پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۲:۰۹ - ۰۴ فروردین ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۱۰۰۲۷۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

غلامحسین لطفی: قرار بود در سریال کامیون نوروزی باشم/ ماجرای بغض و گریه در برنامه چهل تیکه

غلامحسین لطفی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
کارگردان سریال "آئینه" و بازیگر سینما و تلویزیون درباره کرونا، گفت: من به حرف پزشک گوش می‌کنم؛ دلم برای پشت صحنه تنگ شده، قرار بود در سریال "کامیون" نوروزی باشم اما نشد. "پایتخت" را دیدم و دوست داشتم در این سریال بازی می‌کردم.

به گزارش تسنیم، در قزوین زندگی می‌کند، پاهایش را فیزیوتراپی می‌کردند اما "کرونا" اجازه نداد دوره‌اش زودتر تکمیل شود. این روزها بیشتر در خانه است تا روی آنتن و یا روی پرده نقره‌ای سینما! خودش بیشتر از اینکه ناراحتِ وضع و اوضاع باشد دلش برای پشت صحنه تنگ شده است. البته که به تازگی مقابل دوربین "نارگیل" داود اطیابی قرار گرفت که کار برای کودک و نوجوان است. برای اینکه روی آنتن نیست و یا کمتر به او نقش واگذار می‌کنند چه در سینما و چه در تلویزیون، دلش نمی‌سوزد بلکه دلش برای روزهای پرفروغ فیلم‌ها و سریال‌ها می‌سوزد که این روزها کمتر شاهد آن تأثیرگذاری‌ها و راضی کردن مخاطب نیستیم. 

زمانی خبری از واسطه و سفارش نبود بیشتر تهیه‌کنندگان کاربلد به سراغ کارگردان‌های کاربلد، فیلمنامه‌نویسان و بازیگرانی می‌رفتند که حرف‌هایی برای گفتن داشته باشند. نه اینکه در روزگارِ امروز سینما و تلویزیون، یک عده‌ای همیشه هستند، هر شبکه‌ای را بزنیم آنها را می‌بینیم و عده‌ای هم خانه‌نشین شده‌اند. این اتفاق هم برای بازیگران و فیلمنامه‌نویسان و حتی دوبلورها و گویندگان و مجریان هم افتاده است. 

این روزها که سریال "خانه به دوش" را تلویزیون پخش می‌کرد و البته "پدرسالار" و "زیر بازارچه" و خیلی از نوستالژی‌های دیگر روی آنتن رفته‌اند یاد آن خالقان و بازیگران کاربلدی افتادیم که این روزها خبری از آنها نیست. قطعاً نام "غلامحسین لطفی" نه به خاطر کاراکتر "اصلان" بلکه به خاطر سریال "آئینه" دهه ۶۰ که خاطرات دهه اول انقلاب را برای بسیاری تداعی می‌کند.  البته قدرت کارگردانی لطفی هم به چشم مخاطب می‌آید که با آن ابزار کم و تجهیزات ضعیف گذشته چنین اثر درخشانی برای تلویزیون رقم خورد؛ امروز خلأ آن نوع پرداخت به حوزه خانواده احساس می‌شود.  

یا وقتی نقش غلامحسین لطفی به عنوان باجناق "ماشاالله- حمید لولایی- "خانه به دوش" روی آنتن می‌رود به قدرت بازی او پی برده می‌شود که چقدر جای این تلاش‌ها و دلسوزی‌ها در ارائه بهترین بازی‌ها خالیست. امروز که پول می‌دهند بازیگر شوند و امثال لطفی‌ها که در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شدند. چرا نباید تلویزیون و سینما از تجربه و تحصیلات او بهره‌برداری کنند؟ چرا باید یک عده خاص همیشه باشند و آن‌ها بگویند که باشد یا که نباشد! در صورتیکه پیش از این مدیرانی در صداوسیما و سینما حضور داشتند که در تصویب فیلمنامه‌‌ها و طرح‌های تلویزیونی و سینمایی هم سختگیر بودند و هم نمی‌گذاشتند کاربلدها آن‌قدر کمرنگ شوند.

غلامحسین لطفی سال‌هاست دیگر در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی حضور ندارد. بازیگر و کارگردانی که وقتی سال ۱۳۶۴ سریال "آئینه" را ساخت روز دوشنبه‌ها هنگام پخش، خیابان‌ها خالی از رفت و آمد می‌شد. امروز هم به این نوع سریال‌سازی‌ها نیاز داریم؛ که بگوییم خیابان خلوت شده و یا مردم در قرنطینه پایشان سفت‌تر شده است. و یا حتی کمتر به سراغ فضاهای مجازی و حتی به ماهواوره سر می‌زنند. این قدرت فیلمسازی را پیش از این در بسیاری از فیلم‌های تلویزیون دیده‌ایم که "آئینه" هم جزوی از آن است. کاری که به قول «غلامحسین لطفی» کارگردان این سریال چندین بازیگر را توانست معرفی کند.

"آئینه" در هر اپیزود مشکلات و مسائل اجتماعی حول محور خانواده را مطرح می‌کرد؛ مضامینی همچون مادرزن، مادر شوهر، همسایگی، روابط مالک و مستأجر، خرافه‌گرایی، بهانه‌جویی، توقع بی‌جا، دهان‌بینی و بی‌مسئولیتی و غیره. در پایان هر اپیزود هم روش‌های ساده بهتر زندگی کردن، در سکانسی هم تحت عنوانِ «زندگی شیرین می‌شود» امید و نشاط خانوادگی به جامعه القاء می‌شد. اما الان خبری از این نوع پرداخت‌ها نیست؛ هرچه می‌بینیم تلخ‌کامی و ناامیدی است. شاید تولید و پخش سریالی مثل "سرگذشت" شبکه ۱ بازگشتی به این دوران باشد که چقدر اپیزودسازی یا همان "مجموعه‌سازی" تأثیرگذار و به دردبخور است. قالب نمایشی که تلویزیون فراموش کرده و کمتر به سراغش می‌رود؛ چقدر می‌توانست مثل "کلانتر" و "کارآگاه علوی" با ژانر پلیسی و جنایی جذابترش کند. 

غلامحسین لطفی را شاید مخاطبین بیشتر به «جیب‌برها به بهشت نمی‌روند» و «خانه به دوش» بشناسند اما او هم خالق «آیینه»، «پاکباخته» و «سرخپوست‌ها» است و هم کارهای به یادماندنی چون «دلیران تنگستان»، «محله برو بیا»، «پول کثیف»، «پژمان» و «بچه‌های نسبتاً بد» را برای تلویزیون بازی کرده و در سینما هم او را بیشتر به «سرب» مسعود کیمیایی، «پرده آخر» واروژ کریم‌مسیحی، «مرد آفتابی» همایون اسعدیان،‌ «بازیگر» محمدعلی سجادی و «خفگی» فریدون جیرانی می‌شناسند. البته که این بخشی از هنرنمایی‌های این هنرمند پیشکسوت عرصه سینما و تلویزیون است؛ آخرین کاری که از او روی پرده رفته نامش «خفگی» است و سریال «ما فرشته نیستیم» فلورا سام هم آخرین کار تلویزیونی او به شمار می‌رود. و البته آخرین تصویر تلویزیونی از این روزهایش به برنامه "چهل تیکه" و بغض و گریه لحظات پایانی برنامه برگردد. 

او اعتقاد دارد وقتی عصا به دست بود و کنش و واکنش‌های مردم را می‌دید ناراحت می‌شد؛ چون دوست ندارم مردم مرا در این ظاهر ببینند و ناراحت شوند. دوست ‌دارم همیشه با هنرنمایی‌هایم مردم را خوشحال کنم. درست است این روزها نیستم و یا کمتر مرا در نقش‌هایی می‌بینند اما  آکتور را هیچ‌کس نمی‌تواند فراموش کند و کارنامه‌اش همیشه جلوی دید همگان است. من نیستم شاید برای این است که در محور باندبازی‌های برخی قرار ندارم؛ هرگز برای نقش و کار به کسی مراجعه نکردم و هرگز به روابط خاص هم آشنایی نداشتم.

لطفی با اشاره به اینکه امروز یک عده خاصی کار می‌کنند که با روابط در سینما و تلویزیون‌اند، هر شبکه‌ای یا هر فیلم سینمایی را هم ببینیم آنها را می‌بینیم، تصریح کرد: شاید در همه شبکه‌ها باشند و در همه فیلم‌ها قرارشان بدهند اما کسی در مدارِ بازیگری، با سفارش و رانت ماندگار نمی‌شود. بازیگر و کارگردان باید جامعه‌شناس خوبی باشند تا کارهای خوبی خلق شود. من برای کارگردانی‌ام جامعه را خوب دیدم و حتی برای اکت‌های خوب، به کاراکترهای نزدیکش در جامعه نزدیک شدم؛ این کارها باعث می‌شود تا آثار ماندگارتر شوند. وقتی "آیینه" شکل گرفت که من خودم را به جامعه نزدیک‌تر کردم و ببینید هنوز هم درباره خانواده آنقدر موشکافانه و دغدغه‌مند کار نمایشی سااخته نشده است. مشکل تلویزیون و فقدان جذابیت و تأثیرگذاری برنامه‌ها و سریال‌ها است که کمتر به خانواده‌های ایرانی توجه می‌کنند. 

وی در خصوص حضورش در برنامه "چهل تیکه" و بغض و گریه‌ای که مدت‌ها تیتر فضای مجازی بود، گفت: قبلاً هم گفته‌ام هیچ‌وقت ناراحت نشدم چرا به "دورهمی" نرفتم؛  چون یادم می‌آید در مجموعه "نود شب" مهران مدیری بازی می‌کردم آرام‌آرام نقشم کمرنگ شد. آن رفتار غیرتخصصی همیشه در ذهنم باقی ماند؛ روزی که مرجانه گلچین به این برنامه رفت اسم هر هنرمندی که می‌آمد به «دورهمی» دعوت می‌شد. نامم آمد اما دعوت نشدم. البته شاید دعوت هم می‌شدم نمی‌رفتم! برنامه "چهل‌تیکه" از من خواستند و دعوت کردند و من رفتم. وقتی عصا دستم بود و واکنش‌های مردم را می‌دیدم دست خودم نبود و ناخودآگاه گریه‌ام گرفت.  مردم دوست ندارند هنرمندشان را این طور ببینند؛ تصویر "اصلان" در سریال "خانه به دوش" را دارند. چرا امثال ما که تحصیل کرده‌ایم باید بیکار و خانه‌نشین باشیم.

این بازیگر سینما و تلویزیون، گفت: من دلتنگ پشت صحنه رفتنم؛ انتقاد به رویه سریال‌سازی و روابط خاص دارم اما همیشه دغدغه‌‌ام‌ این بوده که کارهایی را تلویزیون می‌توانست بسازد و انجام دهد و مردم و جامعه را دگرگون کند. ما نیاز به مفاهیم اخلاقی و خانوادگی در سریال‌های تلویزیون داریم؛ چقدر درباره واژه دروغ کار ساخته شده که چرا این رذیلت اخلاقی خانمان‌سوز است و فجایعی که برای آدم‌ها و زندگی‌هایشان بوجود می‌آورد؟

لطفی درباره سریال‌های نوروزی تلویزیون، خاطرنشان کرد: سریال "پایتخت" را دیدم که دوست داشتم در این سریال بازی می‌کردم. البته جزو هنرپیشه‌هایی نیستم که خودم را به پروژه‌ای تحمیل کنم. یکسری هنرمندان مشترکی در همه پروژه‌ها می‌بینیم که این خیانت به آدم‌هایی است که به آنها نوبت کار نمی‌رسد. مخاطب هم خوشش نمی‌آید آنقدر آدم‌های تکراری ببیند؛ عمده اینها هم توانایی متفاوت بودن را ندارند که در نقش‌ها و بازی‌هایشان این تفاوت را به منصه ظهور برسانند.

تصمیم‌گیرندگان در تلویزیون باید جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی‌شان خوب باشد؛ جامعه و جنس آدم‌ها و اقشار و اندیشه‌هایشان را بشناسند.

او با اشاره به اینکه قرار بود در سریال "کامیون" مسعود اطیابی باشد، توضیح داد: دلم واقعاً برای پشت صحنه تنگ شده و در "نارگیل" با ناتوانی تمام بازی کردم؛ نقش اصلی فیلم "نارگیل" را دارم. قرار بود در سریال "کامیون" باشم اما فضایی فراهم شد که منصرف شدم. بعداً اطیابی با من کار می‌کرد او را دیدم به من گفت جایت در این پروژه خالی است. با مهدی هاشمی هم دیدار کردم و حتی لباس‌ و بقیه مقدمات حضورم فراهم بود اما به دلایلی منصرف شدم. 

لطفی درباره کرونا و اتفاقاتش، گفت: من جزو آدم‌هایی‌ام که به حرف پزشک گوش می‌کنم؛ اصلاً بیرون نمی‌روم و همه کارهایم و خریدهایم را الکترونیکی انجام می‌دهم. خودم هم آشپزی بلدم؛ فیزیوتراپی می‌کردم که به دلیل "کرونا" قرار شد فیزیوتراپ بعد از این اتفاقات دوباره بیاید و درمان را از سر بگیرد. مردم باید بدانند بیرون بروند یا کرونا می‌دهند و یا از بقیه می‌گیرند؛ هر دو طرف خطر است. 

  • 19
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش