چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳
کد مقاله: ۹۷۰۷۰۰۰۱۱

ناشنوایان و نقش سازنده «زبان‌اشاره» در سینمای ایران

 نقش سازنده ناشنوایان در سینمای ایران، شناختن زبان‌اشاره،آموزش ناشنوایان

به گزارش زندگی سلام، همه ما برای برقراری ارتباط با دیگران به زبان مشترک نیاز داریم. بدون زبان نمی‌توانیم نیازها و احساسات خود را با دیگران در میان بگذاریم و برای رساندن مقصود خود به دردسر می‌افتیم. زبان گفتار از مجموعه‌ نشانه‌های قراردادی صوتی به وجود آمده‌است اما فقط برای کسانی کارایی دارد که از توانایی سخن گفتن و شنیدن بهره‌مند هستند. ناشنوایان و افراد مبتلا به اختلال گفتاری، برای بهره‌مندی از حقوق فردی و خانوادگی و شهروندی، نیاز به زبانی خاصِ خودشان مثل زبان‌اشاره دارند و ضروری است تا همه آدم‌ها و نهادها، این زبان را به رسمیت بشناسند.

 

برای این منظور مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب و به رسمیت شناختن زبان‌ اشاره، از امسال ۲۳ سپتامبر (روزی مثل دیروز) را به عنوان «روز جهانی زبان‌های اشاره» معرفی کرده‌است. این روز در واقع بخشی از هفته جهانی ناشنوایان و سالروز تاسیس فدراسیون جهانی ناشنوایان در سال ۱۹۵۱ میلادی است. انتخاب یک روز جهانی برای هر پدیده‌ای، نشان می‌دهد آن موضوع اهمیتی ویژه و بین‌المللی دارد و منحصر به یک گروه یا ملیت خاص نیست. جامعه بین‌المللی ناشنوایان، دیروز در سرتاسر جهان شعار «با زبان اشاره همه به طور یکسان در کنار هم هستیم» سر دادند و همواره به دنبال ارتقای حقوق افراد ناشنوا هستند. پرونده امروز زندگی‌سلام هم با یک روز تاخیــر، گامِ کوچکی است برای مشارکت در شناختِ بیشتر از زبان اشاره و تلاشی است برای نزدیک شدن به دنیای ناشنوایان و رعایت حقوق‌شان به‌عنوان شهروندانِ این شهر و کشور.

 نقش سازنده ناشنوایان در سینمای ایران، شناختن زبان‌اشاره،آموزش ناشنوایان

زبان اشاره چگونه شکل گرفت؟

قدیمی‌ترین سندهای نوشتاری در زمینه شکل گرفتن زبان اشاره، به قرن پنجم پیش از میلاد باز می‌گردد. افلاطون در کتاب «کراتیلوس» از زبان سقراط این سوال را مطرح کرده‌است که اگر ما صدا یا زبان نداشتیم، آیا سعی نمی‌کردیم برای رساندن منظور خود از حرکت دست‌ها و بقیه اعضای بدن‌‌مان استفاده کنیم؟ این سند نشان می‌دهد در طول تاریخ، مردم با افراد ناشنوا روبه‌رو بوده‌ و به نحوه برقراری ارتباط با آن‌ها فکر کرده‌اند. متاسفانه در دوره‌های پیش از تاریخ باورهای نادرستی درباره افراد ناشنوا وجود داشته‌است، به همین دلیل شکل‌گیری نظام آموزشی برای آنان زمان زیادی برد. با بهبود تدریجی این باورهای نادرست، کم‌کم افرادی به فکر آموزش ناشنوایان افتادند.

 

در سال ۱۶۲۰ میلادی «جان پابلو بونت» در یک مقاله، الگوهای اشاره‌ای برای آموزش شفاهی ناشنوایان منتشر کرد. پس از او «چارلز میشل دلپی» با استفاده از مقاله بونت، الفبای دستی زبان اشاره را ابداع کرد. کم‌کم این زبان در بین ناشنوایان گسترش یافت و به وسیله ارتباطی آن‌ها تبدیل شد. «دای لاپای» در سال ۱۷۵۵ میلادی اولین مدرسه ناشنوایان را در پاریس تاسیس کرد. «لورنت کلرک» یکی از فارغ‌التحصیلان این مدرسه بود که در سال ۱۸۱۷ میلادی برای تاسیس یک مدرسه ناشنوایان در آمریکا به همراه «توماس هاپکین گالودت» به هارتفورت رفت. پسر گالودت «ادوارد مینر گالودت» در سال ۱۸۵۷ میلادی مدرسه‌ای دیگر برای ناشنوایان در شهر واشنگتن تاسیس کرد که خیلی زود به «کالج ملی ناشنوایان» تبدیل شد. این مدرسه در سال ۱۸۹۴ میلادی به افتخار این پدر و پسر که از پیشگامان آموزش ناشنوایان بودند به گالودت تغییر نام داد. دانشگاه گالودت از قدیمی‌ترین موسسه‌های آموزش عالی ناشنوایان است که همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

 نقش سازنده ناشنوایان در سینمای ایران، شناختن زبان‌اشاره،آموزش ناشنوایان

از میان کارگردانانِ ایرانی، بانو «پوران درخشنده» جزو هنرمندان دغدغه‌مند درباره کیفیت تحصیل و تربیت و ارتباط و زندگیِ ناشنوایان است و این دغدغه‌ها را در قالب داستان‌های جذاب و فیلم‌های به‌یادماندنی به تصویر کشیده؛  فیلم‌هایی که با وجودِ گذشتِ بیش از سی سال از تولید و نمایش‌شان، جزو شیرین‌ترین و ماندگارترین آثار درباره چالش‌های گوناگونِ زندگی افراد لال و ناشنواست. جالب این که درخشنده، در این فیلم‌ها از کودک و نوجوانانی که واقعا از مشکل شنوایی رنج می‌بردند، برای بازی استفاده کرد و بعدها این بازیگران، هر کدام آدم‌های موفقی شدند.

 

«رابــطه» که در سال ۶۵ ساخته شد، درباره نوجوانی ناشنوا و ناتوان در گفتار به نام «ناصر» است که به‌واسطه اختلالش، بی‌اعتماد به نفس و منزوی است و هیچ تلاشی برای ارتباط با خانواده و اطرافیان یا موفقیت در درس‌ها نمی‌کند و دلسوزی‌های بی‌جای مادر هم، به این روحیه دامن می‌زند. تا این که معلم ناصر، با نقش‌آفرینیِ مرحوم «خسرو شکیبایی»، با استفاده از زبان اشاره و صریح و ساده، او را به خودش می‌آورد و حرف‌هایش نقطه عطفی در زندگیِ ناصر می‌شود.

 

«پرنده کوچکِ خوشبختی» هم فیلم دیگر درخشنده و تولید سال ۶۶ بود که به رابطه سازنده یک معلم با دانش‌آموز ناشنوایش می‌پرداخت. پروانه شفیق با نقش‌آفرینی زنده‌یاد هما روستا، معلمی است که در بدو ورود به حیاط دبستان، با منظره تلاش ملیحه، دانش‌آموز متفاوت و منزوی مدرسه برای خودکشی، روبه‌رو و سپس درگیر ماجراهای این دخترک باهوش اما بدقلق می‌شود. ملیحه که بر اثر دیدن لحظه غرق شدن مادرش در استخر لال شده و قدرت حرف زدنش را از دست داده است، کودکی شکننده و حساس است که هر تلنگر کوچکی می‌تواند او را به دنیای تاریک و وهم‌انگیز کابوس‌هایش پرت کند و در آن لحظه به کارهای عجیب و خطرناک دست بزند. دخترک نیازمند کسی است که ترس‌ها، اضطراب‌ها، ریشه بدخلقی‌هایش و حالش را بفهمد. زخم روح ملیحه انگار فقط با مرهم توجه صبورانه و محبت بی‌چشمداشت التیام می‌یابد و خانم شفیق کسی است که در قالب معلمی فداکار، درد او را می‌فهمد و دست او را می‌گیرد و به زندگی برمی‌گرداند. درد مشترک خانم شفیق و ملیحه تنهایی است، دردی که در پایان، با تلاش‌ و مبارزه‌های خانم معلم دغدغه‌مند و قوی داستان، به قشنگ‌ترین شکل درمان می‌شود.

