دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۹:۵۰ - ۱۳ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۳۱۳۵
هنرهای تجسمی

دستور رئیس جمهور به رئیس فرهنگستان هنر درباره تابلوهای مشکوک

رئیس فرهنگستان هنر,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی
معلم گفت: به وزیر ارشاد نوشتم که این سروصداهایی که چند سال پیش در خصوصِ گم‌شدنِ تابلوهای موزه‌ی رضا عباسی پیش آمد، یا هرجای دیگری که آثاری از موزه‌های این مملکت گم شده، احتمالاً شما می‌توانید سراغش را در بین این ۵۰۰ تابلو بگیرید.

رئیس فرهنگستان هنر در گفتگو با  ایلنا، درخصوص ۵۰۰ تابلویی که در فرهنگستان ضبط شده‌اند، راه‌‌حل نهایی را دادگاه‌های قضایی دانست و گفت: بالاخره، سن و سالی از من گذشته است. حرف من اگر به ضرر من نباشد، به سود من نیست. از خدا می‌خواهم که من را از ریاست فرهنگستان بردارند، و کس دیگری به جای منصوب شود، تا دیگر این مسائل به من مربوط نباشد، ولی تا زمانی که من اینجا هستم، پای این مسئله ایستادگی خواهم کرد‌.

 

معلم درخصوص آخرین پیگیری‌های قانونی فرهنگستان در این خصوص توضیح داد و گفت: طی مکاتباتی که با رئیس جمهور داشتیم، رئیس جمهور به وزیر دادگستری دستور داده تا هیئتی تشکیل شود که آثار مورد بررسی قرار گیرد. از طرفی مکاتباتی با مجلس و قوه‌ی قضاییه هم داشتیم. نهادهایی که آقای امین تفرشی به آن‌ها شکایت برده، پایین‌تر از رئیس جمهور است. تا فرمان رئیس جمهور مشخص نشده، بقیه‌ نمی‌توانند کاری کنند.

 

او ادامه داد: اینکه دزد، زودتر خودش را به قاضی می‌رساند و در کشور ایجاد آشوب می‌کند، قصه‌ی روشنی است. اگر یک نفر، در یک گوشه‌ای ۵۰۰ تا یوزپلنگ جمع کرده باشد، ۵۰۰ یوزپلنگ، ۵۰۰ گربه که نیست. همین‌طور این مسئله، درخصوص این ۵۰۰ تابلو هم صادق است: ۵۰۰ تابلو، ۵۰۰ تا شیء عادی و معمولی که نیست.

 

او اظهار داشت: می‌توانید همین الان از آقای امین تفرشی یک امتحان شفاهی گرفت، و دید که آیا ایشان، نام دو سه نقاشِ بزرگ دنیا را در خاطر دارد؟ اصلاً می‌داند که نقاشی با شعر چه فرقی دارد؟ ایشان یک بیزینس‌مَن است و اینکه ادعا دارد این همه تابلو مال اوست، این خودش برای هر دادگاهی جای سؤال است. موزه‌ی بانک پاسارگاد هم یک دروغ است. این‌ها مال‌خرند. من فرامین کتبی آقای امین تفرشی را به آقای امانی [رئیس اسبق صبا] دارم، و آن‌ها را انتشار خواهم داد تا معلوم شود که کارِ این‌ها فقط خلاف نیست، بلکه جنایت است.

 

رئیس فرهنگستان، درباره‌ی افزایشِ ۱ میلیاردی اجاره‌بهای صبا گفت: این حرف، کاملاً باطل است. اگر مدرکی در این خصوص دارند، ارئه کنند. اینکه بیمه و مالیات را آن‌ها می‌داده‌اند یا ما می‌دادیم، چیزی را اثبات نمی‌کند. این‌ها کش‌دادنِ مسئله است. موضوع بسیار ساده است. من از اول هم گفته‌ام، این کار از نظر حقوقی فقط با دادگاه حل می‌شود. الان هم این ۵۰۰ اثر اینجاست و ما هم سعی می‌کنیم که این ۵۰۰ اثر را در فرهنگستان حفظ کنیم و از آن‌ها محافظت کنیم تا تکلیف‌شان مشخص شود. حتی با پلیس منطقه هم تماس گرفته‌ایم و کتباً از آن‌ها خواسته‌ایم که در مقابل این آدم‌هایی که هر کاری ازشان برمی‌آید، از فرهنگستان حمایت کنند، و چنانچه مسئله‌ای پیش آید، ما به آن‌ها اطلاع می‌دهیم. انشالله این دادگاه تشکیل شود، چون از این مسائل به صورت فرهنگی بسیار است. ولی می‌دانید که اخبار فرهنگی، چندان ارزش حقوقی ندارد. باید حتماً آن‌هایی که رسمیت دارند ترغیب بشوند وصحت و سقم‌اش معلوم شود.

 

او بیان داشت: سندِ من، ۵۰۰ تا اثری است که در فرهنگستان است. دیروز هم به وزیر ارشاد نوشتم که این سروصداهایی که چند سال پیش در خصوصِ گم‌شدنِ تابلوهای موزه‌ی رضا عباسی پیش آمد، یا هرجای دیگری که آثاری از موزه‌های این مملکت گم شده، احتمالاً شما می‌توانید سراغش را در بین این مجموعه ۵۰۰ تایی بگیرید. از وزیر خواستم که نشانی‌هایش را پیدا کنند، و در این‌باره‌ با ما هماهنگ باشند.

 

ملعم اضافه کرد: الان آقای امین‌تفرشی چندین حکم گرفته، که ما وکیل‌شان را هم به داخل خودمان راه ندادیم. من این را به صراحت می‌گویم: تا وقتی که قانون، قانونی رفتار نکند، ما رفتار قانونی خودمان را می‌کنیم. دو سه نوبت، عده‌ای به همراهِ خانمی به عنوان وکیل به فرهنگستان فرستادند که ما اصلاً آن‌ها را راه ندادیم و نخواهیم هم داد.

 

آقای غلامرضا نامی به عنوان دستیار آقای امین‌تفرشی، (اینکه ایشان سابقه‌ی هنری دارند مسئله‌ای جداست)، کسی است که به یک مال‌خر مشاوره می‌دهد، و کسی که چنین کاری را انجام دهد، حتماً از جنس خودِ اوست. درمورد آقای آغداشلو هم، بعد از اینکه آن مطلب را نوشت پاسخش را دادم. وگرنه اینکه من در همان نوشته‌ی اولم، نوشته بودم که حیف از آغداشلو که در یک‌چنین جاهایی وارد شود. ولی بعداً وقتی مطلب او را درخصوص اینکه گفته بود، من چند تا تابلو در این مجموعه دارم خواندم، باید جواب آن را می‌دادم.

 

وی اضافه کرد: من که با آغداشلو کاری نداشتم، آغداشلو خودش شروع کرد. وقتی آغداشلو شروع کرد، مطابق قانون مطبوعات باید جوابش را می‌دادم، و دادم. حالا هم هر کدام‌شان شلوغ کنند (کمااینکه تا به حال هم همین بوده)، جواب‌شان را می‌دهم و خواهم داد. حالا بعضی‌ها را با اسم، بعضی‌ها را بی‌اسم. در این دومینویی که توسط امین‌تفرشی شروع شده، یک عده‌ای داوطلبانه خودشان، خودشان را معرفی کردند. وگرنه من نمی‌دانستم که این‌ها کی هستند. من هنوز هم می‌گویم که ۵۰۰ تا اثر اینجاست که مشکوک است. این‌ها را دولت باید درباره‌اش تصمیم بگیرد. فرهنگستان ادعا ندارد که این‌ها مال ماست. اما ادعا دارد که ۱۰۰ درصد مال امین‌تفرشی و پاسارگاد هم نیست. یک بازار دروغینِ پُر از کلک، که فقط خدا می‌داند پشت جریانات آن چه چیز‌هایی که نمی‌گذرد. بارها گفته‌ام که این مسئله را آگاهی و اطلاعات باید دنبال کند. این، تنها به زورِ بنده نیست. حتی ما برای مجلس نوشتیم که اگر قانونی هم در این رابطه نیست، به فکر تدوین قانون باشند. چون این‌طوری هست و نیست مملکت از بین می‌روند.

 

معلم به دلخوری‌ای که بین او، و حسین پاکدل پیش آمده اشاره کرد، و گفت: آقای پاکدل، رفیقِ دوره‌ی رادیو و تلویزیون ماست، و اینکه حالا با آغداشلو چه مسئله‌ای داشته، بماند. او خواسته یک لطفی به آغداشلو کند، از قضای روزگار، لطف او به ضرر من درآمده. من هم جوابش را نوشتم. البته یک مقداری جوابم تلخ بوده، که حالا یا خصوصی او را می‌بینم و از دلش درمی‌آورم، یا درواقع به یک شکل دیگری جبران می‌کنم.

 

وی با اشاره به حراجی تهران گفت: حراجی تهران، در بسیاری از موارد تابلوهایی را ارائه کرده‌ که خودشان، از خودشان خریده‌اند. در بسیاری از موارد هم تابلوها جعلی بوده ولی با امضای امثال نامی و خیلی‌های دیگر اصل تلقی شده. این‌ها تابلوهایی است که با امضای چند آدمی که برای خودشان هیچ شأنی قائل نیستند، به بازار دروغین وارد شده است. این‌ها ادای بازارهای هنری خارجی را درمی‌آورند. البته درست است که بازارهای خارجی هم از شارلاتان‌بازی و کلاه‌برداری عاری نیست، اما آنقدر رسوا نیست. اینکه ۵۰۰ تا تابلو یک‌مرتبه سر و کله‌شان یک‌جا پیدا می‌شود، درست مثل این است که یک‌مرتبه ۵۰۰ تا فیل در گوشه‌ای پیدا شود. اینجا اصلاً هندوستان نیست که فیل داشته باشد. این بازاری که این‌ها درست کرده‌اند کلک است. این مملکت حیثیت دارد. بازارش نباید، بازار شارلاتان‌ها و کلاه‌بردارها باشد.

 

معلم اظهار داشت: در خصوص حجت امانی باید بگویم، که او کارمند فرهنگستان و خادم پارس آریان بوده. او اگر دلش برای تابلوهای فرهنگستان می‌سوخت، آن‌ها را به پارس آرین تحویل نمی‌داد. او خودش را از یک هنرمند به یک وطن‌فروش تبدیل کرده است. آقای امانی، امین فرهنگستان بوده، ولی خیانت کرده. او دو مرتبه به اتفاق دبیر اینجا، از فرهنگستان تابلو خارج کردند و آوردند. اما مملکت هنوز روی پای خود ایستاده. مجلس و قوه‌ی قضاییه دارد. ما نمی‌گذاریم هر بیزینس‌مَنی مملکت را شلوغ کند. آیا برای مالِ دزدی‌ای که خریده‌اند، مملکت را هم می‌خواهند شلوغ کنند؟

 

وی با ارائه‌ی چند نامه افزود: این نامه‌ها نشان می‌دهد که آقای امانی که من به عنوان رئیس صبا منصوبش کرده بودم، تحت فرمان من نیست، بلکه تحت فرمان آقای امین‌تفرشی است. این مسئله بعد‌ها باید معلوم شود. این نامه‌ها دلالت می‌کند که این آثار را به نام فرهنگستان، از این مجموعه خارج، و در حراجی‌ها می‌فروختند. برای همین یک آدمی مثل امانی را می‌خواستند که به نام فرهنگستان، آثار را خارج کند تا آن‌ها بتوانند به نام فرهنگستان آن‌ها را بفروشند. این است که این حرف من، یک جور اعلام برائت از کسانی است که با آبروی کشور، و فرهنگ و هنر کشور بازی می‌کنند. تا وقتی که یک کارشناس حسابی (نه مثل آقای نامی)، نیاید و تکلیف آثار را روشن نکند، معلوم نمی‌شود که این آثار اصلاً چه هستند.

 

وی در پایان گفت: در این مملکت، خیلی‌ها را «برادران قاچاقچی» خطاب می‌کنند، در حالی که این نابرادران از آن‌‌ها قاچاقچی‌ترند. اگر آن‌ها چهار تکه لباس و پیراهن را قاچاق می‌کنند، این‌ها ارزش‌های این مملکت را از موزه‌ها خارج می‌کنند و خیلی مسائل دیگر که بعداً مشخص خواهد شد.

 

 

  • 12
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش