دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۲۱:۴۵ - ۰۳ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۰۶۲۳
هنرهای تجسمی

مژده طباطبایی:

زمینه حضور کلکسیونرهای بین‌المللی را برای هنر ایران فراهم کنیم

اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی,مژده طباطبایی
 مژده طباطبایی معتقد است، گالری‌های ایران در شرایط موجود شهامت دارند، هزینه و انرژی می‌گذارند و با توان در آرت‌فرها بین‌المللی حضور پیدا می‌کنند و نام هنر ایران را در مجموعه‌های بزرگ هنری زنده نگه می‌دارند و خوش می‌درخشند.

به گزارش هنرآنلاین: مژده طباطبایی مدیر گالری مژده، که نقشی فعال و مستمر در حراجی‌های بین‌المللی دارد، سه حراج اخیر کریستیز خاورمیانه، ساتبیز و بونامز و نیز آرت دوبی را با هم مقایسه و نقاط قوت و ضعف مارکت هنر ایران را ارزیابی کرده است

 

ارزیابی‌تان از فروش بیست و دومین حراج کریستیز چه بود؟ فروش هنر ایران را چگونه دیدید؟

من در اکثر حراج‌های کریستیز دوبی حضور داشتم. در بیست و دومین حراج کریستیز ۱۶۳ اثر به نمایش درآمد که ۴۹ اثر آن به هنرمندان ایرانی اختصاص داشت، به این معنی که  ۳۰ درصد کل آثار متعلق به ایرانی‌ها بود و این خود یک افتخار ملی محسوب می‌شود؛ زیرا ما توانستیم در عرصه بین‌المللی حضور چشمگیری داشته باشیم و در زمینه‌های مختلف عکس، مجسمه و نقاشی از هنرمندان مختلف پیشکسوت و جوان و آن‌ها که در قید حیات نیستند، آثاری را در این حراج داشته باشیم. این اتفاق و رویداد مهمی است که ارزش ویژه‌ای در هنر تجسمی ایران دارد و می‌تواند آن را بیش از پیش در عرصه بین‌المللی مطرح کند. با وجود این که بعضی آثار در حراج کریستیز به فروش نرفت اما با این حال باز هم آثار هنرمندان ایرانی رکوردار فروش بودند که این مایه افتخار همه ماست. طبیعتا هر چه مارکت حراجی‌ها در جاهای مختلف دنیا داغ باشد و شور و هیاهو در مطبوعات خارجی و دنیای بین‌الملل بیشتر باشد، موجب رونق اقتصاد هنر در داخل کشور خواهد شد.

 

به نظرم حراج اخیر چند نقطه ضعف هم داشت: از جمله آن‌ها می‌توانم به تعداد زیاد آثار که در حراج عرضه شده بود اشاره کنم، همچنین در این حراج از ۳۲ هنرمند ایرانی ۴۹ اثر چکش خورد که به نظرم تعداد آثار ارائه شده از بعضی هنرمندان  زیاد بود برای مثال می‌توانم به تعداد آثار سیراک ملکونیان اشاره داشته باشم، در این دوره حراج هفت اثر از وی به تماشا گذاشته شد، با وجود آن که آثار ارائه شده یکی از یکی بهتر بود اما همین امر موجب می‌شود که مارکت آثار تضعیف شود زیرا که عموما هر چه تعداد آثار یک هنرمند در حراج کمتر باشد میل و رغبت مخاطب و خریدار برای داشتن آن اثر بیشتر می‌شود. البته  اگر از هنرمندانی چون زنده‌رودی، تناولی و یا مشیری که رکوردار مارکت هستند دو تا سه اثر هم در حراج ارائه شود مشکلی برای مارکت این هنرمندان بوجود نمی‌آید.

 

یکی از دلایلی که در بیست و دومین دوره حراج کریستیز بعضی آثار به فروش نرفت انتخاب نامناسب این آثار در کنار یکدیگر بود تعداد زیاد آثاری که در حراج کریستیز در یک شب چکش می‌خورد موجب می‌شود کلکسیونرها چه آنان که در حراج حضور دارند و یا آن‌ها که تلفنی کار می‌خرند، خسته شوند و از میزان هیجان آن‌ها کاسته شود؛ علی‌الخصوص که آثار هنرمندان ایران هم در انتها ارائه می‌شوند، به همین دلیل است که اغلب از اواسط حراج تعداد جمعیت حاضرین کاهش می‌یابد. این مسئله در حراج‌هایی چون ساتبیز و بونامز دیده نمی‌شود زیرا نصف آثار حراج کریستیز و یا یک سوم آن را چکش می‌زنند و آثار را کاملا غربال کرده‌اند و از هر هنرمند سعی کرده‌اند بهترین‌ها را به نمایش بگذارند، این مسئله‌ای  است که در حراج تهران نیز لحاظ شده اما در حراج کریستیز دوبی رعایت نمی‌شود.

 

اشکال دیگری که من در حراج کریستیز دیدم که مشکل تازه‌ای هم به شمار نمی‌آید این است که اغلب مخاطبان و خریداران آثار هنرمندان ایرانی را ایرانی‌ها تشکیل می‌دهند، به جز عده بسیار کمی. اصولا خریداران آثار هنرمندانی که مارکت بین‌المللی دارند ایرانی‌ها هستند که باید در این مورد کوشش شود تا رقابت بین خریداران افزایش یابد و کلکسیونرهای خارجی هم علاقمند شوند که در بین کلکسیون آثارشان، کارهایی از هنرمندان ایرانی وجود داشته باشد. ما در حراجی‌هایی مانند حراج تهران می‌بینیم کلکسیونرهای ایرانی که اغلب مقیم ایران هم هستند با شور و هیجان خاصی عمل می‌کنند و به همین دلیل است که هر دوره رکورد حراج تهران نسبت به سال قبل افزایش چشمگیری می‌یابد. این مجموعه‌داران خریدهای‌شان را اغلب در تهران انجام می‌دهند. البته در کشورهای دیگر هم کم و بیش سعی می‌کنند خریدهای خوبی انجام دهند تا مارکت را بر روی استاندارد خود حفظ کنند اما به خاطر مسائل مختلفی چون انتقال پول و مشکلات تحریم‌ها که هنوز حل نشده نمی‌توانند آن طور که در حراج تهران فعال‌اند عمل کنند و امکان خریدشان بسیار کمتر است زیرا بعضی حساب بین‌المللی ندارند و یا به خاطر مسائل و پیچیدگی‌هایی که وجود دارد وارد این داستان نمی‌شوند. علاوه بر این مبلغ پریمیومی وجود دارد که در حراجی‌های کریستیز، بونامز و ساتبیز بر روی اثر چکش خورده مجددا اضافه می‌شود که قیمت اثر را بالاتر می‌برد و این مسئله باعث می‌شود خریدار که در سالن حراج نشسته است در آن لحظه تمرکز لازم را برای خرید آن اثر نداشته باشد زیرا بر اساس دلار و پوند خرید می‌کنند و مسئله انتقال کار هم هست که این نیز می‌تواند موجب افت میزان فروش آثار در حراجی‌های بین‌المللی به خصوص در دوبی شود. بنابراین ما باید به جایی برسیم که مخاطبان آثار هنرمندان ایرانی تنها مجموعه‌داران ایرانی نباشند و مارکت بین‌المللی و جهانی شود. در مورد هنرمندان عرب و ترک نیز این مشکل وجود دارد اغلب کلکسیونرهای عرب و ترک  آثار هنرمندان کشور خود را خریداری می‌کنند به غیر از بعضی هنرمندان‌شان مانند بعلبکی که مارکت بین‌المللی دارند.

 

آیا ما توانستیم در بازار منطقه‌ای خریداران تازه‌ای برای هنر ایران بیابیم؟

من در حراج اخیر کریستیز در دبی، خریداران قدیم را کمتر دیدم، تعدادی خریداران گذشته یا حضور نداشتند و یا از پشت تلفن خریدشان را انجام می‌دادند اما در مقابل خریداران جدیدی به مجموعه اضافه شده بودند. به نظرم باید  بستر را برای این خریداران جدید آماده کرد و متوجه‌شان کرد که خرید آثار هنری در حراجی‌ها چه امتیازی دارد. درست است که من خود فروشنده این آثار در گالری‌ام هستم اما وقتی یک اثر رکوردار حراج است و در حراج عرضه شده برند آن حراج اعتبار اثر را چند برابر کرده و اهمیت آن را بیشتر از اثری که در داخل کشور از گالری‌دار یا مجموعه‌دار خریداری می‌شود، می‌کند. اثری که در حراج ارائه می‌شود شهرت جهانی می‌یابد زیرا از فیلتر آن عبور کرده است و کاری است که مورد تایید حراج است. ما باید تلاش کنیم که کلکسیونرهای بین‌المللی و غیر ایرانی شروع به خرید آثار ایرانی کنند و ضرورت خرید آثار هنرمندان ایرانی را در مجموعه‌شان احساس کنند. همین اتفاق نیز در مورد موزه‌های بین‌المللی هم باید بیفتد و به جایی برسند که جای خالی مجموعه‌هایی از هنرمندان ایرانی را حس کنند. با چاپ کتاب، مقالات متعدد در نشریه‌های بین‌المللی و سایت‌های بین‌المللی می‌توان در این زمینه تاثیرگذار بود.

 

آرت دوبی که هم زمان با کریستیز اخیر دایر بود، میزبان چندین گالری از ایران هم بود، ابتدا بفرمایید خود آرت دبی را چطور دیدید و ارزیابی‌تان از حضور گالری‌های ایرانی در آرت دبی چه بود؟

این رویداد هنری شامل دو بخش آثار مدرن و معاصر بود و ۹۴ گالری از ۴۳ کشور در آن شرکت کرده بودند. شش گالری اُ، محسن، خاک، زیرزمین دستان، آب/انبار و Ag گالری‌های معاصر و سه گالری شیرین، شهریور و آریا در حوزه مدرن آثار خود را ارائه دادند که این نیز اتفاق بسیار بزرگی برای ایران محسوب می‌شود زیرا در سال‌های گذشته معمولا دو گالری ایرانی در آرت دبی حضور داشتند اما در این دوره تعداد نه گالری از ایران شرکت کرده بودند که این نشان می‌دهد که آرت دبی به این نتیجه رسیده است که هنر ایران در منطقه قابل بحث است؛ بنابراین حضور چشمگیر و پررنگ‌تری از گالری‌های ایرانی را در این مجموعه شاهد بودیم. البته چیزی که در آرت‌فرها و اکسپوها اتفاق می‌افتد بیشتر نمایش، معرفی و پرزنت شدن است و بازخورد این اکسپوها را پس از اتمام آن می‌توان شاهد بود. چون من همراه با گالری مژده پیش از این در اکسپوهای بین‌المللی شرکت کرده بودم و دیدم که معمولا مخاطبان پس از اکسپوها به گالری‌ها مراجعه می‌کنند و کمتر پیش می‌آید که در زمان برگزاری اکسپو غرفه‌ها یا گالری‌ها شانس فروش آثار را داشته باشند و معمولا این فروش‌ها نیز پاسخ هزینه‌های کمرشکن حضور آن‌ها در اکسپوها را نمی‌دهد. در واقع این حضوری است برای به نمایش گذاشتن هنر هنرمندان آن گالری به خصوص در عرصه بین‌المللی و معرفی این هنرمندان به گالری‌های دیگری که حضور دارند و از کشورهای مختلف دنیا برای بازدید آثار آمده‌اند. به نظرم در این دوره آرت دبی نمایش و پرزنتیشن گالری‌های ایرانی به خوبی اتفاق افتاد و هر کدام از این گالری‌ها سبک و سیاق و هنرمندان خاص خود را به خوبی معرفی کردند. این در واقع رقابت خوبی برای گالری‌های ایرانی که با گالری‌های بین‌المللی که از نقاط مختلف دنیا چون پاریس، لندن، نیویورک و ... برای حضور در آرت دبی آمده بودند به شمار می‌رفت. من کارهای زیادی را در آرت دبی نگاه کردم، صادقانه باید بگویم که هنرمندان ایرانی و گالری‌هایی که از ایران حضور پیدا کرده بودند، خوش درخشیدند البته که همکاران من درباره حضور در آرت دبی گلایه‌هایی داشتند که به حق هم بود.

 

آن‌ها با خستگی فراوان با پرسنل خود در آرت دبی حضور داشتند و انتظار می‌رفت که آرت فر تبلیغات بیشتری انجام می‌داد و از افراد مهم‌تری برای بازدید از آثار دعوت بعمل می‌آورد. من، همکارانم را برای حضور در آرت دبی بسیار تحسین می‌کنم زیرا بازخورد اقتصادی حضور در آرت دبی به هیچ وجه متناسب با هزینه‌هایی که کرده بودند نبود، آن‌ها در شرایط موجود شهامت دارند، هزینه می‌کنند و انرژی می‌گذارند و با توان در این مجموعه حضور پیدا می‌کنند و نام هنر ایران را در مجموعه‌های بزرگی چون آرت فر دبی زنده نگه می‌دارند و خوش می‌درخشند.

 

 

پرسش بعد این است که آیا ما هم می‌توانیم در تراز آرت دوبی، یک آرت فر در تهران داشته باشیم؟

مدتی است که زمزمه‌هایی مبنی بر برپایی آرت فر در ایران شنیده می‌شود و برنامه‌ریزی‌هایی در حال اتفاق است. به نظرم انتقاد در مورد برپایی حراجی‌های بزرگی چون حراج تهران و یا برپایی آرت‌فر همیشه خواهد بود و ما نباید خودمان را در ابتدای راه با یک حراج بین‌المللی با ۲۵۰ سال سابقه مقایسه کنیم، در فرهنگ آن کشورها چنین حراجی‌هایی جای خود را باز کرده است.

 

ما تازه مانند بچه نوپایی هستیم که در این زمینه قصد تلاش و فعالیت داریم بنابراین احتیاج به فرهنگ‌سازی داریم تا به شکل درست آن نزدیک شویم کما اینکه اگر نگاه کنید ما در حراج تهران نیز بر روی آثار هنرمندان ایرانی فوکوس کرده‌ایم و حراج به شکل بین‌المللی مانند حراجی دبی یا جاهای دیگر دنیا نیست و مدیریت حراج احساس کرده است که هنوز حراج تهران، مارکت ایران و کلکسیونرهای ایرانی ظرفیت حضور در حراج بین‌المللی را ندارد و باید گام به گام به این مرحله نزدیک شود، من می‌خواهم همین مورد را درباره برپایی آرت‌فر تعمیم دهم، ما نباید انتظار داشته باشیم با اولین آرت‌فری که می‌خواهیم برپا کنیم به یک‌باره به کیفیتی نظیر آرت فر دبی دست یابیم. آن چه که در حال رخ دادن است، آرت فری از گالری‌های ایران و از آثار هنرمندان ایرانی است که در جاهای مختلف شهر دیده می‌شود اما به صورت یک مجموعه خواهد بود که در زمان مشخصی دور هم جمع می‌شوند و به رقابتی سالم خواهند پرداخت؛ بنابراین بسیار زود است تصور کنیم که به آن مرحله رسیده‌ایم تا آرت‌فری بین‌المللی برپا کنیم؛ اما می‌توانیم در گام اول مخاطبین بین‌المللی را همراه داشته باشیم. دعوت‌های خارجی و مهمان‌های ویژه‌ای داشته باشیم و از موزه‌های خاص دعوت کنیم تا از بازدیدکنندگان آرت‌فر باشند؛ این خود مسیر را مهیا می‌کند برای آن که بعدها از گالری‌های بین‌المللی دعوت کنیم که در آرت‌فر شرکت کنند. در واقع همین فعالیت‌ها کمک می‌کند که بتدریج مخاطب و کلکسیونرهای بین‌المللی برای آثار هنرمندان ایرانی پیدا کنیم.

 

ارزیابی‌تان درباره حراج ساتبیز و بونامز که ماه پیش با ارائه آثاری از هنرمندان ایران در اروپا برگزار شد به چه ترتیبی است، آثار چکش خورده در این دو حراج را چطور دیدید؟

آثار راه یافته به حراج ساتبیز و بونامز بسیار با کیفیت و با دقت بالایی انتخاب شده‌اند. اثر بهمن محصص در حراج که با قیمت بسیار بالایی چکش خورد کار بسیار استثنایی بود که به نظرم باید در موزه قرار گیرد. این دو حراجی هر دو فعالیت‌های بسیار خوبی در زمینه ارائه و فروش آثار دارند. قیمت بعضی آثار در این دو حراجی بسیار بالاست و احتیاج به مخاطبان خاص هست که آن‌ها را خریداری کنند؛ زیرا قیمت‌ها به پوند است و وقتی پریمیوم را روی اثر اضافه می‌کنیم قیمت‌ها خیلی سنگین می‌شود. با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باید خیلی خوشبین بود که کلکسیونرهای داخلی برای خرید آثار در این دو حراجی اقدام کنند مگر این که ایرانی‌های مقیم خارج از کشور بتوانند ساپورت کنند.

 

رویکرد کلان و مهم‌ترین برنامه‌های گالری مژده در سال ۱۳۹۶ چه خواهد بود؟

امسال را برنامه‌ریزی کردیم که سمت و سوی گالری را بر روی برنامه‌های فرهنگی پیش ببریم و در شهرستان‌ها، تهران و یا هرجای دیگر در منطقه اگر حضوری داشته باشیم قطعا با رویکردی فرهنگی خواهد بود. نمایشگاه‌ها را طبق روال هر ساله برپا می‌کنیم اما بیشتر نمایشگاه‌های گروهی و سعی دارم عرصه را برای هنرمندان جوان فراهم سازم و در شهرستان‌ها و موزه‌های مختلف پرزنت‌هایی داشته باشیم، در این زمینه تاکنون مذاکراتی هم داشته‌ام، امیدوارم طبق برنامه‌ریزی‌ها کارهای گالری پیش رود. ما هر سال هدفی را برای گالری تعیین می‌کنیم و آن سال را نامگذاری می‌کنیم، امسال را سال "فرهنگ و ارتباطات" در گالری مژده نامیدیم و تلاش خواهیم کرد با چاپ کتاب، برگزاری سمینارها و برپایی برنامه‌های فرهنگی به آرمان‌های‌مان و آن‌چه همیشه در ذهن داشته‌ایم  نزدیک‌تر شویم.

 

 

 

  • 17
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش