دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۷:۲۴ - ۱۴ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۳۸۴۵
فستیوال ها و جشنواره های هنری

تنوع موضوعی فیلم‌ها در هشتمین جشنواره مردمی فیلم عمار

جشنواره فیلم عمار,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,جشنواره
هشتمین جشنواره مردمی فیلم عمار پس از چند روز برگزاری و اقبال خوب مردمی و سینماگران، فردا طی مراسمی ویژه به کار خود پایان می‌دهد؛ هرچند این مراسم اختتامیه به معنی پایان کار این رویداد فرهنگی نیست و اکران‌های سراسری و مردمی و برنامه‌های مختلف مرتبط با این جشنواره در طول سال پابرجاست.

در گزارش جام‌جم، مراسم پایانی هشتمین جشنواره عمار، ساعت ۱۸ فردا با حضور هنرمندان، جمعی از خانواده‌های شهدا و اصحاب رسانه در فرهنگسرای بهمن برگزار می‌شود؛ دراین مراسم جدا از معرفی برگزیده‌ها در بخش‌های مختلف و دیگر برنامه‌هایی که در دستور کار قرار دارد، امرالله احمدجو، کارگردان آثار ماندگاری چون سریال‌های «روزی روزگاری» و «تفنگ سرپر» هم به پاس یک عمر فعالیت هنری تجلیل می‌شود.

 

به بهانه برگزاری این جشنواره و پیش‌رو بودن مراسم پایانی آن، به قلم محمدمهدی خالقی نگاهی داریم به برخی فیلم‌های به نمایش درآمده در این رویداد بزرگ و فراگیر فرهنگی.

 

بعدازظهر (امیرعباس ربیعی)

شاید سخت‌ترین کار در جشنواره عمار نقد کردن به معنی گفتن عیب و ایرادهای آثار است. فیلم‌هایی که عمدتا محتوای خوبی دارند اما اگر درباره آثار نگوییم، برداشتن قدم‌های روبه جلو کندتر خواهد شد.

 

بعدازظهر براساس یک اتفاق واقعی در فتنه ۸۸ شکل می‌گیرد. انتشار یک فیلم موبایلی در بی.بی.سی که زن‌های گروه فشار، دختری را در خیابان کتک‌زده و با خود برده‌اند. این واقعه اما وقتی تبدیل به فیلم شده، ملغمه عجیبی از باورناپذیری و خام دستی است. فکر می‌کنم کارگردان محترم کمتر با طلبه‌ها حشر و نشر داشته‌اند.

 

میانه‌های فیلم متعجب شده بودم از بیش از اندازه حساس بودن این طلبه‌ها. از اسامی عجیب و غریبشان شقایق، رها، آزاده که شاید بعید نباشد؛ اما یکجا جمع شدنش نامأنوس است و تصنعی بودن فضا را تشدید می‌کند. یعنی اگر در بک‌گراندهای اتفاقِ اصلی، تابلوی مدرسه علمیه کوثر دیده نشود؛ اینجا مثل یک اداره یا خانه یکی از شخصیت‌ها به نظر می‌رسد.

 

جز این مسأله، قصه هم در انتها ناگهان در سرازیری می‌افتد و همه چیز خیلی سریع جمع و جور می‌شود. سؤال انتهایی‌ام این‌است که چرا برادرِ لات و چاقو کش دختر کشته شده، قیافه‌ای مذهبی و ریشی شبیه حزب‌اللهی‌ها و بسیجی‌ها دارد؟

 

مجموعه اینها باعث کدر شدن اتفاق مبارک فیلم می‌شود و باورپذیری وقایع را هم کمرنگ می‌کند.

 

او دشمن بود (محمدغفوری)

یک موقعیت لامکان و لازمان که اصولا هیچ مولفه محتوایی، زمانی و مکانی ندارد و معلوم نیست کجا و براساس چه مکتبی شکل می‌گیرد. این موقعیت می‌تواند هر جایی و با هر تفکری اتفاق بیفتد. سینمای ایران امروز محتاج آثار شفاف و روشن با محتوای معین است. فیلم‌هایی که صف بندی دوست و دشمن، مستضعف و مستکبر، اسلام ناب و اسلام آمریکایی را به روشنی بیان کند و یا لااقل یک طرف این معادله را به درستی و دقت و بدون مماشات و محافظه‌کاری ترسیم کند. راه رفتن بین دو خط دردی از دردهای جامعه را درمان نخواهد کرد و اثر هنری را از رسالت اجتماعی و فرهنگی‌اش دور خواهد کرد.

 

سر به راه (امیر داسارگر)

فضاسازی در فیلم‌های تاریخی در شرایط فعلی سینمای ایران بسیار سخت و پرهزینه است. شاید به همین دلیل بود که مدتی دنبال اجرایی کردن ایده ساخت شهرک سینمایی دهه ۱۳۶۰ در مشهد بودیم، اما متأسفانه به تحقق نرسید. سر به راه ایده منسجمی برای یک فیلم کوتاه دارد. یعنی قصه ایست که به اصطلاح فیلم کوتاه خور است. از نظر تنوع سکانس‌ها و شخصیت‌ها هم فیلم کوتاه درستی است. اما از نظر قوت درام کمی بی‌جان است و به قولی لحظه میخکوب‌کننده‌ای ندارد. تنها اشکال فیلم به نظر من عدم مقدمه‌چینی و زمینه‌سازی رفتن شوهر به جبهه است. شاید مخاطب امروزی که در فضای آن روزها نبوده، نتواند با مرد فیلم ارتباط برقرار کند. این به ارجاعات فرامتنی فیلم باز می‌گردد. برای مخاطب امروزه که آشنا با ماجراهای دهه شصت نیست و این ماجرای خاص را هم نمی‌داند، نوعی سردرگمی در پایان روایت حاصل می‌شود. نوشته انتهای فیلم هم بسیار دیر است و کمکی به قصه فیلم نمی‌کند.

 

حرمان (حمید عبدالله‌زاده)

مستندهای جنگی همیشه از معضل بسته شدن روی میز رنج می‌برند. مستندساز در موقعیتی قرار می‌گیرد که اجازه برنامه‌ریزی و استفاده کامل از ابزارهایش را ندارد. کارگردان حرمان ایده خوبی برای وصله پینه کردن قطعات پراکنده سفرش به موصل انتخاب کرده و تا حدودی توانسته روند یکدستی به فیلم بدهد. خلق یک جوان کرد به‌عنوان جست‌وجوگر که برای گرفتن جواب سؤال‌هایش به موصل می‌رود. انتخاب نریتور کرد که از انتخاب این شخصیت می‌آید، متفاوت و جذاب است. کمتر دیده بودیم که در سینمای مستند ایران نریشن را به یکی از لهجه‌های مرسوم و مختلف ایران بخوانند.

 

یکی دیگر از سکانس‌های جذاب فیلم سکانس پیش از تیتراژ و طولانی فیلم است. حضور فیلمساز در بخشی از عملیات آزادسازی موصل و زخمی شدنش جذابیت خوبی ایجاد می‌کند.

 

در محتوا هم مستند حرمان توانسته بخشی از ایدئولوژی و شیوه حکومتی داعش بر موصل را با زبان مردم بیان کند و البته نتوانسته جواب یکی از سوال‌های اولیه طرح شده در فیلم را که «تفاوت ما که می‌گوییم اسلام و آنها که می‌گویند اسلام چیست؟» را به خوبی بازگو کند.

 

جز همه اینها که به نظر من نکات حاشیه‌ای به حساب می‌آیند، حرمان با یک ضعف مشخص روبه‌روست. مدل آرمانی و با باورپذیری بیشتر همین مستند، این بود که واقعاً این سفر با یک جوان کرد جستجوگر، مثلاً یک خبرنگار یا یک فعال اجتماعی یا یک عکاس انجام شود که کار زیاد سختی هم نبود. این شخصیت حقیقی می‌توانست در مقابل دوربین کنش و واکنش‌هایی متناسب با شرایط داشته باشد و حس قدرتمند مواجهه یک جوان اهل سنت کرد با مردم اهل سنت موصل آزاد شده را به مخاطب منتقل کند.

 

در کنار این خلأ این‌که در طول کار ما کمتر با کردها مواجه می‌شویم، لطمه‌ای محتوایی هر چند کوچک به مستند زده است. اگر جوان فرضی کرد با همین شکل هم می‌توانست با تعدادی از کردهای عراق مواجه شود و با آنها درباره دوران حکومت داعش هم کلام شود، در مخاطب کرد تأثیر بیشتری داشت.

 

تک‌خوان (سیدمهدی حسینی)

یک ایده بسیار جذاب و متفاوت و یک فضای مستندگونه در فضاسازی و ماجرا در یک کار داستانی که به باور پذیری قصه کمک زیادی می‌کند. تک خوان یک کار کوتاه خوب است. قصه جمع و جوری که می‌شد تعلیقش بیشتر باشد، اما تا همین‌جا هم کشش تعقیب و دنبال کردن دارد. درباره ایده هم ما چون تا به حال در سینمای ایران سراغ نهادهای انقلابی نرفته‌ایم پس کاری مثلا درباره نماز جمعه، حوزه هنری، جهاد سازندگی، راهپیمایی و... ساخته نشده است. از این باب تک خوان یک اثر بدیع، جذاب و دلگشاست.

 

 

 

  • 16
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش