گروه علوم نوین رسانه‌ دانشکده ارتباطات دانشگاه صداوسیما، یکی از آنهایی است که درباره سواد رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی کار کرده. او درباره این چالش برای خبرآنلاین گفته است.

 

این روزها هشتگ محاکمه مهناز افشار ، بحث سواد رسانه‌ای را دوباره داغ کرده و این مدت شما این‌قدر گفتید سواد رسانه‌ای که این بحث اولین اسمی که در ذهن ایجاد می‌کند شما هستید.

 

اتفاقی که این روزها در ماجرای توییت مهناز افشار با آن روبه‌رو هستیم اتفاقی است که قاعدتا بار اول و آخری نیست که رخ می‌دهد.

 

این روزها ما از یک سو داستان سلبریتی‌هایی را داریم که سرمایه اجتماعی دارند و در برابرش احساس مسوولیت می‌کنند و مسوولیت اجتماعی هم دارند که تا اینجا اتفاق خیلی مثبتی است و می‌شود خوب نگاهش کرد. از سوی دیگر مردم توقعاتی از سلبریتی‌ها دارند و دوست دارند شخصیت‌های محبوبشان در موضوع‌های اجتماعی فعال باشند. این یک مطالبه عمومی است و سلبریتی‌ها هم خصوصا آنهایی که دوست دارند در این حوزه فعال باقی بمانند، طبعا باید در این حوزه‌ها و مسائل فرهنگی و اجتماعی واکنش نشان بدهند. 

 

مشکل از جای دیگری آغاز می‌شود. یکی نبود سواد رسانه‌ای و دیگری تعیین نشدن حیطه تخصصی است. داستان حیطه تخصصی در همه دنیا تعریف دارد. وقتی کسی سلبریتی حوزه موسیقی است، مردم هم حد توقعی که برایش تعریف می‌کنند این است که در محدوده خودش صحبت کند و اگر در موضوع دیگری صحبت کرد، کاملا مثل یک آدم عادی دیگر نظر او خیلی تاثیرگذار نیست و در یک محدوده مشخصی تعریف می‌شود.

 

پس معتقدید عدم آگاهی و دانش مربوط به مسائل مختلف این مشکلات را ایجاد می‌کند؟

بله در همه جای دنیا سیستم ستاره‌سازی‌شان به شدت کنترل می‌‎شود. به تعبیر دیگر الان مدیر برنامه برای ستاره‌های ما فقط کارکرد مادی و ریالی دارد و قرار است قراردادها و نشست و برخاست‌هایشان را تنظیم کند. در صورتی که در همه دنیا نقش مدیر رسانه‌ای و مشاوران اجتماعی هم وجود دارد که به سلبریتی‌ها کمک می‌کنند تا بتوانند آن مسوولیت اجتماعی که دارند را به درستی هدایت کنند. ما این بستر و زیرساخت را نداریم. یعنی سلبریتی ما وقتی با یک مساله مواجه می‌شود، از یک طرف باید عکس‌العمل نشان بدهد و از طرف دیگر می‌بیند اگر عکس‌العمل ساده‌ای نشان بدهد خیلی جلب توجه نمی‌کند.

 

یعنی برای بودن در بورس و این بازار رقابتی فقط توییت می کند؟

معضلی که شبکه‌های اجتماعی خصوصا با تعابیری مثل شاخ اینستاگرامی و ... ایجاد می‌کنند، باعث می‌شود کاربر مجبور باشد روز به روز نظرات آوانگاردتر و عجیب غریب‌تر داشته باشد تا بیشتر به چشم بیاید. قبلا فضا اینطور بود که شهرت با تخصص و قابلیت جمع می‌شد الان ولی شعار جدیدی در دنیا دارند fame for fame (شهرت برای شهرت) که جریانی هم در مقابلش راه افتاده shame to fame (مرگ بر این شهرت) که رقابت در این فضا وجود دارد.

ما یک سلبریتی داریم که می‌خواهد بروز و ظهور اجتماعی داشته باشد اما سواد و تخصص کافی ندارد، از طرف دیگر فضای شبکه‌های اجتماعی هم دائما او را تشویق می‌کند که نظرات اعجاب‌انگیزتر و جنجالی‌تری مطرح کند تا بیشتر دیده شود و حتی بیشتر فحش بخورد. سلبریتی‌ای که می‌خواهد بیشتر دیده شود، حتی فحش را به جان خودش می‌خرد و حتی بلکه برایش طراحی می‌کند.

 

چالش اصلی که سبب این بحران سلبریتی زدگی‌مان می‌کند در شبکه‌های اجتماعی از کجا ناشی می‌شود؟

یک بستر نامشخص اینجا داریم که به نظرم فقر اصلی‌اش این است که حیطه تخصصی یا چرخه بروز سلبریتی‌ها در آن نامعلوم است. این موضوع دو مشکل دارد.یکی اینکه پشتوانه ندارند، واقعا ما همه چیز را از یک شخص نباید توقع داشته باشیم، لازم است که تخصص‌های مختلف کنارش جمع شود. دوم هم اینکه چه خودش، چه مردم چنین مطالبه‌ای را داشتند که در هر حوزه‌ای ورود پیدا کند. این مشکلی است که سلبریتی‌های ما الان دارند. سلبریتی ما واقعا مشاور اقتصادی خوبی نیست؛ مشاور اجتماعی خوبی نیست و در آسیب‌های اجتماعی به غلط ورود می‌کند. مسائلی که متخصص‌ها کلی با احتیاط به آن نگاه می‌کنند، او یک باره یک نظر غلط می‌دهد و کلی فضا ایجاد می‌کند.

 

چالش بزرگ هم وقتی است که فریب فیک نیوزها را می‌خورند؟ 

دقیقا. همه مشکلات هم از تشخیص ندادن فیک‌نیوزها و حتی حقه‌ها و تله‌هایی که برایشان طراحی شده شروع می‌شود. همانطور که این آدم‌ها هواداران خودشان را دارند، قطعا و جدا مخالفانی هم دارند، چه سیاسی و چه اجتماعی و حتی در حیطه تخصصی‌شان. آنها در موقعیت‌های مختلف پوست موز جلوی پای سلبریتی‌ها می‌اندازند و تحریک‌شان می‌کنند و وقتی سلبریتی سواد رسانه‌ای و مشاور تخصصی ندارد و ساختار شبکه‌های اجتماعی را خوب نمی‌داند که در آن اصل ۴s اجرا می‎شود -یعنی باید کوتاه و شیرین و سریع و ساده یک نظر درست را مطرح کند-، در دام بعدی می‌افتد. اینجاست که فضا مساعد شده برای اینکه او را به تله بیندازند. طبیعی است که وقتی او نظرات رادیکال می‌دهد، در مقابلش عکس‌العمل‌های رادیکالی اتفاق می‌افتد.

 

مثل مسئله اخیر؟

بله مثل همین داستان اخیر مهناز افشار و سلسله توییتهایی که الان حتی یک سری او را مشوق و محرک قتل و حتی مستحق محاکمه می‌دانند و برایش مجازات در نظر می‌گیرند.

 

در برابر سلبریتی‌ها حاکمیت قرار می‌گیرد. علی‌القاعده سلبریتی‌ها باید سرمایه‌ای اجتماعی باشند برای عبور از بحران‌ها اما حتی به وقت بحران‌ها و بلایای طبیعی که به قصد کمک پیش می‌آیند، باعث چالش برای حاکمیت می‌شوند.

 

همانطور که سلبریتی‌های ما نابالغ عمل می‌کنند و با یک حوزه جدید مواجه شده‌اند، حکومت‌ها هم همین طور هستند. سلبریتی‌های سابق رسانه مستقیم شخصی نداشتند الان ما میکروپرسونال سلبریتی‌ها هم داریم که واقعا خرده‌ستاره‌هایی هستند که برای خودشان برند شخصی می‌سازند و مستقیما می‌توانند نظرشان را ثبت و ضبط کنند و حداقل به تعداد فالورهایشان آن نظر به جاهای دیگر هم می‌رسد. یک طرف داستان سرعت عمل است و سلبریتی آموزش ندیده و عجول ما که می‌خواهد حضور اجتماعی داشته باشد ولی نه تنها تخصص آن را ندارد که تخصص رسانه‌ای هم ندارد، ممکن است خیلی هنرپیشه یا خواننده خوبی باشد ولی در این حوزه رسانه‌ای اصلا تخصص ندارد. همانطور که این سلبریتی نابالغ است در همه دنیا حکومت‌ها هم با این پدیده نوظهور مواجه هستند.

 

ده سال پیش این قضیه برای نظام قضایی و امنیتی ما هم وجود نداشت و با چنین بحرانی مواجه نبود. اینجاست که بی تعارف همانطور که از سلبریتی‌ها توقع جدی می‌رود، از حکومت هم توقع جدی می‌رود که این حوزه سواد رسانه‌ای را در دهه پنجم انقلاب جدی بگیرد و حتی جامعه هدف چنین اولویت‌هایی را خودش جدی بگیرد و دوم اینکه زیرساخت‌هایی را فراهم کند.

 

همانطور که گفتید ما یک موضوعات دیگری مثل سیل را هم داریم. از یک طرف سلبریتی‌ها باید سرمایه اجتماعی‌شان را بیاورند که مسوولیت اجتماعی‌شان را انجام داده باشند و از طرف دیگر باید ساختار آنقدر درست باشد که لازم نباشد هر سلبریتی خودش شماره حساب شخصی بدهد و پول‌های غیرشفاف جمع شوند. از آن طرف هم باید هلال احمر، کمیته امداد یا هر نهاد دیگری که هست شفافیت لحظه‌ای داشته باشد و شفاف عمل کند. داستان کراود فاندینگ‌ها در دنیا به همین صورت است که طرف اگر هزارتومان واریز می‌کند همان لحظه می‌بیند. عدد و رقمش برای مردم قابل پیگیری است و این برای مردم وجه صداقت و امنیت را بالا می‌برد.

 

متناسب و متناظر با آن نهاد هم مردم کاملا گزارش شفافی از عملکردش می‌گیرند. مثلا اگر در فلان حادثه مردم ده میلیارد کمک کردند، ریال به ریال آن اینطور هزینه شده. از حاکمیت هم توقع شفافیت و پاسخگویی از یک سو وجود دارد و از سوی دیگر توقع اهمیت دادن به سواد رسانه‌ای.

 

در چنین بزنگاه‌هایی که حالا حاکمیت زیر فشار بخشی از افکار عمومی است که موضع تندتر می‌گیرد، چه اتفاقی می‌افتد؟

در موردی مثل مهناز افشار اگر هوشمندانه عمل کنیم می‌توانیم از این تهدید فرصت بسازیم. من فکر می‌کنم با امثال مهناز افشار هم یک بار باید برخورد شود که اینقدر ساده بازی نخورند و یک فیک‌نیوز نتواند آنها را اینقدر با مشکل و معضل روبه‌رو کند. از یک طرف مردم از آنها مطالبه کنند و از سوی دیگر مثل محکومیت‌های مدنی که ما داریم اولویت و فوریت بالا الزام‌هایی برای گذراندن دوره‌های تخصصی و آموزش‌ها گذاشته شود. حتی محدودیت‌هایی را خودشان اعلام کنند. بسیاری از سلبریتی‌های بزرگ دنیا در اظهارنظرهایشان مشخص می‌کنند که مثلا من در فلان حوزه ورود نمی‌کنم و یا در فلان حیطه تخصصی نظر می‌دهم. درحقیقت باید خودش برای خودش محدودیت بگذارد. ما در سواد رسانه‌ای بحث مشروط و محدود استفاده کردن از رسانه‌ها را داریم که مثلا خود شخص برای خودش شرط می‌گذارد، با هر کسی مصاحبه نمی‌کند، در مورد هر موضوعی اظهارنظر نمی‌کند و تا وقتی مطمئن نشده که منبع خبر و تحلیلش درست است، این ماشه رسانه را نمی‌چکاند. این فضا مثل اسلحه می‌تواند عمل کند آن‌وقت مساله فرق می‌کند.

 

من اینجا بیش از اینکه موافق این باشم که مهناز افشار در دادگاه قوه قضاییه مورد سوال قرار بگیرد، نظرم این است که باید در دادگاههای مردمی و رسانه‌ای محاکمه شود. نه فقط مهناز افشار. هر سلبریتی‌ای که در هر حوزه‌ای ورود پیدا می‌کند. الان وقتش است ما هشتگ سواد رسانه‌ایت را بالا ببر و هشتگ تخصصت چیه را بالا ببریم.

 

این فقط شامل مهناز افشار است یا مثلا رائفی پور را هم در بر می گیرد؟

الان مساله می‌تواند امنیتی شود و نمی‌شود آن را شوخی گرفت. برای همین فکر می‌کنم اگر این تهدید الان را جدی بگیریم و از آن استفاده بهینه کنیم، باید حیطه تخصصی سلبریتی‌ها و همه گروههای مرجعی که حق اظهارنظر دارند توسط خودشان مشخص شود. و این فقط شامل مهناز افشار و پرویز پرستویی و ... نیست و بحثم اصلا سیاسی و حتی صنفی نیست. ما باید مساله ایران و بحران سال ۹۸ را جدی بگیریم. مساله اقتصاد مردم مساله‌ای است که همه در آن سهیم هستیم.

 

این لزوم یادگیری فقط شامل مهناز افشار می شود یا مثلا رائفی پور و مومن نسب هم هست؟

مهناز افشار و فالورهایش، پرویز پرستویی و فالورهایش و... همانطور که می‌توانند تهدید باشند، فرصت هم می‌توانند باشند. می‌توانند زبان مردم باشند و مردم نظراتشان را از زبان آنها بشنوند و حتی مایه رشد جامعه و دولت باشند اما لازمه‌اش این است که هم بیشتر یاد بگیرند و هم خودشان خودشان را محدود کنند.

 

در هر حوزه‌ای پرویز پرستویی نباید ورود کند، همانطور که مهناز افشار نباید ورود کند، همانطور که سیدبشیر حسینی و رائفی‌پور و مومن‌نسب ... نباید ورود کنند. هر کس می‌تواند در حوزه تخصصش ورود کند. قطعا درباره خیلی از این بزرگواران، چه سلبریتی‌ها و چه سخنورها، خود من کلی نکته دارم که این عنوان کارشناس ارشد در تقریبا همه چیز و سیستم اظهار نظر کارشناسی‌شان را درک نمی‌کنم با چه پشتوانه علمی خلق شده است. منصفانه و عالمانه و با فضای مثبتش این است که همه مسوولانه، در حیطه تخصصی و مشخص شده و در راستای منافع ملی و مسئولیت اجتماعی، مثل همه جای دنیا ورود کرده و ورود غیرتخصصی بیش و پیش از برخورد قهری و قضایی، با بالا رفتن سواد رسانه‌ای عمومی، باید برایشان هزینه منفی داشته باشد.

 

 

  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۱۳
جدیدترین
قدیمی ترین
سلام ظاهرا سرپوش یه چیزیت میشه ها. تو چیکار به رائفی پور داری اون که داره برای هدایت کردن مردم بویژه جوانان تلاش میکنه
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش