رئیس فرهنگستان هنر در گفتگو با ایلنا، درخصوص ۵۰۰ تابلویی که در فرهنگستان ضبط شدهاند، راهحل نهایی را دادگاههای قضایی دانست و گفت: بالاخره، سن و سالی از من گذشته است. حرف من اگر به ضرر من نباشد، به سود من نیست. از خدا میخواهم که من را از ریاست فرهنگستان بردارند، و کس دیگری به جای منصوب شود، تا دیگر این مسائل به من مربوط نباشد، ولی تا زمانی که من اینجا هستم، پای این مسئله ایستادگی خواهم کرد.
معلم درخصوص آخرین پیگیریهای قانونی فرهنگستان در این خصوص توضیح داد و گفت: طی مکاتباتی که با رئیس جمهور داشتیم، رئیس جمهور به وزیر دادگستری دستور داده تا هیئتی تشکیل شود که آثار مورد بررسی قرار گیرد. از طرفی مکاتباتی با مجلس و قوهی قضاییه هم داشتیم. نهادهایی که آقای امین تفرشی به آنها شکایت برده، پایینتر از رئیس جمهور است. تا فرمان رئیس جمهور مشخص نشده، بقیه نمیتوانند کاری کنند.
او ادامه داد: اینکه دزد، زودتر خودش را به قاضی میرساند و در کشور ایجاد آشوب میکند، قصهی روشنی است. اگر یک نفر، در یک گوشهای ۵۰۰ تا یوزپلنگ جمع کرده باشد، ۵۰۰ یوزپلنگ، ۵۰۰ گربه که نیست. همینطور این مسئله، درخصوص این ۵۰۰ تابلو هم صادق است: ۵۰۰ تابلو، ۵۰۰ تا شیء عادی و معمولی که نیست.
او اظهار داشت: میتوانید همین الان از آقای امین تفرشی یک امتحان شفاهی گرفت، و دید که آیا ایشان، نام دو سه نقاشِ بزرگ دنیا را در خاطر دارد؟ اصلاً میداند که نقاشی با شعر چه فرقی دارد؟ ایشان یک بیزینسمَن است و اینکه ادعا دارد این همه تابلو مال اوست، این خودش برای هر دادگاهی جای سؤال است. موزهی بانک پاسارگاد هم یک دروغ است. اینها مالخرند. من فرامین کتبی آقای امین تفرشی را به آقای امانی [رئیس اسبق صبا] دارم، و آنها را انتشار خواهم داد تا معلوم شود که کارِ اینها فقط خلاف نیست، بلکه جنایت است.
رئیس فرهنگستان، دربارهی افزایشِ ۱ میلیاردی اجارهبهای صبا گفت: این حرف، کاملاً باطل است. اگر مدرکی در این خصوص دارند، ارئه کنند. اینکه بیمه و مالیات را آنها میدادهاند یا ما میدادیم، چیزی را اثبات نمیکند. اینها کشدادنِ مسئله است. موضوع بسیار ساده است. من از اول هم گفتهام، این کار از نظر حقوقی فقط با دادگاه حل میشود. الان هم این ۵۰۰ اثر اینجاست و ما هم سعی میکنیم که این ۵۰۰ اثر را در فرهنگستان حفظ کنیم و از آنها محافظت کنیم تا تکلیفشان مشخص شود. حتی با پلیس منطقه هم تماس گرفتهایم و کتباً از آنها خواستهایم که در مقابل این آدمهایی که هر کاری ازشان برمیآید، از فرهنگستان حمایت کنند، و چنانچه مسئلهای پیش آید، ما به آنها اطلاع میدهیم. انشالله این دادگاه تشکیل شود، چون از این مسائل به صورت فرهنگی بسیار است. ولی میدانید که اخبار فرهنگی، چندان ارزش حقوقی ندارد. باید حتماً آنهایی که رسمیت دارند ترغیب بشوند وصحت و سقماش معلوم شود.
او بیان داشت: سندِ من، ۵۰۰ تا اثری است که در فرهنگستان است. دیروز هم به وزیر ارشاد نوشتم که این سروصداهایی که چند سال پیش در خصوصِ گمشدنِ تابلوهای موزهی رضا عباسی پیش آمد، یا هرجای دیگری که آثاری از موزههای این مملکت گم شده، احتمالاً شما میتوانید سراغش را در بین این مجموعه ۵۰۰ تایی بگیرید. از وزیر خواستم که نشانیهایش را پیدا کنند، و در اینباره با ما هماهنگ باشند.
ملعم اضافه کرد: الان آقای امینتفرشی چندین حکم گرفته، که ما وکیلشان را هم به داخل خودمان راه ندادیم. من این را به صراحت میگویم: تا وقتی که قانون، قانونی رفتار نکند، ما رفتار قانونی خودمان را میکنیم. دو سه نوبت، عدهای به همراهِ خانمی به عنوان وکیل به فرهنگستان فرستادند که ما اصلاً آنها را راه ندادیم و نخواهیم هم داد.
آقای غلامرضا نامی به عنوان دستیار آقای امینتفرشی، (اینکه ایشان سابقهی هنری دارند مسئلهای جداست)، کسی است که به یک مالخر مشاوره میدهد، و کسی که چنین کاری را انجام دهد، حتماً از جنس خودِ اوست. درمورد آقای آغداشلو هم، بعد از اینکه آن مطلب را نوشت پاسخش را دادم. وگرنه اینکه من در همان نوشتهی اولم، نوشته بودم که حیف از آغداشلو که در یکچنین جاهایی وارد شود. ولی بعداً وقتی مطلب او را درخصوص اینکه گفته بود، من چند تا تابلو در این مجموعه دارم خواندم، باید جواب آن را میدادم.
وی اضافه کرد: من که با آغداشلو کاری نداشتم، آغداشلو خودش شروع کرد. وقتی آغداشلو شروع کرد، مطابق قانون مطبوعات باید جوابش را میدادم، و دادم. حالا هم هر کدامشان شلوغ کنند (کمااینکه تا به حال هم همین بوده)، جوابشان را میدهم و خواهم داد. حالا بعضیها را با اسم، بعضیها را بیاسم. در این دومینویی که توسط امینتفرشی شروع شده، یک عدهای داوطلبانه خودشان، خودشان را معرفی کردند. وگرنه من نمیدانستم که اینها کی هستند. من هنوز هم میگویم که ۵۰۰ تا اثر اینجاست که مشکوک است. اینها را دولت باید دربارهاش تصمیم بگیرد. فرهنگستان ادعا ندارد که اینها مال ماست. اما ادعا دارد که ۱۰۰ درصد مال امینتفرشی و پاسارگاد هم نیست. یک بازار دروغینِ پُر از کلک، که فقط خدا میداند پشت جریانات آن چه چیزهایی که نمیگذرد. بارها گفتهام که این مسئله را آگاهی و اطلاعات باید دنبال کند. این، تنها به زورِ بنده نیست. حتی ما برای مجلس نوشتیم که اگر قانونی هم در این رابطه نیست، به فکر تدوین قانون باشند. چون اینطوری هست و نیست مملکت از بین میروند.
معلم به دلخوریای که بین او، و حسین پاکدل پیش آمده اشاره کرد، و گفت: آقای پاکدل، رفیقِ دورهی رادیو و تلویزیون ماست، و اینکه حالا با آغداشلو چه مسئلهای داشته، بماند. او خواسته یک لطفی به آغداشلو کند، از قضای روزگار، لطف او به ضرر من درآمده. من هم جوابش را نوشتم. البته یک مقداری جوابم تلخ بوده، که حالا یا خصوصی او را میبینم و از دلش درمیآورم، یا درواقع به یک شکل دیگری جبران میکنم.
وی با اشاره به حراجی تهران گفت: حراجی تهران، در بسیاری از موارد تابلوهایی را ارائه کرده که خودشان، از خودشان خریدهاند. در بسیاری از موارد هم تابلوها جعلی بوده ولی با امضای امثال نامی و خیلیهای دیگر اصل تلقی شده. اینها تابلوهایی است که با امضای چند آدمی که برای خودشان هیچ شأنی قائل نیستند، به بازار دروغین وارد شده است. اینها ادای بازارهای هنری خارجی را درمیآورند. البته درست است که بازارهای خارجی هم از شارلاتانبازی و کلاهبرداری عاری نیست، اما آنقدر رسوا نیست. اینکه ۵۰۰ تا تابلو یکمرتبه سر و کلهشان یکجا پیدا میشود، درست مثل این است که یکمرتبه ۵۰۰ تا فیل در گوشهای پیدا شود. اینجا اصلاً هندوستان نیست که فیل داشته باشد. این بازاری که اینها درست کردهاند کلک است. این مملکت حیثیت دارد. بازارش نباید، بازار شارلاتانها و کلاهبردارها باشد.
معلم اظهار داشت: در خصوص حجت امانی باید بگویم، که او کارمند فرهنگستان و خادم پارس آریان بوده. او اگر دلش برای تابلوهای فرهنگستان میسوخت، آنها را به پارس آرین تحویل نمیداد. او خودش را از یک هنرمند به یک وطنفروش تبدیل کرده است. آقای امانی، امین فرهنگستان بوده، ولی خیانت کرده. او دو مرتبه به اتفاق دبیر اینجا، از فرهنگستان تابلو خارج کردند و آوردند. اما مملکت هنوز روی پای خود ایستاده. مجلس و قوهی قضاییه دارد. ما نمیگذاریم هر بیزینسمَنی مملکت را شلوغ کند. آیا برای مالِ دزدیای که خریدهاند، مملکت را هم میخواهند شلوغ کنند؟
وی با ارائهی چند نامه افزود: این نامهها نشان میدهد که آقای امانی که من به عنوان رئیس صبا منصوبش کرده بودم، تحت فرمان من نیست، بلکه تحت فرمان آقای امینتفرشی است. این مسئله بعدها باید معلوم شود. این نامهها دلالت میکند که این آثار را به نام فرهنگستان، از این مجموعه خارج، و در حراجیها میفروختند. برای همین یک آدمی مثل امانی را میخواستند که به نام فرهنگستان، آثار را خارج کند تا آنها بتوانند به نام فرهنگستان آنها را بفروشند. این است که این حرف من، یک جور اعلام برائت از کسانی است که با آبروی کشور، و فرهنگ و هنر کشور بازی میکنند. تا وقتی که یک کارشناس حسابی (نه مثل آقای نامی)، نیاید و تکلیف آثار را روشن نکند، معلوم نمیشود که این آثار اصلاً چه هستند.
وی در پایان گفت: در این مملکت، خیلیها را «برادران قاچاقچی» خطاب میکنند، در حالی که این نابرادران از آنها قاچاقچیترند. اگر آنها چهار تکه لباس و پیراهن را قاچاق میکنند، اینها ارزشهای این مملکت را از موزهها خارج میکنند و خیلی مسائل دیگر که بعداً مشخص خواهد شد.
- 12
- 4