یا آن تصویری که سیاوش (میلاد کیمرام)، دیدهبان برج پالایشگاه نفت آبادان در زمان جنگ را همراه پسربچهای سوار بر دوچرخه نشان میدهد، یکی از عکسهای دیدنی فیلم «ملکه» ساخته محمدعلی باشهآهنگر و از تصاویر دیدنی سینمای جنگ است. این عکسها و عکسهای دیگر سینمای جنگ و دفاع مقدس، به قدر بضاعت تداعیگر سالهای دفاع و حماسه و ایثار است و همپای خود فیلمها، ادای دینی به مجاهدت بیدریغ و بیمنت قهرمانان واقعی این سرزمین.
نمایشگاه عکس «سومین روز» که منتخبی از مجموعه عکسهای هفت عکاس سینمای ایران با موضوع سینمای دفاع مقدس است، از سوم خرداد و همزمان با سالروز فتح خرمشهر در گالری سینماتوگراف موزه سینمای ایران برپا شده و علاقهمندان میتوانند هر روز از ساعت ۱۲ تا ۲۲ از آن بازدید کنند. بازدید و مواجههای که هم باعث تجدید خاطره آنها از برخی فیلمهای خاطرهانگیز سینمای دفاع مقدس میشود و هم به نوعی آنها را به اصل ماجرا و بخشی مهم و تعیینکننده در تاریخ معاصر ایران ارجاع میدهد.
امیر عابدی با عکسهای «مزرعه پدری» (رسول ملاقلیپور)، امیرحسین شجاعی با عکسهای «ملکه» (محمدعلی باشهآهنگر) و «ویلاییها» (منیر قیدی)، بابک برزویه با عکسهای «نجات یافتگان» و «سفر به چزابه» (رسول ملاقلیپور)، حمید جانیپور با عکسهای «شیار ۱۴۳» (نرگس آبیار)، علی نیکرفتار با عکسهای «طبل بزرگ زیر پای چپ» (کاظم معصومی)، حبیب مجیدی با عکسهای «کودک و فرشته» (مسعود نقاشزاده) و میترا محاسنی با عکسهای «برج مینو» (ابراهیم حاتمیکیا) در این نمایشگاه حضور دارند.
انفجار و نابودی اولین دوربین دیجیتال و فراموشی
امیر عابدی، از عکاسان خوب و باسابقه سینمای ایران که فیلمهایی چون شب یلدا، قرمز، عشق طاهر و چهارشنبهسوری را در کارنامه دارد، درباره عکاسی مزرعه پدری و کار با زندهیاد رسول ملاقلیپور که خود ابتدا از عکاسان حرفهای جنگ بود، به جامجم گفت: اصولا رسول ملاقلیپور آدم خاص و متفاوتی بود. او خوشبختانه عکاس هم بود و این به من کمک میکرد که راحتتر کار کنم.
وقتی کارگردان، عکاس است همینطور بسادگی ترکیبات پلان خود را نمیچیند. یعنی شما با مجموعه کمپوزیسیون (ترکیببندی)های خوب طرف هستید و هیچ چیز اتفاقی شکل نمیگیرد. واقعا من در چند فیلمی که با ملاقلیپور کار کردم، از این حیث خیالم راحت بود که فیلم فضاسازی خوبی دارد.
عکاس فیلمهای آلزایمر و دنیا افزود: یکی دیگر از ویژگیهای رسول این بود که اگر چیزی را میخواست، از جزئیات نمیگذشت. یادم است حتی یک روز سر فیلم نسل سوخته، برای یک استکان کمرباریک قجری که باید در صحنه دیده میشد، کار تا آستانه تعطیلی هم پیش رفت؛ تا اینکه رفتند و آن استکان را پیدا کردند و کار ادامه پیدا کرد. چون عناصر تصویر برای او مهم بود که این از یک نگاه عکاسانه میآید.
عابدی که برای عکاسی مزرعه پدری، برنده تندیس بهترین عکس از هشتمین جشن خانه سینما شد، ادامه داد: مزرعه پدری اولین فیلم سینمای ایران است که در آن از عکاسی دیجیتال استفاده شد. یادم است اولین دوربین دیجیتال را خریدم و در پایان این فیلم، انفجاری داشتیم که باعث نابودی دوربین شد! جالب اینجاست کک هیچکسی هم بابت این اتفاق نگزید! (میخندد) بجز این بهدلیل جلوههای ویژه میدانی و انفجارهای دیگر لنز یکی دیگر از دوربین هایم هم آسیب دید و پوکهای به آن برخورد کرد. همینطور سر یکی از انفجارهای دیگر، میزان خرجی که در توپ کار گذاشته بودند، خیلی زیاد بود و همین باعث شد من برای یک ماه سردردهای وحشتناکی داشته باشم و بعد از آن هم تا مدتی دچار فراموشی خاطرات نزدیک شدم که بتدریج رفع شد.
این عکاس گفت: با همه این اتفاقات، این دوربین دیجیتال برای رسول هم جالب بود و وقتی من عکس میگرفتم، او با شوق میگفت ببینم. او گاهی هنگام چککردن عکس ها، به ایدههایی میرسید و آن را برای فیلمبرداری به رسول احدی، فیلمبردار خوب و متواضع فیلم منتقل و با او مشورت میکرد و همان ترکیبها را میگرفتند.
عابدی که چند فیلم جنگی در کارنامه دارد، گفت: من به ژانر سینمای جنگ و دفاع مقدس دلبستگی دارم؛ چون یک حس ژورنالیستی دارد و شما به عنوان عکاس میتوانید ترکیبهای دلخواه خود را از دل موقعیتهای مختلف بیرون بکشید. واکنش سریع و شکار لحظهها از ویژگیهای عکاسی در فیلمهای جنگی است. تردید نکنید که عکاسی در این آثار، حس و حال حضور در میدان جنگ را به شما میدهد.
دوری از رمز و راز عکسهای واقعی جنگ
امیرحسین شجاعی، از عکاسان جوان و خوب سینمای ایران است که این روزها فیلم ویلاییها با عکاسی او بر پرده سینماهاست. شجاعی درباره عکاسی ویلاییها به جامجم گفت: در عکاسی این فیلم هدفمان این بود که در تصاویر (رنگ و نور) به رنگ و لعابی دست پیدا کنیم که بعدا هم روی فیلم اجرا شود.
این عکاس که برای عکاسی فیلم رگخواب، برنده سیمرغ بلورین بهترین عکس از سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر شد، درباره حس و حالی که عکسهای ویلاییها به بیننده میدهد هم توضیح داد: من در عکاسی این فیلم مسیر خاصی را پیگیری نمیکردم و به نظرم اگر حس و حالی در عکسها ایجاد شده، ناخودآگاه بود. من فقط سعی کردم طبق فضای فیلم و همانطور که اقتضا میکرد، عکاسی کنم.
این خود فیلم است که مسیر عکاس را تعیین میکند، در فیلم ملکه هم همینطور بود و فضای خود فیلم بود که مرا به سمت این عکسها راهنمایی میکرد. عکاس فیلمهای ابد و یک روز و ۵۰ قدم آخر افزود: فیلم ملکه اولین تجربه عکاسی من در سینما بود و اگر آقای باشه آهنگر، کارگردان محترم فیلم اینقدر همراه نبودند، شاید من هم پیگیر این شاخه نمیشدم. شجاعی عکاسی فیلمهای جنگی را از دشوارترین کارهای عکاسی فیلم عنوان کرد و گفت: در کارهای جنگی دست عکاس بسته تر از کارهای دیگر است و به دلیل دشواری صحنه ها، امکان تکرار و عکاسی دوباره وجود ندارد.این عکاس در پاسخ به این سوال که آیا عکاسی فیلمهای جنگ و دفاع مقدس، حس و حال آن سالها را منتقل میکند یا نه، گفت: فکر نمیکنم، برای اینکه من عکسهای جنگ را زیاد دیده ام و فضاهایی که در آنهاست، سخت برای ما بهدست میآید. رمز و رازی در آن عکسها وجود دارد که با دشواری میتوانیم به آنها نزدیک شویم.
- 15
- 5