 نقش سازنده ناشنوایان در سینمای ایران، شناختن زبان‌اشاره،آموزش ناشنوایان

 

 مرجان دهقان

 

گفت‎وگوی زندگی‌سلام با دختر شنوایی که با ترجمه ترانه‌های روز به زبان‌اشاره

پدیده این روزهای فضای مجازی است

#زبان_اشاره_هنر_من_است

«زبان اشاره» هنر من است! هشتگی که این روزها در کانال‎ها و صفحه‎های مختلف به اشتراک گذاشته می‎شود، در حقیقت تلاش «فرزانه بدری» ۲۹ ساله است که با وجود این که سالم و شنواست و در رشته‌ حسابداری تحصیل کرده، مدتی است برای ارتباط مثبت و موثر با ناشنوایان گام‌های خوبی برداشته و با ذوق هنری‎اش به ترجمه ترانه آهنگ‎‏ها‎ به زبان اشاره می‌پردازد تا دوستان ناشنوایش هم در درک دنیای لطیف و زیبای موسیقی شریک باشند. خودش می‏گوید از خیلی سال قبل‎ عاشق زبان اشاره بوده و الان یکی از افسوس ‏هایش این است که کاش زودتر شروع می‎کرد! آن وقت شاید برای حل خیلی از مسائل جلوتر بود. به بهانه روز جهانی زبان اشاره و البته در آستانه روز جهانی ناشنوایان که ۸ مهرماه است، پای حرف‌های فرزانه نشستیم تا از تجربه شیرین اش از ارتباط با دوستان ناشنوا به‌واسطه زبان اشاره بگوید.

 

اولین سوالی که ممکن است برای همه پیش بیاید، این است که چه شد به «زبان اشاره» علاقه‎مند شدی؟ آیا کسی در اطراف تو ناشنواست؟

در میان اطرافیان ناشنوا نداریم اما از دوران دبیرستان، مثل یادگیریِ هر زبان دیگری، عاشق زبان اشاره بودم. منتها این علاقه را خیلی جدی نگرفتم تا این که بعد از مدتی دوباره به فکر افتادم و کمی جدی‌تر به دنبالش رفتم. متاسفانه هیچ راهی برای یادگیری این زبان پیدا نکردم تا این که پس از مدتی توانستم اکانت اینستاگرامی انجمن ناشنوایان ایران را پیدا کنم و با کلی استرس پیام بدهم که آیا یک فرد شنوا هم می‌تواند زبان اشاره بیاموزد؟ خوشبختانه ادامه مسیر راحت‎تر بود، زبان را یاد گرفتم و چون عاشق موسیقی هستم کارم را با ترجمه آهنگ‌ها شروع کردم. زبان اشاره هم مثل هر زبانِ دیگر دنیا، وسیله‌ای برای برقراری ارتباط با گروهی از مردم است و من هم به همین واسطه، دوستان ناشنوا و دوست‌داشتنی زیادی پیدا کردم که با تعجب شدید از این که منِ شنوا زبان اشاره بلدم، مشوق من برای ساخت فیلم‌های جدی‎تر با محوریت زبان اشاره شدند.

 

به نظر خودت، به چه دلیل آثارت در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفت؟

اگر دقت کنید ما شنواها ساعت‎های زیادی از عمرمان را صرف گوش دادن به موزیک‌های باکلام و بی‌کلام می‌کنیم و از طریق این آثار هنریِ شنیداری، بسیاری احساسات شیرین و لطیف را تجربه و درک می‎کنیم. من تلاش کردم با ترجمه این ترانه‎ها به زبان اشاره، این حالِ خوب را به دوستان ناشنوایم منتقل کنم  و ظاهرا تا حد زیادی موفق بودم چرا که دوستان ناشنوایم از سراسر ایران به من پیام دادند و گفتند موفق شده‌اند از طریق اشارات من، با دنیای موسیقی ارتباط برقرار کنند و حس ترانه را متوجه شوند. حتی دوست ناشنوایی داشتم که می‌گفت ریتم و ضرب آهنگ را هم متوجه شده و معتقد بود این کار برای ما شبیه به معجزه است. سپس، سلبریتی‎ها و هنرمندان هم کارهای من را در صفحه‌شان قرار دادند و حتی آقای «رضا صادقی» برای ترانه «نفس» از من خواستند با ایشان همکاری داشته باشم. همه این‌ها باعث شد توجه اهالی فضای مجازی به این حرکت جلب شود و پیام‌‎های زیادی از دوستان شنوا دریافت کردم که مشتاق یادگیری زبان اشاره شدند.

 

حالا که به بخشی از اهدافت رسیده‎ای و توجه عموم را به زبان‌اشاره جلب کردی، برنامه بعدی‌ات چیست؟

واقعا دلم می‎خواهد تا آن‎جا که در توانم است، دوستان شنوا را با زبان اشاره آشنا کنم و این زبان را گسترش دهم. حتی این آموزش و آگاهی را به سمت دانشگاه‌ها، مراکز درمانی، خدماتی، رفاهی،  ورزشی و هنری ببرم تا ناشنوایان هم مثل هر آدمِ عادی دیگر، بتوانند با عموم جامعه در ارتباط باشند و منزوی نشوند. دوستی دارم که پدر و مادرش ناشنوا هستند؛ به من پیام داده بود بعد از انتشار کارهای تو، دیگر خجالت نمی‌کشم در خیابان با زبان اشاره چیزی را برای مادرم توضیح دهم و این فقط بخش کوچکی از مشکلات ناشنوایان و اطرافیانشان است. علاقه دارم موزیک‎های بیشتری برای دوستان ناشنوا ترجمه کنم. همچنین یکی از تلاش‎هایم این است که  گروه‌ها و افراد موفق ناشنوا را معرفی کنم، چراکه آن ها، هم از نظر معنوی و هم مادی، نیاز به حمایت ما دارند. دلم می‌خواهد مردم سالم را با چالش‌های این قشر آشنا کنم.

 

در این مسیر چه خواسته‌ای از مردم داری؟

شاید برای مردم جامعه، کار من فقط یک تفریح جالب به حساب بیاید ولی حقیقت این است که ناشنوایی یک معلولیت پنهان است و متاسفانه شناخت زیادی از این چالش و شرایط زندگی مبتلایان به آن، وجود ندارد. من از خدا می‎خواهم توانی به من بدهد تا بتوانم با تلاش، روزی را ببینم که همه آدم‌های سالم، زبان اشاره را می‌فهمند و به وسیله آن، با ناشنوایان و مبتلایان به اختلالات گفتاری، حرف می‌زنند و این افراد، در همه موقعیت‌ها مثل فروشگاه، مدرسه و دانشگاه، از امکانات استاندارد برخوردارند.

 

قصه تاسیس اولین مدرسه ناشنوایان در ایران

«میرزا جبار عسگرزاده» معروف به «جبار باغچه‌بان» بنیان‌گذار نخستین مدرسه ناشنوایان در ایران بود. او در ۱۹ اردیبهشت سال ۱۲۶۴ خورشیدی در «ایروان» به دنیا آمد. باغچه‌بان ابتدا کودکستان «باغچه‌اطفال» را در «تبریز» تاسیس کرد و به همین دلیل به «باغچه‌بان» شهرت یافت. حضور تعدادی کودک کر و لال در کودکستان باغچه‌اطفال او را به فکر تاسیس یک مدرسه مخصوص ناشنوایان‌انداخت. باغچه‌بان در زمانی اقدام به تاسیس مدرسه ناشنوایان کرد که مردم به سختی افراد ناشنوا را می‌پذیرفتند و حتی گاهی  بیماری آن‌ها را واگیردار می‌دانستند. بخش مهمی از مشکلات ناشنوایان نیز به این دلیل بود که به راحتی نمی‌توانستند با دیگران ارتباط برقرار کنند. مجموعه این شرایط آن‌ها را منزوی کرده‌بود و کمتر پیش می‌آمد که به دنبال هدف خاصی باشند. 

 

معرفی یک اپلیکیشن کاربردی

اَپ زبان‌اشاره

شاید پس از مطالعه مقدمه و مصاحبه پرونده امروز، شما هم به این فکر افتاده باشید که برای برقراری ارتباط با شهروندان و هم‌وطنانِ ناشنوا، زبان‌اشاره را فرا بگیرید. اپ زبان‌اشاره، برنامه‌ای است برای آموزش کلمات کاربردی روزمره به زبان اشاره. دانلود و نصب این برنامه با حجم ۸.۴ مگابایت، رایگان است. این اپ، کاری از گروه برنامه نویسی «سپنتا» است و هم اکنون بهترین برنامه‌اندرویدی برای یادگیری زبان اشاره است.

 

بد نیست در قدمِ اول، با هم، اعداد یک تا ۱۰ فارسی را به زبان اشاره یاد بگیریم.

منابع: مقاله گذری بر تاریخچه آموزش ناشنوایان نوشته امیرعباس ابراهیمی، مقاله تاریخچه جامعه ناشنوایان در ایران نوشته شیدا شهیدی، وبلاگ باغچه‌بان، سایت کانون ناشنوایان ایران، سایت الو دکتر، ویکی چه جور

مهین ساعدی

 نقش سازنده ناشنوایان در سینمای ایران، شناختن زبان‌اشاره،آموزش ناشنوایان

 

  • 20
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هدیه بازوند بیوگرافی هدیه بازوند؛ بازیگر کرد سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ مرداد ۱۳۶۶

محل تولد: بندرعباس، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۹۶ تاکنون

تحصیلات: فارغ التحصیل لیسانس رشته مهندسی معماری

ادامه
سانجیو باجاج بیوگرافی سانجیو باجاج میلیارد و کارآفرین موفق هندی

تاریخ تولد: ۲ نوامبر ۱۹۶۹

محل تولد: هندی

ملیت: هندی

حرفه: تاجر، سرمایه گذار و میلیارد 

تحصیلات: دکتری مدیریت از دانشگاه هاروارد

ادامه
محمد مهدی احمدی بیوگرافی محمدمهدی احمدی، داماد محسن رضایی

تاریخ تولد: دهه ۱۳۶۰

محل تولد: تهران

حرفه: مدیرعامل بانک شهر

مدرک تحصیلی: دکترای اقتصاد واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران، کارشناسی ارشد علوم اقتصادی دانشگاه تهران، کارشناسی اقتصاد بازرگانی دانشگاه شهید بهشتی

نسبت خانوادگی: داماد محسن رضایی، برادر عروس قالیباف، برادر داماد رحمانی فضلی

ادامه
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
ندا قاسمی بیوگرافی ندا قاسمی؛ بازیگر تازه کار و خوش چهره تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی ندا قاسمی

نام کامل: ندا قاسمی

تاریخ تولد: ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

محل تولد: کرمانشاه

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، مجری و صداپیشه

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

تحصیلات: دکترای شیمی آلی

ادامه
غلامعلی حداد عادل بیوگرافی غلامعلی حداد عادل؛ سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۴

محل تولد: تهران

حرفه: سیاستمدار ایرانی، عضور مجمع تشخیص مصلحت نظام، دانشیار بازنشسته دانشگاه، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بنیاد سعدی

آغاز فعالیت: ۱۳۵۷ تاکنون

حزب سیاسی: اصولگرا

تحصیلات: لیسانس و فوق لیسانس فیزیک از دانشگاه تهران و شیراز (پهلوی قدیم)، دکتری فلسفه از دانشگاه تهران

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
فرزان عاشورزاده بیوگرافی فرزان عاشورزاده تکواندوکار ایرانی

تاریخ تولد: ۵ آذر ۱۳۷۵

محل تولد: تنبکابن، مازندران

محل زندگی: آمریکا

حرفه: تکواندوکار

لقب جهانی: سونامی تکواندو جهان

ادامه
زندگینامه امامزاده داوود زندگینامه امامزاده داوود در تهران

عنوان شده است که ایشان همراه با برخی از بستگان خود در همراه با امام رضا به ایران می آیند اما در منطقه شمال غربی تهران به شهادت رسیدند. مرقد ایشان در زمان صفویه ساخته شد و سپس در زمان فتحعلی شاه گسترش پیدا کرد. 

دلیل مرگ این امامزاده را به صورت دقیق نمی دانند اما براساس روایات بومیان آن منطقه مشخص می شود که وی همزمان با بستگان خود به همراه امام رضا به ایران می آیند که همزمان با امام ایشان نیز به شهادت رسیدند و سال شهادت را نیز به سال ۴۸۰ هجری قمری نسبت داده اند، البته باز هم باید اشاره کرد که این تاریخ دقیق نیست و تنها براساس شواهد محاسبه شده است. 

براساس آنچه مردم محلی می گویند، امامزاده داوود در آبادی کیگا که در نزدیکی روستای کن قرار دارد، شهید شده، همجنین برخی می گویند وی با همدستی فردی به اسم نجیم گبر و یکی از درویش های روستا به شهادت رسیده است. ز منظر دیگر قاتل این حضرت شخصی به نام محمود فرح‌زادی می باشد.

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش