جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۴:۰۸ - ۱۷ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۳۷۹۰
فیلم و سینمای ایران

تهمینه میلانی: دست ما برای ساخت فیلم درباره زنان بسته است

تهمینه میلانی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
تهمینه میلانی که این روزها فیلم «ملی و راه های نرفته اش» را روی پرده سینماها دارد، گفت که  به دلایل بسیار و در دوره‌های متفاوت، مسولین وزارت ارشاد مانع از ساخت فیلم‌هایی با محوریت زنان شدند و راه مرا سد کردند. چندین فیلمنامه نوشتم که به آنها پروانه ساخت ندادند.

گفت و گو با تهمینه میلانی را درباره موضوع فیلم تازه اش با هم می خوانیم:

 

فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» خشونتی شبیه به آنچه در بچه‌های طلاق ارایه داده‌اید، دارد. انگار که جوانِ ملی و راه‌های نرفته‌اش همان کودک بچه‌های طلاق است. فیلم دو خشونت را نشان می‌دهد. انگار ما با یک نوع رفتار خشن خوب و یک رفتار خشن بد مواجه هستیم. رفتاری که خانواده ملیحه (ماهور الوند) با وی انجام می‌دهند به نظر رفتار مثبتی می‌آید تا اجازه ندهند وی با کسی ازدواج کند که اصلاً همسر ایده‌آلی نیست؟

رفتار خانواده ملی و مخالفت آنها با ازدواج او، نشان کمی از علاقه و بیشتر مخالفت با موقعیت اقتصادی و اجتماعی سیامک دارد. آنها سیامک را در شأن خود نمی‌دانند. عقاید، خواست و نیاز ملیحه در خانواده خود اهمیتی ندارد و برای همین مصلحت او درنظر گرفته می‌شود. او همانند دختران هم طبقه‌ی خودش، باید از نطرات بزرگ‌ترها اطاعت کند و وظیفه‌ی خانه‌داری را بر دوش بکشد و اگر خطایی از او سر زد، تنبیه شود.

 

ملی بدون هیچ تبحری در زندگی، قصد تغییر این شرایط را دارد، برای همین زمانی که با سیامک آشنا می‌شود، تصمیم می‌گیرد همسر او شود تا خود را از شر باید و نبایدهای خانواده و مشت و لگدی که گه‌گدار نصیبش می‌شود رهایی یابد، غافل از آنکه بیرون از خانه هم ممکن است شرایط ایده‌آل نباشد. این رفتاری است که بسیاری از زنان که در محیط‌های بسته بزرگ می‌شوند و خودباوری و اتکا به نفس کافی ندارند، از خود نشان می‌دهند. همانند نیّر که برای فرار از محیط خشن خانه، با مردی بی آزار، افسرده و کم هوش ازدواج کرده است.

 

خشونتی که خانواده مَلی و نیّر به آنها روا می‌دارند ناشی از کلیشه‌های تربیتی و تعصب کور است. مراقبت سختگیرانه از موجودی که می‌تواند آبروی خانواده را به باد بدهد! با همین منطق اورا زیر کنترل شدید قرار می‌دهند. یکی از مخاطبین اصلی این فیلم دخترانی با شرایط مَلی و نیّر است. ما به آنها هشدار می‌دهیم که که تصور نکنند که اگر با هر راهکاری از محیط تنگ خانه بگریزند، لزوماً موقعیت بهتری می‌یابند.

 

فیلم «مَلی و راههای نرفته‌اش» نمایشی است از چاله به چاه افتادن، که تنها فرد تصمیم گیرنده مقصر نیست، بلکه عوامل متعددی این موقعیت تلخ را رقم می‌زنند و در نهایت دود آن به چشم همه‌ی افراد خانواده و البته جامعه می‌رود.

                                                       در فیلم صحنه خشن نداریم

 

خشونتی که در فیلم نشان داده می‌شود بسیار آزاردهنده و عریان  است چرا به سمت این حجم از خشونت و اثرات آن رفتید؟

احتمالاً منظورتان حس خشونت و عواقب آن است، وگرنه ما در فیلم، صحنه خشن نداریم و به‌طور مستقیم خشونت را به نمایش نمی‌گذاریم.

 

فکر می‌کنم معصومیت و مظلومیت مَلی که دختری پذیرنده با سقف آرزوهای کوتاه است، این حس را در شما به وجود آورده است و این عالی است. همانطور که دیدید  ما کتک خوردن و یا ضرباتی که به بدن ظریف او فرود می‌آید را نمایش نمی‌دهیم. و فقط آثار ناشی از این رفتار خشونت آمیز به تصویر می‌کشیم. حتی درآفرینش درام هم مراقب بودیم اغراقی صورت نگیرد و به قول معروف با نمایش اشک و آه، اشک شما جاری نشود، بلکه با درک شرایط ناگزیر مَلی و شکسته شدن روح و جسم یک انسان بی‌پناه، درام شکل بگیرد و شما را به فکر وادارد و لازمه‌ی آن حس علاقه‌ی تماشاگران به شخصیت ملی بود که خوشبختانه موفق شدیم.

 

                              مسولین وزارت ارشاد مانع از ساخت فیلم‌هایی با محوریت زنان شدند

 

شما بعد از ساخت فیلم بچه‌های طلاق به سمت آثار دیگری همچون «آتش‌بس» و «دو زن» گرایش پیدا کردید اما بعد از سال‌ها دوباره فیلمی را ساختید که درون‌مایه آن خشونت خانوادگی است. با توجه به اینکه برای بیشتر فیلم‌های خود پژوهش می‌کنید آیا همچنان معتقدید که مسئله خشونت خانوادگی بسیار مهم است؟

البته  فیلم‌های "دو زن"، "واکنش پنجم  و "زن زیادی" هم نمایشی از خشونت است، اما نه خشونت فیزیکی. بلکه خشونتی که ردی بر جای نمی‌گذارد. همچنین موضوع فیلم "نیمه پنهان" هم خشونت اجتماعی و سیاسی است.

به دلایل بسیار و در دوره‌های متفاوت، مسولین وزارت ارشاد مانع از ساخت فیلم‌هایی با محوریت زنان شدند و راه مرا سد کردند. چندین فیلمنامه نوشتم که به آنها پروانه ساخت ندادند، به ناگزیر به علایق ثانویه روی آوردم و فیلم‌هایی همچون "سوپراستار" و "آتش‌بس"  را ساختم. البته نمی‌خواهم بگویم " آتش‌بس"ها یا "سوپراستار" را دوست ندارم. آنها فیلم‌های قابل توجهی هستند، که هم به لحاظ نگارش و هم ساخت، فیلم‌های سختی بودند  و من بسیار دوستشان دارم اما الویت من، ساخت فیلم درباره‌ی زنان است. 

 

مسائل اجتماعی یک شبه رخ نمی‌دهد و یک شبه نیز به ذهن من راه پیدا نمی‌کنند. در طول زندگی روزمره، با مطالعه کتب مختلف، رسانه‌ها، تحقیقات و تماسهایی که مردم با من می‌گیرند با مشکلات اجتماعی آشناتر می‌شوم. هر مشکل اعم از حضانت، خشونت، بدسرپرست و ... به صورت دسته‌بندی شده در کامپیوتر و البته ذهن من جای می‌گیرد. همچنین برای هر موضوعی تقریباً تحقیقات و بررسی‌های جداگانه‌ای را به صورت مکتوب و شفاهی جمع‌آوری می‌کنم. از میان این تحقیقات ناگهان قصه‌ای خودش را به من تحمیل می‌کند که نتیجه آن می‌شود فیلم دو زن یا واکنش پنجم یا فیلم‌های دیگرم.

 

فیلم "ملی و راههای نرفته‌اش" نیز از دل همین مطالعات به وجودآمد. و با آنکه به نظر دشوار می‌آمد اما مرا رها نکرد.

 

          ساخت فیلم درباره زنان خانه‌دار و نجیب سخت‌تر از ساخت فیلم درباره زنان آسیب دیده است

 

چرا دشوار؟

ساخت فیلم درباره زنان آسیب‌دیده همچون زنان معتاد، خیابانی و روسپی یا حتی یک زن کار آفرین سخت نیست، زیرا ویژگی‌های داستانی و دراماتیک دارد. اما  ساخت فیلم درباره زن خانه‌دار و زن نجیب خانه خیلی سخت است. چون این نوع زنان از لحاظ شخصیتی اوج و فرود کمی دارند.

 

ما در فیلم "مَلی و راههای نرفته‌اش" مشکلات کوچک و کمرنگ زنان خانه‌دار را کنار هم قرار داده‌ایم تا رشد پلکانی شخصیت او و خشونتی که ابعادش بزرگتر می‌شود را به نمایش بگذاریم. از توهین کلامی وقتی سیامگ او را خنگ صدا می‌زند یا می‌گوید: من عاشق چشم‌های خنگ تو هستم، همچنین قطع ارتباط با خویشان و دوستان مَلی و سرانجام خشونت فیزیکی.تا جایی که مَلی دست به شکایت می‌زند تا همسرش را خاطر خشونت فیزیکی به زندان بفرستد.

 

تا پیش از این، نوع خشونت سیامک ناپیدا بود و مدرکی به جا نمی‌ماند، اما اینبار با کبودی و شکستگی داستان تغییر می‌کند و این سؤال را به وجود می‌آورد که چرا قانونگذار برای شکستن قلب و رو ح انسان‌ها ارزشی قائل نیست؟ در ادامه با تنبیه شدن سیامک، او شکل خشونت خود را تغییر می‌دهد. اینبار با نادیده گرفتن و بی‌توجهی به مَلی که باز هم ردی به جای نمی‌ماند. معتقدیم که این نوع از خشونت که شکل پیچیده‌تری از خشونت فیزیکی دارد گرچه نمایشی نیست، اما تاثیرات بسیار مخرب‌تری دارد. همچنین خشونت‌های جاری در جامعه که ممکن است رد فیزیکی به جا نگذارد اما تأثیر مخربی دارد.

 

نگاهی به دور و بر خود بیاندازید. وقتی در خیابان،  مردی در حال رانندگی به  به زنی که رانندگی می‌کند، می‌گوید:  زنیکه چه کسی به تو گواهینامه داده؟! خشونت است. او بی‌آنکه به عواقب کلام خود فکر کند، روح زنی را که نمی‌شناسد، آزرده می‌کند.

 

                       اگر در چرخه‌ی خشونت گرفتار شوید، احتمال ناچیزی وجود دارد که از آن خلاص شوید

 

آیا خشونتگر متعلق به طبقه خاصی است؟

البته که نه. او می‌تواند باسواد یا بیسواد باشد. ثروتمند یا فقیر، مذهبی یا غیرمذهبی. حتی می‌تواند پدر خوبی باشد اما همسر خود را کتک بزند.

 

از نظر شما چرخه این خشونت هیچ راه فرار و پایانی برای کسی که اعمال خشونت می‌کند، ندارد؟

 

اگر در چرخه‌ی خشونت گرفتار شوید، احتمال ناچیزی وجود دارد که از آن خلاص شوید. مگر آنکه با آگاهی از خودتان و دلایل خشونت، قصد پایان دادن به آن را داشته باشید. خشونتی که سیامک (میلاد کی‌مرام) انجام می‌دهد از روی قصد نیست بلکه داده‌هایی که از دوران کودکی  وارد ذهن او شده؛ او را فرد خشنی بار آورده است. اگر دقت کنید در چند صحنه از فیلم، سیامک  قصد ندارد همسرش را بزند و به همین منظور  به خودزنی روی می‌آورد اما بازهم در نهایت موفق نیست و به خشونت متوسل می‌شود.

 

من با نظر آقای رییسی موافقم که اگر کسی که خشونت می‌کند، نداند که باید برای آن تاوانی بدهد، قطعاً به رفتار خشن خود ادامه می‌دهد زیرا این روش را برای خود روش درستی می‌داند.

 

                      وقتی خشونت در فرد نهادینه شود، فرد تصور می‌کند که روش او درست است

 

اما رفتار این فرد فقط در خانه خشن نیست آیا نباید چنین فردی با خود بیاندیشد که چرا این میزان خشن است؟

وقتی خشونت در فرد نهادینه شود،  فرد  تصور می‌کند که روش او  درست است و همان روش  را دنبال می‌کند. سیامک در ناخوداگاه خود روش پدر را دنبال می‌کند. او نه تنها رفتارهای خشونت‌آمیز خانواده، بلکه تمامی اعمالی که انجام می‌دهد، از  آنها یاد گرفته است. حتی تعریف عشق نیز برای وی همان تعریفی است که از پدر و مادرش آموخته است.

 

راه فرار از این چرخه خشونت بستگی مستقیم با این مساله دارد که خشونتگر چه کسی است برای حل این مشکل  چه میزان آگاه است. فرد خشن  باید  ابتدا بپذیرد که این رفتار غلط است و بخواهد  که به خود و خانواده و اصلاح رابطه با آنها کمک کند. در غیر اینصورت اگر  این مساله را یک امر عادی بداند طبیعی است که هیچ حرکت اصلاحی نخواهد داشت.

 

                                      نمی‌توان مسائل اقتصادی را دلیل اصلی خشونت خانگی دانست

 

چه میزان خشونتی که امروز در جامعه وجود دارد ریشه در مشکلات اقتصادی دارد؟

از دید من، نمی‌توان مسائل اقتصادی را دلیل اصلی خشونت خانگی دانست. اما خشونت‌های اجتماعی را چرا؟ به‌ویژه از زمانیکه فاصله‌ی طبقاتی رو به افزایش گذاشته است، خشونت در سطح شهر بسیار بیشتر دیده می‌شود. اما فراموش نباید کرد افرادی هم وجود دارند که از لحاظ شغلی و موقعیت اقتصادی مشکلات بسیاری دارند، اما به دلیل آموزه‌های درست کودکی، رفتار خوبی با جامعه و خانواده‌های خود دارند و قادرند مسائل را از هم تفکیک کنند. مثال عملی و علمی این مساله رفتاری است که ما در محیط‌های کاری و در خانواده انجام می‌دهیم.  اغلب ما در محیط کار در برابر خواست‌های گاه زورگویانه روسای خود حتی اگر دستور درستی نباشد گرچه حس بدی داریم، اما تمکین می‌کنیم و هیچ چیز نمی‌گوییم. اما ممکن است در برابر فرزند خود چنین رفتاری نداشته باشیم. یعنی در مقابل فرادست خشم خود را کنترل می‌کنیم و در مقابل فرودست آن را رها می‌کنیم. پس نتیجه می‌گیریم که گرچه احساس قابل کنترل نیست، اما خشم کاملاً قابل کنترل است. بسیاری از رفتارهای خشن اجتماعی، ریشه در مشکلات اقتصادی ندارد بلکه غالباً ریشه در تربیت نادرست و در قوانین تبعیض آمیز حقوقی دارد که غیرقابل انطباق با زندگی امروز است. وقتی قانون به شکلی کاملاً یک طرفه بیشترین حقوق را به مرد داده است و اگر حقی برای زن قائل شده است، آن را به‌صورتی طراحی کرده است که موقعیت فرادست داشته باشد، برای خشونت خط پایانی نمی‌بینم.

                                وضعیت جامعه به  صورت اتوماتیک به مرد قدرت مالکیت زن را می‌دهد

 

منظورتان چیست؟

حقوقی که قانونگدار  برای زن در ازدواج در نظر گرفته است همچون مهریه، نفقه، مسکن و ... به شکلی است که موجب  می‌شود  مرد همیشه در موقعیت فرادست قرار بگیرد. این نگرش به صورت اتوماتیک به مرد قدرت مالکیت زن را می‌دهد، چون به‌نوعی زن را می‌خرد.

 

وقتی حس مالکیت در مرد به وجود می‌آید، به خود حق می‌دهد تا همان رفتاری را بکند که پیش از این در مورد رها کردن خشم به فرزندان عرض کردم. او مالک و رییس است، پس حق دارد. البته این فقط مردها نیستند که خشن هستند بلکه ما زن خشن نیز داریم، اما نسبت آنها کمتر از مردان است. خشونتی که زنان نشان می‌دهند،  بیشتر کلامی است که موجب تحقیر مردان می‌شود.

 

در بخش هایی از فیلم به ماهواره و فضای مجازی اشاره کرده‌اید اما زیاد به تأثیر آنها نپرداختید؟

قطعا روی تربیت و رفتار اقشار خاصی تاثیر گذاشته است، اما نه به آن اندازه که رسانه‌ها و فضای مجازی و تلویزیون اعلام می‌کنند. طبعا ماهواره به تنهایی نمی‌تواند علت اصلی رفتارهای غلط باشد  اما می‌تواند تشدیدکننده باشد.

 

دوست ملی (ماهور الوند) که نقش آن را آلسا فیروزآذر بازی می‌کند به جای مبارزه با خشونت و یا فرار از آن به سمت رابطه با فردی دیگر حرکت می‌کند و به نوعی خیانت کرده است؟

معتقد نیستم که شخصیت نیر خیانت می‌کند. او زن زیبا و جوانی است که از محیط خشن و نامن خانواده‌ی خود فرار می‌کند و  همسری اختیار می‌کند که خشن نباشد. اما همسر او گرچه برایش خانه ساخته است، اما قابلیت برآورده کردن نیازهای جنسی و عاطفی او را  ندارد. از آنجا که نیّر هم اتکا به نفس و آگاهی کافی در امور اجتماعی ندارد، در جهت پاسخ دادن به نیازهای خود، به زن و فرزند معشوقش، جفا و به‌نوعی خشونت روا می‌دارد که در عرف اجتماعی نامش خیانت است. عمل او گرچه به ‌شدت آسیب زاست، اما قابل تأمل است.

 

متاسفانه از این قبیل ارتباطات مخرب در خانواده‌هایی که تنها با یکدیگر و در یک دایره بسته معاشرت می‌کنند، به‌وفور دیده می‌شود اما عزمی وجود دارد که حرفی از آن زده نشود و این قبیل فجایع انکار شود!

 

شماره تماسی که در فیلم نشان می‌دهید و خانه امن آیا واقعا وجود دارد؟

بله واقعی است. خانه امن یک NGO است که به زنان خشونت دیده و در معرض خشونت کمک‌های حقوقی می‌کند. این مرکز توسط تعدادی از متخصصان حقوقی و روانی با هدف کمک به بهبود جامعه شکل گرفته است. این افراد، چشمداشت مالی ندارند و در جهت سلامت جامعه، مشاوره رایگان می‌دهند.

 

از آنجا که مراحعه‌کننده دیدار حضوری با این مشاوران ندارد، به‌سادگی مسائل خصوصی خود را با آنها در میان می‌گذارد و مشاوره می‌گیرد. جالب است بدانید نام آقای رییسی که در فیلم به مَلی مشاوره می‌دهد، نام حقوقدانی است از اعضای خانه امن، که با تماسی که با ایشان داشتم، مشاور حقوقی فیلمنامه شدند.

 

 

ilna.ir
  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش