سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۲۲:۱۱ - ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۳۲۰۱۲
فیلم و سینمای ایران

انتخاباتی‌ترین سکانس‌های سینمای ایران

انتخاباتی‌ترین سکانس‌های سینمای ایران,فیلم های سیاسی

سینمای ایران و انتخابات جز در یک مقطع خاص (انتخابات سال ۸۸) خیلی با یکدیگر همپوشانی نداشته‌اند. قبل از پیروزی انقلاب و در حکومت پهلوی، چون اساسا انتخابات مفهومی نداشت و موضوعی نبود که جامعه را درگیر خودش کند، جز یک نمونه مهم در دهه ۵۰، فیلمی که انتخابات، آن هم در هر سطحی، بخش مهمی از ماجرا باشد وجود ندارد یا اگر هم وجود دارد چنان در غبار فراموشی گرفتار شده که در اذهان باقی نمانده است.

موضوع هم این نیست که قبل از انقلاب سینماگران اجازه ورود به مضامین سیاسی نداشتند، در آن سال‌ها فیلم درباره مأموران امنیتی (آرامش در حضور دیگران و بن‌بست) و مشی چریکی (گوزن‌ها) ساخته شد، ولی جز محمد متوسلانی در فیلم «سازش» کسی سراغ انتخابات نرفت. پس از پیروزی انقلاب ما بلافاصله چند انتخابات با مشارکت بالا را پشت‌سر گذاشتیم که پرداختن به آن‌ها می‌توانست در حوزه مستند‌سازی دنبال شود که این‌ها غالبا در ذیل مستند‌های دوران انقلاب تعریف شده‌اند.

در آن سال‌ها فیلم «۱۹۳۶» (محمد بزرگ‌نیا و حسن قلی‌زاده) را داریم که امکان نمایش عمومی نمی‌یابد. در سال‌های بعد هم از «وکیل اول» (جمشید حیدری) می‌توان نام برد که یک فیلم تاریخی دهه‌شصتی است. جلوتر که می‌آییم و به دهه‌۷۰ می‌رسیم دوم خرداد را داریم که از هر منظر اتفاق مهمی است. سینمای ایران مستقیم به موضوع انتخابات دوم خرداد نپرداخت، ولی به تبعات و رخداد‌های پس از آن ارجاعاتی داد. در کمدی «نان، عشق، موتور هزار» برای نشان‌دادن میزان بی‌اطلاعی برزو (سروش صحت) از سیاست و نمایش سادگی‌اش شوخی بامزه‌ای با دوم خرداد انجام داد. جایی ارشک (سپند امیرسلیمانی) به برزو می‌گوید: «امروز دوم خرداده» و برزو می‌پرسد: «دوم خرداد چه روزیه؟»

ارشک: «تو واقعا نمی‌دونی دوم خرداد چه روزیه؟»

برزو: «نه! تولدته؟»

از نیمه دوم دهه‌۷۰ به بعد رویکرد سینمای ایران به سیاست پررنگ‌تر می‌شود و تا ابتدای دهه‌۸۰ با فیلم‌هایی مواجه می‌شویم که به مضامین سیاسی می‌پردازند. از مستند‌های سینمایی مثل «روزگار ما» (رخشان بنی‌اعتماد) تا محصولاتی از سینمای بدنه مانند «تیک» (اسماعیل فلاح‌پور) موضوع انتخابات مورد توجه فیلمسازان قرار گرفت. طبیعی بود که انتخابات پر‌حادثه ۸۸ ردپایش را در فیلم‌های ایرانی انتهای دهه ۸۰ و ابتدای دهه‌۹۰ بیابد.

در دوره دو‌قطبی‌شدن جامعه، فیلم‌ها هر کدام در یک سمت ماجرا می‌ایستادند؛ پس هم «پایان‌نامه» (حامد کلاهداری) و «قلاده‌های طلا» (ابوالقاسم طالبی) ساخته شد و هم «گزارش یک جشن» (ابراهیم حاتمی‌کیا) و «آشغال‌های دوست‌داشتنی» (محسن امیر یوسفی). فیلم‌های دیگری هم مثل «پل چوبی» (مهدی کرم‌پور) به ماجرای خرداد پر‌حادثه ۸۸ واکنش نشان دادند یا مثل «خیابان‌های آرام» با زبان طنز و در حال و هوایی بی‌زمان و مکان سراغ این دستمایه رفتند. با گذشت تقریبا یک‌دهه به‌نظر می‌رسد که انتخابات دیگر سوژه جذابی برای فیلمسازان نیست و حتی سینماگرانی که پیشه‌شان آوازه‌گری برای قرائت رسمی است، ترجیح می‌دهند درباره موضوعاتی دیگر فیلم بسازند.

سازش

انتخاباتی‌ترین سکانس‌های سینمای ایران,فیلم های سیاسی

کمدی انتقادی، اجتماعی محمد متوسلانی یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های دهه‌۵۰ و بهترین فیلم سازنده‌اش است. متوسلانی در «سازش» ماجرای جواد (بهروز وثوقی) جوانی آس و پاس را روایت می‌کند که سر از زندگی خلایق (آرمان) که فردی با‌نفوذ و رئیس انجمن محله است درمی‌آورد. پی‌بردن به رابطه مخفیانه خلایق با زنی جوان و جا‌زدن خود به‌عنوان دکتر خلایق، راهکار جواد برای تیغ‌زدن عضو انجمن شهر است. سازش از معدود فیلم‌های سینمای قبل از انقلاب است که به‌طور مشخص فساد افراد صاحب منصب را به نمایش می‌گذارد.

وقتی فیلم پیش می‌رود متوجه می‌شویم که ریاکاری و فساد، منحصر به خلایق نیست و به نوعی با انحطاط طبقه حاکم مواجهیم. اینطور که متوسلانی گفته در فیلمنامه اولیه، خلایق نماینده مجلس بوده است؛ «برای من مهم بود که شخصیت وکیل مجلس باشد و نوع انتخابات را نشان بدهم، ولی اینطور نشد. ابعاد بزرگ‌تر را نمی‌توانستیم داشته باشیم. آن را در حد انجمن محل کوچک کردم.» در فیلم، شخصیت اصلی، قصد جورکردن پول برای دختر مورد علاقه‌اش را دارد که مادرش مریض است و نیاز به جراحی دارد. جوان طبقه فرودست با هویت جعلی وارد خانواده و جمع دوستان رئیس انجمن محلی می‌شود و از فساد و دو‌رویی حاکم بیشترین بهره را برای ترقی خودش می‌گیرد.

انتخابات انجمن در راه است و هر شخص و گروهی دنبال رأی‌آوردن خودش است. مثلا داماد خلایق، دنبال خراب‌کردن پدر‌زنش و ورود به انجمن است، ولی خودش هم آدم فاسدی است. دکتر رستگار قلابی از اختلاف‌های داخلی طبقه‌ای که به آن راه یافته، بهره می‌گیرد و در لحظه آخر خودش هم در انتخابات ثبت‌نام می‌کند. جواد آس و پاس دیروز و دکتر رستگار امروز در جامعه‌ای که طبقه حاکمش دچار انحطاط و فساد و اختلاف‌های داخلی شده، تا بالاترین سطح پیش می‌رود.

او در انتخابات برنده و رئیس انجمن محلی می‌شود. فیلم سازش با وجود تقلیل مناصب به انجمن محلی، می‌تواند تصویری از فساد حاکم بسازد و نکته جالب توجه فیلم در این است که جوان طبقه فرودست جای ایستادن مقابل این فساد، با آن همراه می‌شود و طبقه‌اش را عوض می‌کند. او حتی دختری که ابتدا به‌خاطر او وارد این بازی شد را هم فراموش کرده و مشعوف از ورود به طبقه فاسدی است که قدرت و پول دارد.

۱۹۳۶

انتخاباتی‌ترین سکانس‌های سینمای ایران,فیلم های سیاسی

تلاش برای نزدیکی و همسویی با سینما حقیقت که تصویری از یک دوران را می‌سازد. محمد بزرگ‌نیا (که بعد‌ها فیلمساز مهمی شد و «کشتی آنجلیکا» را ساخت) و حسن قلی‌زاده (که در دهه ۶۰ به‌عنوان فیلمبردار با فیلمسازانی، چون داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی همکاری کرد) در انتهای دهه ۵۰ با تشکیل گروه فیلمسازان جوان ایران، نخستین فیلم‌شان را به‌صورت ۱۶ میلی‌متری کارگردانی کردند. فیلم «۱۹۳۶» درباره تلاش یک کارگر برای ورود به مجلس است.

محمدرضا سلیمانی (در نقش خودش) کارگر کارخانه جنرال موتورز برای نمایندگی در نخستین دوره مجلس شورای ملی پس از پیروزی انقلاب، نامزد می‌شود. گروهی از اعضای خانواده و همکارانش برای او در حیاط خانه‌ای متروک ستاد انتخاباتی تشکیل می‌دهند و برایش تبلیغ می‌کنند. محمدرضا سلیمانی در مناطق مختلف شهر و کارخانه محل کارش سخنرانی می‌کند و پس از خاتمه مهلت تبلیغات منتظر نتایج آرا می‌ماند. سلیمانی در مجموع ۱۹۳۶ رأی می‌آورد و موقع افتتاح به مجلس می‌رود و به تماشای نخستین جلسه مجلس می‌نشیند.

فیلم ۱۹۳۶ اکران عمومی نشد، ولی در فروردین۱۳۶۰ در کانون فیلم به نمایش درآمد و نقد‌هایی هم بر آن نوشته شد. فیلم برای دریافت پروانه نمایش به مشکل برخورد و به چپ‌روی متهم شد. با این همه، موضوع جالب فیلم و تصاویری که از حال و هوای جامعه در ابتدای پیروزی انقلاب ارائه شده، ۱۹۳۶ را به اثری تبدیل می‌کند که حالا و با از میان‌رفتن حساسیت‌های آن زمان، می‌توان نمایش‌اش داد. تماشای تلاش یک کارگر برای راه‌یافتن به مجلس، حضورش در مناطق جنوب شهر و سخنرانی‌اش برای مردم محروم (که او می‌خواهد نماینده‌شان باشد و مطالباتشان را پیگیری کند) و شعار‌ها و تلاش‌ها برای رأی‌آوری، بعد از گذشت ۴‌دهه هم می‌تواند دیدنی باشد و هم تصویری از یک دوران بسازد؛ تصویر جامعه ایران در آستانه نخستین انتخابات مجلس پس از انقلاب.

وکیل اول

انتخاباتی‌ترین سکانس‌های سینمای ایران,فیلم های سیاسی

کمدی تاریخی که ماجرایش در اواخر دوران قاجار می‌گذرد؛ دورانی که قاجار به پایان خط رسیده و احمد‌شاه در تدارک سومین سفرش به اروپاست. مطیع‌الدوله و ارفع‌الملک، دو برادر از بزرگان قاجارند که تلاش می‌کنند به مجلس شورای ملی راه یابند. مراد، مباشر مطیع‌الدوله میان دو برادر اختلاف می‌اندازد. رقابت دو برادر برای موفقیت در انتخابات مجلس یکی را راهی سفارت انگلستان و دیگری را به سفارت روسیه می‌فرستد.

مطیع‌الدوله دست یاری به‌سوی انگلستان دراز می‌کند و ارفع‌الملک به‌دنبال جلب حمایت روس‌هاست. رقابت‌های انتخاباتی دو برادر که نمی‌دانند بازی خورده‌اند و دورانشان سر آمده موقعیت‌های کمدی فیلم را رقم می‌زند. وکیل اول، به‌عنوان یک تاریخی دهه‌شصتی، موضوع تازه‌ای نسبت به فیلم‌های آن دوران دارد و تصویرش از شازده‌های قاجار با وجود تیپیکال‌بودن در مجموع قابل‌قبول است. غلامحسین نقشینه تقریبا همان تیپ دایی‌جان ناپلئون را تکرار می‌کند و محمد مطیع در نقش برادر جوان‌تر منطبق با حال و هوای یک فیلم تاریخی دهه‌شصتی است.

۲ نامزد انتخابات مجلس که رؤیای وکیل اول‌شدن دارند و هر کدام به یک کشور بیگانه نزدیک شده‌اند با تخریب یکدیگر در نهایت شکست می‌خورند و به پارلمان راه نمی‌یابند. وکیل اول، به‌عنوان تنها فیلم سینمای ایران که رقابت‌های انتخاباتی اواخر قاجار را به نمایش می‌گذارد با بهره‌بردن از فیلمبرداری مهرداد فخیمی و حضور نقشینه و مطیع بهترین ساخته سازنده‌اش است.

روزگار ما

انتخاباتی‌ترین سکانس‌های سینمای ایران,فیلم های سیاسی

در آستانه انتخابات دوره هشتم ریاست‌جمهوری عده‌ای از بازیگران جوان سینما که در دوم‌خرداد ۷۶ به سن رأی‌دادن نرسیده بودند، ستاد رأی اولی‌ها را تشکیل داده‌اند. در اپیزودی دیگر شاهد برش‌هایی از زندگی آرزو بیات، زنی که نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شده، می‌شویم.

مستند سینمایی روزگار ما، دقیقا توضیح‌دهنده نامش است و روزگار ما ایرانی‌ها را در ابتدای دهه ۸۰ به تصویر می‌کشد؛ از جوانان آن دوره که هنوز پرشور و امیدوار در فضای سیاسی حضور دارند و به شکلی خودجوش در فرایند انتخابات مشارکت می‌کنند تا زنی از طبقه فرودست که احساس می‌کند مطالباتش با دولتی که در پی جلب رضایت طبقه متوسط شهری است برآورده نمی‌شود. رخشان بنی‌اعتماد در آستانه برگزاری انتخابات می‌کوشد تصویری از روزگار ما در اواخر دولت اول اصلاحات ثبت کند؛ دورانی که جوان‌ها هنوز از فضای سیاسی سرخورده نشده‌اند و طبقه فرودست احساس می‌کند نماینده‌ای در راس دولت و حاکمیت ندارد.

تصویر شورانگیز بازیگران جوان سینمای ایران که برای خاتمی ستاد زده‌اند حالا به تصویری از روزگاری سپری‌شده می‌ماند و آرزو بیات هم احتمالا در سال‌های بعد روزگار سخت‌تری را گذرانده است. فیلم بنی‌اعتماد با نگاهی نقادانه به جامعه ایران می‌کوشد کنار امید، دشواری‌ها و مشکلات را هم ببیند. برخی از لحظات فیلم پس از گذشت ۲۰‌سال چنان دور از جامعه امروز ایران است که گویی متعلق به سرزمین و دورانی دیگر است. حرف‌های آرزو بیات، نامزد رد‌صلاحیت شده‌ای که صاحبخانه جوابش کرده در یاد‌ها می‌ماند.

رای مخفی

انتخاباتی‌ترین سکانس‌های سینمای ایران,فیلم های سیاسی

تصویری اگزوتیک (غریب‌نما) از انتخابات که همخوان با فیلم‌های جشنواره‌ای دورانش می‌خواهد از فضای غریب و تأکید بر مناطق دور‌افتاده، به جلوه و تأثیر‌گذاری دست یابد. سربازی که در محلی دور‌افتاده خدمت می‌کند، روز رأی‌گیری مأمور به همراهی با دختر جوانی می‌شود که مسئول صندوقی سیار است. فیلم بیشتر بر رابطه سرباز و دختر جوان متمرکز است و مطابق معمول این ارتباط در اوایل با انبوهی سوءتفاهم به‌دست‌انداز می‌افتد و در نهایت شناخت دو‌طرف باعث تفاهم می‌شود.

در طول فیلم سرباز و دختر جوان درباره انتخابات بحث می‌کنند. سرباز متوجه اهمیت رأی‌دادن نیست و دختر که بسیار هم وظیفه‌شناس است، می‌کوشد اهمیت انتخابات و رأی‌دادن را توضیح بدهد. فیلم، خیلی زود به دام اطناب و تکرار می‌افتد و به‌نظر می‌رسد جز ایده اولیه جذاب، چیز دیگری برای رو‌کردن ندارد. با این همه، دیالکتیک رابطه سرباز و دختر در فصل‌هایی جالب از کار درآمده است.

تیک

انتخاباتی‌ترین سکانس‌های سینمای ایران,فیلم های سیاسی

فیلم «تیک» محصول دورانی است که سینمای ایران به درام‌های سیاسی رو آورده بود. تیک، کمی دیر‌تر از دوران اوج این موج ساخته شد و در شکل روایت هم بیشتر به نمونه‌های هالیوودی نظر داشت. حبیب پور‌سعید (ابوالفضل پورعرب) که صلاحیتش برای نامزدی انتخابات مجلس، تأیید شده، متوجه می‌شود همسر دومش سپیده (هیلا اکرامی) از او باردار شده است؛ آن هم درحالی‌که حبیب، رشد سیاسی‌اش را مدیون نفوذ پدر همسر اولش است. چالش فیلم، بچه‌ای است که باید سقط شود تا آبروی حبیب در آستانه انتخابات نریزد.

در نهایت حبیب به مجلس راه می‌یابد، ولی در عوض رابطه‌اش با همسر اول (رویا تیموریان)، سپیده و پدر همسرش به هم می‌خورد. سپیده، فرزندش از حبیب را سقط می‌کند و در نهایت با از دست‌دادن همه چیز ناچار است از نمایندگی مجلس هم کنار بکشد. مشکل فیلم تیک که مشکلات شخصی یک نامزد انتخابات مجلس را در کانون توجه قرار داده، انطباق‌نیافتن سوژه‌اش (که بر‌گرفته از ملودرام‌ها و درام‌های سیاسی هالیوود است) با فضای جامعه ایران در ابتدای دهه ۸۰ است.

رئیس‌جمهور میرقنبر

انتخاباتی‌ترین سکانس‌های سینمای ایران,فیلم های سیاسی

مستندی سینمایی درباره میر‌قنبر شیشوانی، پیرمردی از روستای شیشوان از توابع عجب‌شیر که با عزمی راسخ چندین دوره در انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کرد. فیلم بهترین بهره را از کاراکتر محوری‌اش می‌برد و شیوه ورودش به ماجرا و نحوه روایت به‌گونه‌ای است که تماشاگر به‌تدریج با دغدغه‌های پیرمردی آشنا می‌شود که در اوایل فیلم خیلی جدی‌اش نمی‌گیرد. میر قنبر از روستایی به روستایی دیگر می‌رود تا برای خودش رأی جمع کند و به‌نظر می‌رسد بی‌توجهی مردم و حتی خانواده خودش (که می‌گویند او مناسب ریاست‌جمهوری نیست) و رد‌صلاحیت‌های مداوم، تأثیری بر تصمیمش ندارد.

میر‌قنبر، یکی از مردمان عادی و عامی است که راهی به قدرت ندارد، ولی آرمان‌گرایی‌اش جالب توجه است. در نهایت میر قنبر گرچه رئیس‌جمهور نمی‌شود، ولی شغلی می‌یابد و آبدار‌چی امام جماعت محله‌شان می‌شود. فیلم با وجود برخی بیراهه‌رفتن‌ها، قدر شخصیت جذاب میر‌قنبر را می‌داند و طنز دلپذیری هم دارد. فیلم با ورود به زندگی میر‌قنبر از تصویر آشنا و ژورنالیستی مردمان عادی که در انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام می‌کنند، آشنایی‌زدایی می‌کند.

اخراجی‌ها ۳

انتخاباتی‌ترین سکانس‌های سینمای ایران,فیلم های سیاسی

سومین قسمت از سه‌گانه مسعود ده‌نمکی، کمی بعد از وقایع سال ۸۸ کلید خورد و فیلمساز این بار تیپ‌های آشنایش را به فضای انتخابات آورد؛ جایی که از یک سو حاجی گرینوف (محمدرضا شریفی‌نیا) نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شده و قصد سوءاستفاده از گروه اخراجی‌ها، بیژن (امین حیایی) و بایرام (اکبر عبدی) را دارد. از طرف دیگر اکبر دباغ (رضا رویگری) که همسرش نوشین (بهنوش بختیاری) در مبارزات انتخاباتی همراهی‌اش می‌کند، ضلع دیگر این رقابت را تشکیل می‌دهد.

فیلمساز، رقابت‌های انتخاباتی خرداد پر‌حادثه‌۸۸ را در قالبی هجوآمیز به تصویر می‌کشد و در نهایت سیمای نامزد آرمانی را در چهره نامزد‌سومی (با بازی جواد هاشمی) جست‌وجو می‌کند. هجو رخداد‌های انتخابات و سکانس‌های موزیکال و تکرار شوخی‌های دو قسمت قبلی، ابزار‌های اخراجی‌ها ۳ برای جذب تماشاگر هستند؛ تماشاگری که در نهایت باید تحت‌تأثیر نامزد مردمی انتخابات قرار گیرد که کاری هم به دوقطبی حاجی گرینوف و اکبر‌دباغ ندارد و قرار است مسیر تازه‌ای را در پیش بگیرد. فیلمساز در تیپ‌ها و کاریکاتور‌هایی که طراحی کرده سراغ تداعی برخی نامزد‌های سال‌۸۸ هم می‌رود و در انتها هم پیروزی نامزد مردمی را جشن می‌گیرد.

قلاده‌های طلا

انتخاباتی‌ترین سکانس‌های سینمای ایران,فیلم های سیاسی

بعد از اینکه فیلم پایان‌نامه (حامد کلاهداری) نقض غرض از کار درآمد و انتظارات را برآورده نکرد، برای جبران مافات، نیاز به فیلمی به‌مراتب حرفه‌ای‌تر و هوشمندانه‌تر بود؛ فیلمی که با ظرافت بیشتر و حرفه‌ای‌گری افزون‌تری به بررسی رخداد‌های انتخابات سال ۸۸ بپردازد. «قلاده‌های طلا»، با چنین پیش‌فرض‌هایی تولید شد تا صدای جناح برنده در پرمناقشه‌ترین انتخابات پس از انقلاب باشد.

اراده معطوف به قدرتی که پشت فیلم بود، ویترینی جذاب (با حضور بازیگران مشهور) و ساختاری حرفه‌ای و سکانس‌های اکشن خوش‌ساختی (بی‌سابقه در آثار قبلی و بعدی فیلمساز) تدارک دید. نتیجه فیلمی بود که می‌کوشید متعرض به رأی‌دهندگان معترض و حتی رهبرانشان نشود. سازنده قلاده‌های طلا، حواسش بود که اشتباهات کارگردان پایان‌نامه را تکرار نکند. فیلم در عوض به‌دنبال ریشه‌های ایده تقلب در انتخابات می‌رود و به این نتیجه می‌رسد که ایده تقلب بزرگ از دل سرویس‌های جاسوسی بیگانه و با همراهی منافقین و سلطنت‌طلبان در ایران اجرایی شده است.

براساس آنچه قلاده‌های طلا به تصویر کشیده، ایده تقلب قبل از برگزاری انتخابات طراحی شده و اعتراض‌های مردمی توسط گروهی که منافق، سلطنت‌طلب و جاسوس بیگانه هستند به خشونت کشیده می‌شود. در فیلم قلاده‌های طلا، گروهی کوچک موفق می‌شوند اعتراض‌ها به نتیجه انتخابات را تبدیل به اغتشاش کنند.

این گروه تحت حمایت یکی از مأموران ارشد وزارت اطلاعات قرار دارند که جاسوس اسرائیل است و هویتش در انتهای فیلم فاش می‌شود. قلاده‌های طلا، بیش از آنکه درامی سیاسی باشد، اکشنی معمایی است که معمایش (چه‌کسی در وزارت اطلاعات جاسوس است؟) را نسبتا خوب طراح می‌کند، ولی در سکانس فینال صرفا به غافلگیری تماشاگر بسنده می‌کند.

اینکه در نهایت مشخص می‌شود محمد رخ‌صفت (حمید‌رضا پگاه) جاسوس است و نه مثلا کامران (امین حیایی) که در طول فیلم به تک‌روی متهم می‌شود، فقط غافلگیر‌کننده است و نه قانع‌کننده.

آشغال‌های دوست‌داشتنی

انتخاباتی‌ترین سکانس‌های سینمای ایران,فیلم های سیاسی

فیلم امیر یوسفی در بستر زمانی سال۸۸ به تاریخ معاصر ایران نقب می‌زند. پیر‌زن تنهایی به نام منیر در شلوغی‌های سال‌۸۸ به تعدادی از معترضان پناه می‌دهد و بعد از این اتفاق به اصرار اطرافیانش برای دور‌ماندن از خطر، تصمیم به جمع‌آوری و دور‌ریختن وسایلی می‌گیرد که ممکن است برایش دردسر درست کند. از اینجا به بعد فیلمساز ایده جان‌گرفتن عکس‌های داخل قاب را پیگیری می‌کند که هر کدام از شخصیت‌های داخل قاب قرار است بخشی از رخداد‌های معاصر را نمایندگی کنند.

روایت فیلم از رخداد‌های انتخابات سال ۸۸، گرچه همخوان با قرائت رسمی نیست، ولی در نهایت «آشغال‌های دوست‌داشتنی» منادی وحدت ملی می‌شود. فیلم اگر در زمان خودش به نمایش درمی‌آمد، می‌توانست بر تماشاگر تأثیر بگذارد، ولی تأخیر در نمایش عمومی جذابیت ژورنالیستی آشغال‌ها... را کم‌رنگ کرد.

newspaper.hamshahrionline.ir
  • 16
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش