چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳
۱۴:۲۹ - ۰۲ دي ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۰۰۰۴۷۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

مصاحبه با الهام طهموری، بازیگر نقش وارش

الهام طهموری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
وارش از آن قهرمان‌هایی است که می‌شود با او همذات‌پنداری کرد و در سخت‌ترین لحظات زندگی‌اش با تصمیمات جسورانه‌ای که می‌گیرد، همراه شد. او شخصیت محوری سریال این شب‌های شبکه سه سیما و زنی است که در هر مقطع سنی پاسوز عشق می‌شود؛ عشقی که ابتدای قصه نسبت به همسرش داشت و در ادامه نثار فرزندانش می‌کند.

یه گزارش روزنامه جام‌جم، مهر بی‌حد وارش به پسرانش پای او را به ماجرا‌های عجیب و غریب و گاه هولناک باز می‌کند. بازیگر این نقش تا مقطع میانسالی، الهام طهموری است که پیش از این در سریال‌هایی مثل پرستاران، نفس گرم، پدر، سارق روح و... بازی کرده بود، اما با این نقش بیش از پیش دیده شد؛ نقشی که چه به واسطه ابعاد و چه به لحاظ داشتن چند مقطع سنی برای او فرصت مناسبی است که توانایی‌هایش را محک بزند و نشان دهد.

این بازیگر اصفهانی در هنرستان تئاتر خوانده و کار حرفه‌ای را هم در همان مقطع با نمایش در اصفهان آغاز کرده و بعد از مدتی با سریال پیک راستان به کارگردانی اکبر خواجویی به قاب جادو آمده است. به قول خودش، اما در این مسیر، آن اتفاق خوبی که همیشه منتظرش بوده با وارش افتاده و حالا باید برای ادامه راه سختگیرانه‌تر عمل کند. با این بازیگر جوان که تجربه حضور در سینما، تئاتر و تلویزیون را دارد، درباره مسیرش از دیروز تا امروز و همچنین نقشش در سریال وارش به کارگردانی احمد کاوری گفتگو کردیم.

آغاز مسیر

من در هنرستان تئاتر خواندم و خیلی دوست داشتم در دانشگاه هم ادامه‌اش دهم، اما به دلایلی این اتفاق نیفتاد. مجبور شدم رشته هنر بخوانم و گرافیک و صنایع دستی را ادامه دادم. البته از زمان هنرستان کار تئاتر را شروع کردم تا این‌که مرحوم اکبر خواجویی کارگردان سریال «پدر سالار»، من را در تئاتر دیدند و برای سریالشان نام «پیک راستان» را انتخاب کردند. این سریال هم مثل «وارش» از شبکه سه پخش شد. فکر کنم این ماجرا برای حدود هشت تا ده سال پیش باشد. در پیک راستان نقش اصلی را بازی می‌کردم. قصه درباره زن و شوهر نویسنده‌ای بود که راجع‌به یک پیک موتوری داستان می‌نوشتند. این زن و شوهر در تمام طول سریال حضور داشتند، اما بقیه شخصیت‌ها در هر اپیزود می‌آمدند و می‌رفتند.

راه طولانی تا وارش

فکر می‌کنم یکی از دلایلی که باعث شد من بعد از سال‌ها کار کردن با نقش وارش دیده شوم، این است که متولد اصفهان هستم و در این شهر کار بازیگری را شروع کردم. با این‌که بیشتر عوامل سریال پیک راستان از تهران بودند، اما این مجموعه در اصفهان تصویربرداری شد. در واقع چند سالی را در اصفهان گذراندم و بعد به تهران آمدم. وقتی به تهران آمدم تا جا بیفتم و نقش‌های خوب به من پیشنهاد شود، زمان برد.

کمتر کسی مرا می‌شناخت و سابقه‌ام را می‌دانست و به همین خاطر می‌شود گفت یک جور‌هایی از اول شروع کردم. این پروسه شش تا هفت سال طول کشید تا با نقش‌های کوچک‌تر در سریال‌های نفس گرم، پرستاران، پدر و همچنین سریال سرزمین کهن آقای کمال تبریزی و مجموعه ماه تی‌تی آقای داود میرباقری که پخش نشد، توانستم خودم را به دیگران ثابت کنم و به اینجا و بازی در وارش برسم.

تجربه مادری

وقتی برای اولین‌بار با شخصیت وارش مواجه شدم استرس‌هایی درباره لهجه و این‌جور چیز‌ها داشتم. اما وقتی نقش را به‌طور کامل خواندم، استرس تمام جانم را گرفت، چون واقعا شخصیت پیچیده و سختی بود و حس‌های عجیبی را تجربه می‌کرد. در مورد بزرگ‌تر بودن وارش از خودم هم باید بگویم، پیش از این بالاتر از سن خودم را در سریال آسمان هوای باران دارد به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی بازی کردم که امیدوارم به زودی پخش شود. البته در این سریال شخصیتم خیلی با وارش متفاوت است، چون وارش دو بچه بزرگ دارد. خودم مادر نشده‌ام و برای همین تجربه نقش مادر برایم سخت و در عین حال شیرین و جالب بود. یادم است بازیگر نقش یوسف زمان در تصویربرداری قرار بود دانشگاه قبول شود که من مثل یک مادر نگرانش بودم.

انتخاب شدم

با آقای تخشید، تهیه‌کننده سریال وارش در سریال «پرستاران» آشنا شدم و ایشان بازی‌ام را در آن سریال دیده بودند. با من تماس گرفتند و پیشنهاد وارش را مطرح کردند. وقتی به دفترشان رفتم، گفتند می‌خواهیم برای بازی در نقش اصلی، ابتدا این چند سکانس را بخوانید. خواندم و خدا را شکر آن اتفاق خوب برایم افتاد.

الهام طهموری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

یک تجربه خوب

اولین‌بار بود که با احمد کاوری همکاری می‌کردم. ایشان غیر از این‌که کارگر خوبی‌اند، بازیگر بسیار خوبی هم هستند. بازیگر بودن ایشان به من کمک می‌کرد. آقای کاوری فقط به فکر دکوپاژ و کارگردانی خود نبودند؛ به بازی ما هم خیلی توجه می‌کردند. یعنی دقیقا می‌دانستی به حرف‌های آقای کاوری گوش کنی، بازی‌ات خوب از آب درمی‌آید.

سوءتفاهم بود

خدا را شکر مردم سریال را می‌بینند و تا حالا بازخورد‌های خوبی چه در فضای مجازی و چه به صورت رودررو گرفته‌ام. البته سوءتفاهمی برای مردم گیلان به وجود آمد که حل شد. فکر می‌کنم بعضی‌ها در قسمت‌های اول زود تصمیم گرفتند.

این موضوع برای اصفهان هم با سریال «در مسر زاینده‌رود» پیش آمد که آن زمان هم به نظرم درست نبود. با خود می‌گفتم اتفاقا این‌که یک سریال به فضای اصفهان آمده باعث خوشحالی است و آنچه در سریال می‌گذرد، قصه است. باید اضافه کنم من در آن چند ماهی که سر صحنه وارش بودم، خیلی با گیلانی‌ها ارتباط خوبی داشتم. واقعا مردم نازنینی هستند و اصلا دوست ندارم حتی یک لحظه از دست من و سریال ما ناراحت باشند.

کارم سخت می‌شود

چون وارش شخصیت خیلی خوبی دارد، از این به بعد برای انتخاب نقش‌هایم حساس‌تر می‌شوم. مردم هم انتظار بیشتری دارند. بازیگری را دوست دارم و هر جا شخصیت خوبی باشد که بتوانم از بازی کردنش لذت ببرم آن کار را انجام می‌دهم. فرقی نمی‌کند در چه مدیومی باشد. تجربه کار در سینما، تلویزیون و تئاتر را دارم. در سینما چهار پنج فیلم مثل «ترومای سرخ» و «قبیله من» داشتم که از میان آن‌ها «سارا و سندباد» و «لوک خوش‌شانس» کار کودک هستند.

گیلانی نیستم

صحبت کردن به لهجه گیلانی خیلی اتفاق سختی بود، چون زمانی که برای سریال وارش انتخاب شدم، سر سریال «پدر» بودم و خیلی دیر به گروه اضافه شدم. از تهران و از سر صحنه سریال پدر که روز‌های آخرش بود و آفیش پیچیده‌ای داشت به شمال رسیدم و بدون این‌که لهجه را بلد باشم، جلوی دوربین رفتم. اغلب بازیگران در این فاز‌هایی که من بازی کردم شمالی بودند. اولین کاری که کردم این بود که از آقایان نوروزی، تشکر، داوری و سنگ‌چاپ کمک بگیرم.

الهام طهموری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

از دوستانی که در لاهیجان داشتم هم کمک گرفتم و سعی کردم از مردم بومی، به‌خصوص خانم‌های گیلانی، لهجه، ریتم صحبت کردن و رفتار را یاد بگیرم. یعنی می‌شود گفت دست‌کم برای فاز‌هایی که من بازی می‌کردم مشاور اختصاصی لهجه نداشتیم. اما همان‌طور که گفتم بازیگران مقابلم مثل دو تا پسرهایم، یوسف و جاوید گیلانی بودند و خیلی به من کمک کردند. در سکانس‌هایی که با آقای تشکر داشتم هم مدام می‌پرسیدم این کلمات را چطور بگویم و ایشان، چون اهل بندر انزلی هستند، لطف داشتند و راهنمایی‌ام می‌کردند. آقای نوروزی هم در زمینه لهجه خیلی برای ما زحمت کشیدند.

وارش‌ها

وارش چند مقطع سنی دارد. اولی ۲۵ سالگی بود که آن را بازی کردم و تمام شد. بعدش ۳۹ سالگی است که دارد پخش می‌شود و فکر می‌کنم ۵۸ سالگی و... هم باشد. البته بعد از این را یک خانم گیلانی به اسم نسرین بابایی که بازیگر بسیار خوب و دوست‌داشتنی هستند، بازی می‌کنند.

گریم باورپذیر

من اعتقاد دارم گریم و لباس به بازیگر کمک می‌کند. من به تنهایی نمی‌توانستم پیری را بازی کنم، در این زمینه گریم، طراحی لباس و بازی دست به دست هم می‌دهد. آقای روح‌پروری طراح لباس ما بودند که از ایشان ممنونم. آقای داریوش صالحیان طراح گریم بودند و خانم نازنین امینی هم گریم من را می‌زدند. واقعا از آن‌ها سپاسگزارم که خیلی دلسوزانه کار می‌کردند. گریم پیری به خاطر رطوبت هوای آنجا، همچنین گریه و زاری‌های نقش وارش پاک می‌شد، اما خانم امینی مدام گریمم را پشت مانیتور بررسی و رتوش می‌کردند. خدا را شکر این روز‌ها تلاش و انگیزه‌اش به‌درستی دیده می‌شود.

همه مادران سرزمینم

الهام طهموری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بعضی می‌گویند شخصیت وارش کاملا سفید است، اما به نظر من این‌گونه نیست. خیلی از مادران سرزمین‌مان همین شکلی هستند. به شخصه مابه‌ازای آن را زیاد دیدم، مادرانی که همین‌قدر دلسوز، درست و خوب رفتار می‌کنند. من موقع بازی این نقش، یاد مادر و مادربزرگم می‌افتادم و به خاطر می‌آوردم آدم این‌طوری خیلی دیده‌‎ام. کسانی که همه زندگی‌شان فدای بچه‌هایشان است و مطابق با آن تصمیمات درستی می‌گیرند.

وارش البته یک پله بالاتر است، چون دارد بچه یک نفر دیگر را هم مثل بچه خودش بزرگ می‌کند. هرچند به نظرم وارش هم در زندگی‌اش اشتباهاتی داشته است، اما مادر بودن و این‌که مبنای زندگی‌اش بچه‌هایش هستند، باعث می‌شود سفید به نظر بیاید. اوایل قصه می‌بینیم که بچه‌اش را نمی‌خواهد و به او بی‌توجهی می‌کند. این از نظر ما درست نیست، اما باید توجه داشت که همه آدم‌ها سفید یک‌دست نیستند، خاکستری‌اند و مطابق احساساتشان گاهی تصمیماتی می‌گیرند که درست نیست.

  • 9
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش