پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۳۴ - ۳۰ آذر ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۹۰۱۸۸۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

غلامحسین لطفی: هیچ کس سراغی از من نمی‌گیرد/ هنوز برای سریال «خانه به دوش» طلبکارم

غلامحسین لطفی,سریال خانه به دوش
غلامحسین لطفی بازیگر و کارگردان پیشکسوت سینما و تلویزیون که این روزها خانه‌نشین شده، با اشاره به وضعیت جسمانی‌اش که او را مدتی‌ست خانه‌نشین کرده، از بی‌مهری‌ها و کم‌توجهی‌ها به خودش گلایه کرد.

به گزارش ایلنا، غلامحسین لطفی (کارگردان و بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون) با اشاره به وضعیت این روزهای کاری و زندگی‌اش گفت: در طول این ۱۵ سال چند مورد به صورت پراکنده و چند سکانس کوتاه کار کردم که نمی‌توانم بگویم کار مستمر و ادامه‌داری انجام دادم. 

وی افزود: هشت نه سال پیش سر یک سریال از بلندی افتادم در داخل استخر خالی از آب و کمر و پایم مجروح شد. ابتدا بعد از یک درمان معمولی خوب شد اما مجدد دردها و مشکلات برگشت و مجبور شدم عمل کنم. پارسال در اوج درگیری با این بیماری که خودم را آماده جراحی دوم می‌کردم، فیلم «نارگیل» که در ژانر کودک است برای بازی به من پیشنهاد شد که با اینکه نمی‌توانستم راه بروم و با کمک بچه خواهرم حرکت می‌کردم، می‌آمدم تهران و فیلمبرداری می‌کردیم و دوباره برمی‌گشتم قزوین. چون دیدم حضورم در فیلم طولانی شد یک خانه در تهران اجاره کردم تا فیلمبرداری تمام شود زیرا شش هفت سالی هست که خانه‌ام را در تهران فروختم و به قزوین آمدم. 

غلامحسین لطفی با اشاره به مشکلاتی که بعد از آسیب دیدگی سر صحنه فیلمبردای به سراغش آمد، گفت: من در حین فیلمبرداری آسیب دیدم. متاسفانه جامعه آنقدر بد شده که افرادی که صبح با من سر صحنه سریال بودند و سه ماه بود هر روز با هم کار می‌کردیم حتی شب حادثه نیامدند حالم را بپرسند. اوایل غمگین شدم و فکر کردم من آدم بدی هستم. هر چی زندگی‌ام را مرور کردم دیدم هرگز نه با کسی دعوا کردم و نه به کسی توهین کردم و همواره به همه احترام گذاشتم. من که هیچی. شما نگاه کنید خانم الناز شاکردوست هم که با من در فیلم «خفگی» آقای جیرانی همبازی بود در یک فیلم دیگری سر صحنه آسیب دید، وقتی که رفت بیمارستان کسی حالی ازش نپرسید. پس معلوم می‌شود جامعه بد شده است و موضوع شخص من نیست. یک فرهنگ ناجوانمردانه در سینمای ایران رشد کرده است که در آن هیچ چیزی ارزش خودش را ندارد. الان کرونا آمده و کسی نمی‌تواند در تشییع جنازه شرکت کند اما قبل از کرونا هم بازیگر بزرگی مثل عزت‌الله انتظامی وقتی فوت کرد افراد بسیار کمی در تشییع جنازه‌اش شرکت کردند. 

وی با بیان اینکه هیچ صنف واحدی برای حمایت از هنرمندان وجود ندارد و هیچ ساز و کار درستی برای حمایت از افرادی که در هنگام کار آسیب می‌بینند وجود ندارد، گفت: الان در آمریکا یک بازیگر وقتی یک فیلم بازی کند حتی اگر تا آخر عمر هم فلج شود از محل فروش همان یک فیلم تا آخر عمر به حساب او پول واریز می‌کنند و زندگی‌اش هیچ مشکلی نخواهد داشت. من این همه فیلم در تلویزیون و سینما بازی کردم و معروف‌ترینش هم سریال «خانه به دوش» است که هر سال ماه رمضان پخش می‌شود اما باورتان می‌شود من هنوز از این سریال طلبکارم؟ این یک رفتار غلط در تلویزیون است که در هر سریالی که بازی کردیم آخرین قسط پرداخت نمی‌شود و همیشه ما از کارها طلبکار هستیم. این مشکلات به امروز و دیروز ختم نمی‌شود. من نمی‌دانم مدیران تلویزیون خبر دارند یا خیر اما بعید است خبر نداشته باشند و لابد یک سری روابطی هست که ترجیح می‌دهند از کنار موضوع هنرمندانی مثل من بگذرند و به روی خودشان نیاورند. البته در سینما کمتر این مشکل وجود دارد چون شما با تهیه‌کننده شخصی طرف هستید و بالاخره به هر شکلی هست پول‌ها را می‌دهد. دوست ندارم در کاری بگویم تا پولم را ندهید سکانس اصلی را کار نمی‌کنم و کار را لنگ بذارم ولی یکبار مجبور شدم این کار را بکنم چون دیدم اگر این کار را نکنم دستمزدم را نمی‌دهد. این یعنی خودشان باعث می‌شوند سیستم غلط رواج پیدا کند که تا الان هم ادامه دارد. 

این کارگردان پیشکسوت تلویزیون در ادامه گفت: هیچکس دلش به حال دیگری نمی‌سوزد. ما بیمه نیستیم، تا امروز نزدیک ۴۵ میلیون تومان تا الان برای پاهایم خرج کردم. موسسه هنرمندان پیشکسوت هم ماهی ۱۰۰ یا ۱۵۰ هزار تومان به همه هنرمندان کمک می‌کند که خیلی رقم ناچیزی است. بیمه تکمیلی هم مثلا در عمل اولم که ۱۲ میلیون تومان بود ۲ میلیون تومانش را پرداخت کرد. تازه چون من کارمند ارشاد هستم این ۲ میلیون تومان را دادند و الا همین را هم نمی‌دادند. الان اکثر بچه‌ها چون کارمند جایی نیستند بیمه تکمیلی پول درمانشان را به خوبی نمی‌دهد. 

او در پاسخ به سوال که آیا دلش برای ساخت فیلم تنگ نشده است؟، گفت: چرا. من الان سناریو آماده دارم ولی کو سرمایه‌گذار؟ البته که الان کرونا است و مملکت تعطیل است. فعالیت‌های فیلمسازی هم خیلی کم شده است. اکثر بچه‌های سینما بیکار هستند. متاسفانه هیچ کمکی از طرف دولت به بچه‌های سینما نمی‌شود. اگر من رئیس جمهور بودم طور دیگری تصمیم می‌گرفتم برای سینماها ولی حالا که نیستم! 

وی با گلایه از رفتار سینماگران در قبال هنرپیشه‌هایی که به خاطر مریضی مدتی از کار دور بودند، گفت: آدم گاه شش ماه یا یک سال مریض می‌شود اما بعضی اوقات ده سال زنگ نمی‌زنند تا برای کاری صدایت کنند. ما بازیگریم و باید برای کار دعوت بشویم. من مدتی مریض بودم نمردم که. چرا دیگر سراغ من نمی‌آیید؟ طوری شده که باید مصاحبه کنی تا بفهمند زنده‌ای! البته پول بخشی از مشکلات را حل می‌کند اما من الان به روحیه برای ادامه زندگی نیاز دارم. دوست دارم کار کنم و فعال باشم. وقتی سراغم نمی‌آیند همینطور بیماری در تن آدم می‌ماند. همین فیلم «نارگیل» را به خاطر اینکه روحیه‌ام عوض بشود رفتم و چقدر تاثیر خوبی گذاشت تو روحیه‌ام و حالم بهتر شد پشت صحنه را دیدم.

غلامحسین لطفی,سریال خانه به دوش

وی با اشاره به اینکه در طول این سال‌ها که در خانه مانده است بیکار نبوده و سعی کرده بنویسد، گفت: مقادیر زیادی نمایشنامه و سناریو نوشتم، دو سه تا سوژه سریالی را نوشتم و از هر کدام هم چهار پنج قسمت را نوشتم منتهی جایی نیست که بتوان کار را ارائه کرد. از طرفی چون ساکن قزوین شدم و از مرکز دور هستم کمی کار سخت می‌شود. استان قزوین هم تلویزیون دارد ولی بودجه خیلی کمی دارد که هیچ وقت به ما نمی‌رسد تا بتوانیم کار کنیم. 

کارگردان سریال خاطره‌انگیز «آینه» با بیان اینکه هیچ وقت به مدیران تلویزیون مراجعه نخواهد کرد، گفت: من در طول زندگی‌ام هیچ وقت این کار را نکردم. یک زمانی سریال «آینه» را برای تلویزیون می‌ساختم که دوشنبه‌ها خیابان‌ها خلوت می‌شد و مردم به تماشای سریال می‌نشستند. حتی از دفتر امام خمینی (ره) دو سه تا تقدیرنامه برایم فرستادند و آقای هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه از سریال تعریف کرد ولی مدیران تلویزیون اصلا کاری نکردند. همه به من گفتند نون‌ات تو روغنه با این سریالی که ساختی اما الان چند سال از آن موقع می‌گذرد؟ یک نفر از مدیران تلویزیون به من نگفت خسته نباشی. هر چی بعد از آن کار بردیم بدون اینکه بخوانند رد کردند. چرا تا امروز سریال «خانه به دوش» را هشتصد مرتبه پخش کردند؟ چون در ده سال اخیر به غیر از سریال پایتخت هیچ کدام از سریال‌ها قابل دفاع نبود و مجبور بودند به سریال‌های قدیمی رو بیاورند. من دو سال پیش دکترای بازیگری و کارگردانی گرفتم. برای چی با این همه سابقه و تحصیلات باید خانه‌نشین بشوم؟ 

لطفی با اشاره به اینکه نباید تمام مشکلات کشور را گردن کرونا بیندازیم، گفت: همه چیز را گردن کرونا نیندازید. کرونا دو سال قبل که نبود ولی وضعیت ما همین بود. یک سال دیگر کرونا می‌رود و باز هم وضع ما همین است. اتفاقا کرونا خوبی‌های زیادی هم داشت. مردم بیشتر مواظب خودشان شدند و یکسری چیزها را رعایت کردند. 

این کارگردان و بازیگر پیشکسوت سینما در پایان با بیان اینکه سینما در آینده قصه‌های زیادی از کرونا روایت می‌کند، گفت: باید بگذاریم مثل زمان جنگ کرونا تمام شود و آنوقت اثرات و تبعات اجتماعی این واقعه را تصویر کنیم. قصه‌های زیادی می‌توان درباره این رخداد بزرگ قرن صحبت کرد. البته که سوژه‌ها بیشتر غمناک می‌شود و سرمایه‌گذار کمتر میلی به ساخت فیلم تراژدی دارد. باید این قصه‌ها در لایه‌های زندگی ته‌نشین شود. سوژه‌های دراماتیک و حتی کمدی می‌توان از کرونا ساخت. من خودم طرح‌های بسیاری درباره کرونا در ذهنم دارم. اما وقتی نمی‌توان سرمایه‌گذار پیدا کرد همه این طرح‌ها حیف می‌شود. نقاش خوبیش این است که کارش وابسته به کسی نیست و خودش به صورت انفرادی یک اثری را خلق می‌کند ولی فیلمساز باید شرایط مختلفی را فراهم کند تا بتواند فیلمش را بسازد.

  • 25
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۰
جدیدترین
قدیمی ترین
موافقم
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش